












برچسبها: تصاویر, مرحوم, آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: حجت الاسلام, سید محمود علوی, دفاع مقدس
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی یادمان شهدای شلمچه






برچسبها: امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: امیر دریابان علی شمخانی
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: امیر دریابان علی شمخانی
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: امیر دریابان علی شمخانی
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: سرلشگر غلامعلی رشید تاریخ شفاهی دفاع مقدس
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: سرلشگر غلامعلی رشید عملیات تاریخ شفاهی
- شبیخون شهید غیور اصلی (جلوگیری از سقوط اهواز)
- پل نادری
- جاده ماهشهر-آبادان
- ذوالفقاری (جلوگیری از سقوط آبادان)
- نصر (هویزه)
- توکل
- ثامن الائمه (ع)
- طریق القدس
- فتح المبین
- بیت المقدس
- رمضان
- مسلم بن عقیل
- محرم
- والفجر مقدماتی
- والفجر 1
- والفجر 2
- والفجر 3
- والفجر 4
- خیبر
- والفجر
- والفجر 6
- بدر
- قادر
- والفجر 8
- والفجر 9
- کربلا 1
- کربلا 2
- کربلا 3
- کربلا 4
- کربلا 5
- تکمیلی کربلا 5
- کربلا 6
- کربلا 7
- کربلا 8
- کربلا 9
- کربلا 10
- نصر 4
- نصر 8
- والفجر 10
- مرصاد
- تجاوز دشمن به مهران (پیش از شروع جنگ تحمیلی)
- تهاجم دشمن به خرمشهر و آبادان (1359)
- تهاجم دشمن به مهران (1 مهر 1359)
- کانی سخت (7 مهر 1359)
- موسیان (13 مهر 1359)
- چیلات (17 مهر1359)
- کوره موش (21 مهر 1359)
- شهید گلاب بخش(افشار آباد) (9 آبان 1359)
- میمک 1 (9 آبان 1359)
- میمک 2 (15 آبان 1359)
- زیل 1 (24 آبان 1359)
- شکست محاصره سوسنگرد (26 آبان 1359)
- عاشورا 1 (بازی دراز) (28 آبان 1359)
- مروارید
- بیات (18 آذر 1359)
- سه راهی آبادان (19 آذر 1359)
- سیدصادق و کلینه (ایذایی) (28 آذر 1359)
- زیل 2 (9 دی 1359)
- تنگه حاجیان (14 دی 1359)
- زیل 3 (15 دی 1359)
- اشغال هویزه توسط دشمن (18 دی 1359)
- ضربت ذوالفقار (خوارزم) (19 دی 1359)
- شهید نظری (کنجان چم) (19 دی 1359)
- اشغال دوم بستان توسط دشمن (8 بهمن 1359)
- شهید فرجیان زاده (زیل و تنگه کنجان چم) (26 بهمن 1359)
- سیدصادق و کلینه (محدود) (15 اسفند 1359)
- چغالوند (25 اسفند 1359)
- امام مهدی (عج) (غرب سوسنگرد) (26 اسفند 1359)
- قوچ سلطان (1 فروردین 1360)
- پاسگاه شهدا (14 فروردین 1360)
- زیل 4 (1360) (14 فروردین 1360)
- امام مهدی (عج) (دزفول) (15 فروردین 1360)
- لانون و آسون (22 فروردین 1360)
- امام مهدی (عج) (شوش) (25 فروردین 1360)
- بازی دراز 1 (1 اردیبهشت 1360)
- تپه چشمه (11 اردیبهشت 1360)
- تپه های مدن (شیخ فضل الله نوری) (25 اردیبهشت 1360)
- امام علی (ع) (تپه های الله اکبر) (31 اردیبهشت 1360)
- بانی بنوک (4 خرداد 1360)
- چیلات (1360) (11 خرداد 1360)
- کوئیک عزیز و کوئیک مجید (15 خرداد 1360)
- فرمانده کل قوا (21 خرداد 1360)
- شهید رستمی (دهلاویه) (26 خرداد 1360)
- روح الله (11 تیر 1360)
- مرخیل (26 تیر 1360)
- شهید چمران (جاده آبادان) (4 مرداد 1360)
- شهید چمران (کرخه نور) (5 مرداد 1360)
- تپه 350 (12 مرداد 1360)
- جنوب نوسود (31 مرداد 1360)
- اورامانات (3 شهریور 1360)
- بازی دراز 2 (رجایی - باهنر) (11 شهریور 1360)
- شهید مدنی (27 شهریور 1360)
- کانی سخت (9 آذر 1360)
- ضربت ذوالفقار (12 آذر 1360)
- مطلع الفجر (20 آذر 1360)
- امیرالمومنین (ع) (22 آذر 1360)
- سلمان (2 دی 1360)
- محمد رسول الله (ص) (12 دی 1360)
- خاتم النبیین (ص) (21 دی 1360)
- سه گلان-چیلات (25 دی 1360)
- دهلران (12 بهمن 1360)
- امام علی (ع) (تنگه چزابه) (1 اسفند 1360)
- ام الحسنین (ع) (24 اسفند 1360)
- یا صاحب الزمان (عج) (28 فروردین 1361)
- حسین بن علی (ع) (26 اردیبهشت 1361)
- ثارالله (15 مرداد 1361)
- حسن بن علی (ع) (14 شهریور 1361)
- تحریرالقدس (20 بهمن 1362)
- عاشورا (25 مهر 1363)
- میانکوه (12 آذر 1363)
- ظفر 1 (15 خرداد 1364)
- قدس 1 (24 خرداد 1364)
- ظفر 3 (28 خرداد 1364)
- ظفر 2 (5 تیر 1364)
- قدس 2 (6 تیر 1364)
- ظفر 4 (سومار) (9 تیر 1364)
- شرهانی (21 تیر 1364)
- ارتفاع گیسکه (31 تیر 1364)
- قدس 4 (1 مرداد 1364)
- چنگوله 1 (10 مرداد 1364)
- قدس 5 (15 مرداد 1364)
- ظفر 7 (17 مرداد 1364)
- عاشورا 2 (24 مرداد 1364)
- عاشورا 3 (25 مرداد 1364)
- نصر 3 (2 شهریور 1364)
- میمک (عمار 3) (18 شهریور 1364)
- ارتفاع 625 (30 شهریور 1364)
- تپه سرخی (3 مهر 1364)
- خسروی (15 مهر 1364)
- منطقه عمومی سومار (29 مهر 1364)
- کولک (5 آبان 1364)
- شمال سان واپا (15 آبان 1364)
- میانکوه (15 آبان 1364)
- کانی سخت (2 آذر 1364)
- چنگوله (8 آذر 1364)
- تهاجم دشمن به شرهانی -دفاع فعال (18 فروردین 1365)
- تهاجم دشمن به بجلیه و فکه -دفاع فعال (19 اردیبهشت 1365)
- تهاجم دشمن به مهران - دفاع فعال (26 اردیبهشت 1365)
- انصار (20 شهریور 1365)
- فتح 1 (19 مهر 1365)
- فتح 2
- فتح 3 (24 آبان 1365)
- فتح 4 (22 بهمن 1365)
- فتح 5 (25 فروردین 1366)
- نصر 2 (13 خرداد 1366)
- فتح 6 (27 خرداد 1366)
- فتح 7 (7 تیر 1366)
- فتح 8 (28 تیر 1366)
- نصر 6 (10 مرداد 1366)
- فتح 9 (13 مرداد 1366)
- نصر 7 (14 مرداد 1366)
- فتح 10 (13 شهریور 1366)
- ظفر 1 (دهوک) (23 شهریور 1366)
- حمله هلی کوپترهای آمریکا به قایق های گشتی ایران (16 مهر 1366)
- ظفر2 (19 مهر 1366)
- ظفر3(25آبان 1366)
- ظفر 4 (دهوک) (28 آبان 1366)
- ظفر4 (28آبان1366)
- نصر 10 (28 آذر 1366)
- ظفر 5 (22 دی 1366)
- بیت المقدس 2 (25 دی 1366)
- قلاویزان (8 بهمن 1366)
- بیت المقدس 3 (24 اسفند 1366)
- امام مهدی (عج) ( سرپل ذهاب) (30 اسفند 1366)
- بیت المقدس 4 (5 فروردین 1367)
- بیت المقدس 5
- سقوط فاو (28 فروردین 1367)
- بیت المقدس 6 (26 اردیبهشت 1367)
- سقوط شلمچه (4 خرداد 1367)
- بیت المقدس 7 (22 خرداد 1367)
- تهاجم منافقین به مهران (عملیات چلچراغ) (28 خرداد 1367)
- سقوط مجنون (4 تیر 1367)
- تهاجم آخر دشمن به منطقه جنوب (31 تیر 1367)
- بیرون راندن عراق از خوزستان در پایان جنگ (اول مرداد 67)
- آزادسازی نهایی مهران (3 مرداد 1367)
- تهاجم منافقین به اسلام آباد غرب (فروغ جاویدان) (4 مرداد 1367)
- اشغال چهارم مهران توسط دشمن (31 تیر 1367)
برچسبها: نبردها
برچسبها: ارتش
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید
برچسبها: جنگ عملیات سرلشگر رضایی سپهبد شهید صیاد شیرازی







برچسبها: رزمندگان جنگ انتخابات

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا با صدور پیامی درگذشت نظامی متدین و متعهد، امیر سرلشکر محمد سلیمی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر اطلاع یافتم که دوست و همکار دیرین اینجانب در فعالیتهای نظامی، امیر سرلشکر محمد سلیمی رحمت الله علیه پس از مدتی بیماری دشوار، دارفانی را وداع گفته و به لقاءالله پیوسته است.
این نظامی متدین و متعهد از جمله ی معدود یاران ارتشی است که از آغازین هفته های پیروزی انقلاب، وسیله ی ارتباط فعال ارتش با دستگاه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و عنصر مؤثر در جذب بدنه ی متعهد ارتش به خدمات انقلاب بود و در طول دهها سال در مراکز حساس نظامی همچون وزارت دفاع و فرماندهی ارتش و سرپرستی دفتر مشاورت امام در نیروهای مسلح و ریاست ستاد مرکز جنگهای نامنظم در سالهای اول دفاع مقدس، خدمات ارزنده ئی به جای آورد.
اینجانب مصیبت درگذشت این همکار صَدیق را به خاندان محترم و بازماندگان و همکاران ایشان در نیروهای مسلح تسلیت میگویم و علوّ درجات او را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنه ای
11 بهمن

امیر سرلشکر محمد سلیمی فرمانده سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از تحمل یک دوره بیماری عصر امروز درگذشت.
امیر سلیمی یکی از قدیمی ترین فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در ایام دفاع مقدس مسئولیت هایی نظیر ریاست دفتر مشاوره نظامی امام خمینی(ره) و فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم را برعهده داشت و در نبردهای متعددی ازجمله آزادسازی سوسنگرد نقش آفرینی کرد و بعدها مفتخر به اخذ نشان «نصر» از دست رهبر معظم انقلاب شد.
وی همچنین به مدت 4 سال (در حد فاصل سالهای 1360 تا 1364) مسئولیت وزارت دفاع را برعهده داشت.
امیر سلیمی از بنیانگذاران ارتش انقلابی در خرداد 1379پس از کنارهگیری امیر سرلشکر علی شهبازی، به فرماندهی کل ارتش منصوب و همزمان با یک درجه ارتقا، به درجه سرلشکری نیز نائل آمد.
وی تا شهریور ماه 1384 به عنوان فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد و پس از آن نیز به عنوان یکی از مشاوران ارشد فرمانده معظم کل قوا در امروز نظامی خصوصا ارتش منصوب شد.
سرلشکر سلیمی عصر امروز بر اثر بیماری در سن 78 سالگی درگذشت.







امیر سرلشکر محمد سلیمی فرمانده سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از تحمل یک دوره بیماری عصر امروز درگذشت. آنچه در ادامه می آید، خاطره ای از این ارتشی دلاور در جریان آزادسازی سوسنگرد است.
آزادسازی سوسنگرد از جمله موفقیتهای اثرگذار جنگ تحمیلی بهشمار میرود که ضربهی سنگینی به برنامههای ارتش عراق زد. متن زیر از امیر سرلشگر محمد سلیمی، فرماندهی سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران که آن زمان ریاست ستاد جنگهای نامنظم را برعهده داشت، از روزهای حساس منتهی به آزادسازی سوسنگرد و نقش حضرت آیتالله خامنهای در این پیروزی میگوید:
اینها فرشتهاند!بیستودوم آبان ماه سال 1359، ستوان اخوان به من زنگ زد و گفت: ما سخت در زیر آتش دشمن هستیم؛ محاصره لحظه به لحظه بیشتر تنگ میشود و از همه مهمتر، آذوقهی ما هم تمام شده است. خواستم اول شرایط فعلی سوسنگرد را به شما بگویم و بعد هم در این بیآذوقهای بگویم که تمام مغازههای سوسنگرد باز است ولی صاحبان آنها رفتهاند. من نمیدانم اجازه دارم که بروم از این مغازهها یک مقدار بیسکویت و مواد غذایی بردارم یا نه. شما از حضرت آقا سؤال کنید که تکلیف من چیست؟ حضرت آقا برای اقامهی نماز جمعه در تهران تشریف داشتند. به ستوان اخوان گفتم: از کجا تلفن میکنی؟ دیروز که سوسنگرد بمبباران شد؟ گفت: مقداری سیم گیر آوردم و از این تیرهای چوبی که برای تلفن بود، بالا رفتم و این را وصل کردم، موقتاً دارم صحبت میکنم. شما بگویید که تکلیف من چیست؟1
حضرت آقا در آن روزی که با بنیصدر صحبت میکردند، میفرمودند: «باید به فکر اینها [نیروهای مستقر در سوسنگرد] باشیم، اینها فرشته هستند. ضرر شهادت اینها برای ما بهمراتب بیشتر از سقوط سوسنگرد است، چون بالاخره ما سوسنگرد را از چنگ این خبیثهای بعثی بیرون میکشیم، اما اگر آنها شهید شدند، ما چهکار کنیم؟»
حضرت آقا گوشی را برداشتند. آقای اشراقی، داماد حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه بود و گفت: «حضرت امام سلام رساندند و فرمودند که اوضاع جنگ چطور است؟ حضرت آقا فرمودند: «اوضاع جنگ اینطور است که فردا قرار است یک عملیات سرنوشتساز شروع شود، اما من نگران هستم؛ مگر اینکه حضرت امام دستوری بدهند و ببینیم که چه کار باید بکنیم.»من صبح جمعه، بیستوسوم آبان تلفن را برداشتم و با حضرت آقا تماس گرفتم. گزارش این افسر را به عرض حضرت آقا رساندم. به ایشان عرض کردم: آن قولی که بنیصدر به شما داده بود و از سرهنگ قاسمی قول گرفته بودید که برای سوسنگرد تلاشهایی کنند و گشایشی به وجود بیاورند و فشار را از روی مردم بردارند، بنیصدر این اجازه را به سرهنگ قاسمی نمیدهد. آن قولی که بنیصدر به شما داد، عمل نشده است. این مطلب را به عرض حضرت آقا رساندم. ایشان ابتدا به منزل حضرت امام رحمةاللهعلیه تشریف بردند و گزارش جنگ را به عرض ایشان رساندند. از آنجا هم به شورای عالی دفاع رفتند و همین مطالب را در شورای عالی دفاع مطرح فرمودند. بنیصدر در آن جلسه گفته بود که من دنبال کار هستم، پیگیری میکنم و شما نگران نباشید. وقتی ما این را شنیدیم، خیلی خوشحال شدیم.
روز بیستوچهارم گذشت. صبح روز بیستوپنجم، حضرت آقا به اهواز تشریف آوردند و به ستاد آمدند. من گزارشی را به عرض ایشان رساندم و گفتم: وضع اینطور است. بنیصدر به قول خود عمل نکرده است. این هم که در شورای عالی دفاع به شما گفته که من اقدام میکنم، در این چهلوهشت ساعت، من آثار و قرائنی از اقدام ندیدهام. اگر قرار است تیپ یا یگانی جابهجا شود، قرائن آن مشهود است. ما از حرکت دشمن در جبهه میفهمیم که استعداد آن چقدر است، ترکیب آن چیست، چه کاری میخواهد بکند. برآورد وضعیت میکنیم. من آثاری در این چهلوهشت ساعت از این کار ندیدم.
حضرت آقا به بنیصدر چه گفتند؟حضرت آقا گوشی را برداشتند و با بنیصدر در اهواز صحبت کردند. به بنیصدر با تحکم فرمودند: «این وضع نمیشود ادامه پیدا کند. پس کِی میخواهید حرکت کنید؟ اینقدر زمان گذشت.» بنیصدر گفت: بسیار خوب، حرف شما را قبول دارم. شما به ستاد لشکر بروید و نیروهای آنجا را تشویق کنید. من هم دستور این کار را میدهم. حضرت آقا با خوشحالی گوشی را گذاشتند. نزدیک ظهر بود. نمازشان را خواندند و بعد از ظهر برای شرکت در جلسهای به لشکر رفتند. چون من مأموریت داشتم، دیگر در خدمت ایشان نبودم. آقای دکتر چمران هم در منطقه نبود. سرهنگ قاسمی، سرلشکر ظهیرنژاد (فرمانده وقت نیروی زمینی) سرلشکر فلاحی (جانشین وقت ریاست ستاد مشترک) آقای غرضی (استاندار) و افراد دیگری هم بودند. از چگونگی آن جلسه خبری ندارم.

همان شب ایشان برگشتند و برای نماز مغرب به ستاد جنگهای نامنظم آمدند. پس از نماز، من از ایشان سؤال کردم: داستان چه بود؟ آنجا چه شد؟ ایشان فرمودند: «بحث زیادی شد. قرار شد دستور عملیاتی نوشته و صادر شود.» گفتم: در بند مأموریت دستور عملیاتی چه قید شد؟ فرمودند: «در بند مأموریت آمده که لشکر 92 اهواز مأموریت دارد در منطقهی عمومی سوسنگرد، تک کرده، سوسنگرد را از محاصره خارج و محور سوسنگرد-حمیدیه-اهواز را تأمین کند.»
دیدم که مأموریت بسیار خوبی است. گفتم: در بند تدبیر سازمان چه آمده؟ فرمودند: قرار شد تیپ 3 لشکر اهواز در شمال کرخه به آبادی سوهانیه بیاید و از آنجا با دشمن درگیر شود. تیپ 2 (که همین تیپ مشهور و معروف به فرماندهی سرهنگ شهبازی رحمةاللهعلیه است) هم مأموریت دارد به عنوان تلاش اصلی. تعدادی از نیروهای سپاه هم در میان آنها بودند. نیروهای جنگهای نامنظم هم در نوک حمله به عنوان خطشکن هستند و مأموریت فردا اجرا شود. گردان 148 پیاده هم از مشهد آمده بود. یک گروهان زرهی هم از شیراز آمده بود. این را هم به آن تیپ مأمور کردند. گروه 148 با عنوان احتیاط تیپ، در منطقهی اهواز بود.
خوشحال شدم و به حضرت آقا عرض کردم: چرا این مطالب را محکم بیان نمیکنید؟ جلسهی پُربرکتی داشتید. دستور عملیاتی را که فرمانده لشکر مینویسد، ما مُهروموم میکنیم و همانجا صادر میکنیم. ایشان فرمودند: «نگرانی دارم. موارد زیادی تا به حال بوده که یک کار نظامی شروع شده، به جاهایی هم رسیده و نتایجی هم حاصل شده است، اما اواخر کار بدون اینکه به نتیجه برسیم، دستور آمده که متوقف شویم. یک چاهی کندهاند، یک متر مانده به آب برسد که میگویند بایستید. چرای آن معلوم نیست. میترسم که این هم از همان سنخ باشد.»

مکالمه تلفنی با داماد حضرت امام خمینیدر همین گفت و شنود، تلفن زنگ زد. حضرت آقا گوشی را برداشتند. آقای اشراقی، داماد حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه بود و گفت: «حضرت امام سلام رساندند و فرمودند که اوضاع جنگ چطور است؟ حضرت آقا فرمودند: «اوضاع جنگ اینطور است که فردا قرار است یک عملیات سرنوشتساز شروع شود، اما من نگران هستم؛ مگر اینکه حضرت امام دستوری بدهند و ببینیم که چه کار باید بکنیم.» آقای اشراقی بعد از ده دقیقه دوباره تلفن زد و گفت: این موضوع را به عرض حضرت امام رحمةاللهعلیه رساندیم. ایشان مقرر فرمودند: «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود. در ضمن تیمسار فلاحی باید شخصاً مباشر در عملیات باشند.» مباشر عملیات یعنی به عنوان چشم کسی که فرمان را صادر کرده، تا عملیات را از نزدیک ببیند و نظارت کند و گزارش بدهد.
به بیمارستان رسیدیم که شهید چمران را از اتاق عمل بیرون آورده بودند. قبل از هر حرفی، آقای چمران پرسید که وضع حمله چطور است؟ تک در چه وضعی است؟ گفتیم: ادامه دارد و دارند کار میکنند. ایشان به حضرت آقا قسم میداد که کاری کنید که تک از دور نیفتد و این پیروزی حاصل شود.شب شده بود. نزدیک ساعت دوازده نیمهشب بود که آقای اشراقی این موضوع را اعلام کرد، ولی حضرت آقا باز هم بسیار نگران بودند. از سوسنگرد و جاهای دیگر خبرهای ناگواری میآمد. همین که این کار نشود، برای ایشان خیلی سنگین بود. ساعت دوازده شب رفتیم تا کمی استراحت کنیم. نزدیک به یک بامداد شده بود که آقای چمران آمد و ما را بیدار کرد و گفت که طرح به هم خورده است. بنیصدر دستور داده که تیپ 2 فردا وارد عمل نشود. حضرت آقا بدون معطلی گوشی را برداشتند و با پاسگاه فرماندهی نیروی زمینی (مرحوم ظهیرنژاد) در دزفول تماس گرفتند. صحبت ایشان با مرحوم ظهیرنژاد خیلی جالب بود.
حضرت آقا از ایشان پرسیدند: «شما برای چه این دستور را دادید؟» جواب داد: من این دستور را ندادم. این دستور را بنیصدر داده است. بنیصدر گفته برای اینکه کارهای مهمتری در اهواز داریم و این تیپ هم یک تیپ نادر و پرتوان است؛ تیپ خوبی است. اگر این تیپ در عملیات فردا شرکت کند، انهدام آن حتمی است. من به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا صلاح نمیدانم این تیپ آنجا منهدم شود. مرحوم ظهیرنژاد به حضرت آقا گفت: من هم باید دستور را اجرا کنم، مگر اینکه خلاف آن صادر شود. حضرت آقا فرمودند: «تا وقتی که خبر آن صادر شود، به چیزی که میگویم گوش بده. این حرف قابل اعتنا نیست. به این حرف نمیتوان توجه کرد. اصلاً اینکه میگویید تیپ منهدم میشود، برای چه منهدم شود؟ منهدم نخواهد شد. شما موظف هستید تیپ را از رده خارج نکنید. عین همان تصمیمی که در لشکر گرفته شده، فردا عمل کنید. در ضمن حضرت امام این امر را فرمودند. شما موظفید این امر را همین امشب به اطلاع بنیصدر برسانید.» وقتی ایشان گوشی را گذاشتند، دو دستور را صادر کردند. یکی برای فرماندهی لشکر 92 و یکی هم برای جانشین ریاست ستاد مشترک.

صبح پیروزی...حضرت آقا موقع برنامهی سحر تحقیق کردند و معلوم شد که ساعت سه، تیپ و بقیهی رزمندگان با همان سازمانی که داشتند، از منطقهی تجمع حرکت کرده و از خط عبور کردند. از حدود ساعت پنج هم عملیات شروع شد. نیروهای جنگهای نامنظم هم رفته بودند. ساعت هشت صبح حضرت آقا آنجا چند ملاقات داشتند. از آنجا ما راه افتادیم که برویم و به جبهه بپیوندیم. در طول راه، نیروهای احتیاط بودند. حضرت آقا پیاده میشدند و با آنها صحبت میکردند. واحدهای پشتیبانی هم بودند که به همین ترتیب با آنها صحبت میکردند و در جریان تلاشهای آنها قرار میگرفتند.
ما از جادهی حمیدیه-سوسنگرد که جادهی خلوتی بود، به طرف سوسنگرد میرفتیم. درگیری هم زیاد بود. آتش دشمن در جنوب اجرا میشد؛ بالای کرخهکور به طرف جنوب کرخه که اینطرفِ جاده بود. ما هم در لندرور با حضرت آقا نشسته بودیم و به طرف سوسنگرد میرفتیم. آن طرف جبهه، مثلاً دو کیلومتری جبهه، یک تانکر سوخت ایستاده بود. بلافاصله یک موشک هواپیما یا آتش توپخانه به این تانکر اصابت کرد و تنور قطوری از دود و آتش به آسمان زبانه کشید که همینطور چشمها به آن خیره مانده بود. راننده هم برگشت که این صحنه را نگاه کند؛ حدود 10 یا 20 ثانیه نگاه کرد. حضرت آقا فرمودند: «تو کار خودت را بکن.» در واقع این نگاه سبب شد که ما مقداری عقبتر بیفتیم. پس از اینکه کمی جلو رفتیم، ناگهان یک موشک آرپیجی عراقیها از فاصلهی یک متری سطح جاده، از جلوی ما رد شد. به هم نگاه کردیم، بدون اینکه حرف بزنیم، ولی یک دنیا حرف در این نگاه بود. «إنَّ اللهَ یدافع عَن الّذینَ آمَنوا»

ما به جبهه رسیدیم و دیدیم که سروصدا و صلواتی است. نیروها در دهانهی ورود به سوسنگرد بودند. نیروهای جنگهای نامنظم شکار تانک میکردند. آتشهای سوختن تانک به چشم مشهود بود. بعد از مدتی خبر دادند که آقای چمران مجروح شده و ایشان را به بیمارستان بردهاند. حضرت آقا فرمودند: «برویم یک سری به ایشان بزنیم. من جلسهی مهمی در تهران دارم، باید به تهران بروم.» به بیمارستان رسیدیم که شهید چمران را از اتاق عمل بیرون آورده بودند. قبل از هر حرفی، آقای چمران پرسید که وضع حمله چطور است؟ تک در چه وضعی است؟ گفتیم: ادامه دارد و دارند کار میکنند. ایشان به حضرت آقا قسم میداد که کاری کنید که تک از دور نیفتد و این پیروزی حاصل شود. بحمدالله در ساعت 14:30 نیروهای ما وارد سوسنگرد شدند و بیش از 700 کشته و مجروح و تعدادی اسیر از عراقیها گرفتند و چهار دستگاه تانک و شش دستگاه کامیون مهمات آنها را سالم به غنیمت گرفتند.
پینوشت:
1. «یک روز به ما خبر دادند تلفنی -تلفن خوشبختانه وصل بود بین سوسنگرد و اهواز- تلفنی به ما خبر دادند که ما اینجا آذوقه هیچی نداریم، اما سوپرمارکتهای خود شهر که مال مردم است و مردم در آن را بستند و رفتند، چیزهایی دارد و ما بعضیها میگویند که از اینها برویم استفاده کنیم از گرسنگی نجات پیدا کنیم، لکن ما حاضر نیستیم؛ میگوئییم که مال مردم است و راضی نیستند. من دیدم واقعاً اینها فرشتهاند. اصلاً اینها بشر نمیشود به اینها گفت؛ سوپرمارکتی که صاحبش گذاشته از شهر فرار کرده، الان هم اگر بفهمد که این مثلاً جناب سروان نیروی هوایی که دارد دفاع از شهر او و از خانهی او میخواهد از او استفاده کند، با کمال میل حاضر است برود خودش توی سینی هم بگذارد جلویشان بگذارد و این جوان، جوانهای به این خوبی و این جوانهای پاک و فرشتهصفت واقعاً، حاضر نبودند از این استفاده کنند. از ما اجازه خواستند ما گفتیم بروید باز کنید هر چیز گیرتان میآید بخورید و هیچ اشکالی ندارد و به آنها اجازه دادیم.» (مصاحبهی حضرت آیتالله خامنهای با شبکهی دوم سیما پیرامون خاطرات جبهه، 1364/6/28)
برچسبها: امیر سرلشکر محمد سلیمی
این رزمنده جنگ تحمیلی در طول ۸ سال دفاع مقدس در کنار شهدایی چون بروجردی، صیاد شیرازی و ناصر کاظمی به نبرد پرداخت و مسئولیت فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهدا، فرماندهی ژاندارمری استان کردستان و جانشین فرمانده ژاندارمری شمال غرب کشور را بر عهده داشت. بعد از دوران جنگ ضمن بازنشستگی به عنوان عضو هیأت مدیره کانون بازنشستگان ناجا مشغول خدمت شد.
وی در دوران خدمتش بارها مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب و رؤسای جمهور وقت کشور قرار گرفت.





برچسبها: امیر سرتیپ بیژن بهرامپور










برچسبها: آزادگان
























بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.



تصاویر زرمندگان لشگر ذلفقار نیروی زمینی ارتش در دفاع مقدس1362


















بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.
برچسبها: تصاویر یک رزمنده ارتشی تیپ ذولفقار در منطقه شرهان





















برچسبها: تصاویر یادگاری رزمندگان ارتش
احمد دادبين فرمانده دلاور نيروي زميني ارتش، يار و همرزم شهيدان صياد شيرازي، حاج احمد متوسليان، حاج همت و ... او كه معروف بود به احمد بسيجي...




بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.
برچسبها: امیر سرتیپ احمد دادبین





برچسبها: مردم شناسی جنگ











برچسبها: رزمندگان, ارتش خلبان احمد کشوری
با سلام
چند روزی بود در سایت http://rahrovan-artesh.ir/ عضو شده بودیم و تصاویر کمتر دیده شده ای از رزمندگان و شهدای ارتش را برایشان قرار می دادیم اما به خاطر اینکه نام کاربری jomhourieslami اسلامی بود مدیریت محترم تحمل نکرد و به خاطر فعالیت زیاد در نشر تصاویر شهدا و رزمندگان ارتش بدون هیچ دلیل کاربری را مسدود کرد. تفکری که از رزمندگان ارتش در ذهن ما هست با تفکرات مدیر سایت مذکور خیلی متفاوت است ما رزمندگان ارتش را با شهیدان صیاد شیرازی ،آبشناسان و غیره و جانبازانی چون امیراحمد دادبین ،امیرآذرفر،امیر موسی قویدل،امیر بختیاری... می شناسیم.
شادی روح حضرت امام خمینی(ره) صلوات

برچسبها: سایت راویان ارتش
بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.
برچسبها: بسیج خلبان















بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.
برچسبها: شهید منصور ستاری, فرمانده نیروى هوایى, ارتش















برچسبها: عملیات مرصاد
تیر 1367 روزی بود که علی رغم همه گمانه زنی ها و مسائلی که مطرح شد، حضرت امام قطعنامه 598 را پذیرفت. این در حالی بود که امام خمینی(ره) پذیرش قطع نامه را در آن شرایط نوشیدن جام زهر تعبیر کرد و رزمندگان اسلام که بسیار این موضوع بهت زده و حتی ناراحتشان کرده بود گوش به فرمان رهبر و مرادخودشان یعنی حضرت روح الله(ره) لب فرو بستند و اسلحه ها را زمین گذاشتند. هر چند که تنها چند روز پس از 27 تیر بود که این آتش بس توسط خود صدام شکسته شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، محسن رضایی که آن مقطع فرماندهی کل سپاه پاسداران را بر عهده داشت یکی از کسانی است که در جریان چند و چون پذیرش قطع نامه بود. امروز برای اولین بار ''بخشی از'' نامه ای را که وی در همان روزها به امام خمینی (ره) نوشت ''به همراه اصل دستخط'' حضرت امام (ره)در پاسخ به نامه محسن رضایی منتشر می کنیم.
بنا بر این گزارش، پس از پذیرش قطعنامه 598 ابهامات زیادی در نهاد سپاه پاسداران نسبت به پایان جنگ و ادامه فعالیت در سپاه بوجود آمده و ظاهرا این مسائل به حضرت امام (ره) منتقل شده بود.
چند هفته بعد از آتش بس، احمد آقا به محسن رضایی تلفنی تماس گرفته و می گویند که اگر در رابطه با جنگ و یا سپاه سوالی و یا تقاضایی دارید نامهای برای حضرت امام بنویسید. سه سال قبل از این و درهمین ایام، احمدآقا با محسن رضایی تماس گرفته و با هماهنگی ایشان در نامه ای خطاب به حضرت امام، تقاضای تشکیل سه نیروی هوایی، زمینی و دریایی برای سپاه مطرح شده بود. در آن موقع هم ابهامات زیادی برای آینده سپاه شکل گرفته بود. فرماندهان سئوال می کردند آیا لشگرهای سپاه می مانند و یا منحل خواهند شد؟ پاسخ امام به تقاضای سپاه و تشکیل نیروهای سه گانه موجی از خوشحالی و نشاط را در آن زمان برانگیخته بود. برای بار دوم، چنین تلفنی به محسن رضایی از تصمیم مهمی ازسوی امام حکایت داشت.
محسن رضایی چند روز صبر می کند و سپس به امام نامه ای می نویسد. حضرت امام درپاسخ وی ، نامه ای خطاب به فرماندهان می نویسند که عبارات آن برغم گذشت 27 سال ، همچنان شگفت آور است و به تعبیر بسیاری، این نامه نقشه راه و الگوی رفتاری سپاه بعد از دفاع مقدس تا کنون بوده است.
سردار رضایی در پاسخ به این سوال که دلیل نگارش نامه شما و پاسخ حضرت امام (ره) چه بوده می گوید: پس از تماس احمد آقا با من که نامه ای خدمت حضرت امام بنویسم و اگر برای سپاه ، تقاضایی دارم در آن ذکر کنم مدتی فکرکردم که چه چیزی را از امام بخواهم . به ذهنم آمد که مهمترین مساله سپاه را با ایشان درمیان بگذارم. آن موقع مهمترین مساله درسپاه ، ابهامات جدیدی بود که پس از پایان چنگ پیش آمده بود.
در نامه محسن رضایی خطاب به حضرت امام آمده بود: " بین برادران سپاه، غیر از ابهام از آینده سپاه، این مسئله مطرح است که تکلیف شرعیِ ماندن در سپاه پس از جنگ، از گردن ما ساقط شده و با توجه به خطرِ از دست رفتن کادرهایی که به بهای بسیار بزرگی، تجارب ارزنده از نبرد و دفاع مقدس را کسب کرده اند اگر حضرتعالی شرعا تکلیف بفرمایید تا برادران ، برای ادامه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، در سپاه بمانند و با توجه به فرصت بدست آمده، به برطرف کردن کمبودها و ذخیره سازی عِده و عدّه نظامی، دفاعی، همت گمارند موجب تلاش و نشاط بیشتر در پرسنل سپاه خواهد شد."
نامه محسن رضایی در 28/5/67 به محضر حضرت امام تقدیم شد، سپاه در تدارک برگزاری مجمع سالانه فرماندهان بود. این مجمع هر سال در تاریخ 26 شهریور یعنی سالگرد فرمان حضرت امام در خصوص تشکیل نیروهای سه گانه سپاه (در سال 64) برگزار می شد. در این نشست سالانه ، فرماندهان سپاه در مجمع سراسری شرکت کرده، برنامه های سالانه سپاه را مورد بررسی قرار می دادند. لذا در حالی که چند هفته بیشتر از برقراری آتش بس نگذشته بود، مجمع سراسری فرماندهان در آستانه برگزاری بود. محسن رضایی از محضر امام تقاضا می کند که پیام آن حضرت خطاب به فرماندهان، همزمان با تشکیل مجمع فرماندهان صادر شود و حاج احمد آقا از سوی حضرت امام در مجمع حضور یافته و پیام حضرت امام را قرائت نمایند، همین اتفاق روی می دهد و مرحوم احمد آقا، 4هفته بعد پس از نامه رضایی در 26 شهریور در مجمع سالانه فرماندهان حضور می یابد و پیام کم نظیر حضرت امام، را قرائت می کند. پس از آن که احمد آقا پیام حضرت امام راقرائت کردند اثر معنوی فوق العاده ای درسپاه بوجود آمد. و عملاً برخی ابهامات مربوط به جنگ و نحوه اداره سپاه و ماموریت های آن در آینده تبیین و نقشه راه فعالیت سپاه ـ که تاکنون نیز بر همان منوال بوده ـ روشن شد.
اینک، نخستین بار در سالگرد پذیرش قطعنامه و برگزاری جلسه تاریخی فرماندهان سپاه، عین دستخط حضرت امام (ره) انتشار می یابد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور وشکست طرحهای توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید، نمی دانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که توفان خشم این امت حزب الله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است بیان نمایم . در نزد موحدین وسالکان طریقت سخن از اجر و پاداش دنیایی ، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است ؛ ودنیا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از آن است که بخواهد پاداش وترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد. و مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهرزیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند. اما من که وظیفه ام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است ، باید به همه نیروهای مسلح کشور و به شما اطمینان بدهم که تا من زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد؛ و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود می دانم ؛ وهمان گونه که در ایام جنگ در کنار شما بوده ام ، و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کرده اید، بعد از این نیز چنین خواهم بود. شما آیینه مجسم مظلومیتها ورشادتهای این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران وهمسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیده اند. و از آنجا که من بین خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک می نمایم ، تصورمی کنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه ای که سالها در میدانهای نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره های صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده ،از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد، و چه بسا ازخود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ما است که این هم از برکات معنویت وتحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمی کنید. ولی من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهادمقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که بحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است ، چه صلح باشد و چه جنگ . من باز تاکید می کنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم ، و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده می کنیم ، که بعید به نظرنمی رسد که دست بعضی از قدرتها و ابرقدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بساصدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجددا آزمایش کنند.
در هر حال ، ما باید آماده و مهیا باشیم . روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش داریم ؛ و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت ؛که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند، و ازکید و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح ، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامه ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه ، نبوده است . ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت ؛ و از همه اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها وطرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مومن به انقلاب همت گماشت ، وتجارب را به دیگران منتقل ساخت ؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه ، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج وارتش بیست میلیونی ، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که درمیدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیزبرقرار بوده به مجامع داخلی و به همه محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود، تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفتها و تفرقه ها و بی تفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایه های عظیمی که محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشیبها بوده است ، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.
من به شما دعا می کنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس حق مسئلت دارم . ان شاءالله در لوای عنایت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - پایدار و سرفراز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله .
26 شهریور ماه 1367
روح الله الموسوی الخمینی
جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی(ره) - صفحه 133 ، 26 شهریور 1367»



برچسبها: نامه آقا محسنپاسخ حضرت روح الله



برچسبها: هوانیروز عملیات کربلای5 شلمچه

برچسبها: حضرت آیت الله خامنه ای در جمع فرماندهان جنگ تحمیلی





برچسبها: تصاويري از پيوستن نظاميان به مردم در دوران انقلاب




برچسبها: چند تصوير از ميدان بهارستان تهران در دوران انقلاب
سرلشکر علی شهبازی
سرلشکر علی شهبازی
نیز در دفاع مقدس کارنامه درخشانی داشته و در دوران حضور در فرماندهی ارتش جمهوری
اسلامی ایران نیز عامل تحولات مهمی بوده است. وی اکنون در گروه مشاوران نظامی
فرمانده معظم کل قوا مشغول خدمت به نیروهای مسلح است.








برچسبها: سرلشکر علی شهبازی

برچسبها: حضرت آیت الله خامنه ای در جمع فرماندهان جنگ تحمیلی



برچسبها: امیر سرلشکر منصور ستاری خواص

دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها: دکتر حسن روحانی در پادگان دوکوهه

دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها: دو تصوير از عباس قرهباغي رئيس ستاد ارتش رژيم شاه
برچسبها: عکس محسن رضایی و دکتر روحانی

«حاج حبیب الله معلمی» که نامش در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس میدرخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی میاندازد صبح امروز درگذشت. معلمی که مدتی به علت مشکلات ریوی به کما رفته بود و در بیمارستانی در اهواز بستری شده بود، امروز دار فانی را وداع گفت. حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال 1305 شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و ادامه آن را تا سیکل قدیم پیگرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویقهای یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت. حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود: «عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله» از معلمی نوحههای به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است. عمده سرودههای وی توسط صادق آهنگران، مداح نام آشنای جبههها اجرا شده است. بیشتر اشعار معلمی در کتاب « خونین نامه عاشقان حسین » در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید، کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر میتوان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد. بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است گرچه در غزل و مثنوی نیز طبعآزمایی کرده است.
برچسبها: حبیبالله معلمی شاعرشعر








برچسبها: گذر زمان عکس آیت الله هاشمی رفسنجانی
برچسبها: عکس امیر سپهبد بسیجی شهید علی صیاد شیرازی
برچسبها: عکس امیر سپهبد بسیجی شهید علی صیاد شیرازی

برچسبها: عکس 29 فروردین روز اتش




برچسبها: عکس شهدای ارتش عملیاتی بیت المقدس

برچسبها: عکس پرواز هلیکوپترهای 206 جت رنجر و 214 برفراز آسم

برچسبها: تصویر موافقت حضرت امام, ره, با درجه امیر سپهبد بسیجی شهید علی صیاد شیرازی


برچسبها: عکس پرواز جنگنده, بمبافکنها ی, نیروی هوایی برفراز آسمان تهران برج آزادی
برچسبها: عکس هواپیمای f, 14 در حال سوختگیری هوایی بر فراز آسمان تهران برج آ
برچسبها: عکس پرواز هواپیمای c130 بر فراز آسمان تهران برج آز





برچسبها: عکس









