صفحه نخست ارتباط با ما آرشیو مطالب لینك RSS
كاربر میهمان خوش آمدید
جمعه ۱۳۹۵/۱۱/۰۸


برچسب‌ها: روزنامه
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 20:40 |
دوشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۲۰
#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

#تصاویر #مرحوم #آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60

 


برچسب‌ها: تصاویر, مرحوم, آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:56 |
شنبه ۱۳۹۵/۰۹/۰۶

در پی تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه:

اين چه بازسازی  سقف است! که اثری از حسينيه حاج همت به جای نگذاشته است...

 
بزرگواران! این  ساختمان‌ها هویت تاریخ ماست  و ساختمانها و حسينيه خراب شده  را فقط  یک آدم ظاهر بین خرابه می بیند، اما باطن این خرابه‌ها، تاریخ جنگ را نشان می‌دهد. مثلاً اگر بگویند که تخت جمشید تخریب شده و آن را  بازسازی کنیم، اين سخن مضحک به نظر می‌رسد چون خرابه‌های تخت جمشید ما را یاد اسکندر مقدونی می‌اندازد که این بنا را به آتش کشید و درس عبرتی برای‌مان است که دیگر نگذاریم مشابه این داستانها برای کشورمان تکرار شود. حال چه شده که بازسازی  حسينيه حاج همت و ساختمان‌های پادگان دوکوهه به بهانه ريزش سقف و رفاه زائران و ...  مشکلی  ايجاد نمی کند. 
 
 
 
برادران! دوکوهه يک منطقه توريستی نيست که زائر به دنبال ديدن زيبایی‌های ظاهری اين مکان به اينجا آمده باشد  و در اينجا به دنبال امکانات رفاهی کامل باشد که اينقدر به زيباسازی اين مکان می پردازيد، اينجا به دنبال هتل حاج همت نمی گردد، بلکه به دنبال حسينيه حاج همت می گردد، حسينيه‌ای ساده با يک سقف ساده و چند ستون که محل مناجات شهدا بوده و هنوز بوی حاج همت را از آن استشمام کند و صدای نجوای شهدا را ار دیوارها و ستون‌های  آن حسينيه بشنود. به‌راستی چرا  فکر می کنيد بدون درک ظواهر اصلی این ساختمان‌ها با همان حس و حال و سختی‌ها،  زائر می‌تواند آنچه که اينجا بوده  درک کند. 
 
بعد  فرياد واويلا سرمی دهيم که چرا زائر، دوکوهه را صرفاً به عنوان يک استراحت‌گاه می بيند و قداست اينجا مانند بقيه مناطق عملياتی حفظ نمی‌شود، 
 
بزرگواران!  حسينيه حاج همت میراث پدری کسی نیست که وقتی در حال بازسا زی سقفش هستید،  ناگهان  تصميم بگيريد زيباترش کنيد و در سقفش لامپ هالوژن بزنيد  و يا ديوارش را بلندتر کنيد يا در و پنجره و حوضش را کمی  جابجا کنيد چون دکوراسيون حسينيه اينگونه زيباتر می‌شود. اينجا حسينيه حاج همت است، درست است پنجره هايش بالا بود  و نورگير نبود، ولی به خدا سوگند نوری که در اينجا دلها را روشن می‌کرد و جلا می داد نور آفتاب  پنجره‌ها نبود ...
 
مرمت آثار دفاع مقدس امری طبيعی است، اما سئوال اینجاست  مرمت يا بازسازی ؟ و در بازسازی اين آثار تا چه اندازه می توان آثار به جای مانده از جنگ را به همان سبک و سیاق باقی گذاشت؟ در همه جای دنیا بخشی از آثار به جای مانده از جنگ باقی گذاشته می شود تا روایت‌گر تاریخ کشور باشد. هنوز ساختمان ترویج صنعتی شهر هیروشیما و تنها بازمانده حمله اتمی آمریکا در شهر باقی مانده تا یاد کشته شدگان بمباران از خاطر مردم به فراموشی سپرده نشود. فقط می‌توان گفت اگر تخریب و حذف آثار دفاع مقدس، ادامه پیدا کند با دست خود بخشی از حافظه تاریخ دفاع مقدسی را از بین برده‌ایم که در دنیا بی‌نظیر بود و بی‌شک با این اقدام و سهل‌انگاری و سکوت‌ در برابر آن، به نسلی که همه آگاهی‌اش از جنگ به این چند ساختمان و سنگر به جا مانده بستگی دارد، خیانت کرده‌ایم.
 
 
 
باور کنيد مسئولي که فقط به فکر کميت بازديد از مناطق يادماني و تعدد زائران می باشد و دوکوهه و سایر مناطق را تبديل به مناطقی با رفاه کامل برای جذب بيشتر زائر می کند، نمي‌تواند به کيفيت بپردازد و پيام شهدا را به صورت صحیح منتقل کند. 
 
رهبر معظم انقلاب در خصوص لزوم حفظ آثار مربوط به دفاع مقدس در بیاناتی معروف به پیام بازسازی در تاریخ 11/7/67 فرموده بودند:
 
"‌حفظ و نگهداری تركیب یك یا چند شهر خراب شده در جنگ، به منظور ترسیم علنی تجاوز دشمنان علیه انقلاب و كشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت كه آیندگان فقط به اسناد و نوشته‌ها بسنده نكنند"
 
حال شما را چه شده که ساختمانهایی که خود شما  با شهدا در آنجا زیسته ايد را اینگونه تخريب می کنيد!
 
 
 
چند ماه پيش که زمزمه تخريب بود عنوان شد "فرماندهان و پیشکسوتان جهاد و شهادت سال‌ها دغدغه‌ تعمیر این حسینیه را داشتند و از این کار استقبال کردند، اما چند جوان ناآگاه که شناخت خوبی از این فضا و تاریخ آن ندارند، یک عکس را نشر می‌دهند و با تیتر قرمز و بزرگ می‌زنند حسینیه حاج همت تخریب شد" حال  فرماندهان و پيشکسوتان جهاد و شهادت، اين جوانان ناآگاه!  که آری آن زمان و آن رزمندگان  را نديدند، ولی بوی شهدا را از همين در و ديوارهای ساده  حسينيه حاج همت حس می کردند و  این بار در دوکوهه هيچ نديدند  جز سالنی مجلل که هيچ حس و حالی در آن نبود جز  زرق و برق دنيوی،  این یادگاران آن زمان و شهدا را از شما طلب می کنند...

آلبوم تصاویر

 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
 
 تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه

برچسب‌ها: تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:11 |
دوشنبه ۱۳۹۵/۰۴/۲۸


برچسب‌ها: اسناد, قطعنامه, 598
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 0:13 |
دوشنبه ۱۳۹۵/۰۴/۲۸


برچسب‌ها: اسناد, قطعنامه, 598
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 0:6 |
یکشنبه ۱۳۹۵/۰۴/۲۷


برچسب‌ها: اسناد, قطعنامه, 598
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 23:59 |
یکشنبه ۱۳۹۵/۰۴/۲۷

 


برچسب‌ها: اسناد, قطعنامه, 598
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 23:51 |
پنجشنبه ۱۳۹۵/۰۳/۱۳


برچسب‌ها: خامنه ای
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 10:53 |
جمعه ۱۳۹۵/۰۲/۰۳

برچسب‌ها: تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 0:41 |
جمعه ۱۳۹۵/۰۱/۲۰

به موجب اسناد زير، مقامات گمرك اسرائيل براي جلوگيري از بازگشت ايرانياني كه به قصد سياحت به اسرائيل مي‌روند، مدارك آنان را در فرودگاه توقيف مي‌كند:

تاريخ: مرداد 1328
محرمانه
وزارت امور خارجه
از يك ماه به اين طرف روزانه در حدود بيست الي سي نفر از جوانان كليمي ايراني به عنوان مهاجر از ايران وارد خاك اسرائيل مي‌شوند. اين جوانان بين 18 و 25 سال عمر دارند و از نقاط مختلف كشور مخصوصاً از تهران وارد اينجا مي‌شوند. به طوري كه چند نفر از اينها اظهار مي‌دارند مشوق آنها در اين كار شخصي است يهودي به نام حاجي صيون عزري (ازري) كه در بازار تهران به شغل دلالي اشتغال دارد و از هر يك از اين اشخاص در حدود دويست‌هزار ريال پول مي‌گيرد و وسائل مسافرت آنان را به فلسطين فراهم مي‌كند و خودش هم با وسائلي كه دارد دارايي خود را به فلسطين منتقل كرده و چند خانه و ملك در اينجا خريده است. دو نفر از پسرهاي حاجي صيون مزبور نيز اخيراً به فلسطين ‌آمده‌اند و پسر بزرگ او كه در تهران است نماينده آژانس يهود در آنجا است. نظر به اينكه از چندي به اين طرف دولت ايتاليا اعلام كرده است كه مهاجرت يهود به آن كشور بلامانع است اين اشخاص با رواديد سفارت كبراي ايتاليا در تهران به آن كشور رفته و پس از يكي دو ماه اقامت به فلسطين مي‌آيند. گرچه در نتيجه تبليغاتي كه حكومت اسرائيل و آژانس يهود براي تشويق مهاجرت يهوديان به فلسطين مي‌نمايند به نظر اين اشخاص خاك اسرائيل كه موطن اصلي و ارض موعود مي‌باشد بهشت برين است ولي پس از دو سه هفته اقامت در اينجا از كرده خود پشيمان شده و درصدد بازگشت به ايران برمي‌آيند. روش مأمورين اسرائيل نسبت به يهودياني كه به عنوان مهاجرت وارد فلسطين مي‌شوند اين است كه به مجرد ورود گذرنامه‌هاي آنان را ضبط و ورقة هويت اسرائيلي به آنها مي‌‌دهند و ايرانيان مزبور پس از چندي كه از اقامت در اينجا خسته شدند به سركنسولگري شاهنشاهي مراجعه و تقاضا مي‌كنند براي استرداد گذرنامه آنها از مأمورين اسرائيل اقدام رسمي به عمل آيد.
اينك مشغول تهية صورتي از اسامي كليمي‌هايي كه از ايران وارد فلسطين شده‌اند مي‌باشم و پس از تهيه و تكميل به آن وزارت محترم تقديم خواهد داشت.
عباس صيقل
* * *
23 / 9 / 50
مقام محترم سرقنسول‌گري دولت شاهنشاهي ايران در اسرائيل
محترماً اينجانب پرويز، شهرت دياني ساكن تهران داراي گذرنامه شماره عمومي 122402 صادره تهران در تاريخ 29 ژوئن سال جاري توسط شركت هواپيماي ...... براي گردش و بازديد وارد اسرائيل شده‌ام و اكنون جهت مراجعت به تهران دولت اسرائيل از دادن اجازه خروج ممانعت نموده و اين بنده بلاتكليف و سرگردان مانده‌ام. تمامي فاميل و خانواده من همه در تهران مي‌باشند و دسترسي به جايي را ندارم. لذا از مقام محترم تقاضا مي‌نمايم كه جداً به كار بنده رسيدگي فرموده و وسائل خروج مرا از اسرائيل فراهم سازيد. كمال امتنان و تشكر را دارم.
با تقديم احترامات فائقه
پرويز دياني
* * *
اداره خاورميانه
4 / 7 / 29
آقاي پرويز دياني تبعه دولت شاهنشاهي و دارنده گذرنامه ايراني شماره 850 / 122302 كه براي گردش و بازديد در تاريخ 29 ژون 1950 وارد اسرائيل شده است شرحي به اين جانب نوشته و اظهار مي‌دارد كه مقامات وابسته از دادن اجازه خروج به او ممانعت مي‌نمايند.
چون اكنون نامبرده عازم بازگشت به ايران مي‌باشد بنابراين خواهشمند است دستور فرمائيد اجازه خروج نامبرده هر چه زودتر صادر و از نتيجه اينجانب را فوراً مستحضر نمايند.

توقيف گذرنامه ايرانيان در اسرائيل براي جلوگيري از بازگشت آنان


برچسب‌ها: گذرنامه ايرانيان اسرائيل
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 13:42 |
جمعه ۱۳۹۵/۰۱/۲۰

مورخه 3 / 5 / 1313
سواد راپرت بحرين
به قرار اطلاع حاصله به تازگي يعني چندي است وضعيات ادارات بحرين تغييراتي مي‌دهند از آن جمله اوراق و نوشتجات گمرك را فقط عربي نموده‌اند به باقي ادارات هم همين قسم دستور داده‌اند اداره محاكمات خارجي كه سابقاً در قونسولخانه انگليس تشكيل مي‌شد حاليه آن اداره مجزا نموده و محل كتاب خانه قديمي قرار داده‌اند گويا مقصودشان اين است كه بحرين را همين قسم كه خودشان مي‌گويند يك حكومت مستقل عربي قرار داده و معرفي نمايند كه مرور زمان پيشرفت عقيده خود نمايند.
كمپاني امريكايي صاحب‌امتياز غيرقانوني نفظ به طور اطمينان در چهار محل مشغول ساختمان‌هاي عمارات و لوله‌كشي مي‌باشند.
سواد مطابق سواد است

سندی از توطئه براي جدا كردن بحرين


برچسب‌ها: بحرين
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 13:37 |
جمعه ۱۳۹۵/۰۱/۲۰
سندی که نشان از همکاری  مسعود رجوی با ساواک


برچسب‌ها: مسعود رجوی ساواک
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 13:32 |
پنجشنبه ۱۳۹۵/۰۱/۱۲
12 فروردین 1358  روز جمهوری اسلامی ایران ،گرامی باد

12 فروردین 1358  روز جمهوری اسلامی ایران ،گرامی باد


برچسب‌ها: جمهوری اسلامی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 11:25 |
دوشنبه ۱۳۹۵/۰۱/۰۹

یدالله ایزدی*

 

چکیده

ارتفاعات مشرف بر سد دربندیخان از سال‌های اولیه جنگ یک هدف مهم در استان سلیمانیه عراق به شمار می‌آمد. عدم موفقیت در تصرف این ارتفاعات در عملیات والفجر10 باعث تسلط دید و تیر دشمن بر عقبه یگان‌های مستقر در دشت حلبچه گردید. لذا برای رفع این نقیصه عملیات بیت‌المقدس4 تنها یک هفته بعد به اجرا درآمد. آن‌چه پیش‌روست، فشرده‌ای از مباحث مربوط به ویژگی‌های جغرافیایی و نظامی و پیشینة عملیات در این منطقه و ضرورت‌ها، آماده‌سازی، شرح و ویژگی‌های عملیات بیت‌المقدس4 است.

 

مقدمه

سد دربندیخان در استان سلیمانیه عراق در طول جنگ ایران و عراق همواره به عنوان یک هدف مهم نظامی و سیاسی در جبهه‌های شمالی محسوب می‌شد. در طراحی عملیات والفجر10، تصرف ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران از سلسله ارتفاعات منتهی به سد، به دلیل حفظ جناح عملیات و تسلط دید و تیر بر عقبه دشمن منظور گردیده بود. عملیات در این ارتفاعات که با بهره‌گیری از لشکر11 امیرالمؤمنین(ع)، تیپ بقیه‌الله(عج) و تیپ44 قمربنی هاشم (مجموعاً با 6 گردان) انجام شد اما به دلیل هوشیاری و مقاومت دشمن و ضعف توان خودی، موفقیت چندانی به جز تصرف تپه‌های شرقی ارتفاع سورمر در بر نداشت. حضور دشمن در محور سورمر و شمیران که باعث تسلط بر قسمت‌های جنوبی منطقه حلبچه و عقبه یگان‌های خودی در این منطقه شده بود، به عنوان نقص محور چپ عملیات والفجر10 محسوب گردید و برای ترمیم این نقیصه عملیات مجددی با استفاده از یگان‌های دست‌نخورده در نظر گرفته شد. علی‌رغم محدودیت نیرو باتوجه به این نکته که از دست دادن زمان موجب تقویت خطوط دشمن و احداث مواضع و موانع جدید می‌گردید، لذا تصمیم بر آن شد تا با بهره‌گیری از توان موجود عملیات را حداکثر ظرف یک هفته آغاز شود. بر این اساس لشکرهای 27 حضرت رسول(ص)، 10 سیدالشهدا(ع) و تیپ18 الغدیر تحت امر قرارگاه فتح قرار گرفته و این قرارگاه با فرماندهی جدید مأموریت انجام عملیات را عهده‌دار شد.

 

تشریح منطقه‌ی عملیاتی

منطقه‌ی عملیاتی بیت‌المقدس4 منطقه‌یی کوهستانی است که از شمال به دریاچه‌ی دربندیخان و ارتفاع تمورژنان و از جنوب به دشت مرتکه و ارتفاعات شاخ خشیک و بمو و از شرق به رودخانه‌ی زیمکان و کوه بیزل و از غرب به سد دربندیخان و ارتفاعات قاشتی منتهی می‌شود. مهم‌ترین ارتفاعات و عوارض این منطقه عبارت‌اند از:

 

ارتفاع شاخ سورمر

ارتفاع شاخ سورمر، شرقی – غربی و صخره‌یی است و قسمت‌های جنوبی و شرقی آن شیب ملایم‌تری نسبت به قسمت شمالی ‌دارند. این ارتفاع به دلیل تسلط دید و تیر بر گلوگاه تمورژنان، از اهمیت ویژه‌یی برخوردار است.

 

ارتفاع شاخ شمیران

این ارتفاع شمالی- جنوبی است و ارتفاع بلندترین قله‌ی آن 1540 متر می‌باشد. امکان دید و تیر روی دشت شمیران، تنگه‌ی مله سور، سواحل دریاچه‌ی دربندیخان و همچنین تونل قاشتی و جاده‌ی اصلی عقبه‌ی دشمن، اهمیت شاخ شمیران را دو چندان کرده است. در اختیار داشتن این ارتفاع تسلط بر کل منطقه را امکان‌پذیر می‌کند.(1)

 

ارتفاع برددکان

ارتفاع برددکان از شمال غربی به طرف جنوب شرقی گسترش یافته و بلندترین نقطه‌ی آن 1488 متر ارتفاع دارد. در انتهای جنوب شرقی برددکان چند یال مهم از ‌جمله یال بیاروک و یال مورتکه قرار دارد. با استقرار بر این ارتفاع، می‌توان ضمن تسلط بر دشت ناهموار ساحلی در شمال آن، ارتفاع شاخ شمیران را نیز تأمین کرد.

 

دریاچه‌ی دربندیخان

دریاچه‌ی دربندیخان در شمال منطقه‌ی عملیاتی قرار گرفته است و با آب رودخانه‌های زیمکان، لیله، آب سیروان و دریاچه‌ی تانجرو تغذیه می‌شود. در جنوب این دریاچه و بین ارتفاع زیمنانکوه و قاشتی (غرب ارتفاعات منطقه‌ی عملیاتی مورد نظر) سد دربندیخان قرار دارد که قسمتی از برق عراق را تأمین می‌کند و از نظر نظامی و اقتصادی اهمیت بسیاری دارد.

 

دشت تولبی (شمیران)

دشت ناهموار میان دریاچه‌ی دربندیخان تا ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر و برددکان، دشت تولبی (شمیران) نام دارد. 5 روستای تولبی، شمیران، کانی‌کوه، ورمن و کوکوی در پهنه‌ی این دشت واقع شده‌اند. زمین این منطقه تا اندازه‌یی برای مانور زرهی مناسب است.

 

پوشش و اختفا

به جز قسمت‌های ساحلی دشت تولبی (شمیران) که پوشش گیاهی نسبتاً کمی دارد، سایر ارتفاعات و قسمت‌های منطقه دارای پوشش گیاهی مناسبی هستند. این منطقه همچنین به دلیل وجود شیارهای عمیق، یال‌ها و چم‌های متعدد امکان دید و تیر دشمن بر نیروهای خودی را ضعیف کرده و آسیب‌پذیری نیروها را در برابر آتش مستقیم و منحنی کاهش می‌دهد.

 

جاده‌های ارتباطی

در طول جنگ تحمیلی، جاده‌های متعددی از سمت عقبه‌ی نیروهای خودی و دشمن به طرف ارتفاعات این منطقه احداث شده که از میان آن‌ها جاده‌های چم بیاروک و چم سراژین از اهمیت خاصی برخوردارند و در واقع جاده‌های یاد شده عقبه‌ی خشکی این ارتفاعات محسوب می‌شوند.

 

اهمیت منطقه

منطقه‌ی عملیاتی بیت‌المقدس4 به دلایل گوناگون برای نیروهای خودی و دشمن حائز اهمیت است. برخی از دلایل اهمیت این منطقه عبارت‌اند از:

• تسلط ارتفاعات یادشده بر اکثر جاده‌های ارتباطی و عقبه‌ی نیروهای خودی و دشمن در منطقه.

• تسلط دید و تیر داشتن ارتفاع شاخ شمیران بر تونل ارتفاع قاشتی و جاده‌ی آسفالته‌ی درجه‌ی یک ارتباطی شمال به جنوب عراق.

• تسلط دید و تیر داشتن ارتفاع شاخ سورمر بر گلوگاه آبی بین ارتفاعات تمورژنان و سورمر.

• ایجاد تأمین نسبی جناح چپ منطقه‌ی عملیاتی والفجر10.

 

پیشینه‌ی منطقه‌ی عملیاتی

به دلیل حساسیت و اهمیت منطقه‌ی عمومی دربندیخان، نیروهای خودی و دشمن چندین بار درصدد اجرای عملیات در این منطقه برآمدند. خلاصه‌یی از تلاش‌های انجام شده در این منطقه چنین است:

• پس از عملیات والفجر3 در 7 مرداد1362 که به آزادسازی و تأمین شهر و دشت مهران و نیز جاده‌ی ایلام – دهلران انجامید، قرار شد نیروهای خودی عملیاتی را روی ارتفاعات مهم منطقه از بمو تا ارتفاع شاخ شمیران، اجرا کنند. برای اجرای این عملیات لشکرهای27 محمد رسول‌الله(ص)، 31 عاشورا، 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و 5 نصر از سپاه پاسداران و لشکر30 گرگان و یک گردان مستقل قدس از ارتش در نظر گرفته شد، اما سرانجام به دلایلی از اجرای عملیات خودداری شد، از جمله: دلیل فاصله‌ی زیاد خط خودی تا ارتفاعات مورد نظر؛ هوشیاری دشمن و آگاهی آن‌ها از نقل و انتقالات نیروهای خودی از طریق گزارش‌های نیروهای ضد انقلاب مستقر در منطقه و نیز انتقال تعدادی از یگان‌های مورد نظر برای تکمیل اهداف عملیات والفجر4 در 27مهر1362 و آزادسازی ارتفاعات قوچ سلطان در غرب مریوان و تصرف دره‌ی شیلر و پنجوین.

• هم‌زمان با بسیج گسترده‌ی نیروها به جبهه با عنوان طرح "لبیک یا امام" در زمستان 1362، عملیات محدودی به همت تیپ32 انصارالحسین و گردان‌های قدس استان همدان در 22بهمن1362 در این منطقه اجرا شد که به تصرف ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران و برددکان انجامید. در این عملیات دشمن به دلیل آمادگی نداشتن مقاومت چندانی نکرد.

• در 10 فروردین 1363 در وضعیتی که راه ارتباطی جوانرود به تازه‌آباد و شیخ صله به ارتفاع شاخ شمیران (عقبه‌های اصلی منطقه) قطع بود و رساندن آذوقه و امکانات به آن‌جا نیز به سختی انجام می‌شد و در موقعیتی که مأموریت نیروهای مستقر روی این ارتفاعات نیز به پایان رسیده بود، دشمن با اجرای آتش شدید توپ روی ارتفاعات و عقبه‌ها، قصد آزادسازی ارتفاعات یادشده را داشت، اما با مقاومت شدید نیروهای مستقر در آن‌جا مواجه و با تحمل تلفات سنگین مجبور به عقب‌نشینی شد.

• تابستان 1364، دشمن با یک تیپ مکانیزه قصد حمله به این منطقه را داشت که به دلیل اجرای آتش سنگین نیروهای خودی روی محل استقرار آن‌ها، سازمان یگان‌های دشمن به هم ریخت و در نتیجه اجرای عملیات منتفی شد.

• دشمن 45 روز پس از حمله‌ی ناموفق خود، با نیروهای حزب دمکرات ایران و جاش‌های مستقر روی ارتفاع مرزی گوزیل در جنوب غربی نوسود، قراردادی را به امضا رساند که بر اساس آن قرار شد نیروهای حزب دمکرات و جاش‌های عراقی (کردهای موافق حکومت بغداد) با استعداد یک گردان، ارتفاع برددکان را تصرف کرده و سپس یک تیپ از ارتش عراق دفاع از آن را به عهده بگیرد. در دید قرار داشتن نقل و انتقالات نیروهای دشمن و ضد انقلاب سبب شد تا نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شوند. بر این اساس به سازمان ادوات موجود در منطقه (4 قبضه مینی‌کاتیوشا، یک قبضه کاتیوشا و 8 قبضه خمپاره) دستور داده شد تا بدون هیچ گونه محدودیتی روی محل‌های استقرار دشمن آتش بریزند، با اجرای آتش مؤثر رزمندگان سازمان رزم دشمن از هم پاشید. با پناهنده شدن 3 سرباز عراقی مشخص شد که در آن هنگام، دشمن در حال توجیه نیروهای خود برای شروع عملیات بوده است.

• در 15فروردین1365، نیروهای عراقی جهت اجرای استراتژی "دفاع متحرک" از سه محور به یال بیاروک (یکی از یال‌های ارتفاع برددکان)، ارتفاع برددکان و ارتفاع شاخ شمیران حمله کردند. در پی این حمله، ارتفاعات شاخ شمیران، شاخ سورمر، قله‌ی برددکان، پشت قلعه‌ی کی‌بره و یال بیاروک به تصرف آنان درآمد. ارتش عراق در این عملیات از 9 گردان کماندویی و پیاده با پشتیبانی کامل آتش توپ‌، هلی‌کوپتر و بمب‌باران‌های هوایی بهره می‌برد، در حالی که استعداد نیروهای خودی مستقر در این ارتفاعات حداکثر 3 گردان بود.

• سپاه پاسداران با هدف پاسخ‌گویی مناسب به استراتژی دفاع متحرک عراق و همچنین اجرای عملیات‌های محدود تا فرارسیدن زمان عملیات گسترده، عملیات‌هایی را تحت عنوان "کربلا" آغاز کرد. بر همین اساس برای بازپس‌گیری ارتفاعات شاخ شمیران، برددکان و سورمر قرارگاه نجف نیروی زمینی سپاه پاسداران، با استعداد 5 لشکر و 2 تیپ مأموریت یافت که در این منطقه عملیات کند. عملیات مورد نظر پس از دو ماه تلاش شبانه‌روزی به دلیل هوشیاری صددرصد دشمن، دور بودن خطوط پدافندی خودی، آمادگی نداشتن برخی یگان‌ها و بمب‌باران شدید شیمیایی عقبه‌ی آن‌ها منتفی اعلام شد.(2)

• در عملیات والفجر10 که در 23اسفند1366 در منطقه‌ی عمومی حلبچه اجرا شد، تصرف ارتفاعات مذکور (شاخ شمیران، برددکان و سورمر) جهت تأمین جناح جنوبی عملیات در دستور کار قرار گرفت. قرارگاه فتح1 با 6 گردان عملیات را در این منطقه به منظور تصرف شاخ شمیران شروع کرد. هدف از عملیات روی ارتفاعات این منطقه، در اصل باز کردن عقبه‌ی خشکی منطقه، برای اجرای عملیات توسط قرارگاه فتح بود. در طول عملیات، نیروها همه‌ی خطوط دشمن را تصرف و تا بالای شاخ شمیران و شاخ سورمر پیشروی کردند، اما به دلیل نبودن یگان دیگری برای حفظ منطقه و نیز هوشیاری دشمن و اقدام او به آوردن یگان‌های جدید و تازه‌نفس، نگه‌داری ارتفاعات تصرف‌شده (با 6 گردان) مقدور نشد و نیروها به عقب برگشتند. با وجود فشار مداوم دشمن، رزمندگان سرپل زیر ارتفاع شاخ سورمر را- که شامل قسمتی از دامنه‌ی شرقی این ارتفاع است- حفظ کردند.(3)

 

1. شناسایی

با توجه به مانور طراحی‌شده، لازم بود تا از معابر وصولی دشمن در غرب شاخ شمیران و شاخ سورمر شناسایی‌هایی انجام شود، اما کمبود زمان، هوشیاری نسبی دشمن و همچنین دیر رسیدن یگان‌ها به منطقه موجب شد تا یگان‌ها نتوانند شناسایی مناسبی انجام دهند. نیروهای اطلاعات یگان‌های عمل‌کننده در شب اول در چندین نوبت به منظور شناسایی مواضع دشمن، به وسیله‌ی قایق یا با غواصی عازم ساحل دشمن شدند، اما به دلیل سردی آب، وجود موانع متعدد، هوشیاری دشمن و در دید و تیر بودن ساحل، نتایج مطلوبی به دست نیامد.(4) تعویق 48 ساعته‌ی عملیات برای تکمیل شناسایی‌ها نیز نتوانست کاستی موجود در این زمینه را برطرف کند. وضعیت منطقه و دشمن به گونه‌یی بود که عملاً فرماندهان را به این نتیجه رساند که نواقص شناسایی را بر افزایش هوشیاری و تقویت مواضع دشمن، به ویژه در دشت تولبی که مسیر عبور یگان‌ها برای رسیدن به اهداف بود، ترجیح دهند.(5) برادر غلامپور در این باره می‌گوید: «من خودم اعتقادم این است که این جا زیاد شناسایی نمی‌خواهد. یعنی هر کس که برود بالای ارتفاعات تمورژنان، تا عمق دشمن را خواهد دید. علاوه بر آن دشمن الآن دارد به دشت تولبی حساس می‌شود، دارد پایگاه می‌زند. اگر زود نجنبیم، ممکن است خدای ناکرده عملیات با مشکلات مواجه شود.» در نتیجه فرماندهان نیروی زمینی سپاه و قرارگاه فتح به وسیله‌ی دوربین از دیدگاه لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) روی ارتفاعات تمورژنان مشغول شناسایی شدند. از میان نیروهای اطلاعات یگان‌ها که درصدد عبور از قسمت‌های جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان برآمده بودند، تنها غواصان لشکر10 سیدالشهدا توانستند شناسایی خوبی از زمین دشمن به عمل آورده و دو مسیر مناسب برای عبور نیروها پیدا کنند. این شناسایی مبنایی برای عبور نیروهای این لشکر و دیگر یگان‌ها قرار گرفت.

 

وضعیت دشمن

قبل از عملیات والفجر10، لشکر36 پیاده‌ی عراق با سه تیپ از ارتفاعات منتهی به سد دربندیخان دفاع می‌کرد؛ بدین ترتیب که تیپ506 پیاده در ارتفاع شاخ سورمر و دشت تولبی (شمیران)، تیپ602 پیاده در ارتفاع شاخ شمیران و تیپ238 پیاده در ارتفاعات برددکان به طرف زیمنانکوه گسترش یافته بودند. همچنین 3گردان توپ‌خانه لشکر36 را پشتیبانی می‌کرد و کل منطقه با 2گردان زرهی از تیپ80 تقویت شده بود.(6)

با شروع عملیات والفجر10 حساسیت دشمن به منطقه‌ی جنوب دریاچه‌ی دربندیخان افزایش یافت. ارتش عراق به سرعت تعدادی از یگان‌های خود را از جنوب به منطقه‌ی سد دربندیخان انتقال داد. عراق با آوردن 4 تیپ پیاده‌ی 38، 434، 606، 72 و تیپ66 نیروی مخصوص و تیپ2 کماندویی از سپاه هفتم و گردان تانک ذوالنورین از لشکر26 پیاده، منطقه را تقویت کرد. بدین ترتیب عراق قبل از عملیات بیت‌المقدس4 این منطقه را با استفاده از یک لشکر، 7 تیپ پیاده، 2 تیپ نیروی مخصوص و کماندو و یک گردان تانک تقویت کرد.(7) علاوه بر آن یگان‌های جدید عراقی پس از استقرار در منطقه به سرعت اقدام به تحکیم مواضع و ایجاد عوارض مصنوعی به ویژه در دشت تولبی و ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان کردند. احتمال دست‌رسی رزمندگان به سواحل شرقی دریاچه‌ی دربندیخان و تهدید عقبه‌ی ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر و همچنین مشاهده‌ی تحرکات و افزایش فعالیت نیروهای خودی در ارتفاعات شاخ تمورژنان، نگرانی‌هایی برای دشمن ایجاد کرده بود. به همین دلیل دشت شمیران و تولبی که تاکنون بدون عارضه‌ی مصنوعی باقی مانده بود، تبدیل به عرصه‌ی فعالیت گسترده‌ی دستگاه‌های مهندسی و افراد پیاده‌ی دشمن شد. عراقی‌ها که احساس خطر کرده بودند به احداث سنگرهای کمین در نقاط گوناگون ساحل و تلاش برای احداث رده‌های دفاعی در این دشت، پرداختند. با وجود سرعت عمل یگان‌های عراقی در مسلح کردن زمین دشت شمیران و پوشاندن نقاط ضعف پدافندی این منطقه، تحرک فوق‌العاده یگان‌های سپاه پاسداران در ارتفاعات تمورژنان که به دلیل رعایت نکردن موارد حفاظتی و استتار لازم، کاملاً در دید دشمن قرار داشت، نوعی احساس عقب افتادگی در فرماندهان عراقی ایجاد کرد، بنابراین دشمن برای جبران این عقب افتادگی، صبح روز قبل از عملیات، به طور گسترده عقبه‌ها و محل تجمع رزمندگان به ویژه در ارتفاعات شاخ شمیران و منطقه‌ی شیخ صله را بمب‌باران شیمیایی کرد.(8)

 

سازمان رزم

در طرح‌ریزی اولیه‌ی عملیات قرار بود تا با تصرف ارتفاعات جنوب دریاچه‌ی دربندیخان همه‌ی ارتفاعات منتهی به سد دربندیخان شامل ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان و در نهایت زیمنانکوه- که مسلط بر سد دربندیخان است - تصرف شود. نیروی لازم برای تحقق این امر، 40 گردان براورد شد اما یگان‌های در اختیار شامل لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) با 6 گردان، لشکر 57 ابوالفضل(ع) با 5 گردان، لشکر10 سیدالشهدا(ع) با 9 گردان و تیپ الغدیر با 3 گردان بودند که این میزان نیرو تنها نصف نیاز را برآورده می‌کردند، به همین دلیل اهداف عملیات به تصرف ارتفاعات شاخ شمیران، شاخ سورمر و بخشی از ارتفاع برددکان محدود شد.* (9)

 

مانور (از طراحی تا اجرا)

اولین جلسه‌ی بررسی طرح مانور عملیات بیت‌المقدس4 در 28اسفند1366 با حضور تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران در محل قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی سپاه در ‌هانسوره (از یال‌های شمال شرقی ارتفاع بالامبو) در جنوب شهر حلبچه تشکیل شد.* در این جلسه همگان درباره‌ی اجرای هر چه زودتر عملیات برای تصرف ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان، زیمنانکوه و دشت تولبی توافق کردند.(10) یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این جلسه که در آن کلیات طرح مانور بررسی شد، طراحی مانور عملیات از طرف شمال به جنوب بود که خلاف جهت مانور عملیات والفجر10 محسوب می‌شد، بر این اساس، نیروهای عمل‌کننده می‌بایست به وسیله‌ی قایق از قسمت جنوب شرقی دریاچه‌ی دربندیخان عبور و از شمال به جنوب، یعنی از طرف ارتفاع تمورژنان به سمت ارتفاعات جنوب دریاچه، از پشت به نیروهای عراقی حمله می‌کردند. دومین جلسه‌ی بررسی مانور ساعت16 روز 29اسفند1366 در محل قرارگاه نیروی زمینی سپاه در یکی از یال‌های شرقی ارتفاع شیندروی تشکیل شد.** در این جلسه پس از آن که فرماندهان یگان‌ها به عمق زیاد اهداف در ارتفاعات برددکان و زیمنانکوه و توان محدود در اختیار و از سوی دیگر مشکل بودن تدارک نیروها از طریق دریاچه‌ی دربندیخان در روزهای اول عملیات اشاره کردند، علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی پیشنهاد کرد تصرف این ارتفاعات در دو مرحله انجام شود: در اولین مرحله دشت تولبی و ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر تصرف شود و پس از کسب آمادگی مجدد و فراهم شدن زمینه‌های لازم، روی ارتفاعات برددکان و زیمنانکوه عملیات ادامه یابد.(11) پس از مشورت‌ در نهایت با پیشنهاد فرمانده نیروی زمینی سپاه موافقت شد.(12) در آخرین جلسه‌ی بررسی طرح مانور که بر اساس شناسایی‌های انجام‌شده دوم فروردین1367 با حضور فرمانده کل سپاه و سرتیپ صیادشیرازی و فرماندهان قرارگاه‌های قدس و فتح تشکیل شد، احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، نتیجه‌ی جلسه‌ی گذشته‌ی قرارگاه فتح و نیروی زمینی را درباره‌ی دو مرحله‌یی کردن عملیات این گونه بیان کرد: برای حل مشکل و عمق زیاد هدف، عملیات را در دو مرحله طراحی کردیم: مرحله‌ی اول، شاخ سورمر، شاخ شمیران، و ابتدای برددکان؛ مرحله‌ی دوم، ادامه‌ی برددکان و زیمنانکوه. فرمانده کل سپاه هم تأکید کرد که در ابتدا باید کناره‌ی ساحل منطقه‌ی دشمن تصرف شود و پس از پاک‌سازی حاشیه‌ی ساحل، 3 گردان اول از 3 یگان (لشکر10 سیدالشهدا(ع)، لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) و لشکر 57 ابوالفضل(ع)) به وسیله‌ی قایق‌ها با سرعت هر چه بیش‌تر به ساحل دشمن منتقل و در آن‌جا پیاده شوند. وی همچنین به ضرورت باز کردن جاده‌ی چم‌سراژین- به عنوان عقبه‌ی خشکی منطقه از سمت جنوب شاخ سورمر- قبل از نفوذ نیروها به عمق منطقه اشاره کرد. بدین ترتیب بر اساس مباحث مطرح‌شده در این جلسات، قرار شد در مرحله‌ی اول سه یگان عمل‌کننده با عبور از آب و تصرف مواضع دشمن به ترتیب این اهداف را تأمین کنند:

لشکر محمد رسول‌الله(ص) از قله‌ی ارتفاع برددکان تا روستای ورمن؛

لشکر ابوالفضل(ع) از روستای ورمن تا قله‌ی ارتفاع شاخ شمیران؛

لشکر سیدالشهدا(ع) از ارتفاع کی‌بره و پشت قلعه تا ارتفاع شاخ سورمر.

در مرحله‌ی دوم عملیات که برای شب دوم در نظر گرفته شده بود، قرار شد لشکر سیدالشهدا(ع) به جای لشکر محمد رسول‌الله(ص)در دشت تولبی از مواضع تصرف‌شده دفاع کند و لشکر محمد رسول‌الله(ص) با کمک تیپ الغدیر روی ادامه‌ی ارتفاع برددکان و ارتفاع زیمنانکوه عمل کنند.(13) البته گفت‌وگوی فرماندهان قرارگاه و یگان‌ها حاکی از آن بود که توان موجود فقط در حد تأمین اهداف مرحله‌ی اول بوده و برای اجرای مرحله‌ی دوم عملیات‌، نیاز به نیروی بیش‌تری است، به همین دلیل در مورد مرحله‌ی دوم کم‌تر بحث شد، و حتی فرمانده لشکر27 محمد رسول‌الله(ص)- که نیروهایش بایستی بیش‌ترین مسیر را برای رسیدن به اهداف تعیین‌شده در عمق منطقه طی می‌کردند- در مورد تأمین اهداف مرحله‌ی اول نیز تردید داشت و می‌گفت که «دشمن در دشت سه خط هر چند ضعیف ایجاد کرده و ما حساب کردیم که در شب اول به قله‌ی برددکان نمی‌رسیم.» پیشنهاد وی این بود که در شب اول یک جای پای محکم در ساحل دشمن گرفته شود و عملیات روی قله‌ی برددکان در شب دوم انجام شود، فرماندهی قرارگاه و رده‌های بالاتر سپاه این پیشنهاد را نپذیرفتند.(14)

 

هماهنگی در عبور نیروهای موج اول

با توجه به محدودیت‌هایی که در زمینه‌ی امکانات ترابری و همچنین راه‌کارهای عملیاتی وجود داشت، قرار شد ابتدا لشکر10 سیدالشهدا(ع) که شناسایی مناسبی از ساحل دشمن انجام داده و دو راه‌کار مناسب برای اجرای عملیات یافته بود، با کمک غواصان خط را شکسته و سپس به سرعت اولین گروه از نیروهای دنبال پشتیبان خود را با قایق برای گسترش جای پا به ساحل دشمن منتقل و در آن‌جا پیاده کنند و سپس، یک گردان از لشکر ابوالفضل(ع) و یک دسته از نیروهای لشکر محمد رسول‌الله(ص) را از محور خود عبور دهد. قرار بود نیروهای این یگان‌ها پس از پاک‌سازی ساحل دشمن و انجام دادن اقدامات لازم، گردان‌های بعدی خود را به ساحل دشمن گسیل کنند.

 

فرماندهی

با توجه به خستگی فرماندهان و نیروهای قرارگاه‌ها پس از عملیات والفجر10 و در مرخصی بودن تعدادی از آن‌ها، به منظور فرماندهی و هدایت عملیات بیت‌المقدس4 احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا، به منطقه حلبچه فراخوانده شد. علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه، پیشنهاد کرد که ستاد قرارگاه کربلا در جنوب نیز برای پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی عملیات بیت‌المقدس4 به این منطقه بیایند، اما غلامپور مخالفت کرد. فرمانده قرارگاه کربلا درباره‌ی دلیل مخالفتش با آمدن کادر قرارگاه کربلا به منطقه‌ی حلبچه گفت: «مقدورات قرارگاه کربلا و جنوب یکی است، یعنی اگر الآن غلامرضا محرابی را بیاوریم اطلاعات جنوب تعطیل است. پیشنهاد خود من این است که به احمد کاظمی مسئولیت بدهیم.»(15) فرمانده نیروی زمینی سپاه نظر احمد غلامپور را پذیرفت و احمد کاظمی ‌فرمانده لشکر8 نجف به‌عنوان جانشین فرمانده‌ی قرارگاه فتح تعیین شد. همه‌ی امکانات قرارگاه فتح در عملیات والفجر10، در اختیار فرماندهی جدید این قرارگاه قرار گرفت.(16) بدین ترتیب غلامپور به عنوان فرمانده قرارگاه، فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت و در محل قرارگاه فتح در ارتفاع تمورژنان، مستقر شد. ستاد قرارگاه فتح، متشکل از نیروهای احمد کاظمی (فرمانده قرارگاه فتح در عملیات والفجر10) پشتیبانی اطلاعاتی، عملیاتی و تدارکاتی این قرارگاه را بر عهده گرفتند.(17) رحیم صفوی جانشین نیروی زمینی سپاه نیز مسئول نظارت بر عملیات شد.

 

زمان

تلاش شبانه‌روزی دشمن برای مسلح کردن زمین‌های جنوب دریاچه‌ی دربندیخان به ویژه دشت تولبی، اجرای هر چه زودتر عملیات را اجتناب‌ناپذیر کرده بود و همه‌ی فرماندهان بر این امر تأکید داشتند.(18) بر این اساس ابتدا روز 2 فروردین1367 برای آغاز عملیات تعیین شد، اما به دلیل به نتیجه نرسیدن شناسایی‌ها و عقب ماندن برخی یگان‌ها در آماده کردن مقدمات و زمینه‌های اجرای عملیات، فرمانده نیروی زمینی سپاه زمان آغاز عملیات را یک روز به تأخیر انداخت.(19) این زمان بار دیگر به تعویق افتاد و در نهایت به پنجشنبه شب

4 فروردین1367 موکول شد.(20) برای کسب آمادگی بهتر، بعضی فرماندهان باز هم خواهان عقب افتادن عملیات شدند که با توجه به هوشیار شدن دشمن و بمب‌باران‌های مکرر عقبه‌ی یگان‌ها، فرمانده کل سپاه با تأخیر مجدد در شروع عملیات مخالفت و این زمان را قطعی و غیر قابل تغییر اعلام کرد.(21) بر این اساس ساعت شروع عملیات1 بامداد 5 فروردین1367 تعیین شد و رمز عملیات به مناسبت تقارن با میلاد امام چهارم "یا امام سجاد زین‌العابدین(ع)" انتخاب شد.(22)

 

اقدامات انجام شده به منظور آمادگی قبل از عملیات

از آن‌جا که منطقه‌ی عملیاتی بیت‌المقدس4 یکی از محورهای (ناموفق) عملیات والفجر10 بود، نیاز چندانی به انجام دادن کارهای مقدماتی نداشت. لذا یگان‌ها در مدت یک هفته به سرعت وارد منطقه شده و برای اجرای عملیات اعلام آمادگی کردند. مهم‌ترین اقداماتی که قرارگاه و یگان‌ها قبل از شروع عملیات انجام دادند چنین بود:

 

جاده‌ی عقبه

بر اساس مانور طراحی‌شده، امتداد فلش عملیات از شمال به جنوب بود، بدین معنی که یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات بایستی با قایق از شاخه‌ی جنوب شرقی دریاچه‌ی دربندیخان عبور کرده، سپس در ساحل جنوبی دریاچه، در دشت تولبی پیاده و از آن‌جا روانه‌ی ارتفاعات برددکان، شاخ شمیران و شاخ سورمر می‌شدند. همچنین همه‌ی نیروهای شرکت‌کننده در عملیات در روز اول، بایستی از طریق دریاچه‌ی دربندیخان و با استفاده از قایق تدارک می‌شدند. پیش‌بینی شده بود با ادامه یافتن عملیات و تصرف ارتفاع شاخ شمیران، امکان ارتباط زمینی با این ارتفاع و دیگر مناطق تصرف‌شده از طریق جاده‌ی چم سراژین برقرار شود، بنابراین رحیم صفوی به فرماندهان یگان‌ها تأکید کرد که امکانات خود را یک جا جمع نکنند، بلکه در ابتدای عملیات، بخشی از امکانات مورد نیاز خود را از طریق عقبه‌ی آبی دریاچه‌ی دربندیخان وارد منطقه کرده و بخشی دیگر را پس از تصرف شاخ شمیران و باز شدن عقبه‌ی خشکی از جاده‌ی چم سراژین به منطقه‌ی عملیات بیاورند.(23) بر این اساس، جهادسازندگی لرستان نیز مأمور تکمیل و متصل کردن جاده‌ی چم سراژین به منطقه‌ی عملیات و باز کردن عقبه‌ی خشکی منطقه شد.

 

بسیج امکانات ترابری دریایی

از آن‌جا که عبور و انتقال نیروهای موج اول یگان‌های عمل‌کننده، باید با قایق انجام می‌شد و این یگان‌ها در این زمینه کمبودهایی داشتند، لجستیک نیروی زمینی موظف شد به صورت ضرب الاجل، 120 فروند انواع قایق موتوری در اختیار یگان‌ها قرار دهد، علاوه بر این لشکر14، لشکر8 و تیپ44 قمر که از قبل در منطقه مستقر بودند، موظف شدند بخشی از امکانات دریایی خود را به این یگان‌ها مأمور کنند.(24) لشکر10 سیدالشهدا(ع) نیز یک گروهان غواص به منطقه آورد، همچنین ناو تیپ فرات با استعداد 275 غواص و سکاندار قایق به لشکر سیدالشهدا(ع) مأمور شد و در مدت کوتاهی اقدام به برپایی و راه‌اندازی اسکله در ساحل دریاچه‌ی دربندیخان کرد.(25) همچنین مقرر شد تا قبل از صبح روز اول عملیات، از اسکله‌های موجود در ساحل شرقی دریاچه‌ی دربندیخان استفاده شود و پس از آن و با تصرف دشت جنوب دریاچه، اسکله‌ها به نقاط جنوبی‌تر و در نزدیک‌ترین نقطه به منطقه‌ی عملیات بیت‌المقدس4 در ارتفاعات جنوب دریاچه‌ی دربندیخان منتقل شوند.(26)

 

توپ‌خانه

بر اساس طرح آتش توپ‌خانه که 1 فروردین1367 نیروی زمینی سپاه آن را به قرارگاه فتح و یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات ابلاغ کرد، تیپ توپ‌خانه63 خاتم الانبیا(ص) مأموریت یافت با برقراری تطبیق عمل کلی، آتش پشتیبانی قرارگاه را تأمین کند و همچنین مسئولیت برپایی دو تطبیق کمک مستقیم "کربلای1" (توپ‌خانه91 بقیه‌الله(عج)) و کربلای2 (توپ‌خانه لشکر14 امام حسین(ع)) را عهده‌دار شد. در سازمان رزم توپ‌خانه نیز 2 گردان و 7 آتشبار توپ 130 میلی‌متری و 2 آتشبار کاتیوشا، 9 آتشبار توپ 122 میلی‌متری و یک آتشبار توپ 155 میلی‌متری برای اجرای آتش در عملیات پیش‌بینی شد.(27) علاوه بر این، استعدادی از تیپ توپ‌خانه‌ی سوم شعبان و تیپ10 محرم، پدافند هوایی منطقه را بر عهده گرفتند و برای مقابله با حملات شیمیایی عراق، پدافند ش.م.ه. (شیمیایی، میکروبی، هسته‌یی) منطقه به تیپ11 والعادیات واگذار شد. همچنین برای هدایت آتش هنگام اجرای عملیات، دید‌بان‌های یگان‌ها با نفوذ در عمق منطقه‌ی دشمن، روی نقاط تجمع نیروها، پاسگاه‌ها و جاده‌های مواصلاتی دشمن ثبت تیر کردند.(28)

 

مهندسی

منطقه‌ی عملیاتی بیت‌المقدس4 نیاز چندانی به انجام دادن اقدامات مهندسی تا زمان شروع عملیات نداشت، زیرا کارهای لازم تا حد ممکن به هنگام کسب آمادگی برای عملیات والفجر10 انجام شده بود، تنها در مورد ترمیم جاده‌ی اصلی تمورژنان، کار به کندی پیش می‌رفت که آن نیز با توجه به این که در منطقه‌ی عملیاتی والفجر10 بود، حساسیت چندانی را در دشمن ایجاد نکرد. مأموریت انجام دادن اقدامات مهندسی قبل از عملیات، شامل احداث و مرمت پل‌ها، خاکریزها و جاده‌های منطقه، به لشکر مهندسی 42 قدر و تیپ مهندسی 46 الهادی واگذار شد. البته مراحل بعدی عملیات نیاز به، برخی کارهای مهندسی داشت، به همین منظور، جهادسازندگی مأموریت یافت تا این اقدامات را انجام دهد:

• احداث جاده از وسط ارتفاعات تمورژنان به ساحل T شکل* (توسط جهاد باختران)

• احداث جاده‌ی چم سراژین و چم بیاروک (توسط جهاد لرستان)

• احداث جاده و خاکریز در دشت تولبی (توسط جهاد آذربایجان شرقی)

نیروهای جهادسازندگی مأموریت یافتند ساحل تمورژنان و ارتفاعات سورمر در دشت تولبی را برای استقرار پل خضری شناسایی و بررسی کنند همچنین قرار شد این نیروها پس از شروع عملیات با استفاده از سطحه، چند تانک و نفربر و سپس چند لودر و بولدوزر را به ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان انتقال دهند.

 

نیروی هوایی و هوانیروز

برای پشتیبانی هوایی از عملیات، نیروی هوایی ارتش متعهد شد در چندین نوبت و بدون محدودیت عقبه‌ی نزدیک دشمن یعنی یال ارتباطی بین ارتفاع شاخ شمیران و ارتفاع برددکان را بمب‌باران کند و در صورتی که ارتفاع شاخ شمیران به عنوان اصلی‌ترین هدف عملیات تصرف نشد، به طور محدود، سد دربندیخان را بمب‌باران کند. سرهنگ مصطفی اردستانی فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش که 2فروردین1367 در جلسه‌ی فرماندهان حاضر شده بود، این تعهدات را پذیرفت.** رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نیز، اطلاعات لازم درباره‌ی عملیات بیت‌المقدس4 را در اختیار سرهنگ انصاری فرمانده هوانیروز نیروی زمینی ارتش گذاشت، در نتیجه مقرر شد گروه هوانیروز مسجد سلیمان برای پشتیبانی عملیات در منطقه حضور داشته باشد و علاوه بر آن 2 فروند بالگرد شنوک به این گروه مأمور شود. همچنین هوانیروز مأموریت یافت یک تیم پشتیبانی در محدوده‌ی منطقه‌ی طویله مستقر و در عین حال آمادگی خود را در محور قرارگاه قدس در شمال منطقه‌ی عملیاتی والفجر10 نیز حفظ کند. جهاد سازندگی هم مأمور شد برای هوانیروز سنگر احداث کند تا در صورت اقدام دشمن به بمب‌باران منطقه، خلبانان از آن به عنوان جان‌پناه استفاده کنند. افزون بر این، تصمیم گرفته شد برای جلوگیری از استراق سمع مکالمات بی‌سیمی، ارتباط قرارگاه هوانیروز، (در منطقه‌ی لشکرگاه در جنوب کوه گوزیل) با قرارگاه نیروی زمینی از طریق تلفن صحرایی و به شکل ارتباط باسیم برقرار شود. ضمناً هماهنگی‌هایی با پدافند هوایی برای پوشش دادن منطقه‌ی عملیات انجام شد.(29)

علاوه بر این آمادگی‌ها، مقرر شد لشکر8 نجف، لشکر14 امام حسین(ع)، لشکر11 امیرالمومنین(ع)، تیپ44 قمربنی‌هاشم(ع) و تیپ91 بقیه‌الله که از قبل در این منطقه مستقر بوده و در عملیات والفجر10 شرکت داشتند به اندازه‌ی توان و امکانات موجود خود در منطقه (آتش، ترابری دریایی و زرهی) عملیات را پشتیبانی کنند.(30) با توجه به مانور لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) در دشت تولبی به منظور ایجاد سهولت برای نفوذ در عمق منطقه‌ی دشمن، یک گروهان تانک به استعداد 10 دستگاه به این لشکر مأمور شد.(31)

 

در آستانه‌ی عملیات

با نزدیک شدن به زمان عملیات بیت‌المقدس4، از صبح روز 4فروردین1367 به تدریج یگان‌ها نیروهای خود را وارد منطقه کردند. وضعیت زمین و حضور دشمن در ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران که مسلط بر منطقه بودند، موجب ‌شد که تحرکات و جابه‌جایی نیروها و تجهیزات از دید عراقی‌ها مخفی نماند. حدود ساعت 13، هواپیماهای دشمن محل استقرار لشکر محمد رسول‌الله(ص) در یال‌ها و شیارهای تمورژنان را بمب‌باران کردند که بر اثر آن حدود 120 نفر از نیروهای این لشکر شهید یا مجروح شدند و سازمان یکی از گردان‌های عمل‌کننده‌ی این یگان از هم پاشید. عراق همچنین یک پل شناور روی رودخانه‌ی لیله را بمب‌باران کرد که پل سوراخ شد، اما کاملاً منهدم نشد، عقبه‌های لشکر محمد رسول‌الله(ص) در شیخ صله نیز بمب‌باران شدند. حضور نیروهای پیاده‌ی دشمن در دشت تولبی در جنوب دریاچه‌ی دربندیخان و جنب و جوش فراوان آن‌ها و همچنین افزایش تعداد تانک‌هایشان در این دشت از 3 دستگاه به 15 دستگاه، نشان‌دهنده‌ی حساسیت و هوشیاری دشمن به ویژه در این محور بود. با توجه به این قراین فرماندهی قرارگاه احتمال آماده‌باش نیروهای دشمن را در زمان شروع عملیات پیش‌بینی می‌کرد.(32) به منظور درگیر کردن دشمن در سایر نقاط، یک دسته نیروی مسلح به تیربار و آر.پی.‌جی.7 از لشکر سیدالشهدا(ع) به تیپ بقیه‌الله مأمور شد تا از خط پدافندی این یگان به بخشی از مواضع عراقی‌ها در شرق ارتفاعات شاخ سورمر تک ایذایی کند.(33)

 

شرح عملیات

روز اول عملیات

با وجود تعداد فراوان منورهای دشمن در سمت شاخ سورمر و آتش یک جانبه‌ی نیروهای مستقر در آن جا، نیروهای غواص لشکر10 سیدالشهدا(ع) ساعت 21:40 روز 4فروردین1367، حرکت خود را از ساحل تمورژنان به سمت ساحل دشمن آغاز کرده و اولین گروه نیروهای آن ساعت 23 در ساحل دشمن پیاده شدند. در همین زمان حرکت قایق‌های حامل نیروهای "دنبال پشتیبان" که قرار بود به آرامی از تنگه‌ی شاخ سورمر عبور کنند به دلیل آتش پی در پی دشمن روی تنگه‌، متوقف شد. پس از استقرار نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) در ساحل دشمن، فرماندهی این لشکر آمادگی خود را برای عبور دادن رزمندگان لشکرهای محمد رسول‌الله(ص) و ابوالفضل(ع) از محور لشکر خود اعلام کرد. علی فضلی فرمانده لشکر10 سیدالشهدا(ع) از قرارگاه درخواست کرد که تا قبل از نفوذ کامل نیروهای عمل‌کننده در عمق خطوط دشمن، از درگیری پرهیز شود، قرارگاه نیز موافقت کرد.(34) همچنین یک گردان از نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) تا ساعت 23، خود را به ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان رساند.(35) این در حالی بود که یک دسته از اولین گردان لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) نیز برای پاک‌سازی ساحل دشمن در مقابل خط حد این لشکر به آن سو رفته‌ بود.(36)

پس از عبور اولین گردان‌ها از دریاچه‌ی دربندیخان، ساعت یک بامداد5فروردین1367 با اجرای آتش‌ توپ و ادوات، عملیات بیت‌المقدس4 آغاز شد.(37) این در حالی بود که قبل از شروع عملیات 2 گردان از لشکر10 سیدالشهدا(ع) در عمق منطقه‌ی دشمن نفوذ کرده و اولین گردان لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) موفق به غافل‌گیری نیروهای عراقی و پاک‌سازی ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان شده بود و لشکر57 ابوالفضل(ع) نیز در صدد انتقال 2 گردان به ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان بود. پس از اعلام رمز عملیات، رزمندگان لشکر10 با انهدام کمین‌های دشمن در شیارهای منتهی به ارتفاع شاخ سورمر، به سمت اهداف خود در این ارتفاع حرکت ‌کردند. لشکر محمد رسول‌الله(ص) نیز پس از تصرف و تأمین ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان، گردان دوم را وارد عمل کرده و در دشت به سمت روستای تولبی و شمیران که محل استقرار تانک‌های دشمن بود، حرکت کرد. لشکر57 ابوالفضل(ع) که به دلیل کمبود قایق و آتش دشمن در انتقال نیروهایش دچار مشکلاتی شده بود، 2 گردان خود را تا ساعت 2:30 بامداد به ساحل دشمن انتقال داد. پیچیدگی زمین و وجود کمین‌های متعدد دشمن در شیارها و ارتفاعات مقابل لشکرهای57 ابوالفضل(ع) و 10 سیدالشهدا(ع) حرکت رزمندگان را کند کرده بود، اما در دشت تولبی لشکر محمد رسول‌الله((ص) سرعت عمل بیش‌تری داشت به گونه‌یی که ساعت 2:50 بامداد روستای تولبی و ساحل سمت راست آن را تصرف کرده و رزمندگان این لشکر پیشروی به سمت روستای شمیران و کانی‌کوه را آغاز کردند. گذشت زمان و نزدیک شدن به زمان روشنایی هوا و تأمین نشدن اهداف اصلی یگان‌ها یعنی ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران و برددکان، موجب نگرانی‌ مسئولان قرارگاه فتح و نیروی زمینی شد. با ادامه یافتن این وضعیت یعنی ضربه نخوردن دشمن و تداوم استقرار نیروهایش در نقاط سرکوب، این خطر وجود داشت که عراقی‌ها بتوانند به راحتی عقبه‌ی آبی یگان‌ها را مسدود و نیروهای خودی را محاصره کنند. به همین دلیل رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه، ساعت 3 بامداد در قرارگاه فتح با اعلام این که اوضاع دشمن هنوز به هم نریخته و تسلط کافی بر منطقه دارد،(38) مواردی را برای اجرا به احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، ابلاغ کرد:

• به دلیل وابستگی یگان‌ها به عقبه‌ی آبی دریاچه‌ی دربندیخان، هوانیروز از ابتدای روز در امر تدارک نیروها فعال شود.

• لشکر محمد رسول‌الله(ص) تانک‌های عراقی در دشت تولبی را به غنیمت گرفته و از آن علیه دشمن استفاده کند.

• باز کردن جاده‌ی چم‌سراژین که عقبه‌ی زمینی یگان‌ها از سمت چپ ارتفاع شاخ شمیران است در اولویت قرار گیرد.

• انتقال تانک و نفربر به آن سوی دریاچه برای حمایت نیروهای پیاده حتماً انجام شود.

• یگان‌ها حداکثر پیشروی را تا قبل از روشن شدن هوا در منطقه انجام دهند. در طول روز نیز در مقابل ضد حمله‌های دشمن مقاومت و در شب دوم مأموریت‌های خود را کامل کنند.(39)

از ساعت 4 صبح، درگیری شدت بیش‌تری یافت و پیشروی یگان‌ها سریع‌تر شد. رزمندگان لشکر57 ابوالفضل(ع) در سه‌راهی غرب ارتفاع شاخ شمیران با دشمن درگیر شده و از ارتفاع بالا رفتند، به دنبال آن رزمندگان لشکر سیدالشهدا(ع) نیز دو قله‌ی دامنه‌ی شمالی ارتفاع شاخ شمیران را تصرف و به سمت سه قله‌ی دیگر در حاشیه‌ی سمت چپ ارتفاع حرکت کردند. نیروهای لشکر محمد رسول‌الله(ص) نیز در این موقعیت پیشروی در دشت تولبی را ادامه داده و 3 دستگاه از تانک‌های دشمن را منهدم کردند. لشکر ابوالفضل(ع) هم ساعت 4:40، سه دستگاه از تانک‌های دشمن را به غنیمت گرفت.(40) اجرای آتش مؤثر توپ‌ها روی جاده‌ی اصلی عقبه‌ی دشمن از سد دربندیخان به برددکان نیز در تحرکات دشمن اختلال ایجاد کرد. تا ساعت 6 بامداد، رزمندگان لشکر سیدالشهدا(ع) در یال‌های شاخ شمیران، مقر تیپ دشمن را تصرف کرده و در آن مستقر شده و در ارتفاعات شاخ سورمر درگیر بودند. نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) نیز با راهنمایی 3 اسیر عراقی از دامنه‌ی ارتفاع شاخ شمیران در حال صعود بودند. رزمندگان لشکر محمدرسول‌الله(ص) نیز در حال پاک‌سازی دشت تولبی بودند و تا این زمان 5 دستگاه از تانک‌های دشمن را منهدم کرده و حدود 10 دستگاه از آن‌ها را به غنیمت خود درآورده و علیه دشمن به کار گرفتند.(41) در این هنگام در گذرگاه آبی دریاچه‌ی دربندیخان نیز امنیت نسبی ایجاد شده بود و یگان‌ها امکانات و نفرات خود را از این طریق به جلو انتقال می‌دادند. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی وارد عمل شد، اولین بمب‌باران محل تجمع نیروهای عراقی توسط سرهنگ مصطفی اردستانی فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، انجام شد. هواپیماهای خودی در مأموریت‌های اول خود با بمب‌باران دقیق محل تجمع نیروهای دشمن و جاده‌ی مواصلاتی آن‌ها موجب تقویت روحیه‌ی رزمندگان شدند. فرماندهان یگان‌ها نیز از عملکرد آن‌ها بسیار راضی بودند.* (42) حدود ساعت 10 صبح، نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) در شاخ شمیران خود را به دشمن رسانده و پس از جنگ تن به تن اقدام به پاک‌سازی سنگرهای دشمن کردند. با استقرار رزمندگان این لشکر در شاخ شمیران، نیروهای عراقی که تا آن زمان در یال‌های سمت چپ شاخ شمیران و در ارتفاع شاخ سورمر به شدت مقابل نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) مقاومت می‌کردند، دچار تزلزل شده و تعدادی از آن‌ها خود را تسلیم و عده‌یی نیز فرار کردند. در نتیجه نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) به سمت این ارتفاع پیشروی کردند. سرانجام ساعت 10:45، لشکر ابوالفضل(ع) تصرف و پاک‌سازی کامل شاخ شمیران را- که اصلی‌ترین هدف مرحله‌ی اول عملیات بود- به اطلاع قرارگاه رساند. هنگام ظهر امروز، عراق از چندین محور ضد حمله‌های خود را به سمت ارتفاع شاخ شمیران آغاز کرد، اما با وجود تعداد کم نیروهای مستقر در این نقطه، تلاش‌های فراوان دشمن ناکام ماند.** نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) با استقرار در نقاط کلیدی ارتفاع، با هر وسیله‌ی ممکن به دفع فشار دشمن پرداختند. گزارش دیدبان‌های در خط، حاکی از آن بود که دشمن از سمت ساحل دشت تولبی و از طرف برددکان در حال آوردن نیروهای کمکی به منطقه است.

نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) نیز ساعت 2 بعدازظهر، ارتفاع شاخ سورمر را به طور کامل تصرف کردند و بیش از یک صد تن از نیروهای تیپ506 پیاده‌ی عراق را به اسارت خود درآوردند. باقی‌مانده‌ی نیروهای عراقی در این منطقه کشته، زخمی یا متواری شدند. نیروهای دشمن بعدازظهر امروز به مواضع لشکر محمد رسول الله(ص) در دشت تولبی و لشکر ابوالفضل(ع) در شاخ شمیران حمله کرده و توانستند تا حدودی در دشت تولبی پیشروی کنند، اما در ارتفاع شاخ سورمر با وجود فشارهای بسیار، هر بار عقب رانده ‌شدند. از حدود ساعت 15، فعالیت نیروهای خودی و دشمن برای ساعاتی متوقف شد. به نظر می‌رسید طرفین پس از درگیری‌های شدید دیشب و امروز، برای مدتی به استراحت پرداخته‌اند.

عصر روز اول، ارتش عراق به شدت به گلوله‌باران و بمب‌باران شیمیایی عقبه‌ها پرداخت که تلفاتی را به بار آورد.(43) به منظور جلوگیری از تجمع و سازمان‌دهی نیروهای عراقی برای اجرای ضد حمله در ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران، توپ‌خانه‌ی خودی نیز پس از غروب آفتاب آتش پرحجمی را روی مواضع و جاده‌های ارتباطی دشمن اجرا کرد. همچنین به نیروهای توپ‌خانه برای مقابله با تحرک احتمالی دشمن در ساعت 4 تا 5 صبح فردا، آماده‌باش داده شد.(44) نزدیک غروب روز اول عملیات، جاده‌ی چم‌سراژین (عقبه‌ی خشکی منطقه از سمت شرق ارتفاع سورمر) باز شده، اما به دلیل باتلاقی بودن بعضی نقاط آن، تردد خودروها با مشکل انجام می‌شد. دشمن در طول روز اول، ضمن وارد کردن فشار فراوان به دو محور دشت تولبی و شاخ شمیران، اقدام به بمب‌باران شدید عقبه‌ی خودی کرد. بمب‌باران‌های شیمیایی دشمن که توأم با آتش شدید کاتیوشا و توپ‌خانه بود، تقریباً همه‌ی مناطق را آلوده ساخته و تا اندازه‌یی از توان رزم یگان‌های عمل‌کننده کاست.(45)

 

طراحی مرحله‌ی دوم عملیات

حفظ هدف‌های تصرف‌شده در مرحله‌ی نخست عملیات بیت‌المقدس4، مستلزم اجرای عملیات روی نقاط باقی‌مانده‌ی ارتفاعات بود، زیرا با وجود تصرف ارتفاع شاخ سورمر و قسمت‌های اصلی و قله‌ی ارتفاع شاخ شمیران، حضور نیروهای عراقی در یال‌های غربی ارتفاع شاخ‌ سورمر و تسلط دید و تیر آن‌ها بر جاده‌ی عقبه‌ی چم‌سراژین مانع تشکیل یک خط پدافندی منسجم در این منطقه شده و ادامه‌ی عملیات برای تصرف سایر نقاط را اجتناب‌ناپذیر و ضروری می‌کرد. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت ارتفاع شاخ شمیران، قطعی بود که دشمن به سادگی دست از این ارتفاع بر نداشته و با توان بیش‌تری برای بازپس‌گیری آن وارد عمل خواهد شد. برهم زدن سازمان دشمن و پدافند کردن در ارتفاعات جلوتر از شاخ شمیران از جمله اهداف مهمی بود که موجب شد فرماندهی قرارگاه فتح با وجود خستگی مفرط یگان‌ها، تصمیم به ادامه‌ی عملیات در شب دوم بگیرد. بر همین اساس و پس از جلسه با فرماندهان یگان‌های عمل‌کننده در قرارگاه فتح، مانور‌ی به این شرح برای شب دوم طرح‌ریزی و تصویب شد:

1. لشکر محمد رسول‌الله(ص) روی ارتفاعات برددکان عمل کند.

2. لشکر سیدالشهدا(ع) ضمن تحویل گرفتن خط دشت تولبی از لشکر محمد رسول‌الله(ص) اقدام به پاک‌سازی این دشت کرده و با پیشروی در این محور، خط دفاعی مناسبی را در امتداد یال‌های برددکان به طرف ساحل دریاچه‌ی دربندیخان ایجاد کند.

3. تیپ 18 الغدیر با هدف ادامه‌ی عملیات لشکر محمد رسول‌الله(ص) روی ارتفاع برددکان در صبح عملیات یا شب سوم آماده شود.

4. لشکر ابوالفضل(ع) همچنان به تحکیم و تثبیت خط و مواضع خود در شاخ شمیران اهتمام ورزد.

علاوه بر مانور فوق، طبق دستور رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی به احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، یگان‌ها موظف شدند تا حد امکان نیرو، مهمات و تجهیزات به جنوب دریاچه‌ی دربندیخان، به ویژه روی ارتفاعات شاخ شمیران منتقل کنند. اتخاذ چنین تدبیری علاوه بر آینده‌نگری، به دلیل اخبار واحد شنود، مبنی بر آمادگی دو تیپ دشمن جهت اجرای ضد حمله بود. لشکر محمد رسول‌الله(ص) آمادگی خود را برای عملیات در ساعت 1 تا 2 بامداد اعلام کرد، قرارگاه فتح اصرار داشت درگیری با دشمن زودتر آغاز شود.(46) همچنین به توپ‌خانه‌ها دستور داده شد برای عملیات شب جاری بدون محدودیت، اجرای آتش کنند.(47) هوانیروز در طول روز اول نتوانست وارد منطقه‌ی عملیات شود، اما سرهنگ انصاری فرمانده هوانیروز، وعده داد که 2 بالگرد 214 و یک بالگرد شنوک برای حمل مجروح و شهید برای روز بعد وارد منطقه خواهند شد.(48)

 

روز دوم عملیات

ادامه‌ی عملیات بیت‌المقدس4، از نخستین دقایق بامداد 6 فروردین1367 در حالی آغاز شد که لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) درصدد انتقال دو گردان به ساحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان بود تا با پاک‌سازی دشت تولبی و پیشروی در عمق منطقه، در امتداد یال‌های شمالی ارتفاع برددکان تا ساحل دریاچه خط دفاعی تشکیل دهد، تیپ18 الغدیر نیز آماده می‌شد که روی ارتفاع برددکان وارد عمل شود.(49) اما هنوز اولین گردان لشکر27 محمد رسول‌الله(ص) به آن سوی دریاچه‌ی دربندیخان منتقل نشده بود که بمب‌باران‌های شیمیایی عراق موجب شد سازمان گردان از هم بپاشد و فرمانده گردان به دلیل نداشتن شناسایی قبلی از منطقه و نبود راهنما، با مشکلات جدی مواجه شود. ساعت 30 دقیقه‌ی بامداد نیز، عراق با اجرای حجم نسبتاً شدید آتش توپ و با استفاده از 3 تیپ جدید، ضد حمله‌ی خود را به طرف ارتفاع شاخ شمیران آغاز کرد. عراقی‌ها در ابتدا عقبه‌ی یگان‌های سپاه روی ارتفاع تمورژنان را به طور کامل با گلوله‌های توپ کاتیوشا که حاوی مواد شیمیایی بود، آلوده و سپس از سه محور، ضد حمله‌ی خود را به سمت شاخ شمیران شروع کردند. همچنین با اجرای آتش سنگین و دقیق روی جاده‌ی چم‌سراژین، مسیر تردد یگان‌ها را مسدود و کمک‌رسانی به نیروهای در خط را مختل کردند. برای تقویت موقعیت نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) در ارتفاع شاخ شمیران و پاسخ به درخواست‌های مکرر فرماندهی این لشکر برای اعزام نیروی کمکی، از قرارگاه فتح به تیپ 18 الغدیر- که مأموریت ادامه‌ی عملیات در ارتفاع برددکان را بر عهده داشت- ابلاغ شد که از مأموریت اصلی خود صرف‌نظر کرده و 2 گردان از نیروهایش را برای کمک به نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) و دفع ضد حمله‌ی دشمن، راهی ارتفاعات شاخ شمیران کند، به همین دلیل این یگان از مأموریت اصلی خود بازماند.(50) هم‌زمان با فشار دشمن بر شاخ شمیران، لشکر محمد رسول‌الله(ص) کار انتقال گردان دوم خود را از ساعت 2 بامداد آغاز و تا ساعت 3:30 جابه‌جایی و سازمان‌دهی آن را انجام داد، اما با وجود اصرار فرمانده لشکر مبنی بر افزایش سرعت حرکت نیروها به سمت اهداف، فرماندهی این گردان به دلیل نداشتن شناسایی از منطقه، آلوده بودن محل به عوامل شیمیایی و عدم آمادگی نیروها برای انجام دادن مأموریت، نتوانست مأموریت خود را به پایان برساند؛ نیروهای گردان یادشده پس از اندکی پیشروی، از ادامه‌ی حرکت بازماندند و حدود ساعت 5 بامداد به طرف اسکله‌ی لشکر در ساحل خودی عقب‌نشینی کردند. فشار دشمن بر ارتفاع شاخ شمیران ادامه یافت و عراق تا نزدیک صبح توانست چند موضع نیروهای خودی را در پایین این ارتفاع تصرف کند، اما نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) ساعت 5 صبح با حمله به دشمن، مواضع از دست رفته را بار دیگر تصرف کردند، در این اقدام تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت درآمدند. بدین ترتیب در شب دوم به دلیل موفق نبودن لشکر محمد رسول‌الله(ص) در اجرای مأموریت خود، بمب‌باران شیمیایی عقبه‌ها و برخی عوامل دیگر، ادامه‌ی تصرف ارتفاع برددکان انجام نشد و تنها لشکر ابوالفضل(ع) توانست حملات سنگین دشمن به ارتفاع شاخ شمیران را دفع کند.(51)

پس از روشن شدن هوا، از صبح روز 6 فروردین1367 فشار دشمن روی ارتفاع شاخ شمیران کاهش یافت و جاده‌ی چم‌سراژین که عقبه‌ی یگان‌ها محسوب می‌شد، از زیر دید و تیر دشمن خارج و امکان کمک‌رسانی به نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) فراهم شد. با کاهش فشار دشمن، موقعیت مناسبی برای گرد هم آمدن فرماندهان یگان‌ها در قرارگاه فتح و بررسی آخرین وضعیت منطقه و چاره‌جویی برای ادامه‌ی عملیات فراهم شد. ساعت 10:30 صبح، فرماندهان لشکر57 ابوالفضل(ع)، لشکر27 محمد رسول‌الله(ص)، تیپ 18 الغدیر و تیپ انصارالرسول به قرارگاه فتح آمدند و با احمد غلامپور فرمانده قرارگاه، به گفت‌وگو پرداختند.(52) پس از مذاکرات این جلسه و گفت‌وگوهای متعدد در طول امروز، فرماندهی قرارگاه فتح به این جمع‌بندی رسید که با توجه به واقعیت‌های موجود، تشکیل خط دفاعی مناسب و قوی برای حفظ ارتفاع شاخ شمیران به منزله‌ی کلید اصلی منطقه، تصمیمی صحیح و واقع‌بینانه می‌باشد. نکته‌ی محوری که در این تصمیم‌گیری نقش ویژه‌یی داشت توجه به توان یگان‌های موجود بود که بر اثر حملات شیمیایی عراق و دفع حمله‌های دشمن به ارتفاع شاخ شمیران، کاهش یافته بود.

در این اوضاع، تنها تیپ 18 الغدیر با 3 گردان در اختیار قرارگاه بود که با توجه به وضعیت موجود می‌بایست یا برای تصرف ارتفاع برددکان مورد استفاده قرار گیرد یا برای کمک به لشکر ابوالفضل(ع) و حفظ ارتفاع شاخ شمیران به این ارتفاع اعزام شود.

با توجه به شناخت موجود از منطقه و ارتفاع برددکان و همچنین میزان استعداد دشمن روی این ارتفاع، نیروی موجود برای تصرف آن کافی نبود و در صورت تحقق چنین امر دور از ذهنی، دیگر توانی برای پاسخ‌گویی به ضد حمله‌‌های احتمالی دشمن باقی نمی‌ماند.(53) بنابراین احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، در گزارش به فرمانده کل سپاه اعلام کرد که عراق حدود 3000 نیرو روی ارتفاع برددکان مستقر کرده و همچنین توان عمده‌یی از یگان‌های زرهی و پیاده در منطقه‌ی عملیاتی تا سد دربندیخان متمرکز کرده است و از سوی دیگر توان یگان‌های خودی به ویژه بر اثر بمب‌باران‌های شیمیایی و دفع ضد حمله‌های عراق، آشکارا تحلیل رفته است. وی خواستار تکمیل اهداف تصرف‌شده‌ی فعلی و حفظ و تثبیت آن شد.(54) بدین ترتیب با جمع‌بندی از اوضاع جدید، تصمیم قرارگاه فتح معطوف به تکمیل و تثبیت وضع موجود شد.(55)

آرامش موقت صبح روز دوم عملیات چند ساعتی بیش‌تر دوام نیاورد و از بعدازظهر دشمن با آوردن 2 گردان نیرو در یال زبانه‌یی ارتفاع برددکان، بار دیگر از دو سمت به شاخ شمیران حمله کرد که مقاومت نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) مانع از پیشروی آن‌ها شد. فرمانده لشکر57 به دلیل کمبود نیرو از قرارگاه فتح درخواست نیروی کمکی کرد. عراق با در اختیار داشتن یال‌های جنوبی ارتفاع برددکان و روستای زرین، همچنان نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) را تهدید می‌کرد. ضعف توان لشکر ابوالفضل(ع)، به کارگیری یک یگان جدید را اجتناب‌ناپذیر کرده بود. ساعت 14:40 یک گردان از تیپ18 الغدیر برای کمک به این یگان راهی یال‌های شرقی شاخ شمیران شد تا در این ارتفاع مستقر شده و ضمن دفع حملات دشمن به سمت یال زبانه‌یی پیشروی کند. اما فرماندهی تیپ الغدیر معتقد بود که به جز دفع ضد حمله‌ی دشمن، امشب قادر به اجرای عملیات نیست و نیروهای این تیپ شب بعد می‌توانند وارد عملیات شوند. علاوه بر این ناامن بودن جاده‌ی چم‌سراژین که مسیر تردد منطقه محسوب می‌شد- مشکلی بود که همچنان وجود داشت.(56)

 

روز سوم عملیات

در سومین روز عملیات بیت‌المقدس4، نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) مانند دو روز قبل زیر فشار حملات عراق قرار داشتند. فرماندهان عراقی به یگان‌های خود دستور داده‌ بودند به هر شکل ممکن ارتفاع شاخ شمیران را تصرف کنند. نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) روی قله‌ی این ارتفاع حضور داشتند، اما یال‌های صخره‌یی در جنوب آن و قسمتی از جاده‌ی چم‌سراژین به روستای زرین در اختیار عراقی‌ها بود. رزمندگان لشکر ابوالفضل(ع) می‌کوشیدند با اجرای آتش روی مواضع عراقی‌ها مانع فشار آوردن نیروهای دشمن به قله‌ی ارتفاع شاخ شمیران شوند و آن‌ها را کنترل کنند. رساندن مهمات و تدارکات برای نیروهای این لشکر که با شجاعت و سرسختی می‌جنگیدند به دلیل مناسب نبودن جاده و وجود گل و لای فراوان و آتش پرحجم توپ‌های دشمن همچنان به سختی انجام می‌شد.(57) علاوه بر آن، حضور نیروهای عراقی در روستای ورمن در غرب ارتفاع شاخ شمیران و روستای زرین در جنوب شرقی این ارتفاع، موقعیت نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) را ناامن کرده بود. ضرورت حفظ شاخ شمیران سبب شد تا فرماندهان لشکر ابوالفضل(ع) و تیپ الغدیر به قرارگاه عملیاتی فتح آمده و به مشورت در این باره بپردازند. فرمانده قرارگاه فتح با توجه به کمبود یگان جدید، در خصوص اجرای عملیات در برددکان، تردید داشت. از طرفی حفظ حداقل توان یگان‌ها برای دفاع از منطقه در صورت ادامه‌ی فشار دشمن ضروری به نظر می‌رسید. فرماندهان یگان‌ها نیز چنین نظری داشتند.

 

تقویت و تحکیم ارتفاع شاخ شمیران: هدف نهایی عملیات

پس از بررسی آخرین وضعیت منطقه و یگان‌ها و با توجه به محدودیت نیرو، به یگان‌های حاضر در منطقه‌ی عملیات ابلاغ شد که در حال حاضر عملیات روی ارتفاع برددکان منتفی است و به تیپ 18 الغدیر نیز کتباً ابلاغ شد که قبل از غروب آفتاب روز بعد، یک گردان را روی ارتفاع شاخ شمیران مستقر کند.(58) تیپ الغدیر همچنین مأموریت یافت علاوه بر تقویت ارتفاع شاخ شمیران، با اجرای عملیات روی یال‌های جنوبی آن و روستای زرین، این منطقه را از دست دشمن خارج کند. تثبیت وضع موجود مستلزم انجام دادن اقداماتی بود؛ به این منظور قرارگاه فتح تدابیری به این شرح اتخاذ کرد:

1. تقویت شاخ شمیران با تیپ18 الغدیر و واگذاری مسئولیت جبهه‌ی اصلی آن به این تیپ. (این اقدام تا تاریخ 9 فروردین1367 به طور کامل انجام شد.)

2. تلاش جهت باز کردن جاده‌ی چم‌سراژین و تأمین آن. مأموریت باز کردن جاده‌ی چم‌سراژین به جهادسازندگی لرستان و مأموریت تأمین آن به تیپ انصارالرسول واگذار شد.

3. انتقال دستگاه‌های زرهی و نفربر به خط لشکر27 برای مقابله با ضد حمله‌های دشمن.

4. انتقال دستگاه‌های مهندسی به دشت تولبی برای ایجاد خاکریز به عنوان خط پدافندی و ترمیم جاده‌ی خط به ساحل خودی و همچنین ایجاد مواضع و استحکامات برای نیروها و دستگاه‌های زرهی. این اقدام با کمک جهاد آذربایجان شرقی و تیپ مهندسی الهادی سپاه انجام شد.

5. واگذاری قسمتی از خط پدافندی لشکر محمد رسول‌الله(ص) در دشت تولبی به لشکر سیدالشهدا(ع) به منظور تقویت این خط دفاعی.(59)

 

ناکامی در تصرف یال زبانه‌ای برددکان

فشار مداوم و همه‌جانبه‌ی دشمن برای بازپس‌گیری مناطق از دست رفته، فرماندهان را بر آن داشت که علاوه بر تحکیم مواضع ارتفاع شاخ شمیران، یال زبانه‌یی برددکان و روستای زرین را تصرف کنند. تصرف این منطقه از این نظر اهمیت داشت که دشمن در چند روز گذشته از این مسیر به منزله‌ی محور اصلی ضد حمله‌های خود استفاده ‌کرده بود. همچنین نیروهای عراقی با استقرار در این یال و روستای زرین با آتش مستقیم و منحنی خود، جاده‌ی چم‌سراژین- تنها عقبه‌ی خشکی نیروهای خودی- را در طول شبانه‌روز مسدود کرده بودند.

بر این اساس اجرای عملیات با هدف تصرف مناطق یاد شده در 8فروردین1367 به تیپ الغدیر واگذار شد. این تیپ که به تازگی وارد منطقه‌ی عملیاتی شده بود، پس از ابلاغ مأموریت، اقدام به انجام دادن شناسایی‌های لازم کرده و متعاقب آن 3 گردان راهی ارتفاعات کرد و برای ساعت 23 نهم فروردین1367 اعلام آمادگی کرد.(60) در ابتدای شب عملیات (9/1/1367) قبل از حرکت نیروهای تیپ الغدیر به طرف دشمن، نیروهای عراقی از چند طرف باز هم به شاخ شمیران حمله کردند در نتیجه نیروهای تیپ الغدیر درگیر دفع پاتک دشمن شدند.(61) با کاسته شدن فشارهای دشمن، نیروهای عمل‌کننده‌ی تیپ الغدیر به استعداد 4 دسته رأس ساعت 23، حرکت خود را به طرف دشمن آغاز کردند. در این شب مهتاب به طور کامل همه جا را روشن کرده بود. تدبیر فرمانده گردان عمل‌کننده آن بود که نیروهایش زمانی به نزدیکی دشمن برسند که هوا کاملاً تاریک شده باشد. تأخیر در اجرای عملیات، فرماندهان قرارگاه فتح را نگران کرده بود. به همین دلیل ساعت 4:30 بامداد، برادر غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، از فرمانده تیپ الغدیر خواست که در صورت ممکن عملیات را منتفی کرده و نیروها را به عقب بازگرداند. برادر آقابابایی (فرمانده تیپ) در پاسخ وی گفت که نیروها اکنون به پای کار رسیده‌اند و برگرداندن آن‌ها به صلاح نمی‌باشد.(62) بدین ترتیب ساعت 4:40، درگیری با دشمن آغاز شد و تعدادی از مواضع آن‌ها به تصرف نیروهای خودی درآمد، اما با روشن شدن هوا، تسلط دید و تیر دشمن بر نیروهای عمل‌کننده و همچنین ضعف در اجرای آتش ادوات خودی روی مواضع عراقی‌ها، سبب شد رزمندگان ساعت 8 صبح با برجای گذاشتن تعدادی مجروح و شهید به عقب باز گردند.(63) عدم شناسایی دقیق، ضعف مانور عملیات، کمبود آتش ادوات، تأخیر در شروع عملیات و ضد حمله‌ی تیپ الغدیر ساعاتی قبل از عملیات، از جمله عوامل مؤثر در ناکامی نیروهای عمل‌کننده در این حمله بود.(64) پس از این عملیات، اطلاعاتی به قرارگاه رسید مبنی بر این که دشمن اقدام به تعبیه‌ی موانع و سیم‌خاردار در جلوِ خود کرده است. مسئولان قرارگاه این اقدام را نشانه‌ی فروکش کردن تلاش‌های دشمن و ناامیدی آن‌ها از بازپس‌گیری مناطق از دست‌رفته تلقی کردند. و در نتیجه قرارگاه به یگان‌های تابعه‌ی خود دستور داد تا به تحکیم و تثبیت مواضع پدافندی بپردازند و این به معنای پایان یافتن عملیات بیت‌المقدس4 در ارتفاعات جنوب دریاچه‌ی دربندیخان بود.(65)

 

تحلیلی از وضعیت دشمن

عراق همیشه به منطقه و ارتفاعات جنوب دریاچه‌ی دربندیخان (از جمله شاخ شمیران و شاخ سورمر و برددکان) حساسیت ویژه‌یی داشت چرا که این منطقه راه رسیدن نیروهای خودی به سد دربندیخان بود. با اجرای عملیات والفجر10 و موفقیت‌های حاصل از آن، هوشیاری و حساسیت دشمن به این منطقه دو چندان شد. انتقال سریع تعدادی از یگان‌های دشمن از جبهه‌های جنوب به منطقه‌ی سد دربندیخان به فاصله‌ی چند روز پس از شروع عملیات والفجر10 و استقرار بیش از 8 یگان دشمن در ارتفاعات جلو سد تا اندازه‌یی مؤید این امر می‌باشد. با وجود حضور این یگان‌ها، نیروهای دشمن به دلیل نداشتن زمان کافی، نتوانستند مواضع و رده‌های مستحکمی را در سواحل جنوبی دریاچه‌ی دربندیخان و زمین‌های نسبتاً هموار دشت تولبی، ایجاد کنند، بنابراین با بمب‌باران‌های وسیع شیمیایی کوشیدند تا حدی عقب‌ماندگی خود را جبران کنند. سرعت عمل رزمندگان در شروع عملیات - با وجود نواقص متعدد در زمینه‌های گوناگون (شناسایی، طرح مانور، کمبود امکانات و …)- موجب شد تا دشمن با وجود هوشیاری نسبتاً زیادی که در منطقه داشت نتواند به طور کامل مانع حرکت رزمندگان اسلام شود. از ابتدای شروع عملیات تا ساعت‌ها پس از آن، دشمن با حفظ ارتفاعات مهم، می‌کوشید تا در طول روز نیروهای خودی را به مواضع اولیه عقب براند، اما با تصرف شاخ شمیران به همت رزمندگان لشکر57 ابوالفضل(ع)، دشمن به کلی دستپاچه شد، طوری که بعد از آن سراسیمه از هر سو به طرف شاخ شمیران، هجوم آورد ولی به دلیل هوشیاری و پدافند مناسب نیروهای مستقر بر این ارتفاع مجبور به عقب‌نشینی شد. طبق گفته‌های یکی از اسیران عراقی، دشمن با اعزام 4 تیپ به منطقه از نیروهایش خواسته بود که با پاتک‌های پی‌درپی و به هر نحو ممکن، شاخ شمیران را از دست نیروهای ایرانی خارج کنند، ولی نیروهای عراقی با وجود اجرای بیش از 15 پاتک در طول روز، موفق به انجام این کار نشدند و سرانجام از تاریخ 10فروردین1367 به بعد، به تثبیت وضع موجود تن دادند.(66)

 

ارزیابی و جمع‌بندی عملیات

کسب آمادگی‌های لازم در مدتی کوتاه (تقریباً یک هفته پس از عملیات والفجر10)، تصرف ارتفاعات مهمی همچون شاخ شمیران و شاخ سورمر، 5 روز جنگ مداوم و دفع پاتک‌های مکرر عراق بیان‌گر موفقیت نسبتاً مطلوب یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات بیت‌المقدس4 می‌باشد. در این عملیات اهداف مورد نظر به طور کامل تصرف نشد، اما دست‌یابی به ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر با وجود هوشیاری کامل دشمن و خستگی مفرط یگان‌های خودی بر اثر نقل و انتقالات فراوان در طول دو سه ماه گذشته، بسیار حائز اهمیت است.

نکات بارز (قدرت و ضعف) عملیات بیت‌المقدس4 را می‌توان چنین بیان کرد:

1. مناسب بودن طرح مانور عملیات

طرح مانور این عملیات بر خلاف همه‌ی عملیات‌های قبلی در این منطقه، به شکل مانور احاطه‌یی و ضربه زدن از پشت به دشمن بود. دست‌رسی یگان‌های خودی به ارتفاعات تمورژنان در عملیات والفجر10، این امکان را به وجود آورد تا جهت تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر از راه‌کار جدیدی یعنی نفوذ در معابر وصولی عقبه‌ی دشمن استفاده شود، در حالی که در همه‌ی عملیات‌های گذشته در این منطقه، عملیات از جهت جنوب به شمال انجام شده بود.

2. سرعت عمل یگان‌ها در کسب آمادگی‌های مورد نیاز

عملیات بیت‌المقدس4 به فاصله‌ی ده روز پس از عملیات گسترده‌ی والفجر10 اجرا شد و همین امر را می‌توان یکی از دلایل اصلی موفقیت عملیات به حساب آورد.

3. ناقص بودن شناسایی‌ها

ضرورت داشتن سرعت در اجرای عملیات مانع از آن می‌شد که یگان‌ها بتوانند پس از کسب آمادگی‌های لازم در همه‌ی زمینه‌ها، عملیات خود را شروع کنند. شناسایی موانع و مواضع دشمن از جمله‌ی این موارد بود که قبل از شروع عملیات تکمیل نشد. دیر وارد منطقه شدن نیروها، وضعیت مهتاب و نبود نیروی غواص در برخی یگان‌ها سبب شد آن‌ها موفق به انجام شناسایی کافی از منطقه نشوند، با این حال آشنایی کلی یگان‌های عمل‌کننده به ارتفاعات مورد نظر و ضرورت سرعت عمل در آغاز عملیات‌، فرماندهان را مجاب کرد تا از وضعیت ایده‌آل چشم‌پوشی کرده و با وضع موجود عملیات را شروع کنند. البته در بین یگان‌های عمل‌کننده، لشکر10 سیدالشهدا(ع) شناسایی‌های نسبتاً خوبی از منطقه‌ی دشمن انجام داده بود که همین مقدار، پایه و محور مانور یگان‌های عمل‌کننده قرار گرفت.

4. اقدام دشمن به بمب‌باران‌های وسیع شیمیایی

ارتش عراق که در مقایسه با اقدامات یگان‌های سپاه پاسداران به شدت دچار عقب‌ماندگی شده بود، برای جبران ضعف خود و تأثیرگذاری روی توان نیرو‌های عمل‌کننده، در مقیاس وسیعی عقبه‌ی یگان‌ها و محل تجمع آنان را بمب‌باران شیمیایی کرد. استفاده‌ی عراق از سلاح‌های شیمیایی در طول عملیات ادامه یافت و تا حد زیادی روی توان یگان‌ها تأثیر گذاشت. این اقدام دشمن از عوامل مؤثر در عدم دست‌یابی به همه‌ی اهداف عملیات شد.

5. هوشیاری کامل ارتش عراق در ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر

ارتش عراق همیشه به این منطقه حساس بود، با اجرای عملیات والفجر10 هوشیاری دشمن افزایش یافت. حضور 10 یگان عراقی در حد فاصل شاخ شمیران تا سد دربندیخان از میزان اهمیت منطقه حکایت می‌کند. یگان‌های عراقی با حضور در ارتفاعات مسلط منطقه، شاهد بسیاری از تحرکات یگان‌های سپاه در منطقه بوده و از عملیات ایران در این منطقه آگاهی کاملی داشتند.

6. کمک دیگر یگان‌ها به نیروهای عمل‌کننده

تعجیل در شروع عملیات و جابه‌جایی‌های مکرر نیروها مانع از آن شد تا یگان‌ها با همه‌ی امکانات خود در منطقه‌ی عملیاتی حضور یابند و به طبع این امر، مسئله مشکلاتی را به وجود آورده بود.

اهمیت تصرف ارتفاعات مورد نظر و تکمیل اهداف عملیاتی والفجر10 موجب شد تا یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات والفجر10 که از قبل در این منطقه مستقر بودند، امکانات مورد نیاز یگان‌های عمل‌کننده را در اختیار آن‌ها قرار دهند که این مسئله نقش مؤثری در تسریع امور داشت.(67)

 

آمار خسارت‌های وارد شده به دشمن و غنائم به‌دست آمده

در این عملیات 5 تیپ و 3 گردان دشمن از 50 تا 100 درصد متحمل خسارت شدند و علاوه بر کشته یا مجروح شدن بالغ بر 5000 نفر از نظامیان عراقی، 498 نفر نیز اسیر شدند.

 

خسارت‌های وارد شده به یگان‌های دشمن و غنائم به دست آمده از آنان به این شرح است:

علاوه بر این بیش از 15 تانک و نفربر و بیش از 50 خودرو دشمن منهدم شد.

میزان آسیب یگان‌های عراقی چنین است:(68)

 

بازتاب‌های عملیات بیت‌المقدس4

تصرف بخشی از ارتفاعات جنوب دریاچه‌ی دربندیخان در عملیات بیت‌المقدس4، اهمیت ویژه‌یی داشت و ضمن تکمیل اهداف عملیات والفجر10، مانع تسلط دید و تیر یگان‌های عراقی بر قسمتی از دشت زور و ارتفاعات مشرف بر شهر حلبچه شد. با این حال، این عملیات به دلایلی از جمله حجم فراوان اخبار مربوط به بمب‌باران شیمیایی حلبچه و روستاهای اطراف آن و ابعاد وسیع بین‌المللی این واقعه، بازتاب وسیعی در رسانه‌های بین‌المللی نداشت، اما رسانه‌های داخلی پوشش خبری مناسبی به این عملیات دادند و حتی برخی رسانه‌ها آن را بخش تکمیلی و مرحله‌ی پنجم عملیات والفجر10 قلمداد کردند.(69) رادیو بی.بی.سی در بررسی نتایج این عملیات به گمانه‌زنی درباره‌ی عملیات بعدی ایران در مناطق کردنشین پرداخت و گفت: به دنبال این پیروزی‌ِ ایران انتظار می‌رفت که این نیروها به حمله‌ی عمیق‌تری در داخل عراق دست بزنند. ممکن است تصرف سلیمانیه که می‌تواند راه را برای رسیدن نیروهای ایران به میدان‌های نفتی کرکوک عراق باز کند، یکی از هدف‌های مهم ایران باشد. […] هدف فوری‌تر ایران می‌تواند نیروگاه آبی دربندیخان باشد که برق بغداد را تأمین می‌کند. نیروهای ایران بر ساحل شرقی دریاچه‌ی پشت سد مسلط‌اند و بنا به گزارش منابع کُرد، نیروهای ایران در حال آماده شدن برای عبور از دریاچه هستند. ممکن است هدف عراق این باشد که نگذارد ایرانی‌ها سرپل‌شان را به یکی از مناطق تحت تسلط کردها متصل کنند. در بازتاب عملیات بیت‌المقدس4 در رسانه‌ها، بر عملیات جبهه‌ی کُردستان آن‌چنان که باید و شاید تأکید نمی‌شود، زیرا به نظر می‌رسد که مشکلات حمل و نقل از تهاجم عمده‌ی ایران در این منطقه جلوگیری کند.(70) 

 

منابع:

1. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزیده‌ی اسناد عملیات بیت‌المقدس4، سند شماره 31747، مدیریت جو و اطلاعات نیروی زمینی سپاه، ص98.

2. سند شماره 678 / مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزارش عملیات بیت‌المقدس4، صص9-4.

3. سند شماره 1636 / مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه ثبت جنگ، راوی قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) در عملیات والفجر10، راوی: داود رنجبر از 25/12/1366 تا 30/12/1366، صص33-31.

4. سند شماره‌ 1683/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه‌ی ثبت جنگ راوی قرارگاه فتح (کربلا) در عملیات بیت المقدس4، راوی: فرهاد درویشی، از 1/1/1367 تا 10/1/1367، صص16-15.

5. مأخذ3، صص103-96.

6. مأخذ1، سند شماره 030384 از نیروی زمینی سپاه – معاونت اطلاعات به فرماندهی کل سپاه، 18/1/1367، ص162.

7. مأخذ1، سند شماره 132144، 12/1/1367، صص223-221.

8. مأخذ2.

9. مأخذ2، ص11.

10. سند شماره 1640/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه‌ی ثبت جنگ راوی قرارگاه نیروی زمینی در عملیات والفجر10، راوی: اسدالله احمدی، از 28/12/1366 تا 3/1/1367، ص8-7.

11. سند شماره 16750/ پ.ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره28248، صص120-114.

12. مأخذ3، ص103.

13. مأخذ10، ص23.

14. مأخذ4، صص22-21.

15. سند شماره 16734/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره28249، جلسه‌ی خاتم، صص100-92.

16. سند شماره 30337 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از سید رحیم صفوی به برادر غلامپور، 1/1/1367، سند تک برگی.

17. سند شماره 2179/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره 28290، گزارشی از عملیات‌های بیت‌المقدس3 و 4 نیروی زمینی و عملیات والفجر10، اسدالله احمدی، 29/12/1366، صص40-30.

18. مأخذ11، صص120-114.

19. مأخذ10، ص23.

20. مأخذ4، صص16 - 15.

21. مأخذ10، صص142 - 127.

22. مأخذ4، صص39 - 35.

23. مأخذ10، صص63 - 57.

24. مأخذ1، سند شماره 030337، 1/1/1367، ص21.

25. سند شماره 259780 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: 29/12/1366، ص1.

26. مأخذ11، صص73-69.

27. سند شماره 30336 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران، 1/1/1367، سند تک برگی.

28. سند شماره 30336 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی نیروی زمینی سپاه، گزیده اسناد عملیات بیت‌المقدس4، از2/12/1366تا 31/3/1367، ص17.

29. مأخذ 10، صص 142-127 و 103-101.

30. سند شماره 390447 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی قرارگاه فتح به فرماندهی تیپ13 امیرالمؤمنین(ع)، 4/1/1367، صص 2-1.

31. مأخذ4، ص 29.

32. مأخذ4، صص40-1/39؛ و- مأخذ2، صص 32-31؛ و- سند شماره 1641/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه‌ی ثبت جنگ راوی قرارگاه نیروی زمینی خاتم در عملیات والفجر10 و عملیات بیت‌المقدس4، راوی: اسدالله احمدی، از 3/1/1367 تا 10/1/1367، صص37-36.

33. مأخذ4، ص40.

34. مأخذ4، ص41.

35. سند شماره 622 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزارش اجمالی راوی لشکر57 ابوالفضل(ع) در عملیات بیت المقدس4، مرتضی ملکوتیان، ص 5.

36. سند بدون شماره مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، خلاصه‌ی گزارش راوی لشکر27 محمد رسول‌الله(ص)  در عملیات بیت‌المقدس4 سیدابوالفضل سیدموسوی، ص 5.

37. مأخذ4، صص46-43؛ و- سند شماره 323373 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از قرارگاه تاکتیکی تیپ63 خاتم الانبیا(ص)، 10/1/1367، ص 1.

38. مأخذ4، ص 55.

39. مأخذ 32 بخش سوم، صص42-41.

40. مأخذ4، ص59.

41. مأخذ4، ص 64؛ و- مأخذ 35، ص 1/5.

42. خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش‌های ویژه، نشریه‌ی شماره 7 (7/1/1367)، صص 8-7، منطقه عملیاتی والفجر10، 6/1/1367؛ و- مأخذ 32 بخش سوم، صص64 و 74.

43. مأخذ4، صص 73 و 81 و 84 و 87 .

44. مأخذ 32 بخش سوم، ص 1/68.

45. مأخذ4، صص 81-78؛ و- سند شماره 332252 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: خلاصه‌ی بازجویی تعدادی از اسرای عملیات بیت‌المقدس4، ص 4.

46. مأخذ 32 بخش سوم، صص 1/68-68.

47. مأخذ4، صص 84-81؛ و- مأخذ2، ص 36.

48. مأخذ 32 بخش سوم، ص 68.

49. سند شماره 390306 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دستور عملیاتی بیت‌المقدس4، تیپ مستقل 18 الغدیر، 6/1/1367، صص 3-1.

50. مأخذ4، صص 86-85 .

51. مأخذ2، صص 38-37.

52. مأخذ4، صص 88-86.

53. مأخذ4، صص 100-98؛ و- مأخذ 32 بخش سوم، ص 74.

54. مأخذ 32بخش سوم، ص 75-72.

55. مأخذ2، ص 38.

56. مأخذ4، صص 94-93 و 98 و 102-100.

57. سند شماره 1685/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه‌ی ثبت جنگ راوی لشکر57 ابوالفضل(ع)، راوی: مرتضی ملکوتیان، از5/1/1367 تا 9/1/1367، صص 37-34 و 41.

58. سند شماره 390443 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی قرارگاه کربلا به فرماندهی تیپ 18 الغدیر، 7/1/1367، سند تک برگی.

59. مأخذ4، صص 107-102.

60. سند شماره 2630/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره 28304، اسدالله احمدی، صص 2-1 و 130-112.

61. سند شماره 683 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: ص 118.

62. مأخذ4، ص 122.

63. سند شماره 390313 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: 15/1/1367، سند تک برگی.

64. مأخذ4، صص 122-121.

65. مأخذ2، ص 40.

66. مأخذ2، ص 45.

67. مأخذ2، صص 52-51.

68. مأخذ2، ص 41.

69. محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه، سیری در جنگ ایران و عراق (جلد چهارم)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تابستان 1376، ص 228.

70. خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش‌های ویژه، نشریه‌ی شماره 6 (6/1/1367)، ص23، تهران: خبرگزاری جمهوری اسلامی، 5/1/1367

ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:46 |
شنبه ۱۳۹۵/۰۱/۰۷

اسامی افراد حاضر در این تصویر به یادماندنی به شرح زیر است:

1- سردار علی اکبر ییلاقی اشرفی - فرمانده اسبق لشکر ویژه 25 کربلا

2- حجت الاسلام بشردوست – نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)

3- محمد نبی رودکی – فرمانده لشکر 19 فجر

4- کریم نصر – فرمانده تیپ 44 قمر بنی هاشم

5- محسن رضایی – فرمانده سابق کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

6- حسین اعلائی – مسئول ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)

7- ناشناس

8- عزیز جعفری - فرمانده سپاه 11 قدر

9- احمد رضایی – پسر محسن رضایی

10- محمد علی خدنگ – برادرهمسر محسن رضایی

11- علی رضایی – پسر محسن رضایی

12-مرتضی صفاری - فرمانده آموزش قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)

13- شهید حسن درویش - فرمانده تیپ امام حسن (ع)

14- شهید کاظم رستگار – فرمانده لشکر 10 سیدالشهداء(ع)

15- ناشناس

16- سارا رضایی – دختر محسن رضایی

17- شهید مهدی باکری – فرمانده لشکر 31 عاشورا

18- ناشناس

19- محمد دانش راد – از فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)

20- مرحوم محمود مسافری – محافظ محسن رضائی

21- ناشناس

22- رحیم صفوی – جانشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

23- جانباز موسی نجف پور شهنی

24- شهید محمدابراهیم همت – فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)

25- شهید رضا چراغی – جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(ص)

26- محمد باقری – فرمانده اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)

27- سردار عبدالمحمد رئوفی‌نژاد – فرمانده لشکر 7 ولیعصر(عج)


برچسب‌ها: عکس
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 19:39 |
جمعه ۱۳۹۴/۱۲/۱۴


برچسب‌ها: عراق جنگ خرمشهر
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 16:47 |
دوشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۱۰

منبع: جلد ششم از اسنادجنگ ایران و عراق دراسناد سازمان ملل متحد

مترجم محمد علی خرمی


برچسب‌ها: اورانیوم نامبیا سوخت بمب اتمی ایران
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 11:53 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۰۹

 آرشیو گویا سازی شده روزنامه ها به صورت مکانی و عملیاتی در سال89  به مدت دو سال تدوین شده است در این آرشیو از روزنامه های کیهان، انقلاب اسلامی ،جمهوری اسلامی و اطلاعات استفاده شده است.مراحل زیر قرار گرفتن یا برداشت موضوع مورد نیاز را به تصویر کشیده ایم

 

ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 19:8 |
سه شنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
سردار شهید حاج ابراهیم همت فرمانده لشگر 27حضرت رسول (ص)


برچسب‌ها: ابراهیم همت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 23:7 |
دوشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
دست نوشته سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان

 

 


برچسب‌ها: حاج احمد متوسلیان
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:36 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه37 مجمع عمومی سازمان ملل متحد

عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 1
شماره سند مجمع عمومی: 
A/37/555

تاریخ شمسی28مهر1361

تاریخ میلادی20اکتبر1982

پيامدهاي طولاني شدن مناقشه نظامي ايران و عراق 

نامه مورخ 19 اكتبر 1982 نمايندگي دائمي ايران در سازمان ملل خطاب به دبيركل 


احتراماًً به پيوست يادداشت حاوي ديدگاه‌هاي دولت جمهوري اسلامي ايران درباره بند 134 دستور جلسه سي‌وهفتم مجمع عمومي به پيوست ارسال مي‌گردد.


سعيد رجايي خراساني ـ سفير و نمايندگي دائمي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل 


پيوست
يادداشت


در 22 سپتامبر 1980، ‌مردم ايران سري حملات هوايي عراق به اهدافي در عمق خاك ايران را شاهد بودند. اين حملات تجاوزگرانه با هجوم نظامي وسيع همراه بوده و نيروهاي عراقي از مرزهاي بين‌المللي ايران عبور كردند و در خاك ايران در استان‌هاي باختران، ايلام و خوزستان وارد شدند. با توجه به اختلافات و مناقشات موجود ميان دو كشور، تشديد يك‌جانبه و مؤثر آن از سوي عراق صورت گرفت كه مردم ايران و انقلاب اسلامي را كاملاً متعجب ساخت.


مردم ايران ناگهان خود را درگير جنگ تحميلي تمام عيار ديدند و آن در حالي بود كه در پي پيروزي شكوهمند انقلاب، ايران قصد داشت بر نقش نظامي كه در منطقه خليج فارس داشت تجديد نظر كند و اميدوار بود كه به ماجراجويي‌هاي نظامي در منطقه خاتمه دهد. همچنين پيشرفت‌هايي جهت كاهش نيروهاي نظامي و قراردادهاي بزرگ جهت خريد مقادير زيادي تسليحات صورت گرفت و خريد برخي از تسليحات بسيار پيچيده را لغو كرد. 


اگر چه گزارش‌ها از ماه‌ها قبل از اينكه هجوم عراق به طور واقعي تحقق پذيرد، حاكي از آن بود كه عراق نيروهايش را در امتداد مرزهاي ايران تجمع داده، اما هنوز مردم ايران نمي‌توانستند باور كنند كه رژيم عراق كه با تبليغاتش وانمود مي‌كرد پايگاه ضد امپرياليستي در خاورميانه است به مردمي در منطقه حمله كند كه سرسختانه جهت آزادي خويش از سيطره امپرياليسم نبرد كرده بودند.


علاوه بر هجوم نظامي به خاك ايران، در 17 سپتامبر 1980، عراق يك طرفه قرارداد 1975 الجزاير درباره مرزهاي كشور و حسن هم‌جواري با ايران را لغو كرد و بر منطقه اروند رود (شط العرب) و نقاط ديگر ادعاي ارضي نمود. اين اقدام يك‌جانبه مغاير با روح و مفاد قراردادي بود كه وزيرخارجه فعلي عراق امضا كرده بود. ماده 5 قرارداد تصريح دارد:


«چارچوب مصونيت مرزها و احترام كامل به تماميت ارضي كشورها، طرفين عالي‌رتبه قرارداد تصريح مي‌نمايند كه خطوط مرزي آنها هم در زمين و هم رودها غيرقابل نقض، دائمي و نهايي است.» (ترجمه غيررسمي) 


عراق تلاش داشت هجوم خود به خاك ايران را با ادعاي اينكه حقوقي كه در قرارداد 1975 به عراق داده شده و ايران در رعايت آن طفره مي‌رود، به دست آورد. اين نقض قرارداد فوق است زيرا در ماده 6 آن به روشني ذكر شده كه در مورد عدم توافق درباره تفسير يا كاربرد قرارداد، آن موارد عدم توافق مي‌بايست نخست در مذاكرات مستقيم دوجانبه ميان طرفين حل و فصل شود و اگر با عدم موفقيت مواجه شد از طريق مساعي جميله كشور دولت ثالث و نهايتاً با حكميت، حل و فصل گردد.
متوسل شدن يك‌جانبه و از پيش طراحي شده عراق در استفاده از زور جهت حل و فصل مناقشه‌اش با ايران نيز نقض منشور سازمان ملل به ويژه پاراگراف 1 ماده 33 و پاراگراف 1 ماده 37 مي‌باشد. در پاراگراف 1 ماده 33 ذكر شده:


«طرفين هر مناقشه‌اي ـ كه تداوم آن احتمالاً حفظ صلح و امنيت بين‌المللي را مخاطره مي‌اندازد ـ بايد قبل از هر چيز درجست‌وجوي حل و فصل از طريق مذاكره، تحقيق، ميانجي‌گري، دلجويي، داوري، حل و فصل قضايي، متوسل شدن به مؤسسات يا ترتيبات منطقه‌اي و ساير ابزارهاي صلح‌جويانه به انتخاب خودشان باشند.»


در پاراگراف 1 ماده 37 آمده است:


«طرفين هر مناقشه و براساس ماهيت آن طبق ماده 33، اگر در حل و فصل آن با ابزارهاي مشخص شده آن ماده ناتوانند، بايد موضوع را به شوراي امنيت ارجاع دهند.»


براي مردم ايران روشن است كه عراق ابزارهاي صلح‌جويانه موجود را جهت حل و فصل اختلافاتش با ايران دارا بود، اما به استفاده از زور متوسل شد كه نه تنها به حقوق مورد ادعايش برسد بلكه از مزيتي كه در دورة انتقالي پس از انقلاب ايران به وجود آمده، حداكثر بهره‌برداري را بنمايد. در چنين شرايطي به فتوحات ارضي دست يافته و نيروهاي انقلاب جوان ايران را وارد جنگ مي‌سازد و نهايتاً با تضيعف انقلاب آن‌ را به نقطه پايان مي‌رساند.


همان‌طور كه اقدامات عراق تهديد جدي براي استقلال و تماميت ارضي ايران به شمار مي‌رود، براي صلح و امنيت كل منطقه خليج فارس نيز خطرناك است. مردم ايران از جامعه بين‌المللي انتظار دارند كه جهت بازگشت عدالت مشاركت نموده و به تهديدات عليه صلح و امنيت منطقه پايان دهند. 
شوراي امنيت در 28 سپتامبر قطعنامه 479 (1980) را تصويب كرد و كاملاً مردم ايران را مأيوس ساخت. مردم از شوراي امنيت انتظار داشتند كه به تعهدات و مسئوليت‌هاي بزرگ خويش تحت منشور وفادار باشد و اين چنين عمل نكند. يك كشور عضو سازمان ملل قبل از اينكه به طور يك‌جانبه به تجاوزات نظامي و اشغال سرزمين جهت حل و فصل مناقشه متوسل شود، بايد به تعهداتش تحت منشور طبق ماده 33 و 37 ملزم باشد. اما كشور (عراق) واقعاً تصميم يك جانبه‌اي اتخاذ كرد و وظيفه شورا است كه آن دولت را به خاطر عدم التزام به منشور محكوم نمايد و خواستار آن گردد كه به شرايط قبل از شروع تجاوز بازگشته و مناقشه را بر اساس ماده 33 و 37 منشور حل و فصل نمايد. 


قطعنامه 479 (1980) نه تنها توقعات مردم فداكار ايران را برآورده نساخت، بلكه به آنها نشان داد كه شوراي امنيت نسبت به حقوق قانوني‌شان طفره رفته و از سوي شورا تلاش شده كه وضعيت در جبهه‌هاي جنگ ناديده گرفته شده و به پيامدهاي تجاوزات نظامي عراق اعتبار بخشد و ايران را وادار به آتش‌بس نموده كه يك‌جانبه و به نفع عراق مي‌باشد.


در چنين شرايطي مردم ايران راهي ندارند جز اينكه قطعنامه 479 (1980) شوراي امنيت را رد نمايند، زيرا اين قطعنامه متجاوز را كاملاً خرسند مي‌سازد و حقوق قربانيان را تأمين نمي‌نمايد. 
مردم ايران هرگونه اقدامي كه به ايران تحميل شده و امتيازي داده شود را رد مي‌نمايند، زيرا تنها به اين معناست كه به حكومت متجاوز عراق به خاطر تجاوزاتش عليه ايران پاداش داده شده است و بنابراين طولاني شدن تجاوزات و تكرار آن در آينده را باعث مي‌گردد.


در حدود 22 ماه است كه عراق مناطق وسيعي از ايران را اشغال كرده و رهبري عراق احساس مي‌كند كه هرگونه عكس‌العملي در برابر تجاوزاتش را خنثي كرده است. از طرف ديگر مردم ايران شاهد سكوت مرگباري از سوي جامعه بين‌المللي مي‌باشند و اين در حالي است كه عراق به جنگ ويرانگر خود عليه مردم غيرنظامي ايران در باختران، ايلام و خوزستان و تأسيسات غيرنظامي در اين استان‌ها ادامه مي‌دهد. در طي اين 22 ماه مردم ايران توانسته‌اند با لطف خداوند نيروهاي متجاوز عراق را به عقب رانده و اغلب سرزمين‌هاي اشغالي ايران را با فداكاري وصف‌ناپذيري آزاد سازند. با آزادسازي خرمشهر، عراق كه به خيال خود فكر مي‌كرد موقعيت مستحكمي را در اختيار دارد، آن را از دست داد و در حقيقت به مفهوم آن بود كه نهايتاً از بقيه سرزمين‌هايي كه هنوز در اختيار دارد نيز بيرون رانده خواهد شد. مردم ايران در اين مقطع زماني از جامعه بين‌المللي انتظار دارند كه باور كنند ايران نهايتاً موفق شده است كه يكي از بزرگ‌ترين موانع براي صلح را از پيش رو برداشته و آنها بايد توجه خود را به اين مهم معطوف سازند. تجديد فعاليت شوراي امنيت با توجه به جنگ تجاوزگرانه عراق تنها به ابراز نگراني براي عراق بسنده شده است. قطعنامه 514 (1982) شوراي امنيت، تجاوزات و اشغال نظامي از سوي عراق را كه بيش از 22 ماه طول كشيده ناديده گرفته است. همچنين در محكوم كردن متجاوز به خاطر عدم رعايت مفاد 33 و 37 منشور كوتاهي كرده و در اين قطعنامه هرگونه اشاره‌اي به عراق در مورد تخريب و انهدام آمرانه شهرها، روستاها، جاده‌ها، مزارع و از بين بردن كليه نشانه‌هاي حيات در مناطق تحت اشغال خود و در برد توپخانه‌اش، خودداري شده است. همچنين رفتار ددمنشانه عراق در سرزمين‌هاي اشغال شده و جنايات وحشيانه‌اش عليه بشريت را ناديده گرفته است، از همين رو حق انكارناپذير مردم ايران است كه به‌دنبال عدالت و جبران خسارت باشند. اما در قطعنامه 514 (1982) از هرگونه تلاش جهت ايجاد سپر امن كه در وراي آن دولت جنايتكار عراق بتواند پنهان شود، خودداري نشده است.
بنابراين، روشن است كه مردم ايران قطعنامه 514 (1982) را نيز رد مي‌كنند. قطعنامه 522 (1982) شوراي امنيت نيز به همان دلايل رد شده است.


دولت جمهوري اسلامي ايران مكرراً تمايل خود را به استقرار صلح عادلانه و پايدار در منطقه خليج فارس ابراز داشته است. اين بدين معنا نيست كه هر چيزي تحت عنوان صلح مطرح شود را خواهد پذيرفت. صلح پايدار با صلحي كه تنها دولت ماجراجوي عراق جهت تجديد سازمان و آرايش جديد خود براي مراحل آتي مطرح مي‌كند، ‌متفاوت است. 


قرارداد 1975 كه ايراني‌ها فكر مي‌كردند بر اساس آن مناقشاتشان با عراق پايان يافته است، از سوي همان رهبري كه آن را امضا كرده و هنوز در عراق حاكم است، ملغي گرديد و اين كشور نيروهايش را سازمان‌دهي كرده و منتظر فرصت مناسب جهت شروع جنگ تجاوزگرانه عليه ايران شد. مردم انقلابي ايران به طور شايسته‌اي فداكاري كردند تا نيروهاي عراقي متجاوز را از اغلب سرزمين‌هايي كه آنها تحت اشغال داشتند، بيرون راندند. آنها حق دارند و انتظار دارند كه ضمانت‌هاي غيرقابل انكاري دريافت كنند تا با تجاوزات ديگري از سوي عراق در آينده مواجه نشوند. جامعه بين‌المللي با ناديده گرفتن حقوق و خواسته‌هاي مردم ايران تنها بيگانگي خود را از واقعيت‌هاي موجود در منطقه خليج فارس نشان داده است. در وهله نخست ضرورت دارد جامعه بين‌المللي جهت كمك به اعاده صلح در منطقه تلاش نمايد و اعتباري كه در ميان مردم ايران از دست داده، به دست آورد و اين مهم وقتي قابل دست‌يابي است كه جامعه بين‌المللي مباحثات درباره واقعيت‌هاي مناقشه عراق و ايران را آغاز كند. عراق تاكنون عملاً نشان داده كه علاقه‌مند به صلح پايدار نيست. اين كشور به طور سيستماتيك به دنبال چنين سياستي است و با منحرف كردن جامعه بين‌المللي تلاش دارد اين سياست را با تبليغات انحرافي حفظ كند. چنين سياستي تنها در متقاعد كردن مردم ايران مبني بر نبودن صداقت در رهبري عراق جهت دست‌يابي به صلح عادلانه و پايدار، سودمند بوده است.
قطعنامه‌اي مناسب و عادلانه است كه منعكس كننده واقعيت‌هاي موجود در صحنه ميان ايران و عراق باشد. الگوي قطعنامه كه جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد كرده به شرح ذيل است:


مجمع عمومي
با ملاحظه قرار دادن موضوع "پيامدهاي طولاني شدن مناقشه نظامي ميان ايران و عراق". 
با تأكيد مجدد بر نارواداشتن استفاده يا تهديد با زور در روابط بين‌المللي.
با درخواست مجدد از دولت‌ها در ملزم بودن دولت‌هاي كنوانسيون ژنو در مورد محافظت از جان غيرنظاميان در زمان جنگ، مورخ 12 آگوست 1949. 
با تأكيد مجدد نسبت به تعهد دولت‌ها در ملزم بودن به مفاد منشور و به ويژه مواد 33 و 37 جهت حل و فصل مناقشاتشان. 


با يادآوري حق كليه دولت‌ها جهت دفاع از خويش به صورتي كه در ماده 51 منشور شناخته شده است:


1- محكوم نمودن عراق به دليل شروع تجاوزات نظامي در مناقشه خود با ايران قبل از اينكه به استفاده از كليه ابزارهاي صلح‌جويانه موجود در چارچوب منشور مبادرت نمايد. 


2- با تأسف از اشغال سرزمين ايران از سوي عراق و تلاش اين كشور با اشغال غيرقانوني جهت به دست آوردن امتيازات سياسي. 


3- همچنين محكوم كردن عراق به خاطر متمركز ساختن توان جنگي عمده‌اش به مدت تقريباً دو سال عليه غيرنظاميان ايران كه منجر به جنايات دردناكي عليه بشريت گرديده كه نقض كنوانسيون ژنو در مورد محافظت از غيرنظاميان در زمان جنگ (مورخ 12 آگوست 1949) به شمار مي‌رود.


4- با تصريح بر حق مردم ايران در جبران خسارت جاني و مالي كه بر اثر تجاوزات عراق متحمل شده‌اند و موظف بودن عراق در كمك به بازسازي كليه تأسيسات غيرنظامي كه به طور عمد در مناطق تحت اشغال غيرقانوني‌اش تخريب كرده‌است.


5- درخواست از ايران و عراق در پايان بخشيدن كليه عمليات‌هاي نظامي جهت حل و فصل مناقشاتشان به روش‌هاي صلح‌جويانه براساس مفاد منشور.


6- استقبال از تلاش‌هاي دبيركل جهت ميانجي‌گري ميان دو كشور و دعوت از وي جهت ادامه تلاش‌هاي ميانجي‌گرانه‌اش.

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم

 

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم

دیدگاه‌های دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه سی و هفتم


برچسب‌ها: دیدگاه‌های دولت ایران
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:37 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵

19اکتبر 1982 ( 28 مهر 1361) ایران یادداشتی به دبیرکل سازمان ملل ارسال می‌کند.

 

در این یادداشت، دلایل ادامه جنگ ازسوی نیروی مدافع، چرایی بی‌اعتمادی مردم ایران به شورای امنیت، حقانیت و مشروعیت ادامه دفاع ازسوی ایران، غیرقابل‌اعتمادبودن صدام به‌عنوان امضاکننده قرارداد 1975 و ملغی‌کننده آن!، وجود راه‌حل‌های غیرنظامی برای رفع مناقشات بین دو کشور، سکوت شورای امنیت درقبال 22 ماه تجاوز گسترده و آشکار و خونریزانه عراق، تمایل ایران به صلحی عادلانه و عاقلانه، مقدمه‌ای می‌شود برای ارائه یک الگوی شش‌ماده‌ای به‌عنوان قطعنامه‌ای برای رسیدن به یک صلح پایدار.

 

این الگو که با جانبداری آشکار شورای امنیت از کشور متجاوز، در آن زمان نادیده گرفته شد، حاوی دو خواسته اساسی "محکومیت تجاوز"، و "جبران خسارات وارده" بود.

 

  در بخشی از این نامه آمده است:

«شوراي امنيت در 28 سپتامبر، قطعنامه 479 (1980) را تصويب كرد و كاملاً مردم ايران را مأيوس ساخت. مردم از شوراي امنيت انتظار داشتند كه به تعهدات و مسئوليت‌هاي بزرگ خويش تحت منشور وفادار باشد ... قطعنامه 479 (1980) نه‌تنها توقعات مردم فداكار ايران را برآورده نساخت، بلكه به آنها نشان داد كه شوراي امنيت نسبت به حقوق قانوني‌شان طفره رفته و ازسوي شورا تلاش شده كه وضعيت در جبهه‌هاي جنگ ناديده گرفته شده و به پيامدهاي تجاوزات نظامي عراق اعتبار بخشد و ايران را وادار به آتش‌بس نموده كه يك‌جانبه و به نفع عراق مي‌باشد.»

 

در قسمتی دیگر از این نامه چنین می‌خوانیم:

«قطعنامه 514 (1982) شوراي امنيت، تجاوزات و اشغال نظامي ازسوي عراق را كه بيش از 22 ماه طول كشيده، ناديده گرفته است. همچنين در محكوم‌كردن متجاوز به‌خاطر عدم‌رعايت مفاد 33 و 37 منشور كوتاهي كرده و در اين قطعنامه هرگونه اشاره‌اي به عراق درمورد تخريب و انهدام آمرانه شهرها، روستاها، جاده‌ها، مزارع و ازبين‌بردن كليه نشانه‌هاي حيات در مناطق تحت اشغال خود و در برد توپخانه‌اش، خودداري شده است. همچنين رفتار ددمنشانه عراق در سرزمين‌هاي اشغال‌شده و جنايات وحشيانه‌اش عليه بشريت را ناديده گرفته است.»

 

در پایان این سند، ایران الگوی قطعنامه پیشنهادی خود را متضمن محکومیت و شناسایی متجاوز و جبران خسارات وارده، به شورای امنیت ارائه می‌کند.

 

بازخوانی این سند (مشاهده متن کامل ترجمه سند) که تصویر متن اصلی آن در ذیل همین متن آمده است، ما را به بررسی رفتار شورای امنیت و سازمان ملل در دو سال اول جنگ دعوت می‌کند.

 

رفتار شورای امنیت در دو سال اولیه جنگ تحمیلی:

هم‌زمان با تهاجم سراسری ارتش عراق به خاک ایران، آزمونی دشوار برای سازمان ملل و رکن سیاسی امنیتی آن یعنی شورای امنیت آغاز شد. آزمونی که بر این مبنا استوار بود: اعضای دائم شورای امنیت، یا همان ابرقدرت‌ها، در مقابل جنگ تمام‌عیاری که عراق تدارک دیده و امنیت کانونی منطقه خاورمیانه را خدشه‌دار کرده است، چگونه مواجهه می‌کنند و به‌طورکلی، سازمان ملل متحد که به گواه منشور ملل متحد (اساسنامه سازمان)، هدف اولیه آن "تأمین صلح و امنیت بین‌المللی" است، به‌منظور ممانعت از بروز جنگ و بازداشتن صدام از توسل به نیروی نظامی و تجاوز به خاک ایران، چگونه عمل کرده است.

 

در این آزمون دشوار، سازمان ملل و خصوصاً شورای امنیت، مردود شدند و بررسی رفتار حقوقی آنها نشان می‌دهد، پیشبرد اهداف سیاسی و استراتژیک آنها در منطقه خاورمیانه و مقابله با انقلاب اسلامی ایران، اولویت اصلی قدرت‌های بزرگ در دو سال آغاز جنگ بوده است. در این میان، شعار صلح سازمان ملل، در موضوع جنگ عراق علیه ایران، ناکارآمد و دروغین از آب در آمد.

 

برای توضیح و اثبات این ادعا، راه دشواری در پیش نداریم؛ نگاهی به عملکرد شورای امنیت برای راستی‌آزمایی شعار صلح آنها، بسیار درس‌آموز است: منشور ملل متحد ضمن ماده 24 تحقق هدف اصلی سازمان یعنی تأمین صلح و امنیت بین‌المللی را برعهده شورای امنیت نهاده و دول عضو سازمان، ضمن این ماده پذیرفته‌اند که شورا جهت حصول این هدف به نام آنها اقدام نماید و به این لحاظ ضمن ماده 25، اعضای سازمان موافقت کرده‌اند که تصمیات شورای امنیت را طبق منشور اجرا کنند. حال باید دید که آیا شورای امنیت به وظایف خود طبق منشور برای مقابله با فاجعه‌ای که با تجاوز نظامی عراق به ایران شکل گرفته بود، عمل کرد؟

 

در سوم مهرماه 1359، یعنی با گذشت 3 روز از جنگ، دبیرکل به رؤسای جمهور ایران و عراق نامه‌ای می‌زند و از آنها می‌خواهد از همه عملیات‌های نظامی اجتناب کنند. تجاوز به مرزهای بین‌المللی ازجانب دبیرکل سازمان ملل نادیده گرفته می‌شود و هر دو سوی این منازعه به یک چشم دیده می‌شوند. اما عملکرد شورای امنیت از این نیز عجیب‌‌تر است: قطعنامه 479 شورا، تجاوز سراسری ارتش عراق از هوا، زمین و آب به ایران را "وضعیت میان ایران و عراق" می‌نامد و از طرفین می‌خواهد از کاربرد زور بپرهیزند. تصور اینکه متجاوز به مرزهای چندین هزارساله در خاک ماست و اصل خدشه‌ناپذیر و سنتی حقوق بین‌الملل به نام دفاع مشروع نیز موردپذیرش منشور ملل متحد است و شورای امنیت در اولین قطعنامه خود که همراه با تجاوز عراق بوده است، بیان‌گر همراهی این شورا و تأیید ضمنی رویه‌ای بود که صدام در پیش گرفته است.

 

در پیشنهاد شورای امنیت، نه‌تنها کوچک‌ترین اشاره‌ای به نقض تمامیت ارضی ایران و محکومیت تجاوز نظامی عراق نشد، بلکه نه پیشنهاد آتش‌بس داده شد و نه نیروی متجاوز را ملزم به ترک مناطق اشغالی کرد. چنانچه این قطعنامه موردپذیرش قرار می‌گرفت با توجه به تبلیغات گسترده عراق مبنی‌بر توصیف تجاوز نظامی به ایران به‌عنوان جنگ عربی – فارسی، علی‌القاعده بلافاصله تعدادی از دولت‌های عرب، استقرار ارتش اشغالگر را در مناطق اشغالی به‌عنوان وضعیت جدید به رسمیت می‌شناختند و وضعیت اشغالگری اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی یعنی مشروعیت وضعیت مستقر درمورد قلمرو سرزمینی اشغال‌شده ایران تکرار می‌شد و در چنین وضعی ضمن مذاکرات صلح، بازگشت نظامیان اشغالگر به پشت مرزهای به‌رسمیت‌شناخته‌شده بین‌المللی قبل از تجاوز، به‌عنوان امتیازی قلمداد می‌شد که به ایران داده می‌شود! به بیان دیگر، مفهوم واقعی قطعنامه 479 این بود که نیروهای عراقی در مناطق اشغالی باقی بمانند و ایران از حمله به نیروهای متجاوز برای بازپس‌گیری مناطق اشغالی خودداری ورزد. چه بسا استمرار اشغالگری، به طرح دعاوی طولانی جهت رسیدگی به ادعاهای بی‌اساس عراق می‌انجامید و با اطاله این وضع، مشروعیت وضعیت‌های نامشروع به‌لحاظ استقرار آنها یعنی ادعایی که رژیم اشغالگر اسرائیل جهت دائمی‌کردن اشغال سرزمین‌های فلسطینی عنوان می‌کند، علیه ایران به کار گرفته می‌شد.

 

پس از صدور قطعنامه 479 و فاصله بسیار زیادی که با حداقل خواسته‌های ایران داشت، نیروهای مردمی با فرمان امام خمینی(ره) بسیج شدند و این واقعیت در فضای عمومی جامعه نقش بست: برای احقاق حقوق و آزادسازی شهرهای اشغالی، امید به سازمان‌های بین‌المللی بیهوده است و باید با متجاوز جنگید. متمرکزشدن سپاه در خوزستان و همراهی با ارتش، موجب طرح و اجرای عملیات‌های آزادسازی مناطق اشغال‌شده گشت و طی عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین و درنهایت بیت‌المقدس، ارتش عراق حدوداً از خاک ما عقب رانده شد. رؤیای تجزیه ایران، برای عراق و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش، تبدیل به کابوسی خطرناک شده بود. در همین اوضاع و احوال، پس از 22 ماه سکوت، شورای امنیت به درخواست کشور اردن و حمایت امریکا تشکیل جلسه داد و دومین قطعنامه (شماره 514 – 21/4/1361) خود را صادر کرد. نگرانی درمورد ادامه مناقشه، خواستار آتش‌بس و خاتمه فوری عملیات نظامی، عقب‌نشینی نیروها به مرزهای شناخته‌شده و مواردی از این دست، مندرج در این قطعنامه بود. با هجوم عراق و درنوردیدن مرزهای شناخته‌شده، شورای امنیت الزام دو طرف به برگشتن به مرزهای بین‌المللی را صلاح ندانسته بود، اما اینک و در زمانی که نیروهای نظامی ایران با عدم‌احقاق حقوق خود تلاش می‌کنند عراق را در مرزهای خود تنبیه کنند و سازمان‌های بین‌المللی را وادار کنند تا شرایط ایران را بپذیرد، شورای امنیت از طرفین می‌خواهد که به مرزهای شناخته‌شده بازگردند!

 

قطعنامه سوم شورای امنیت (قطعنامه شماره 522) در تاریخ 4 /7 /1361 صادر شد. قبل از تصویب این قطعنامه، عراق آمادگی خود را درجهت اجرای قطعنامه 514 اعلام کرده و در بندهای اجرایی قطعنامه از اعلام آمادگی عراق استقبال شده بود. این در حالی بود که با اندک هوش و تحلیل سیاسی نظامی از آن دوران، متوجه می‌شویم که صدام به‌دلیل ضعف نظامی در جبهه‌ها و درحالی‌که خودبه‌خود پشت مرزهای عراق بود، بازگشتن به مرزها را می‌پذیرفت. قابل‌پیش‌بینی بود که پس از تجدید قوا، طرح حمله‌ای مجدد را کلید بزند. در این قطعنامه همچنان اشاره‌ای به متجاوز نشده بود.

 

این نوشتار، شرح مختصری بود از رفتار حقوقی سازمان ملل و شورای امنیت در دوساله آغازین جنگ و تلاش مردم ایران برای شناسایی متجاوز (که آثار حقوقی و اقتصادی فراوانی بر آن مترتب می‌شود) که سبب شد درنهایت در قطعنامه 598 که چندین سال بعد صادر شد، ایران به حداقلی از خواسته‌های خود برسد و دست از جنگ بکشد. به بیان دیگر، ما در دو جبهه جنگیدیم؛ در جبهه نظامی صدام را وادار کردیم ماجراجویی نظامی را در مرزهای خود تجربه کند و با ازدست‌رفتن فاو و شلمچه در عملیات‌های والفجر8 و کربلای5، تجربه تلخی برای کشور عراق رقم زده شود؛ و در جبهه سیاسی و بین‌المللی نیز، طی هشت‌سال جنگ، سازمان ملل را وادار کردیم که حداقلی از شرایط ایران را برای قبول صلح بپذیرد.

البته امروز و با گذشت بیش از سه دهه از آغاز جنگ، طبعاً گفتمان عمومی جامعه ایران به‌عنوان یک قربانی بزرگ جنگ، همچنان ضدجنگ است. این صلح‌طلبی عمومی، نباید به قضاوت نادرست درباره نیروهای سیاسی و نظامی آن روز کشور بینجامد و به‌اشتباه آنان را متهم به تمایل‌نداشتن به صلح کرد. خوشبختانه اسناد ثبت‌شده سازمان ملل بیان‌گر حقیقتِ وقایع آن روز است و برعهده محققان و آن دسته از علاقه‌‍مندان تاریخ کشور است تا خود به‌دور از هیاهو، تلاشی برای درک و تحلیل درست از تاریخ کوتاه‌مدت کشور داشته باشند.

 

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)

 

 

 

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)

 

پیشنهاد ایران برای اتمام جنگ در سال 1361 چه بود؟ (+ سند)


برچسب‌ها: پیشنهاد ایران اتمام جنگ
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:35 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵

نامه مورخ 19 اكتبر 1982 ( 28 مهر 1361) نمايندگي دائمي ايران در سازمان ملل خطاب به دبيركل  که طی شماره A/37/555 در اسناد سازمان ملل منتشر شده، حاوی یادداشتی است که دیدگاه‌های دولت جمهوری اسلامی ایران را درباره جنگ ایران و عراق و راه‌حل دستیابی به صلحی عادلانه بیان می‌کند.

 

یادآور می‌شود که شورای امنیت سازمان ملل، یک هفته پس از تهاجم گسترده عراق به ایران، اقدام به صدور اولین قطعنامه خود درباره این حادثه مهم می‌کند. در این قطعنامه (479) از تجاوز و جنگ تحمیل‌شده با عنوان "وضعیت میان ایران و عراق" یاد کرده، هیچ اشاره‌ای به ضرورت عقب‌نشینی قوای متجاوز به مرزها نمی‌کند.

 

در 21 تیرماه 1361 پس از آنکه ایران موفق به اخراج ارتش متجاوز عراق از بخش‌های عمده‌ای از خاک خود ازجمله خوزستان می‌شود، و در آستانه عملیات رمضان که به‌منظور تنبیه و تعقیب متجاوز اجرا می‌شود، شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه 514 برای اولین‌بار خواستار عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی می‌شود!

 

این شورا که از 6 مهر 1359 تا عملیات رمضان، هیچ توجهی به جنگ ایران و عراق ندارد، مجدداً به فاصله سه ماه از صدور قطعنامه قبلی، اقدام به صدور قطعنامه 522  در تاریخ 12 مهر 1361  می‌کند.

 

یادداشت رسمی ایران در تاریخ 28 مهر 1361 با توجه به این جریان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا می‌کند.

 

این پیشنهاد، ذیل یک یادداشت رسمی ازسوی دولت جمهوری اسلامی ایران توسط نماینده دائمی ما در سازمان ملل، آقای سعید رجایی خراسانی، به دبیرکل سازمان ملل ارسال شد.

 

اینک در سالگرد ارسال این نامه، ( 28 مهر) پایگاه اطلاع‌رسانی دفاع مقدس اقدام به انتشار این سند می‌کند:

 

متن پیشنهاد صلح ایران به شورای امنیت - مهر 1361


مجمع عمومي


با ملاحظه قراردادن موضوع "پيامدهاي طولاني‌شدن مناقشه نظامي ميان ايران و عراق". 
با تأكيد مجدد بر نارواداشتن استفاده يا تهديد با زور در روابط بين‌المللي.
با درخواست مجدد از دولت‌ها در ملزم‌بودن دولت‌هاي كنوانسيون ژنو درمورد محافظت از جان غيرنظاميان در زمان جنگ، مورخ 12 آگوست 1949. 
با تأكيد مجدد نسبت به تعهد دولت‌ها در ملزم‌بودن به مفاد منشور و به‌ويژه مواد 33 و 37 جهت حل‌وفصل مناقشاتشان. 


با يادآوري حق كليه دولت‌ها جهت دفاع از خويش به‌صورتي‌كه در ماده 51 منشور شناخته شده است:


1. محكوم‌نمودن عراق به‌دليل شروع تجاوزات نظامي در مناقشه خود با ايران قبل از اينكه به استفاده از كليه ابزارهاي صلح‌جويانه موجود در چارچوب منشور مبادرت نمايد. 


2. با تأسف از اشغال سرزمين ايران ازسوي عراق و تلاش اين كشور با اشغال غيرقانوني جهت به‌دست‌آوردن امتيازات سياسي. 


3. همچنين محكوم‌كردن عراق به‌خاطر متمركزساختن توان جنگي عمده‌اش به‌مدت تقريباً دو سال عليه غيرنظاميان ايران كه منجر به جنايات دردناكي عليه بشريت گرديده كه نقض كنوانسيون ژنو درمورد محافظت از غيرنظاميان در زمان جنگ (مورخ 12 آگوست 1949) به شمار مي‌رود.


4. با تصريح بر حق مردم ايران در جبران خسارت جاني و مالي كه براثر تجاوزات عراق متحمل شده‌اند و موظف‌بودن عراق در كمك به بازسازي كليه تأسيسات غيرنظامي كه به‌طور عمد در مناطق تحت اشغال غيرقانوني‌اش تخريب كرده ‌است.


5. درخواست از ايران و عراق در پايان بخشيدن كليه عمليات‌هاي نظامي جهت حل‌وفصل مناقشاتشان به روش‌هاي صلح‌جويانه براساس مفاد منشور.


6. استقبال از تلاش‌هاي دبيركل جهت ميانجي‌گري ميان دو كشور و دعوت از وي جهت ادامه تلاش‌هاي ميانجي‌گرانه‌اش.

متن پیشنهاد صلح ایران به شورای امنیت - مهر 1361


برچسب‌ها: متن پیشنهاد صلح ایران به شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:29 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 5

تاریخ شمسی 5اسفند1364

تاریخ میلادی24فوریه1986

قطعنامه 582 (1986)

مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2666 خود در تاريخ 24 فوريه 1986

شوراي امنيت،

با بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛

با يادآوري اين كه شوراي امنيت تقريباً شش سال است كه موضوع وضعيت ميان ايران و عراق را زير نظر داشته و در مورد آن تصميماتي اتخاذ نموده است؛

با نگراني عميق نسبت به طولاني شدن مناقشه ميان دو كشور كه منجر به تلفات سنگين جاني و خسارات قابل ملاحظه مادي شده و صلح و امنيت را به مخاطره افكنده است؛

با يادآوردي مفاد منشور به‌ويژه تعهد كليه اعضا جهت حل و فصل اختلافات بين‌المللي خود به روش‌هاي صلح‌جويانه به گونه‌اي كه صلح و امنيت بين‌المللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛

با توجه به اينكه هر دو كشور ايران و عراق از اعضاي پروتكل ممنوعيت استفاده از گازهاي خفه‌كننده و مسموم كننده و ساير گازها و جنگ ميكروبي منعقده در 17 ژوئن 1925 در ژنو مي‌باشند؛

با تأكيد بر اصل غير قابل قبول، تصرف زمين با استفاده از زور؛

با مورد توجه قرار دادن تلاش‌هاي ميانجيگرانه كه دبيركل دنبال مي‌كند:

1- از اقدامات اوليه كه باعث بروز منازعه ميان ايران و عراق شد و از ادامه درگيري اظهار تأسف مي‌گردد.

2- همچنين از تشديد مناقشه به‌ويژه تهاجمات ارضي، بمباران مناطق صرفاً غيرنظامي، حملات به كشتي‌هاي بي‌طرف و يا هواپيماهاي كشورها، نقض حقوق بين‌المللي بشردوستانه و ساير قوانين منازعات نظامي به‌ويژه استفاده از سلاح‌هاي شيميايي مغاير با تعهدات پروتكل 1925 ژنو، ابراز تأسف مي‌گردد.

3- از ايران و عراق مي‌خواهد كه آتش‌بس فوري، متوقف ساختن كليه مخاصمات در زمين، دريا و هوا را رعايت نموده و كليه نيروها بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين‌المللي عقب‌نشيني نمايند.

4- مصراً درخواست مي‌گردد كه مبادلة كامل اسيران جنگ پس از مدت كوتاهي بعد از متوقف ساختن مخاصمات با همكاري كميته بين‌المللي صليب سرخ انجام پذيرد.

5- از طرفين درخواست مي‌نمايد كه فوراً كليه جوانب منازعه را با ميانجي‌گري يا هر راه ديگر جهت حل و فصل مسالمت‌آميز منازعه، بپذيرند.

6- از دبيركل درخواست مي‌نمايد كه به تلاش‌هاي مداوم خود ادامه داده و به دو طرف درگير جهت جامةعمل پوشيدن اين قطعنامه كمك نمايد و شورا را از نتايج آن مطلع سازد.

7- از ساير كشورها درخواست مي‌گردد كه حداكثر خويشتنداري را از خود نشان داده و از هرگونه اقدامي كه منجر به تشديد و گسترش بيشتر جنگ گردد، جداً خودداري نمايند و اجراي قطعنامه حاضر را تسريع بخشند.

8- تصميم گرفته شد كه موضوع تحت بررسي باقي بماند.

قطعنامه 582 شورای امنیت (1986)

قطعنامه 582 شورای امنیت (1986)


برچسب‌ها: قطعنامه 582 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:27 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 9

تاریخ شمسی29تیر1367

تاریخ میلادی20ژوئیه1988

قطعنامه 616 (1988)

مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2821 خود مورخ 20 جولاي 1988

شوراي امنيت،

با بررسي نامه مورخ 5 ژوئيه 1988 جانشين نماينده دائمي جمهوري اسلامي ايران خطاب به رئيس شوراي امنيت (S/19981)،

با استماع بيانات نماينده جمهوري اسلامي ايران، وزير امور خارجه علي‌اكبر ولايتي و سخنان نماينده ايالات متحده امريكا، معاون رئيس جمهوري جرج بوش (S/PV.2818).

با ابراز تأسف عميق از اينكه هواپيماي غيرنظامي ايران اير در پرواز برنامه‌ريزي شده بين‌المللي 655، در پرواز بر فراز تنگه هرمز به‌وسيله موشك شليك شده از ناو جنگي ايالات متحده امريكا (وينسنس) منهدم گرديد،

با تأكيد بر ضرورت تبيين حقايق سانحه از طريق بازرسي بي‌طرفانه،

با نگراني عميق از تشنج رو به رشد در منطقه خليج [فارس]،

1- تأسف عميق خود را از ساقط ساختن هواپيماي غيرنظامي ايران به‌وسيله موشكي كه از يك ناو جنگي امريكا شليك شد و تسليت عميق خود را به خاطر از دست رفتن غم‌انگيز جان انسان‌هاي بي‌گناه ابراز مي‌دارد؛

2- همدردي صميمانه خود را به خانواده‌هاي قربانيان اين سانحه غم‌انگيز و دولت‌ها و كشورهاي آنان اعلام مي‌دارد؛

3- در تصميم سازمان بين‌المللي هواپيمايي كشوري در پاسخ به درخواست جمهوري اسلامي ايران مبني‌بر تشكيل فوري گروه حقيقت‌ياب براي بررسي تمامي حقايق موجود و جنبه‌هاي فني زنجيره حوادث مربوط به اين پرواز و انهدام هواپيما و همچنين از اعلام ايالات متحده امريكا و جمهوري اسلامي ايران مبني‌بر تصميمشان براي همكاري با بررسي سازمان بين‌المللي هواپيمايي كشوري استقبال مي‌كند؛

4- از تمامي اعضاي كنوانسيون 1944 شيكاگو در هواپيمايي كشوري بين‌المللي درخواست مي‌كند كه در همه شرايط مقررات و رويه‌هاي سلامت هوانوردي كشوري، به‌ويژه ضمائم آن كنوانسيون را به منظور جلوگيري از چنين پيشنهادهايي دقيقاً مراعات نمايند؛

5- لزوم اجراي فوري و كامل قطعنامه 598 (1987) شورا را به‌عنوان تنها مبناي حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار منازعه ميان ايران و عراق ابراز و پشتيباني خود را از دبيركل براي اجراي اين قطعنامه اعلام و خود را ملتزم به همكاري با دبيركل براي تسريع در اجراي طرح اجرايي او مي‌نمايد.

قطعنامه 616 شورای امنیت

قطعنامه 616 شورای امنیت


برچسب‌ها: قطعنامه 616 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:14 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵

نوان و جلد کتاب: جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 6

تاریخ شمسی29تیر1366

تاریخ میلادی20ژوئیه1987

مصوب شوراي امنيت در جلسه 2750 مورخ 20 جولاي 1987

شوراي امنيت،

با تأييد مجدد قطعنامه 582 (1986) خود؛

با ابراز نگراني عميق از اينكه علي‌رغم درخواست‌هايش جهت آتش‌بس، منازعة ميان ايران و عراق به شدت سابق و با تلفات سنگين انساني و تخريب مادي ادامه دارد؛

همچنين با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه؛

همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز مسكوني غيرنظامي، حملات به كشتيراني بي‌طرف يا هواپيماهاي غيرنظامي، نقض قوانين بشردوستانه بين‌المللي و ساير مقررات حاكم بر مناقشات نظامي به‌ويژه كاربرد تسليحات شيميايي مغاير با الزامات پروتكل 1925 ژنو؛

با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه؛

مصمم هستيم كليه اقدامات نظامي ميان ايران و عراق خاتمه يابد؛

معتقديم كه بايد حل و فصل همه‌جانبه، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار ميان ايران و عراق حاصل شود؛

با يادآوري مفاد منشور سازمان ملل به‌ويژه تعهد كليه دول عضو به حل و فصل مناقشات بين‌المللي خود از راه‌هاي مسالمت‌آميز به نحوي كه صلح و امنيت بين‌المللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛

با حكم به اينكه در منازعه مابين ايران و عراق نقض صلح حادث شده است؛

با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد؛

1ـ خواستار آن است كه به عنوان اولين گام جهت حل و فصل مناقشه از راه مذاكره، ايران و عراق به آتش‌بس فوري تن داده و به تمامي عمليات نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه دهند و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين‌المللي بازگردانند.

2ـ مصراً از دبيركل درخواست مي‌كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي‌نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده و گزارش آن را به شوراي امنيت ارائه نمايد.

3ـ مصرانه مي‌خواهد اسيران جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو مورخ 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند.

4ـ از ايران و عراق مي‌خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاش‌هاي ميانجي‌گرانه جهت حصول يك راه‌حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص كليه موضوعات موجود منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند.

5 ـ از تمامي كشورهاي ديگر مي‌خواهد كه حداكثر خويشتن‌داري را مبذول دارند و از هرگونه اقدامي كه مي‌تواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.

6 ـ از دبيركل درخواست مي‌نمايد كه با مشورت با ايران و عراق، مسئله تفويض اختيار به يك هيئت بي‌طرف جهت تحقيق راجع به مسئوليت منازعه را بررسي نموده، در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.

7ـ ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاش‌هاي بازسازي با كمك‌هاي مناسب بين‌المللي پس از خاتمة درگيري تصديق مي‌گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي‌كند كه يك هيئت كارشناسان را براي مطالعة موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايد.

8 ـ همچنين از دبيركل درخواست مي‌كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه‌هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.

9ـ از دبيركل درخواست مي‌كند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.

10ـ مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت، مجدداً جلسات ديگري تشكيل دهد.


برچسب‌ها: قطعنامه 598 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:11 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 2

تاریخ شمسی6آبان1362

تاریخ میلادی28اکتبر1983

طرح قطعنامه (540) توسط كشورهاي گويان توگو و زئير
با بررسي مجدد موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با يادآوري قطعنامه‌ها و بيانيه‌هاي شورا كه در آن از جمله آتش‌بس همه‌جانبه و پايان عمليات نظامي ميان طرفين خواسته شده است؛
با يادآوري گزارش مورخ 20 ژوئن 1983 (S/15834) دبيركل در مورد هيئت اعزامي منتخب وي جهت بازديد مناطق غيرنظامي در ايران و عراق كه مورد حملات نظامي قرار گرفته‌اند و قدرداني از دبيركل به خاطر تقديم گزارش واقع‌بينانه، متوازن و عيني در اين مورد؛
و نيز با ابراز قدرداني از تشويق‌ها و كمك‌ها و همكاري‌هايي كه دولت‌هاي ايران و عراق نسبت به هيئت اعزامي دبيركل مبذول داشته‌اند؛
با ابراز تأسف مجدد از مناقشه ميان دو كشور كه منجر به خسارات هنگفت جاني و زيان‌هاي فراوان به شهرها، اموال و تأسيسات زيربنايي اقتصادي شده است، با تأييد لزوم بررسي واقع‌بينانه علل جنگ؛
1- از دبيركل تقاضا مي‌نمايد تا با كوشش‌هاي ميانجيگرانه خود ميان طرفين به منظور نيل به حل اختلاف به نحو كامل و عادلانه و شرافتمندانه كه مورد قبول هر دو طرف باشد، ادامه دهد.
2- نقض حقوق انساني و بشردوستانه، مخصوصاً مفاد كنوانسيون 1949 را در كليه زمينه‌هاي آن محكوم مي‌كند و خواستار توقف‌ فوري كليه عمليات‌هاي نظامي عليه هدف‌هاي غيرنظامي از جمله شهرها و مناطق مسكوني است.
3- حق كشتي‌راني و بازرگاني آزاد را در آب‌هاي بين‌المللي مورد تأكيد قرار داده و از كليه كشورها مي‌خواهد كه بلافاصله به خصومت‌ها در منطقه خليج (فارس) از جمله خطوط دريايي آبراه‌هاي قابل كشتي‌راني، بنادر، پايانه‌ها، تأسيسات دور از ساحل و همة بنادري كه به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم به دريا راه دارند، پايان داده و به تماميت ارضي ديگر كشورهاي ساحل احترام بگذارند. 
4- از دبيركل درخواست مي‌نمايد كه با طرفين در مورد راه‌هاي توقف خصومت، از جمله احتمال اعزام ناظران سازمان ملل مشورت نمايد و گزارش نتيجه اين مشورت‌ها را به شوراي امنيت تسليم نمايد.
5- از هر دو طرف مي‌خواهد كه از هر اقدامي كه صلح و امنيت بين‌المللي و همچنين حيات دريايي در منطقه خليج (فارس) را در معرض مخاطره قرار مي‌دهد، خودداري ورزند. 
6- بار ديگر از كليه كشورها مي‌خواهد كه حداكثر خويشتنداري را درباره اقداماتي كه ممكن است به افزايش و گسترش مناقشه منجر شود، به‌كار برند و بدين ترتيب اجراي اين قطعنامه را تسهيل نمايند.
7- از دبيركل درخواست مي‌نمايد كه در مورد اجراي فوري و مؤثر اين قطعنامه با طرفين به مشورت پردازد.

 طرح قطعنامه 540 شورای امنیت (1983)

طرح قطعنامه 540 شورای امنیت (1983)


برچسب‌ها: طرح قطعنامه 540 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:29 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 1

تاریخ شمسی12مهر1361

تاریخ میلادی4اکتبر1982

قطعنامه 522 (1982)


شوراي امنيت در جلسه 2399 خود كه تحت عنوان وضعيت ايران و عراق تشكيل شده بود، قطعنامه ذيل را تصويب كرد:
ـ شورا از ادامه جنگ و تشديد مناقشه ميان دو كشور كه تلفات سنگين جاني و خسارات مالي بسياري را موجب شده و صلح و امنيت منطقه را در معرض خطر قرار داده است، اظهار تأسف مي‌نمايد.
ـ شورا مجدداً تصريح كرد كه اعاده صلح و امنيت در منطقه به جديت كليه دولت‌هاي عضو در ملزم بودن به تعهداتشان تحت منشور سازمان ملل نيازمند است.
ـ شورا مجدداً طرفين درگير را به پذيرش و اجراي قطعنامه 479 كه به اتفاق آرا در 28 سپتامبر 1980 تصويب شده و نيز به بيانيه مورخ 5 نوامبر 1980 (S/14244)، دعوت كرد.
ـ شورا همچنين طرفين درگير را به پذيرش و اجراي قطعنامه 514 كه به اتفاق آرا در 12 جولاي 1982 تصويب شده و نيز بيانيه 15 جولاي 1982 (سند S/15296) رئيس شوراي امنيت، فراخواند.
شورا براساس گزارش 15 جولاي 1982 (S/15293) دبيركل، خواستار اجراي موارد ذيل مي‌باشد:
1- شورا مصراً خواستار آتش‌بس فوري و پايان بخشيدن به كليه عمليات‌هاي نظامي بوده و مجدداً اين درخواست خود را تكرار مي‌نمايد.
2- شورا مجدداً بر درخواست خود مبني بر عقب‌نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده بين‌المللي تأكيد مي‌كند.
3- شورا از اين حقيقت كه يكي از طرفين درگير قبلاً آمادگي‌اش را براي همكاري در اجراي قطعنامه 514 اعلام كرده، استقبال نموده و از طرف ديگر مناقشه درخواست مي‌نمايد كه به همين صورت عمل نمايد.
4- شورا بر لزوم اجراي بدون درنگ تصميمات خود درباره اعزام ناظراني جهت تأييد و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشيني تأكيد مي‌نمايد.
5- شورا بر ضرورت و ادامه تلاش‌هاي ميانجي‌گرانه اخير تأكيد مي‌نمايد.
6- شورا بر درخواست خود از كليه دولت‌ها مبني بر ممانعت از هرگونه اقدامي كه به ادامه جنگ كمك نمايد، تأكيد نموده و خواستار كمك جهت تسهيل در اجراي قطعنامه اخير مي‌باشد.
7- شورا همچنين از دبيركل خواست در مورد اجراي اين قطعنامه طي 72 ساعت به شورا گزارش ارائه دهد.

قطعنامه 522 شورای امنیت (1982)

قطعنامه 522 شورای امنیت (1982)


برچسب‌ها: قطعنامه 522 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:22 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 1

تاریخ شمسی 21تیر1361

تاریخ میلادی12ژوئیه1982

قطعنامه 514 (1982)


مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2383 خود، مورخ 12 جولاي 1982
شوراي امنيت با بررسي مجدد موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با نگراني عميق در مورد ادامه مناقشه ميان دو كشور كه به خسارات سنگين جاني و مالي منجر شده و صلح و امنيت را به مخاطره افكنده است؛
با يادآوري مفاد ماده 2 منشور ملل متحد و يادآوري اينكه لازمه استقرار صلح و امنيت در منطقه، رعايت كامل اين مفاد است؛
با يادآوري ماده 24 منشور كه به موجب آن مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بين‌المللي به عهده شوراي امنيت واگذار گرديده است؛
با يادآوري قطعنامه 479 كه به اتفاق آرا در 28 سپتامبر 1980 تصويب شد و نيز بيانيه مورخ 5 نوامبر 1980  رئيس شورا (S/14244)؛
با در نظر گرفتن كوشش‌هايي كه خصوصاً دبيركل سازمان ملل متحد و نماينده او و نيز جنبش كشور‌هاي غيرمتعهد و سازمان كنفرانس اسلامي در جهت ميانجي‌گري مبذول داشته‌اند؛


1- خواستار آتش‌بس و خاتمه فوري كليه عمليات نظامي مي‌باشيم.
2- علاوه بر آن خواستار عقب‌نشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده بين‌المللي مي‌باشيم.
3- تصميم مي‌گيرد گروهي از ناظران سازمان ملل متحد را به منظور بررسي، تأييد و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشيني اعزام دارد و از دبيركل مي‌خواهد كه گزارش خود را در مورد ترتيباتي كه بدين منظور مورد نياز است به شوراي امنيت تسليم نمايد.
4- مصرانه مي‌خواهد كه كوشش‌هاي ميانجي‌گري به نحو هماهنگ شده از طريق دبيركل به منظور نيل به حل جامع اختلافات به نحو عادلانه و شرافتمندانه كه مورد قبول هر دو طرف در زمينه كليه مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد، از جمله احترام به حاكميت، استقلال، تماميت ارضي و عدم مداخله در امور داخلي كشورها باشد، ادامه يابد.
5- از همه كشورهاي ديگر درخواست مي‌نمايد كه از هر اقدامي كه مي‌تواند به ادامه اختلافات دامن زند، خودداري ورزند و اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل كنند.
6- از دبيركل تقاضا مي‌نمايد كه ظرف سه ماه، در مورد اجراي اين قطعنامه گزارش خود را تسليم نمايد.

قطعنامه 514 شورای امنیت (1982)

 

قطعنامه 514 شورای امنیت (1982)


برچسب‌ها: قطعنامه 514 شورای امنیت 1982
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:18 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 5

تاریخ شمسی16مهر1365

تاریخ میلادی8اکتبر1986

قطعنامه 588 (1986)

مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2713 مورخ 8 اكتبر 1986

شوراي امنيت،

با بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛

با يادآوري اينكه شورا بيش از شش سال اين موضوع را زير نظر داشته و تصميماتي را در مورد آن اتخاذ نموده است؛

با نگراني عميق از طولاني شدن منازعه و تشديد آن كه منجر به تلفات سنگين جاني و خسارات قابل ملاحظه‌ مادي شده و نيز صلح و امنيت بين‌المللي را مورد تهديد قرار داده است؛

با يادآوري تعهد دولت‌هاي عضو مبني بر آنكه در روابط بين‌المللي خود از تهديد و زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي هر كشوري و يا استفاده از هر روش ديگر مغاير با اهداف ملل متحد خودداري كنند؛

با متذكر شدن مفاد منشور ملل متحد به‌ويژه تعهد همه اعضا جهت حل‌وفصل مناقشات بين‌المللي خود از طريق صلح‌آميز به نحوي كه صلح و امنيت بين‌المللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛

همچنين با خاطرنشان ساختن اينكه تحت منشور ملل متحد، دولت‌هاي عضو مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بين‌المللي را به شوراي امنيت سپرده‌اند و بدين منظور موافقت كرده‌اند كه نقش شوراي امنيت را در حل‌وفصل مناقشات بپذيرند؛

با ستايش از تلاش‌هاي دبيركل جهت يافتن راه حلي مسالمت‌آميز براي اين مناقشه، متذكر مي‌گردد:

ايران و عراق به اجراي كامل و بدون درنگ قطعنامه 582 (1986) كه در 24 فوريه 1986 به اتفاق آرا تصويب شد، فراخوانده شوند.

از دبيركل درخواست مي‌گردد تلاش‌هايش را با طرفين درگير جهت اجراي قطعنامه مذكور افزايش دهد و حداكثر تا 30 نوامبر 1986 نتيجه آن را به شورا گزارش دهد.

تصميم گرفته شد به منظور بررسي گزارش و شرايط استقرار صلحي پايدار ميان دو كشور طبق منشور ملل متحد و اصول عدالت و حقوق بين‌المللي مجدداً تشكيل جلسه دهد.

قطعنامه 588 شورای امنیت (1986)


برچسب‌ها: قطعنامه 588 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:9 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۵
عنوان و جلد کتاب: 
جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 1

تاریخ شمسی 6مهر1359

تاریخ میلادی 28سپتامبر1980

مصوبه شوراي امنيت در اجلاس 2248 خود مورخ 28 سپتامبر 1980

شوراي امنيت

 

با آغاز بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق" با توجه به اينكه بر اساس منشور سازمان ملل متحد همه دولت‌هاي عضو به حل اختلافات بين‌المللي خود از راه‌هاي مسالمت‌آميز متعهد شده‌اند، به نحوي كه صلح و امنيت بين‌المللي و عدالت به خطر نيفتد؛

همچنين با عنايت به اينكه همه دولت‌هاي عضو متعهدند در روابط سياسي بين‌المللي خود از تهديد يا كاربرد زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي كشور ديگر خودداري كنند؛

با خاطرنشان ساختن مفاد 24 منشور كه شوراي امنيت مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بين‌المللي را به عهده دارد؛

با اظهار نگراني عميق درباره وضعيت رو به گسترش ميان ايران و عراق:

1- از ايران و عراق مي‌خواهد از هرگونه كاربرد زور به فوريت خودداري كنند و مناقشه خود را از راه‌هاي مسالمت‌آميز و طبق اصول عدالت و حقوق بين‌المللي حل نمايند.

2- از آنها مصرانه مي‌خواهد هر پيشنهاد مناسب در مورد ميانجي‌گري، سازش يا توسل به نهادهاي منطقه‌اي يا ديگر راه‌هاي مسالمت‌آميز را بنا به انتخاب خود كه اجراي تعهداتشان را بر اساس منشور سازمان ملل تسهيل كند، بپذيرند.

3- از كليه كشورهاي ديگر مي‌خواهد حداكثر خويشتن‌داري را مبذول دارند و از هر اقدامي كه ممكن است به افزايش و گسترش بيشتر مناقشه منجر شود، خودداري كنند؛

4- از كوشش‌هاي دبيركل و پيشنهاد وي در مورد مساعي جميله براي حل اين وضعيت پشتيباني مي‌كند.

5- از دبيركل درخواست مي‌كند كه ظرف 48 ساعت به شوراي امنيت وضعيت را گزارش دهد.

قطعنامه 479 شورای امنیت (1980)


برچسب‌ها: قطعنامه 479 شورای امنیت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:3 |
سه شنبه ۱۳۹۴/۰۸/۲۶
اظهارات رئیس جمهور پیرامون پیشرفتهای صنایع موشکی کشور


برچسب‌ها: رئیس جمهور صنایع موشکی کشور
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 16:57 |
شنبه ۱۳۹۴/۰۸/۲۳


برچسب‌ها: عملیات بیت المقدس
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 19:56 |
جمعه ۱۳۹۴/۰۸/۲۲
عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

عملیات پیروزمند والفجر9 به روایت تیتر روزنامه جمهوری اسلامی

 


برچسب‌ها: عملیات والفجر9 تیتر روزنامه جمهوری اسلامی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:16 |
جمعه ۱۳۹۴/۰۷/۲۴
«بسم‎‌الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که نعمت‌های فراوانی بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان را قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.

دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.

 خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.

زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.

خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع).

مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.

بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.

خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.

از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاءالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.

از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگذار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.

تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.

برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.

از همه آشنایان و دوستان می‌خواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر ان‌شاءالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!

هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.»

وصیت‌نامه سردار شهیدحاج حسین همدانی

 

 

 

وصیت‌نامه سردار شهیدحاج حسین همدانی


برچسب‌ها: وصیت‌نامه سردار شهیدحاج حسین همدانی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:30 |
چهارشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۷

 

 

 بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.

 

برچسب‌ها: شهید منصور ستاری, فرمانده نیروى هوایى, ارتش
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 9:57 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۴

تیر 1367 روزی بود که علی رغم همه گمانه زنی ها و مسائلی که مطرح شد، حضرت امام قطعنامه 598 را پذیرفت. این در حالی بود که امام خمینی(ره) پذیرش قطع نامه را در آن شرایط نوشیدن جام زهر تعبیر کرد و رزمندگان اسلام که بسیار این موضوع بهت زده و حتی ناراحتشان کرده بود گوش به فرمان رهبر و مرادخودشان یعنی حضرت روح الله(ره) لب فرو بستند و اسلحه ها را زمین گذاشتند. هر چند که تنها چند روز پس از 27 تیر بود که این آتش بس توسط خود صدام شکسته شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، محسن رضایی که آن مقطع فرماندهی کل سپاه پاسداران را بر عهده داشت یکی از کسانی است که در جریان چند و چون پذیرش قطع نامه بود.  امروز برای اولین بار ''بخشی از'' نامه ای را که وی در همان روزها به امام خمینی (ره) نوشت ''به همراه اصل دستخط'' حضرت امام (ره)در پاسخ به نامه محسن رضایی منتشر می کنیم.

بنا بر این گزارش، پس از پذیرش قطعنامه 598 ابهامات زیادی در نهاد سپاه پاسداران نسبت به پایان جنگ و ادامه فعالیت در سپاه بوجود آمده و ظاهرا این مسائل به حضرت امام (ره) منتقل شده بود.

چند هفته بعد از آتش بس، احمد آقا به محسن رضایی تلفنی تماس گرفته و می گویند که اگر در رابطه با جنگ و یا سپاه سوالی و یا تقاضایی دارید نامه­‌ای برای حضرت امام بنویسید. سه سال قبل از این و درهمین ایام، احمدآقا با محسن رضایی تماس گرفته و با هماهنگی ایشان در نامه ای خطاب به حضرت امام، تقاضای تشکیل سه نیروی هوایی، زمینی و دریایی برای سپاه مطرح شده بود. در آن موقع هم ابهامات زیادی برای آینده سپاه شکل گرفته بود. فرماندهان سئوال می کردند آیا لشگرهای سپاه می مانند و یا منحل خواهند شد؟ پاسخ امام به تقاضای سپاه و تشکیل نیروهای سه گانه موجی از خوشحالی و نشاط را در آن زمان برانگیخته بود. برای بار دوم، چنین تلفنی به محسن رضایی از تصمیم مهمی ازسوی امام حکایت داشت.

محسن رضایی چند روز صبر می کند و سپس به امام نامه ای می نویسد. حضرت امام درپاسخ وی ، نامه ای خطاب به فرماندهان می نویسند که عبارات آن برغم گذشت 27 سال ، همچنان شگفت آور است و به تعبیر بسیاری، این نامه نقشه راه و الگوی رفتاری سپاه بعد از دفاع مقدس تا کنون بوده است.

سردار رضایی در پاسخ به این سوال که دلیل نگارش نامه شما و پاسخ حضرت امام (ره) چه بوده می گوید: پس از تماس احمد آقا با من که نامه ­ای خدمت حضرت امام بنویسم و اگر برای سپاه ، تقاضایی دارم در آن ذکر کنم مدتی فکرکردم که چه چیزی را از امام بخواهم . به ذهنم آمد که مهمترین مساله سپاه را با ایشان درمیان بگذارم. آن موقع مهمترین مساله درسپاه ، ابهامات جدیدی بود که پس از پایان چنگ پیش آمده بود.

در نامه محسن رضایی خطاب به حضرت امام آمده بود: " بین برادران سپاه، غیر از ابهام از آینده سپاه، این مسئله مطرح است که تکلیف شرعیِ ماندن در سپاه پس از جنگ، از گردن ما ساقط شده و  با توجه به خطرِ از دست رفتن کادرهایی که به بهای بسیار بزرگی، تجارب ارزنده از نبرد و دفاع مقدس را کسب کرده اند اگر حضرتعالی شرعا تکلیف بفرمایید تا برادران ، برای ادامه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، در سپاه بمانند و با توجه به فرصت بدست آمده، به برطرف کردن کمبودها و ذخیره سازی عِده و عدّه نظامی، دفاعی، همت گمارند موجب تلاش و نشاط بیشتر در پرسنل سپاه خواهد شد."

نامه محسن رضایی در 28/5/67 به محضر حضرت امام تقدیم شد، سپاه در تدارک برگزاری مجمع سالانه فرماندهان بود. این مجمع هر سال در تاریخ 26 شهریور یعنی سالگرد فرمان حضرت امام در خصوص تشکیل نیروهای سه گانه سپاه (در سال 64) برگزار می شد. در این نشست سالانه ، فرماندهان سپاه در مجمع سراسری شرکت کرده، برنامه های سالانه سپاه را مورد بررسی قرار می دادند. لذا در حالی که چند هفته بیشتر از برقراری آتش بس نگذشته بود، مجمع سراسری فرماندهان در آستانه برگزاری بود. محسن رضایی از محضر امام تقاضا می کند که پیام  آن حضرت خطاب به فرماندهان، همزمان با تشکیل مجمع فرماندهان صادر شود و  حاج احمد آقا  از سوی حضرت امام در مجمع حضور یافته و پیام حضرت امام را قرائت نمایند، همین اتفاق روی می دهد و مرحوم احمد آقا، 4هفته بعد پس از نامه رضایی در 26 شهریور در مجمع سالانه فرماندهان حضور می یابد و پیام کم نظیر حضرت امام، را قرائت می کند. پس از آن که احمد آقا پیام حضرت امام راقرائت کردند اثر معنوی فوق العاده ای درسپاه بوجود آمد. و عملاً برخی ابهامات مربوط  به جنگ و نحوه اداره سپاه و ماموریت های آن در آینده تبیین و نقشه راه فعالیت سپاه ـ که تاکنون نیز بر همان منوال بوده ـ روشن شد.

اینک، نخستین بار در سالگرد پذیرش قطعنامه و برگزاری جلسه تاریخی فرماندهان سپاه، عین دستخط حضرت امام (ره) انتشار می یابد.

«بسم الله الرحمن الرحیم

فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور وشکست طرحهای توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید، نمی دانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که توفان خشم این امت حزب الله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است بیان نمایم . در نزد موحدین وسالکان طریقت سخن از اجر و پاداش دنیایی ، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است ؛ ودنیا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از آن است که بخواهد پاداش وترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد. و مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهرزیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند. اما من که وظیفه ام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است ، باید به همه نیروهای مسلح کشور و به شما اطمینان بدهم که تا من زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد؛ و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود می دانم ؛ وهمان گونه که در ایام جنگ در کنار شما بوده ام ، و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کرده اید، بعد از این نیز چنین خواهم بود. شما آیینه مجسم مظلومیتها ورشادتهای این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران وهمسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیده اند. و از آنجا که من بین خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک می نمایم ، تصورمی کنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه ای که سالها در میدانهای نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره های صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده ،از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد، و چه بسا ازخود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ما است که این هم از برکات معنویت وتحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمی کنید. ولی من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهادمقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که بحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است ، چه صلح باشد و چه جنگ . من باز تاکید می کنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم ، و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده می کنیم ، که بعید به نظرنمی رسد که دست بعضی از قدرتها و ابرقدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بساصدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجددا آزمایش کنند.

در هر حال ، ما باید آماده و مهیا باشیم . روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش داریم ؛ و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت ؛که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند، و ازکید و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح ، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامه ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه ، نبوده است . ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت ؛ و از همه اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها وطرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مومن به انقلاب همت گماشت ، وتجارب را به دیگران منتقل ساخت ؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه ، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج وارتش بیست میلیونی ، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که درمیدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیزبرقرار بوده به مجامع داخلی و به همه محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود، تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفتها و تفرقه ها و بی تفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایه های عظیمی که محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشیبها بوده است ، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.

من به شما دعا می کنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس حق مسئلت دارم . ان شاءالله در لوای عنایت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - پایدار و سرفراز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله .

26 شهریور ماه 1367

روح الله الموسوی الخمینی

جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی(ره) - صفحه 133 ، 26 شهریور 1367»

 

 

 

 

برچسب‌ها: نامه آقا محسنپاسخ حضرت روح الله
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:43 |
یکشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
شماره: 5347/ ه‍

تاريخ: 7/9/46
تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور
درباره : عكس خميني
يك قطعه عكس خميني و اشعار سروده شده توسط ميرزاحسن رحمتي كه در عكاسي چهره‌نماي مرند چاپ گرديده و يك قطعه ديگر از عكس خميني كه از اسماعيل قنبري بدست آمده توسط ساواك جلفا به اين سازمان فرستاده شده است كه عيناً به پيوست تقديم مي‌گردد.
ضمناً اطلاعات تكميلي از ساواك مزبور به شرح زير خواسته شده كه نتيجه متعاقباً به عرض خواهد رسيد.
1ـ آيا عكس‌هاي مزبور وسيله منابع آن ساواك به دست آمده يا خير؟ در صورت اول چرا گزارش خبري نشده است.
2ـ ميرزاحسين [حسن] رحمتي چه كاره است و سوابق وي چگونه مي‌باشد و بيوگرافي ملصق به عكس مشاراليه را با چگونگي فعاليت وي تهيه و به اين سازمان ارسال دارند.
3- براي آن ساواك از كجا معلوم گرديده كه اشعار مزبور را ميرزاحسين [حسن] رحمتي سروده است مدارك كافي در اين مورد تهيه و گزارش نمايند.
4- مشخصات كامل اسماعيل قنبري با دو قطعه عكس و سوابق وي و نحوه فعاليت نامبرده مورد لزوم مي‌باشد.
5ـ مدير عكاسي چهره‌نماي مرند را به آن ساواك احضار و در مورد چاپ عكسها اطلاعات كامل اخذ و نتيجه را با بيوگرافي ملصق به عكس يادشده به اين سازمان ارسال دارند.
رئيس سازمان اطلاعات و امنيت آذربايجان شرقي . سليمي
رونوشت به پرونده‌ حسن راحي [رحمتي] و قنبري ضميمه شد.
اواني آقاي كاشي
در صورتي كه از افراد ياد شده سابقه‌اي وجود دارد ارائه و در غير اين صورت نسبت به شناسايي و تكميل سوابق، در مورد كنترل آنان اقدام فرماييد. 16/9



برچسب‌ها: وحشت از عكس امام خميني
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 20:34 |
دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۳

 

قسمت هشتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.


برچسب‌ها: قسمت هشتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 15:27 |
شنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۱

من 25 سال تمام به انحاي مختلف در كنار شاه بودم، من هم داماد شاه بودم و هم دوست صميمي او. شايد كمتر مورد مشابهي را بتوان يافت كه يك نفر داماد حتي پس از جدايي و طلاق از همسرش همچنان دوست صميمي پدر همسرش باقي بماند!

شاه آدم باهوشي بود اما متأسفانه ضعف كارآكتر داشت و اصلاً به درد موقعيت‌هاي مشكل و مواقع اضطراري نمي‌خورد. او پادشاهي بود كه براي مواقع آرامش ساخته شده بود. به محض آنكه مشكلي پيش مي‌آمد خودش را مي‌باخت و سلسله اعصابش در هم مي‌ريخت.
دوست ندارم اكنون كه او در اين دنيا نيست و نمي‌تواند پاسخگو باشد اين حرف‌ها را بزنم اما بايد بگويم كه در جريان حوادث 25 تا 28 مرداد ماه سال 32 هم ......................ادامه مطالب کلیک نمائید.


برچسب‌ها: مرگ پهلوي از زبان دامادش
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 18:22 |
شنبه ۱۳۹۲/۱۰/۲۱
 

قسمت هفتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

قسمت هفتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.


برچسب‌ها: قسمت هفتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 15:20 |
پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۹

از جمله تقليدهايي كه رضاخان تلاش كرد از روي عملكرد آتاترك در ايران انجام دهد موضوع كشف حجاب بود.
شاه مجاب شده بود كه چنانچه زنان ايراني، حجاب ملي و ديني خود را كنار بگذارند و ملبس به لباسهايي شوند كه زنان فرنگ مي‌پوشند؛ مي‌توانند در ساير وجوه و شئون اجتماعي نيز، مانند فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي زنان فرنگ با آنان برابري كنند!
كشف حجاب رضاخاني به نوعي تهديد «ناموس ملي» و رواج نوع جديدي از «ابتذال» بود و به همين جهت با مخالفت صريح، قاطع و مستمر روحانيت و طبقات مختلف اجتماع مواجه شد. البته رضاخان در آن اقدام فرهنگي! از انواع روش‌هاي خشن نظامي ـ پليسي استفاده كرد. چادر را از سر زنها، در ملأعام كشيد. آنان را مجبور نمود كه با برهنگي و بدون حجاب در جامعه حضور پيدا كنند ـ در اين راه از تطميع، تهديد، پول و وعده دريغ نشد و...
چه بسيار بانوان مؤمنه‌اي كه حجاب ملي و ديني‌شان را با بذل خونهاي پاكشان پاس داشتند.
اما موضوع كشف حجاب در كشوري مانند ايران كه همه جمعيتش مسلمان هستند، با دشواريهاي فراواني روبرو شد. در اين مقاله با ارائه اسنادي تلاش شده تا ضمن نشان دادن تلاش حكومتگران براي اجراي كشف حجاب، گوشه‌هايي از مقاومت مردمي نيز به تصوير كشيده شود.
روز 22 دي 1314 يعني 5 روز پس از دستور رضاخان براي كشف حجاب، ميرزا علي اكبرخان داور وزير ماليه طي بخشنامه‌اي براي ادارات ماليه سراسر كشور، مقرر كرد كه به مأمورين دولتي متناسب با حقوق‌شان وام داده شود تا با انگيزه بيشتري به مقابله با حجاب زنان بپردازند. در اين بخشنامه تأكيد شده براي مأموريني كه حقوقشان تا سقف 200 ريال است، يك وام 200 ريالي و به مأموريني كه بيش از اين رقم را دريافت مي‌دارند مطابق ميزان حقوق ماهانه‌شان وام داده شود و از پايان حقوق بهمن آنها تا مدت 6 ماه مهلت داده شود وام دريافتي را در 6 قسط بازگردانند.(1)
فتح‌الله پاكروان توليت آستان قدس رضوي نيز در نامه‌اي به رئيس‌الوزراء از توسعه پديده بي‌حجابي در مشهد اظهار خشنودي كرده و به وي مژده داد كه قصد دارد به زودي ورود خانمهاي محجبه به صحن و حرم مطهر امام رضا(ع) و بيوتات شريفه ممنوع شود و از ورود زنان چادري به حرم جلوگيري به عمل آيد. وي سپس از رئيس‌الوزرا خواست مراتب را به «خاكپاي ملوكانه» برساند.(2)
در همين رابطه به موجب نامه ديگري از محمود جم نخست‌وزير به توليت آستان قدس رضوي براي شركت زنان بي‌حجاب در مساجد و روضه و آستانه، ترتيب خاص وجود ندارد. حتي تأكيد شده كه «اگر ميسر است در مجالس روضه، زنان و مردان روي نيمكت يا صندلي بنشينند.(3)
گزارش ديگري حاكي است كه ابوالقاسم فروهر وزير كشور در 15 اسفند 1316 طي بخشنامه‌اي به كليه وزارتخانه‌ها به مخالفت بسياري از مأموران دولتي با روند كشف حجاب اشاره كرده و هشدار داده كه مأموران خاطي تحت پيگرد قرار مي‌گيرند. در اين بخشنامه تصريح شده كه مأموران دولتي از بيرون آوردن همسران خود از منزل امتناع مي‌ورزند.(4)
در 28 شهريور 1317، از «حكومت سبزوار» نامه محرمانه‌اي به وزارت داخله (وزارت كشور) نوشته شد. در اين نامه، شهروزي حاكم سبزوار با اشاره به اينكه به هنگام دعوت از مقامات محلي و همسرانشان براي حضور بدون حجاب در جشنها بسياري از آنان دعوت را نمي‌پذيرند تصريح شده بود «در مراسم جشني كه به مناسبت وصول خبر نامزدي قريب‌‌الوقوع وليعهد با فوزيه (مراسم عقد محمدرضا پهلوي و فوزيه روز 24 اسفند 1317 در قاهره برگزار شد) ترتيب يافت از 136 نفر مدعو در مجلس 106 نفر يا نيامدند و يا بدون همسر خود حاضر شدند. وقتي قضيه را با شهرباني مطرح كرديم غائبين عموماً يا خبر از بارداري همسرانشان، يا وضع حمل آنها، يا مريض بودن آنها دادند و يا مدعي شدند كه همسرشان در مسافرت بوده است. براي اينكه موضوع روشن شود كمي بعد دستور داده شد عموم آنها به مجلس روضه و وعظ و خطابه دعوت شوند تا مشخص شود كه ادعاهايي كه بابت غيبت بانوان خود مطرح كرده‌اند، درست بوده است يا خير.(5)
در نامه ديگري كه به تاريخ 16 بهمن 1320 از سوي استاندار كرمان براي وزارت كشور نوشته شده، آمده است كه در جشن فرهنگ روز 15 بهمن از مجموعه آقايان رؤساي لشكري و كشوري دعوت شده به مراسم تنها سه نفر از بانوان آنها شركت كردند و ساير آقايان تعمداً بانوان خود را نياوردند. استاندار كرمان سپس با خشم مي‌نويسد «بنده احساس مي‌‌كنم كه ارتجاع دوباره مشغول نشو و نماست و اگر جلوگيري نشود عنقريب روضه‌خواني و شيون زنان و راه انداختن كتل و چادر سياه و پيچه دوباره عرض اندام خواهد كرد.(6)
در نامه‌اي كه محمود جم رئيس‌الوزراء در آبان 1316 به دفتر مخصوص شاهنشاهي نوشته از قول استاندار خراسان متذكر شده كه در بعضي نقاط اين استان از جمله قائن و قصبه كاخك عمل كشف حجاب پيشرفت نداشته و به همين دليل به توصيه استاندار مذكور خواستار جلب موافقت دفتر مخصوص شاهنشاه براي بازداشت و تبعيد «عاملان تحريك» گرديده. طبق اسناد، دفتر مخصوص شاه نيز در نوشته خود در حاشيه نامه با اين توصيه موافقت كرده و در نتيجه محمود جم در نامه ديگري به استاندار خراسان خواستار بازداشت و تبعيد عاملان عدم پيشرفت كار كشف حجاب در منطقه شده است.(7)
روز 30 خرداد 1315 حاكم كاشمر در نامه‌اي به استاندار خراسان كه نسخه‌اي از آن براي وزارت داخله نيز ارسال شد، در بيان اقدامات خود نوشت كه به حمام‌هاي زنانه اخطار كرده كه زنان بدون كلاه و با چارقد را راه ندهند حتي مأموريني را نيز گماشته كه ميزان انجام وظيفه حمام‌داران زنانه را گزارش كنند. طبق اين نامه به گاراژداران نيز تأكيد شده كه از سوار كردن زناني كه چارقد دارند و كلاه به سر نمي‌گذارند خودداري ورزند. در پايان نامه تصريح شده كه براي گرفتن بهانه از زناني كه مدعي هستند پول لازم براي تأمين هزينه تهيه كلاه را ندارند نيز به نمددوزان دستور داده شده كه «از نمد كلاه بسازند» و آنها را ارزان عرضه كنند.(8)
در نامه ديگري نماينده معارف دامغان در 22 دي 1315 به وزارت معارف و اوقاف مركز مي‌‌نويسد در جشن كشف حجاب 17 دي امسال كه در سالن دبستان پهلوي منعقد شده بود جز حكمران، فرمانده امنيه، رئيس شهرباني و پزشك بهداري و همچنين چند عضو اداره معارف كسي حضور نداشت و علت آن همانا عدم پيشرفت صحيح «تجدد نسوان دامغان» بود.(9)
در نامه ديگري مدير دفتر پست و تلگراف گناباد در 31 خرداد 1314 به رئيس‌الوزرا مي‌نويسد: در مدت 20 روزي كه من در اين قصبه وارد شده‌ام 20 زن نديده‌ام تا ناظر بر ميزان پيشرفت كشف حجاب آنها باشم. فقط معدودي اعضاي خانواد مأمورين شهرباني كشف حجاب را رعايت مي‌كردند حتي زنان براي حمام رفتن در ساعات شب از طريق بامهاي متصل به هم خود را به حمام مي‌رسانند.(10)
اين مقاومتها و مشكلات ناشي از آن بود كه رضاشاه نتوانست اين حقيقت را بفهمد كه مبارزه با حجاب در كشوري كه دين سرمايه اصلي مردم است مبارزه‌اي بي‌حاصل است.
در بعضي نوشته‌هاي اشرف دختر رضاخان پهلوي ديده شده كه وي از اقدام پدر خود در مورد كشف حجاب با طعنه و انتقاد ياد مي‌كرد. اشرف در يك جا گفته بود:
«در شرايطي كه من هرگز احساس نكرده بودم كه وي (رضاخان) مايل است از كنترل شديدي كه درخانه نسبت به ما اعمال مي‌كرد، بكاهد، تصميم گرفت كه ملكه، خواهرم، شمس و مرا بدون چادر به مردم تهران نشان دهد! پدرم در خانه حالت مردان يك نسل قبل را داشت. خوب به خاطر دارم كه يك روز با پيراهني بي‌آستين سر ناهار حاضر شدم و او دستور داد كه فوراً بروم و پيراهنم را عوض كنم. اما به عنوان پادشاه حاضر شده بود احساس‌هاي شديد شخصي خود را كنار بگذارد. قرار شد من و مادرم و خواهرم شمس بدون چادر و بي‌حجاب در مراسم جشن فارغ‌التحصيلي دانشسراي تهران شركت كنيم. در زمستان 1314 بود كه مردم براي اولين بار روي ملكه ايران و دخترانش را ديدند.(11)

پي‌نويس‌ها:
1. خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه كشف حجاب (1322ـ1313)، چاپ اول، تهران، سازمان اسناد ملي ايران (مديريت پژوهش، انتشارات و آموزش)، 1371، ص 8.
2. جعفري، مرتضي، واقعه كشف حجاب، چاپ اول، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1371، ص 190.
3. جعفري، همان، ص 144.
4. خشونت، همان، صص 25 و 26.
5. خشونت، همان، ص 133.
6. خشونت، همان، ص 235.
7. خشونت، همان، ص 182.
8. خشونت، همان، ص 167.
9. خشونت، همان، ص 108.
10. خشونت، همان، ص 176.
11. پهلوي، اشرف، من و برادرم، چاپ اول، نشر علم، 1375، صص 68 و 69.


برچسب‌ها: دردسرهاي كشف حجاب
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 15:38 |
جمعه ۱۳۹۲/۱۰/۱۳

قسمت چهارم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.


برچسب‌ها: قسمت چهارم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:59 |
چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۱



در اولين روز سال ۱۹۸۹ ميلادي ـ ۱۱ دي ۱۳۶۷ ـ نامه معروف و تاريخي امام‌خميني خطاب به ميخائيل گورباچف آخرين رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي در زمينه مرگ كمونيسم و ضرورت پرهيز روسيه از اتكاء به غرب انتشار يافت.
اين نامه در شرائطي منتشر شد كه اتحاد جماهير شوروي هنوز به عنوان يك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نيافته بود، ديوار برلين به عنوان نماد جدائي شرق و غرب، فرو نريخته بود و حاكميت كمونيسم بر قانون اساسي شوروي و بر مقدرات مردم در جمهوريهاي اين كشور، هنوز برقرار بود. با اين حال امام خميني در نامه عبرت‌آموز خويش به گورباچف از صداي شكسته شدن استخوانهاي ماركسيسم سخن به ميان آورد و وي را از روي آوردن به غرب براي حل مشكلات اقتصادي اتحاد جماهير شوروي برحذر داشت.

متن پيام امام‌خميني
متن نامه امام‌خميني به اين شرح است:(1)
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم
جناب آقاي گورباچف، صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي
با اميد خوشبختي و سعادت براي شما و ملت شوروي، از آنجا كه پس از روي كار آمدن شما چنين احساس مي‌شود كه جنابعالي در تحليل حوادث سياسي جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروي، در دور جديدي از بازنگري و تحول و برخورد قرار گرفته‌ايد، و جسارت و گستاخي شما در برخورد با واقعيات جهان چه‌ بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلي حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم نكاتي را يادآور شوم. هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشي براي حل معضلات 0حزبي و در كنار آن حل پاره‌اي از مشكلات مردمتان باشد، ولي به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبي كه ساليان سال فرزندان انقلابي جهان را در حصارهاي آهنين زنداني نموده بود قابل ستايش است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مي‌كنيد، اولين مسئله‌اي كه مطمئناً باعث موفقيت شما خواهد شد اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر «خدازدايي» و «دين‌زدايي» از جامعه، كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است، تجديدنظر نماييد؛ و بدانيد كه برخورد واقعي با قضاياي جهان جز از اين طريق ميسر نيست. البته ممكن است از شيوه‌هاي ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد، ولي حقيقت جاي ديگري است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره‌هاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه‌داري غرب حل كنيد، نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا نكرده‌ايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاي اقتصادي و اجتماعي به بن‌بست رسيده است، دنياي غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر، و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
جناب آقاي گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد. مشكل اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست. همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن‌بست كشيده و يا خواهند كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است.
جناب آقاي گورباچف، براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست؛ چرا كه مكتبي است مادي، و با ماديت نمي‌توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسي‌ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاي گورباچف، ممكن است شما اثباتاً در بعضي جهات به ماركسيسم پشت نكرده‌ باشيد و از اين پس هم در مصاحبه‌ها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد؛ ولي خود مي‌دانيد كه ثبوتاً اين‌گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد؛ و شما دومين و علي‌الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزي به نام كمونيسم در جهان نداريم. ولي از شما جداً مي‌خواهم كه در شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه‌هاي پوسيده هفتاد سال كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولتهاي همسو با شما كه دلشان براي وطن و مردمشان مي‌تپد هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزميني و رو زميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم، كه صداي شكستن استخوان‌هايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند.
آقاي گورباچف وقتي از گلدسته‌هاي مساجد بعضي از جمهوري‌هاي شما پس از هفتاد سال بانگ «الله‌اكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمي‌ مرتبت ـ صلي‌الله عليه و آله و سلم ـ به گوش رسيد، تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي (ص) را از شوق به گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان‌بيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان‌بيني خويش را «حس» دانسته و چيزي را كه ماده ندارد موجود نمي‌دانند. قهراً جهان غيب، مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت، را يكسره افسانه مي‌دانند. در حالي كه معيار شناخت در جهان‌بيني الهي اعم از «حس و عقل» مي‌باشد، و چيزي كه معقول باشد داخل در قلمرو علم مي‌باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است، و چيزي كه ماده ندارد، مي‌تواند موجود باشد. و همان‌طور كه موجود مادي به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است.
قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد مي‌كند، و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست و گرنه ديده مي‌شد. لن‌ نومن‌لك حتي نري‌الله جهره(2) مي‌فرمايد: لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف‌الخبير.(3)
از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي و نبوت و قيامت بگذريم، كه از نظر شما اول بحث است، اصولاً ميل نداشتم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامي، بيندازم. فقط به يكي ـ دو مثال ساده و فطري و وجداني كه سياسيون هم مي‌توانند از آن بهره‌اي ببرند بسنده مي‌كنم. اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بيخبر است. يك مجسمه سنگي يا مجسمه مادي انسان هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است. در صورتي كه به عيان مي‌بينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است. مي‌داند كجاست؛ در محيطش چه مي‌گذرد؛ در جهان چه غوغايي است. پس، در حيوان و انسان چيز ديگري است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمي‌ميرد و باقي است. انسان در فطرت خود هر كمالي را به طور مطلق مي‌خواهد. و شما خوب مي‌دانيد كه انسان مي‌خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتي كه ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگري هم هست، فطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمي دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم، گرچه خود ندانيم. انسان مي‌خواهد به «حق مطلق» برسد تا فاني در خدا شود. اصولاً اشتياق به زندگي ابدي در نهاد هر انساني نشانه وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است. اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينه‌ها تحقيق كنيد، مي‌توانيد دستور دهيد كه صاحبان اين‌گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در اين زمينه، به نوشته‌هاي فارابي(4) و بوعلي‌سينا(5) ـ رحمت‌الله عليهما ـ در حكمت مشاء مراجعه كنند، تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه شناختي بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراك معاني كلي و نيز قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز به كتابهاي سهروردي(6) ـ رحمت‌الله عليه ـ در حكمت اشراق مراجعه نموده، و براي جنابعالي شرح كنند كه جسم و هر موجود مادي ديگر به نور صرف كه منزه از حس مي‌باشد نيازمند است؛ و ادراك شهودي ذات انسان از حقيقت خويش مبرا از پديده حسي است. از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتألهين(7) ـ رضوان‌الله تعالي عليه و حشره‌الله مع‌النبيين و‌الصالحين ـ مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودي است مجرد از ماده؛ و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
ديگر شما را خسته نمي‌كنم و از كتب عرفا و بخصوص محي‌الدين ابن‌عربي‌(8) نام نمي‌برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تني چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين‌گونه مسائل قوياً دست دارند، راهي قم گردانيد، تا پس از چند سالي با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر از موي منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهي از آن امكان ندارد.
جناب آقاي گورباچف، اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات، از شما مي‌خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد. و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است كه مي‌تواند وسيله راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز نمايد. نگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مسئله افغانستان و مسائلي از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مي‌دانيم. با آزادي نسبي مراسم مذهبي در بعضي از جمهوريهاي شوروي، نشان داديد كه ديگر اين‌گونه فكر نمي‌كنيد كه مذهب مخدر جامعه است.(9)
راستي مذهبي كه ايران را در مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آيا مذهبي كه طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است مخدر جامعه است؟ آري، مذهبي كه وسيله شود تا سرمايه‌هاي مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، در اختيار ابرقدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جدا است مخدر جامعه است. ولي اين ديگر مذهب واقعي نيست؛ بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را «مذهب امريكايي» مي‌نامند.
در خاتمه صريحاً اعلام مي‌كنم كه جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي مي‌‌تواند خلأ اعتقادي نظام شما را پر نمايد. و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن‌ همجواري روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مي‌شمارد. والسلام‌ علي‌من‌اتبع الهدي.
11/10/67
روح‌الله الموسوي‌الخميني
پاسخ گورباچف به پيام امام‌خميني
پيام امام‌خميني در 13 دي 1367 توسط هيأت منتخب ايشان مركب از آيت‌الله جوادي آملي، محمدجواد لاريجاني و خانم مرضيه حديده‌چي‌ دباغ، در مسكو به گورباچف تحويل گرديد.(10) گورباچف نيز هشت هفته بعد پاسخ رسمي خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي، در تهران تسليم امام‌خميني كرد. گورباچف در اين پاسخ، براي نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولي از متن جوابيه وي پيدا بود كه ابعاد معنوي پيام امام را درك نكرده است. زيرا صرفاً تلاش كرده بود تا از يكسو اقدامات خود در جهت ترويج آزاديهاي سياسي در شوروي را تشريح كند و از سوي ديگر دستاوردهاي اقتصادي كمونيسم را از 1917 به بعد توصيف نمايد.
«ادوارد شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسينيه جماران به اطلاع امام‌خميني رساند. در اين ديدار كه آقايان علي‌اكبر ولايتي وزير امورخارجه، محمدجواد لاريجاني، و عليرضا نوبري حيراني سفير وقت ايران در مسكو حضور داشتند، وزير خارجه شوروي ابتدا پيام كتبي ميخائيل گورباچف را به امام‌خميني تسليم كرد و سپس اظهار داشت:(11)
از حضرت امام بسيار متشكرم از اين فرصتي كه براي ملاقات با شما به دست آوردم. مأموريت دارم پيام جوابية ميخائيل سرگئي گورباچف را تسليم حضرت امام كنم. سعي خواهم كرد به طور خيلي مختصر محتواي اين پيام را براي شما عنوان نمايم. ابتدا مي‌خواستم عرض كنم كه خود واقعيات تبادل پيام‌‌ها بين رهبران كشور ما يك پديده منحصر به فرد در روابط فيمابين است. اعتقاد ما بر اين است كه شرايطي پيش آمده است تا روابط فيمابين دو كشور ما وارد يك مرحله كيفي جديدي شود براي همكاريها در تمامي زمينه‌ها.
آقاي گورباچف در پيام خود اشاره مي‌كنند كه پيام جنابعالي خطاب به دبيركل كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي از مفاهيم فراوان سرشار است. تمامي اعضاي هيأت رهبري شوروي متن پيام جنابعالي را مطالعه كردند. شكي نيست كه ما در موارد عمده‌اي اتفاق نظرداريم اما مواردي هست كه ما اختلاف نظر داريم، اما اين مهم نيست.
پيام شما ملاحظات عميق راجع به سرنوشت بشريت دارد. آقاي گورباچف عقيده دارند كه ما در مهمترين مورد اتفاق نظر داريم يعني انسانها بايد ياور يكديگر باشند تا بشريت فناپذيري به خود بگيرد. چنانچه انسان‌ها متحد نشوند خطر فاجعه براي بشريت وجود دارد، چون امكانات بالقوه براي به وجود آوردن چنين فاجعه توسط خود انسانها ايجاد شده است.
آقاي گورباچف معتقد است كه مبارزه در راه نيل به يك دنياي عاري از سلاح هسته‌اي و آزاد از زور وظيفه تمامي ملتهاست. و اما راجع به سياست خارجي اتحاد شوروي، هدف ما تعميم رجحان ارزشهاي مشترك براي تمامي ملتها و برتري اين ارزشها بر تمامي منافع ديگر چه طبقه‌اي و چه ملي است.
آقاي گورباچف به شما مي‌نويسد كه حرفهاي امام راجع به حسن نيت رهبري ايران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواري با اتحاد شوروي با واكنش خوب از طرف رهبران شوروي مواجه شده است. ما داراي يك مرز بسيار طولاني هستيم همچنين داراي سنن ديرينة مناسبات و روابط فرهنگي بين دو ملت هستيم. ما اساس خوبي داريم براي استمرار مناسبات بر پايه جديد. يعني بر پايه اصول احترام متقابل، تساوي حقوق و عدم مداخله در امور داخلي يكديگر.
آقاي گورباچف مي‌نويسد كه در سياست بين‌المللي، ما پيرو يك اصل اساسي هستيم يعني اصل احترام به آزادي انتخاب براي هر انسان و هر ملت. نتيجتاً كشور ما و تمامي ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن‌ استقبال كرده است. استبداد شاهنشاهي در ايران مردم خود را استثمار كرده و از روشهاي واقعاً بربريت استفاده مي‌كرده و شرافت و آبروي ملت خود را پايمال كرده براي جلب رضايت نيروهاي خارجي. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از اين هميشه پشتيباني كرده و مي‌كنيم.
ْآقاي گورباچف در پيام خود مي‌نويسند كه ملت ما نيز انتخاب خود را به عمل آورده و اين در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشكلات بزرگي بود و هم موفقيت‌هاي چشمگيري بوده. هم اشتباهات وخيمي بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده كه ما با اين اشتباهات خود را اصلاح مي‌كنيم و آن را محكوم مي‌كنيم. علي‌رغم تمامي مشكلات، ما از دستاوردهاي خود توانستيم دفاع كنيم چون انتخاب مردم راست بوده است. مي‌خواستم به استحضارتان برسانم كه مسئلة آزادي انتخاب در دستور روز زندگي بين‌المللي كنوني نيز هست. ما براي خود سئوالي داريم چرا كه بايد راه براي ادامة رهگذر پيدا كنيم: آيا اين راه ما راه كهنه و دگماتيك است يا راه جديد و انقلابي؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در كشورمان انقلاب داريم؟ اما يك انقلاب مسالمت‌آميز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما مي‌خواستيم كه حضرت امام بدانند كه در كشور ما روند تجديد و بازسازي ادامه دارد. بازسازي اقتصادي و سياسي، تجديد ارزيابي‌هاي ما و طرز تفكر ما و تجديد نظرياتي كه ما قبلاً داشتيم.
آقاي گورباچف اشاره مي‌كند كه تحولات عظيمي در جهان، اخيراً پديد آمده و فكر مي‌كنيم مي‌شود گفت كه ما در آستانة يك نظام جديد اقتصادي و سياسي قرار داريم. توافق‌هاي بسيار مهم به امضا رسيده است يك كلاس از سلاحهاي هسته‌اي از بين مي‌رود.
دورنماي خوبي براي از بين بردن سلاح شيميايي باز شده است و همين‌طور دورنماي خوبي براي جلوگيري از تقابل نظامي دولت‌ها، اما اين هدية امپرياليستها نيست، اين ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة ديگري وجود ندارد، مسابقة تسليحاتي و آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشريت خواهد بود. در مناطق مختلف دنيا مناقشات خونين دارند به پايان مي‌رسند.
ما از خاتمة جنگ ايران و عراق با صراحت حسن استقبال مي‌كنيم، براي همكاري با شما جهت استحكام صلح در خاورميانه و نزديك و تمامي جهان آمادگي داريم. حضور وسيع نظامي در خليج‌فارس مورد نگراني ما است. منظورم حضور نظامي كشورهاي خارج از منطقه است. اين پديده بسيار خطرناك است و بايد آن را به اتمام رساند.
ما مي‌خواهيم با موفقيت در امر حل و فصل عادلانة مناقشة افغانستان نيز با شما همكاري خوبي داشته باشيم، بگذاريم كه مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعيين نمايند.
شواردنادزه افزود: يك نكتة ديگر از پيام آقاي گورباچف اينكه: ايشان اظهار آمادگي مي‌كنند براي گسترش همكاريهاي اقتصادي و همكاري در زمينه‌هايي كه ما قبلاً همكاريهاي خوبي داشته بوديم. ما براي برقراري و ادامة تماسها بين انسانها، نمايندگان محافل اجتماعي و روحانيون نيز آمادگي داريم. آنها از اين دعوت جنابعالي استفاده خواهند كرد.
در پايان، فرستادة ويژة رهبر شوروي گفت: اين بود محتواي اصلي پيام آقاي گوباچف. ايشان بهترين آرزوها و سلام خود را به جنابعالي مي‌رسانند و خواهان طول عمر جنابعالي به نفع و سعادت ايران هستند.
در خاتمه امام خميني فرمودند:
«ان‌شاءالله سلامت باشند، ولي به ايشان بگوييد كه من مي‌خواستم جلوي شما يك فضاي بزرگتر باز كنم. من مي‌خواستم دريچه‌اي به دنياي بزرگ، يعني دنياي بعد از مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.»
[حضرت امام از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان استقبال كردند، و بر حسن همجواري و توسعة مناسبات قوي در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنت‌هاي غرب و خروج نيروهاي بيگانه از خليج‌فارس تأكيد و آرزو كردند تا مردم شوروي و ايران هميشه در صلح و آرامش زندگي كنند.]
تأملي در پيام امام خميني
نامه تاريخي حضرت امام كه از اسناد مهم سياسي قرن محسوب مي‌شود، بويژه به دليل اثبات مفاد آن از جمله فروپاشي كمونيسم، خسارات شوروي به خاطر اتكاء به غرب، و متوقف شدن روند واگذاري منابع اقتصادي متحدين شوروي به اين كشور بسيار درخور اهميت است.
امام خميني در اين پيام تلاش كردند تا به گورباچف چند نكته را تفهيم كنند:
1. برخلاف تصور ماركس و لنين، اسلام و ارزش‌هاي ديني، پديده‌هايي ماندگار و روح‌بخش ملت‌ها هستند.
2. كمونيسم و مكاتب مادي وهم و خيالند و ناپايدار و فروپاشيدني هستند.
3. غرب تكيه‌گاه قابل اعتمادي براي حل مشكلات روسيه نيست.
با اين همه، گورباچف هشدار امام خميني را جدي نگرفت و در نتيجه عواقب ناشي از اين بي‌توجهي همانگونه كه در پيام امام خميني پيش‌بيني شده بود، تحقق يافت يعني از يك‌سو به گورباچف ثابت شد كه پناه بردن به كانون سرمايه‌داري غرب دردي از روسيه را دوا نمي‌كند(12) و از جانب ديگر «ديگران» به ميدان آمدند و به بهانه جبران اشتباهات وي، او را به حاشيه راندند. (13)
در سالگرد رحلت امام خميني در 1378 گورباچف طي مصاحبه‌اي با خبرنگار واحد مركزي خبر در مسكو از اينكه به هشدارهاي آن روز بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بي‌اعتنائي كرده بود، اظهار تأسف نمود. وي در اين مصاحبه اظهار داشت.(14)
«مخاطب پيام آيت‌الله خميني از نظر من، همه اعصار در طول تاريخ بود». وي افزود «زماني كه من اين پيام را دريافت كردم احساس كردم كه شخصي كه اين پيام را نوشته بود متفكر و دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعه اين پيام استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم»
گورباچف سپس با تشريح نابسامانيهاي اقتصادي و سياسي روسيه، تصريح كرد «اگر ما پيشگوييهاي آيت‌الله خميني را در آن پيام جدي مي‌گرفتيم امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتي نبوديم.»
گورباچف در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مركزي خبري به روابط روسيه با غرب اشاره كرده و تصريح نمود كه «اقتصاد روسيه از همان ابتدا در حال ريزش و سقوط بود و ما در واقع نمي‌توانستيم همگام با غرب عمل كنيم... ما از جنگ سرد صرفنظر كرده و شروع به برقراري روابط با كشورها نموديم. اما غربي‌ها در اين نبرد، پيروز شدند....»
خطاي گورباچف اين بود كه روند حركتي را كه در شوروي به‌عنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ كرد. در نتيجه هر روز استقلال و اقتدار كشورش را در برابر غرب به‌طور ناخواسته تضعيف نمود و در عوض پايگاهها و نقاط اتكاء فعاليت غرب از داخل شوروي را تقويت نمود. گروههايي كه هيچ اعتقادي به تماميت ارضي و حاكميت ملي شوروي نداشتند مثل قارچ روئيدند و با متينگ‌ها و گردهمايي‌هاي تحريك‌كننده و آشوب‌طلبانه در ليتواني، استواني، اوكراين، تاتارستان، گرجستان و نقاط ديگر بر طبل قوميت‌خواهي و ملي‌گرايي و خودمختاري طلبي كوبيدند و هر روز بيش از روز قبل، امنيت ملي شوروي را از درون و با حمايت بيروني مورد تهديد قرار دادند.

پانوشت‌ها:

1ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 220
2ـ بخشي از آية 55 سورة بقره: قوم حضرت موسي به ايشان گفت: «ما به تو ايمان نمي‌آوريم مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم.»
3ـ سورة انعام آية 103: «او[خدا] را هيچ چشمي درك نمي‌كند و او بينندگان را درك مي‌كند، و او نامرئي و آگاه است.»
4ـ ابونصر فارابي (فوت 339 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايراني است. او زبان عربي و فلسفه را در بغداد فرار گرفت و كتابهاي ارسطو را مطالعه كرد. پس از آن به حلب و دمشق رفت و به تأليف پرداخت. فارابي به سبب شرحي كه برآثار ارسطو نوشته است به «المعلم الثاني» مشهور شده است و مقام او را بعد از ارسطو قرار داده‌اند. فارابي در همة علوم عهد خود استاد و صاحب تأليف است.
5ـ شيخ‌الرئيس ابوعلي سينا (فوت 428 هـ ق) پزشك و فيلسوف و نويسندة ايراني كه مقام وزارت داشت از بزرگترين حكيمان و عالمان جهان به شمار مي‌آيد. سينا آثار متعددي دارد و در حدود 240 كتاب و رساله از او نام مي‌برند كه بسياري از آنها به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. از معروفترين آثار او، كتاب شفا، قانون، اشارات، نجات و دانشنامة علايي است. ابوعلي‌سينا در علوم حكمت و فلسفه و طب و رياضي استادي داشت.
6ـ شيخ شهاب‌الدين سهروردي (مقتول به سال 587 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايران است. در شهر«سهرورد» متولد شد و نزد شيخ مجدالدين جبلي استاد فخر رازي حكمت و فقه آموخت و در فنون فلسفه استاد گشت. چون در بعضي موارد نظر سهروردي با عقايد قدما اختلاف داشت و اصطلاحات دين زرتشت را به كار مي‌برد، او را به الحاد متهم كردند و همين امر باعث شد كه علماي حلب، صلاح‌الدين ايوبي، فرمانرواي مصر و شام را به قتل او وادار سازند. شهاب‌الدين سهروردي فيلسوفي عارف و صاحب 49 كتاب و رساله است.
7ـ صدرالدين محمدبن‌ابراهيم شيرازي معروف به ملاصدرا (فوت 1050 هـ ق) از فيلسوفان و حكيمان قرن يازدهم در شيراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان سفر كرد و نزد ميرداماد و شيخ بهايي به تحصيل پرداخت. پس از آن چند بار به زيارت مكه رفت. ملاصدرا افكار فلسفي دقيق داشت و تأليفاتش در حكمت، مرجع و مأخذ اهل علم بوده است. مهمترين آثار او به زبان عربي است. ملاصدرا را مي‌توان از افتخارهاي عصر صفويه به شمار آورد.
8ـ محي‌الدين بن عربي يكي از بزرگترين حكما و فلاسفة اسلامي است كه آثار او به‌عنوان مأخذ و منبع، مورد استفادة فلاسفه و حكماي بعد از او قرار گرفته است.
9ـ لنين، پايه‌گذار كمونيسم در اتحاد جماهير شوروي، دين را افيون جامعه مي‌دانست كه بعداً اين نظريه حتي از سوي خود كمونيستها نيز باطل اعلام گرديد.
10ـ آيت‌الله جوادي آملي پس از بازگشت از اين سفر شرح مبسوطي بر پيام امام خميني به گورباچف نوشت كه با عنوان «آواي توحيد» از سوي مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني به چاپ رسيد.
11ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 298
12ـ از يك سال قبل از انتشار پيام امام خميني كه گورباچف دكترين خود موسوم به گلاسنوست ـ توسعه سياسي ـ و پرسترويكا ـ توسعه اقتصادي ـ را انتشار داد تا 30 آذر 1370 كه اتحاد جماهير شوروي عملاً فرو پاشيد، صفحات مطبوعات جهان مملو از گلايه‌ها و انتقادات گورباچف و ديگر مقامات دولتي مسكو از دولت‌هاي غربي به خاطر خلف وعده آنان در اعطاي كمك به شوروي بوده است. در طي اين مدت تخريب ديوار برلين ـ آبان 1368ـ اعلام رسمي پايان جنگ سرد از سوي سخنگوي كرملين ـ آذر 1368ـ اعلام لغو حاكميت كمونيسم بر قانون اساسي شوروي ـ بهمن 1368 ـ هضم شدن آلمان شرقي در آلمان غربي در قالب وحدت دو كشور ـ مهر 1369 ـ پيروزي يلتسين در انتخابات روسيه و حمايت غرب از وي ـ تير 1370 ـ كودتاي هدفمند عليه گورباچف و شاخص‌تر شدن يلتسين در جامعه شوروي ـ مرداد 1370 ـ و سرانجام تأسيس جامعه كشورهاي مشترك‌المنافع به‌عنوان جانشين شوروي كه به منزله پايان رهبري گورباچف بود ـ آذر 1370 ـ مهم‌ترين رويدادهاي مقطع مورد نظر در شوروي محسوب مي‌شد. اين رويدادها عموماً از تضعيف تدريجي شوروي و حذف مرحله به مرحله گورباچف حكايت مي‌كرد.
13ـ يلتسين در آذر 1370 «جامعه كشورهاي مستقل مشترك‌المنافع» را جايگزين اتحاد جماهير شوروي كرد و به عمر اين اتحاد و رهبري گورباچف خاتمه داد و گورباچف بعدها به اين نقشه برنامه‌ريزي شده كه از حمايت غرب برخوردار بود اعتراف كرد.
14ـ روزنامه جمهوري اسلامي، 11/3/1378

موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي


برچسب‌ها: دو تصوير از ارسال نامه امام خميني براي گورباچف
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 12:5 |
جمعه ۱۳۹۲/۰۹/۲۹

دیدبانیکی از راه های شناخت هر فرد مراجعه به گذشته او و شناخت عملکردش در هنگام پذیرش مسئولیت های مختلف است، بخصوص اگر این سابقه به صورت ممتد و برای مدت زمان طولانی باشد. این عملکرد و سابقه قطعا در شناخت رویکردهای فعلی افراد بسیار اثرگذار و آگاهی بخش خواهد بود. حسن روحانی از جمله افرادی است که سابقه قانون گذاری و نمایندگی قابل توجهی دارد. او از سال 59 تا 79 و طی 5 دوره مجلس شورای اسلامی عضو این نهاد مؤثر در جمهوری اسلامی ایران بوده است و به خوبی با روند کار و جایگاه این نهاد آشنایی دارد. او سمت های مهمی در مجالس مختلف همچون ریاست کمیسیون دفاع در مجلس اول و دوم، ریاست کمیسیون سیاست خارجی در مجلس چهارم و پنجم و نائب رئیسی مجلس در مجالس چهارم و پنجم را بر عهده داشته است و از نیروهای اثرگذار در مجلس محسوب می شده است. به گزارش دیدبان، بر این اساس و با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی که بر روی سایت کتابخانه مجلس و لوح فشرده ای در دسترس است به بررسی سوابق روحانی در مجالس پنجگانه پرداختیم. روش کار نیز بدین گونه بوده است که با استفاده از ابزار جستجو هر آنچه روحانی در مجالس پنجگانه مطرح کرده است بررسی شده است. این داده ها بالغ بر 3000 مورد بوده است که با مطالعه همه این موارد، نکات اساسی، مهم، تاریخ ساز و جنجالی احصاء و توضیح داده شده است و به موارد کم اهمیت  کمتر پرداخته شده است.

دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت معمولی / دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت بالا

 
مجلس اول(59 تا 63)   
تقاضای روحانی برای اعدام توطئه گران در نماز جمعه
نکته دیگری که در سخنان 23/4/59 روحانی به چشم می خورد تقاضا از دادگاه انقلابی ارتش برای اعدام توطئه گران در نماز جمعه است. او در این باره می گوید: «تقاضای دیگر من این است که همانطور که در مساله زنا قرآن می گوید: «ولیشهد عذابهما طائفه من المومنین» توطئه گرها را خوب است که در مراسم نماز جمعه بیاورند و به دار آویزان کنند تا مردم مشاهده کنند و تاثیرش، تاثیر بیشتری باشد.»
 
موضع روحانی در خصوص عزل بنی صدر
یکی از اتفاقات مهمی که در مجلس اول مطرح می شود بحث عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر است. این طرح پس از اختلافات زیادی که بین بنی صدر و نیروهای انقلاب رخ داد در مجلس مطرح شد و در نهایت در تاریخ 31/3/60 به تصویب رسید و حضرت امام (ره) نیز آن را تأیید کردند و بنی صدر از ریاست جمهوری کنار گذاشته شد. درباره این حادثه تاریخی مواضع متعددی در مجلس مطرح شده است؛ برخی از اعضای نهضت آزادی با این طرح مخالفت کردند و البته اکثریت مجلس با عدم کفایت او موافق بوده اند. موضع روحانی در برابر این طرح جالب به نظر می رسد. او یکی از مخالفان طرح عدم کفایت بنی صدر و معتقد بوده که با اعمالی که بنی صدر در کشور انجام داده خود به خود از ریاست جمهوری عزل می شود و نیازی به طرح مجلس درباره عدم کفایت رئیس جمهور نیست. او می گوید: «عدم کفایت سیاسی که مجلس راجع به یک رئیس جمهور می خواهد بحث بکند، پس از آن است که قبول داشته باشد این انسان دارای صفات یک رئیس جمهور هست، بعد بیاییم اینجا بحث کنیم. بگوییم آقای ابوالحسن بنی صدر که دارای همه صفات ریاست جمهوری که در قانون اساسی و در متن اسلام و قرآن آمده، هست، منتها عُرضه کافی ندارد. بعد مخالف و موافق صحبت بکنند. در نهایت هم رأی بدهند که این آدم، آدم با عرضه ای هست یا نیست؟ واقعا الان از دیدگاه نمایندگان محترم آقای ابوالحسن بنی صدر این چنین است؟ یعنی فردی هست دارای همه صفات ریاست جمهوری، بعد حالا ما می خواهیم بحث بکنیم که عرضه سیاسی دارد یا ندارد؟ بنده معتقدم که آقای رئیس جمهور آقای ابوالحسن بنیصدر خود بخود از ریاست جمهوری منعزل هست. احتیاجی به این طرح ندارد.»
برخی از نمایندگان این بحث را که بنی صدر خود به خود منعزل است و نیازی به مطرح کردن عدم کفایت نیست، جواب داده اند. از جمله مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده مجلس بوده اند درباره معنای عدم کفایت می فرمایند: «کفایت سیاسی یعنی اینکه شخص برای اداره مسئولیتی که به عهده او واگذار شده کافی و صالح باشد. فقدان کفایت سیاسی در هنگامی است که وی آن شرایطی را که برای انجام این مسئولیت در قانون اساسی معین شده فاقد باشد و کمبود یا عیبی داشته باشد که با آن صفات مقرره منافی است. اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی صفات لازم برای ریاست جمهوری را از جمله امانت و تقوی اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران مدیر و مدبر بودن می داند هر کدام از صفات بالا که در شخصی نباشد وی برای احراز این مقام فاقد کفایت و صلاحیت است.»
 
اخراج مسئولین حزب رستاخیز از کارهای دولتی
یکی از پیشنهادات جالب روحانی در مجلس اول در «لایحه بازسازی نیروی انسانی وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت» مطرح شده است. این لایحه در تاریخ 8/6/60 مطرح شده و مواد متعددی داشته است یکی از موادش راجع به افرادی بوده است که در زمان طاغوت عضو و مسئول حزب رستاخیز بوده اند و اکنون باید به لحاظ قانون استخدامی تکلیف آن ها معلوم می شده است. از آنجایی که بسیاری از مسئولین این حزب در استان ها و شهرستان ها از اعضای اصلی ساواک بوده اند این ماده اهمیت خاصی داشته است. در این زمینه روحانی می گوید: «در مادة ۲۳ برای آن هائی که مسؤولیت حزب رستاخیز داشتند در سطح استانش مجازاتی در نظر گرفته به عنوان انفصال دائم، اما در سطح شهرستان تنزل داده است تا حد بازنشستگی. در حالیکه می دانیم بین مسئول استان با مسئول شهرستان فرق زیادی نیست. با توجه به اینکه بسیاری از شهرستان ها حتی از استان ها هم مهم تر هستند. ما شهرستانهایی داریم که به مراتب از استان ها مهمتر هستند. بنابراین اگر هم ما می خواهیم برای آن ها یک درجه تخفیف قائل بشویم، اخراج بگذاریم نه بازنشستگی.»
درباره این پیشنهاد در مجلس بحث می شود، اما در نهایت به تصویب نمی رسد.
 
طرح تدوین استراتژی و اصول سیاست های کشور جمهوری اسلامی ایران
یکی از طرح های مهمی که در تاریخ 13/10/1360 در مجلس شورای اسلامی مطرح شده است بحث تدوین استراتژی و اصول سیاست های کشور جمهوری اسلامی ایران بوده است. این طرح در آبان ماه 1360 توسط عده ای از نمایندگان- از جمله حسن روحانی- در مجلس مطرح می شود و برای بررسی بیشتر به کمیسیون امور دفاعی احاله می شود. در این کمیسیون که ریاست آن را روحانی بر عهده داشته است این طرح به تصویب می رسد و در تاریخ 13/10/1360 به صحن علنی مجلس می آید. این طرح که برای ساماندهی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده است در زمانی که هنوز سه سال هم از انقلاب اسلامی نگذشته بوده بسیار ضروری به نظر می رسیده است، اما برخی نمایندگان با وجود قانون اساسی، دیگر ضرورتی برای تدوین استراتژی نمی دیده اند. جواب مدافعان طرح به مخالفان این بوده که در قانون اساسی آرمان ها و اهداف نظام اسلامی مطرح شده است و بایستی در یک سند بالادستی که همه امور کشور در آن آمده است به صورت جزئی تر به مباحث مختلف کشور پرداخته شود. همچنین مدافعان این طرح معتقد بوده اند که هرگونه برنامه ریزی در امور جزئی کشور منوط به داشتن یک برنامه در امور کلی تر است و این بحث ضرورت استراتژی را روشن تر می کند. در این طرح قرار بوده که دولت موظف شود که استراتژی کلان جمهوری اسلامی را تدوین کند و برای تأیید به مجلس ارائه کند و پس از تصویب حضرت امام (ره) این سند به صورت اجرایی درآید. یکی از مدافعان و امضاکنندگان این طرح روحانی بوده است. او در دفاع از این طرح و در تعریف استراتژی می گوید: «استراتژی به معنای فن و راه بکار بردن قدرت ها و نیروهای موجود در یک کشور و در یک ملت است؛ یعنی یک ملت دارای نیروها و استعدادها، امکانات و قدرت ها در زمینه های مختلف هست اینکه این قدرت ها را و این نیروها را چه جور بکار ببریم تا به هدف برسیم.» روحانی در جواب مخالفانی که قانون اساسی را کافی می دانسته اند اینگونه استدلال می کند: «اینکه در قانون اساسی نیست، لزومی ندارد که در قانون اساسی بیاید بگوید که آقا کارهایی که شما باید انجام بدهید و اهدافی که ما مشخص کردیم شما نیاز به فکر و اندیشه دارید نیاز به برنامه دارید ما برنامه ریزی نکنیم و بگوئیم خلاف قانون اساسی است. خیر، این ها مسائل بسیار واضح و روشنی است ... قانون اساسی هدف ها را برای ما مشخص کرده است. ممکن است در مواردی هم استراتژی را هم در قانون اساسی اشاره کرده باشد، اما قانون اساسی عمدتاً اهداف را مشخص کرده است. حالا ما برای اینکه به این اهداف برسیم چه جور باید به این هدف برسیم باید امکانات کشور را در نظر بگیریم نیروهای جامعه را در نظر بگیریم آن برنامه و آن راه و آن فن که به ما می گوید چه جور از این قدرت ها و چگونه استفاده کنید تا به هدف برسید ما اسم آن را استراتژی می گذاریم.»
نکته دیگری که روحانی تأکید می کند این است که اگر استراتژی کلان وجود نداشته باشد، برنامه ریزی نیز بی معنا می شود. او همچنین در دفاع از استراتژی کلان برای نظام می گوید: «اگر ما استراتژی ملی را تدوین نکنیم با عوض شدن یک وزیر خیلی چیزها ممکن است عوض شود.»
این طرح در نهایت به تصویب نرسید. شاید بتوان گفت که اگر این طرح در آن موقع تصویب شده بود، جمهوری اسلامی تجربه بسیار گرانبهایی در تصویب اسناد بالادستی داشت و این تجربه هم در تدوین دیگر اسناد بالادستی، مثل برنامه های پنج ساله و سند چشم انداز، کمک بسیار شایانی بود و هم برنامه ریزی در کشور با جهت و دقت بالاتری انجام می گرفت.
 
برخورد جالب هاشمی با روحانی
روحانی از سال 59 و با انتخاب مجلس به عضویت شورای سرپرستی صدا و سیما در آمد و در آنجا به عنوان نماینده مجلس حضور داشت و حتی ریاست این شورا نیز را بر عهده داشت. در تاریخ 25/12/1360 اتفاقی در مجلس می افتد و روحانی مدعی می شود که نماینده یزد به او توهین کرده است، جواب هاشمی به این ادعای روحانی جواب جالبی است که آن را مستقیما از مشروح مذاکرات مجلس اول ذکر می کنیم:
روحانی: آقای هاشمی بخاطر اتهاماتی که نماینده محترم یزد اجازه بدهید من دو سه دقیقه صحبت کنم.
چند نفر از نمایندگان : اتهام نیست.
رئیس :خیر نمی شود اجازه نمی دهیم، بهر حال جایش اینجا نبود، شما که زبانتان بیشتر از همه است همانجا جواب بدهید. حالا از این ها که بگوئید فقط شنوندگان موج اقدام می فهمند شما بروید از تلویزیون جواب بدهید.»
یکی دیگر از شوخی های هاشمی با روحانی در جلسه علنی 25/12/61 اتفاق می افتد. در این جلسه روحانی پیشنهادی را بیان می کند که هیچ موافقی درباره آن اظهار نظر نمی کند و هاشمی اینگونه با او شوخی می کند: 
منشى: موافق؟ (اظهارى نشد)
رئیس: موافق ندارد. پیشنهاد خیلى جدى و خوبى بود. (خنده نمایندگان).»
 
گزارش روحانی به مجلس درباره  صدا و سیما
الف) تهیه برنامه های کارتونی
روحانی که نمایندگی از مجلس را در شورای سرپرستی صدا و سیما داشته است در تاریخ 29/1/1361 گزارشی را به مجلس ارائه می کند. یکی از نکات جالب این گزارش درباره برنامه های کارتونی صدا وسیما و نحوه تولید آنهاست. روحانی در این باره می گوید: «بنده همینقدر به عرض شما برسانم امکانات صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای ساختن کارتون در طول یک سال فقط یک ساعت است؛ یعنی ما در طول یک سال تلاش میتوانیم یک ساعت کارتون کودکان درست کنیم. در حالیکه ما هر روزی گاهی نیازمند به نیم ساعت یا سه ربع کارتون هستیم. یعنی یک سال میتوانیم کار یک روز را انجام بدهیم. چرا؟ میگویند آقا تهیه کارتون کاری ندارد. کارتن نقاشی متحرک است. برای اینکه کارتون تهیه بشود هر یک ثانیه ما دوازده نقاشی لازم داریم یعنی یک نقاش باید دوازده نقاشی تهیه کند تا این ها کنار هم چیده بشود و بشود یک ثانیه کارتون برای تهیه یک دقیقه کارتون از لحاظ بودجه برای صدا و سیما سی هزار تومان خرج برمیدارد.»
ب) چهار سال برای نصب فرستنده های صدا و سیما
در سال های اولیه انقلاب صدا و سیما پوشش کمی در سراسر کشور داشت و مسئولین فنی این سازمان تلاش زیادی برای پوشش سراسری این رسانه در کشور داشتند. روحانی پس از گزارش و آماری که درباره فرستنده های پرقدرت، متوسط قدرت و کم قدرت می دهد درباره مراحل و مدت زمان نصب یک دستگاه فرستنده می گوید: «اول بررسى اولویت این کار شورا و مسؤولین سطح بالا است که رسیدگى بکنند در فلان جا آیا از اولویت برخوردار است که دستگاه فرستنده نصب بشود یا نه؟ ما کارى به این زمان نداریم ممکن است یک هفته دو هفته سه هفته اینکار طول بکشد، اما بعد براى اینکه در آن منطقه محل ایستگاه تعیین بشود و مهندسین تعیین کنند که فرستنده باید چقدر قدرت داشته باشد بین 30 روز 40 روز تا 10 روز؛ یعنى اگر کم قدرت باشد حداقل 10 روز وقت لازم دارد اگر فرستنده پرقدرت باشد 30 روز وقت لازم دارد تا این مسئله مشخص بشود.
دوم باید نقشه پوششى و موقعیت جغرافیایى از لحاظ مهندسى ترسیم بشود براى اینکار دو روز تا 10 روز فرصت لازم دارد بعد براى اینکه راه ارتباطى چون در بسیارى از محل نصب رله ها جاده وجود ندارد باید نقشه بردارى براى جاده بشود این هم بین دو سه روز الى 20 روز براى تهیه نقشه فرصت لازم دارد. بعد تازه مى رسیم به اینکه چه دستگاه هایى لازم دارد و این دستگاه ها را از کدام کشور باید خریدارى بکنیم. بنده از مقدمات خرید یک دستگاه از خارج مى گذرم که ماه ها طول دارد و پیچ و خم هاى ادارى دارد؛ از لحظه اى که ما سفارش مى دهیم به یک کمپانى که براى ما دستگاه بسازد تا وقتیکه به ما تحویل داده مى شود بین 8 ماه الى 12 ماه زمان لازم دارد که آن کمپانى سفارش ما را از لحظه اى که مى پذیرد شروع مى کند به ساخت آن دستگاه تا وقتی که به ما تحویل مى دهد. براى اینکه طرح معمارى براى تأسیسات ژنراتور و نصب دستگاه ها انجام بگیرد این طرح معمارى بین دو ماه الى 3 ماه طول دارد. ما براى اینکه راه ارتباطى را ایجاد بکنیم چون جاده را روى کوه باید به وجود بیاوریم تا بالاى کوه دستگاه رله نصب بشود. براى ایجاد جاده که گاهى 10 کیلومتر جاده لازم داشته است که ما باید درست کنیم گاهى 15 کیلومتر گاهى 20 کیلومتر و گاهى بیشتر یک زمانى بین سه ماه الى 15 ماه طول دارد براى اینکه جاده ها گاهى کوهستانى است صعب العبور است و براى ایجاد جاده زمان لازم دارد براى اینکه عملیات ساختمانى دستگاه یک رله انجام بگیرد حدود 5 ماه الى 8 ماه فرصت لازم دارد. نصب دستگاه-هاى فرستنده بین یک ماه الى 4 ماه زمان لازم دارد. نصب دکل و آنتن و سیستم برق گیر حدود یک ماه زمان لازم دارد و آزمایش بین یک ماه الى دو ماه وقت لازم دارد وقتى یک برادر عزیزى از طرف مردم منطقه خودش تمایل مردم را نشان مى دهد حالا من نمى خواهم بگویم بودجه اش چگونه است، آن بحث دیگرى است، ما فرض مى کنیم که بودجه باشد، ما فرض مى کنیم کلیه دستگاه هایى که ما لازم داریم فورى در اختیار ما قرار بگیرد، ما فرض مى کنیم که کمپانى هاى غربى ما را اذیت نکنند، این زمان لازم دارد؛ یعنى بین دو الى چهار سال زمان لازم است تا یک دستگاه فرستنده نصب بشود. پرقدرت بشود چهارسال وقت لازم دارد، کم قدرت باشد دو سال وقت لازم دارد و متوسط قدرت باشد زمانى حدود سه سال وقت لازم دارد.»
این عبارات هم سختی کار فنی صدا و سیما را در آن زمان نشان می دهد و هم صبر مردم برای دیدن و شنیدن برنامه های کوتاه تلویزیون و رادیو را در آن زمان
ج) متلاشی کردن منافقین و پیکاری ها در صدا و سیما
در سال های 60 و 61 هنوز در بسیاری از ادارات و نهادهای انقلابی نیروهایی از منافقین و گروهک های ضد انقلاب حضور داشتند و در این دو سال ترورهای کور و هدفمند زیادی علیه نیروهای انقلابی از سوی گروهک ها اتفاق افتاد. یکی از ارگان های مهمی که گروهک ها سعی در نفوذ در آن داشتند صدا و سیما بوده است. روحانی در این باره می گوید: «مسئله بعدی مسئله تصفیه بوده است. ما بحمدالله در سال گذشته موفق بودیم دو گروه مفسد منافقین و پیکاری ها را در صدا و سیما متلاشی کنیم. همه آنها را شناسایی کردیم تمام عوامل مهم آنها دستگیر شدند. نقشههایی که برای انفجار صدا و سیما داشتند بحمدالله مسئولین این تلاش را انجام دادند و به موقع وارد عمل شدند.»
د) نظر روحانی درباره مناظره  در صدا و سیما
یکی از طرح هایی که در مجلس اول مطرح شد طرح «خط مشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» بوده است. ماده 25 این طرح در تاریخ 10/4/1361 در مجلس مطرح شد. این ماده درباره مناظره در صدا و سیما بوده است: «ماده ۲۵- تشکیل جلسات مناظره و احتجاج و برخورد سازنده با صاحبان مکاتب و اندیشه های غیر اسلامی و انحرافی بر اساس آیه شریفه "ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن"» در این مورد موافقان و مخالفان زیادی صحبت کردند و روحانی یکی از مهم ترین طرفداران مناظره در صدا و سیما بوده است. او درباره مناظره های اول انقلاب و اثراث آن مناظره ها اینگونه می گوید: «من توجه نمایندگان را به این نکته جلب می کنم که در سال ۵۹ وقتی ما از گروه ها برای بحث ایدئولوژی دعوت کردیم تمام گروه ها را دعوت کردیم، از منافقین گرفته تا نهضت آزادی، جبهه ملی، جاما، امتی ها. از همه این ها ما دعوت کردیم، نماینده تمام این گروه ها در صدا و سیما آمدند. نه یک جلسه شاید ۵-۶ روز آمدند، همه از بحث ایدئولوژی فرار می کردند، می گفتند بحث ایدئولوژی نباشد، بحث سیاسی ما حاضریم. بعد ما هم می گفتیم هر دو بحث باشد. هم سیاسی، هم ایدئولوژی. وقتی که موافقت کردند در روز بحث ایدئولوژی جز دو گروه بقیه گروه ها اصلاً شرکت نکردند به هیچ قیمتی. با اینکه قول داده بودند فردشان را معرفی کرده بودند، نیامدند. تازه در بحث ایدئولوژی هم وقتی بحث دیالکتیک تمام شد مسئله خداشناسی بنا بود مطرح بشود به هیچ قیمتی حزب توده و اکثریت حاضر به بحث نشدند، صریحاً به ما [گفتند] در بحث خداشناسی حاضر نیستیم، شرکت نمی کنیم و لو اینکه شما بروید افشاگری کنید و اعلام بکنید که این ها نیامدند. کما اینکه ما افشاگری کردیم، اعلام کردیم و این ها هم شرکت نکردند و نیامدند در بحث سیاسی هم این گروه ها حاضر نبودند. اگر بنا بود این بحث ها به ضرر باشد آن گروه ها استقبال می کردند. علت اینکه آن ها فرار می کنند شما خودتان می دانید یک نظرسنجی بکنید، چون بعد از آن مناظره یک نظرسنجی دقیقی کردیم. آن مناظره دیالکتیک به قدری مؤثر بود که اصلاً این دیالکتیک شده بود یک چیزی برای جوانان ما. به عنوان یک بت شده بود. یک غول شده بود آنچنان این بت شکسته شد و ویران شد و از بین رفت آن کسی که چپی ها در ایران ادعا می کردند مغز متفکر ایدئولوژی آن ها است آنچنان در آن بحث مفتضح شد که خودشان هم قبول کرده بودند که در این بحث محکوم شده اند. این احتجاج و مناظره ای که این همه برای ما مفید بوده اگر این بحث دیالکتیک در تلویزیون نبود و می خواستند با منابر و سخنرانی و با روزنامه این مسئله را برای جوان های ما حل بکنند شاید 5 سال دیگر هم ما موفق نمی شدیم.» 
 
حضور فعال روحانی در استیضاح وزیر مسکن دولت موسوی: مهندس گنابادی
اولین استیضاحی که در تاریخ جمهوری اسلامی به وقوع پیوسته است استیضاح مهندس گنابادی وزیر مسکن دولت موسوی بوده است. این استیضاح طی روزهای یازدهم و سیزدهم آبان 1361 در مجلس مطرح شد و نمایندگان زیادی در موافقت و مخالفت با استیضاح صحبت کردند. یکی از اصلی ترین موافقین استیضاح روحانی بوده است که موارد زیادی را برای استیضاح مطرح کرده است. در این قسمت ابتدا ادعاهای روحانی درباره عدم مدیریت وزیر مسکن، سپس جواب های وزیر و در نهایت جواب های  روحانی به وزیر مسکن را می آوریم. 
الف) مهم ترین دلایل استیضاح از نظر روحانی
1. مسئولیت تکمیل ساختمان های نظامی که در دولت موقت به وزارت مسکن داده شده بود خوب انجام نشده است، در صورتی که بسیاری از این ساختان ها بالای 60 یا 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و ادامه کار توسط وزارت مسکن به خوبی انجام نشده است. 
در جواب این ادعای روحانی، وزیر مسکن اینگونه پاسخ داده است که پیشرفت هر پروژه به دو قسمت ریالی و فیزیکی تقسیم می شود و این دو مساوی نیستند؛ یعنی اینگونه نیست که هر پروژه ای که 50 درصد پیشرفت ریالی داشته و نصف بودجه به آن اختصاص داده شده، لزوما 50 درصد هم رشد فیزیکی داشته باشد و جناب روحانی در برخی از موارد این دو نوع پیشرفت را با یکدیگر اشتباه گرفته اند. همچنین وزیر مسکن پس از ارائه گزارشی از وضعیت ساختمان های نیمه تمامی که به وزارت مسکن تحویل داده شده می گوید: «مراتب فوق مؤید این مطلب است که در زمان انتقال پروژه هاى نیروى هوایى به وزارت مسکن و شهرسازى حدود پنجاه درصد کارهاى منتقل شده پیشرفت کارى زیر شصت درصد داشته اند مسلماً برادر ما روحانى گزارشات خود را از دیگران گرفته اند آن دیگرانى که من اکنون باید در صداقت آنها شک کنم.»
2. درست نکردن باند فرودگاه های نظامی که باعث ضربه خوردن هواپیماهای جنگی شده است. یعنی یا باند قدیمی و فرسوده شده و باید روکش دار بشود (این امر باعث از بین رفتن چندین هواپیمای مدرن شده است). یا پایگاهی  بوده که سه باند داشته که دو تای آن ها خراب بوده و یکی نیز به خاطر وزش باد در جهت های مختلف نمی توان در تمام مدت شبانه روز از آن استفاده کرد. یا پایگاهی بوده که باند آن کوتاه بوده و بایستی تطویل باند انجام می شده است که این کار انجام نشده و چون باند کوتاه بوده هواپیما نتوانسته بنشیند و با خلبان درون آب رفته و خلبان هم از بین رفته است.
در جواب این ادعای روحانی، وزیر مسکن بیان می کند که همه اولویت بندی پروژه ها و اقدامات در نیروی هوایی با نظر خود فرماندهان و مسئولین نیروی هوایی انجام می شده است. او می گوید: «من در کمیسیون دفاع خدمت برادران کمیسیون عرض کردم. مطلب این است که براى اولویت دادن پروژه ما یک عددى داریم که این ریال است که ما مى توانیم براى نیروى هوایى خرج کنیم بعد مى رویم با آن ها مى نشینیم و مى گوئیم که برادران شما بگوئید که این را کجا خرج کنیم و این چیزى نیست که مثال بزنم و اشکال ندارد چون این دیگر محرمانه نیست. مى گویند اصفهان، شیراز، مشهد این اولویت را تشخیص دادند. خیلى خوب، مى گوییم اصفهان، شیراز، مشهد، کجاى اصفهان، شیراز، مشهد مى گویند آقا پایگاه فلان و فلان در شیراز، پایگاه فلان و فلان در مشهد بعد مى گوئیم خیلى خوب حالا پایگاه درست است. ولى کدام پروژه؟ بعد مى گویند پروژه فلان و پروژه فلان. بعد مى گوئیم کدام قرارداد؟ مى گویند قرارداد فلان و قرارداد فلان، از این بهتر مى شود؟ اولویت را خودشان داده اند و امضاهایشان هست و دقیقاً مشخص است.» همچنین وزیر مسکن در رابطه با بودجه تصویب شده در مجلس برای نیروی هوایی اینگونه می گوید: «در سال 59 حدود دو میلیارد و دویست میلیون تومان درخواست شد و تنها 850 میلیون تومان پول براى نیروى هوایى واگذار شد و این پول را ما خرج کردیم چهل میلیون تومان هم کسرى آوردیم و از جاى دیگر و از اعتبارات دیگر رویش گذاشتیم. در سال 60 دو میلیارد و سیصد میلیون تومان درخواست شد و تنها یک میلیارد بیست میلیون تومان واگذار شد و یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان خرج کردیم و چهل میلیون تومان کسرى را از سایر اعتبارات وزارت مسکن تأمین و در نیروى هوایى خرج کردیم.  در سال 61 دو میلیارد و یک صد میلیون تومان در خواست شده که تنها با 850 میلیون تومان موافقت گردید.»
همچنین وزیر مسکن درباره ادعای روحانی درباره باند پایگاه های هوایی اینگونه پاسخ می دهد: «خلاصه مطلب را بدون ذکر مشخصات به دلیل محرمانه بودن اینجانب شرح مى دهم و مکاتباتى را که آقاى روحانى ارائه نفرمودند در اختیار ریاست محترم مجلس مى گذارم. خلاصه مطلب این است که این کارها جزو کارهاى وزارت مسکن نبوده است. زیرا هشت سال پیش باند تحویل قطعى شده است و تعمیر و نگهدارى از وظایف خود نیروها است.» وزیر مسکن در ادامه راجع به بودجه نیروی هوایی که بایستی برای کارهای فوری هزینه می شده است اینگونه توضیح می دهد: «از این مبلغ فقط صرف هزینه 47 میلیون تومان را به ما دادند (صورت هزینه 47 میلیون تومان به ما دادند و بقیه اش را ندادند) اى کاش این 47 میلیون تومان صرف کارهاى ضرورى مى گردید. اینجانب صورت هزینه این 47 ملیون تومان را در اختیار ریاست محترم مجلس مى گذارم. باعث تأسف خواهد بود که بگویم این پول صرف خرید نان پز ماشینى و پرداخت اضافه کار و خرید 154 واحد کمپ پیش ساخته [که] قرارداد داشتند [شده است] و امروز ما مى-خواهیم آن کمپ ها را تحویل دهیم مى گویند استاندارد نیست، اما خودشان رفته اند (یعنى نیروى هوایى) و از همین شرکت که کارهایش را مى گویند استاندارد نیست کمپ پیش ساخته خریده اند. این مطلب تعجب ندارد از 175 میلیون تومانى که براى کارهاى ضرورى در اختیارشان بود فقط حدود 47 میلیون تومان را صورت حساب داده اند و آن هم آن صورت حسابى که خدمتتان گفتم و آنگاه مى گویند براى کارهاى ضرورى اعتبار نداریم روکش فرودگاه که ضرورى است. کارهاى دیگر را نمى توانند درست کنند ولى پول ها هنوز پیش آن ها است. شما قضاوت کنید و من خوشحالم که براى ارزشیابى کارها و گزارش مسئولین چنین فرصتى به دست آمده است.»
همچنین وزیر مسکن در رابطه با کوتاه بودن یکی از باندهای فرودگاهی که روحانی مدعی شده بود باعث سقوط هواپیما در آب شده و خلبان نیز کشته شده است، می گوید: «این باند قبل از انقلاب ساخته شده و قبل از انقلاب هم تحویل شده است و قبل از انقلاب قرار بوده است که این باند براى کارهاى آموزشى طویل شود. پس از انقلاب طویل شدن باند طبق نامه اى از درخواست هاى نیروى هوایى حذف مى شود. خود نیروى هوایى مى گوید آقا نمى خواهد طویل بشود حذف مى کنیم و مجدداً تقاضاى تحویل شدن آن را مى نماید و دو مرتبه مى گویند نه آقا طویل کنید. یک فرمانده عضو مى شود مى گوید که اینجا باید آموزشى باشد و مى گویند طویل کنید و یکى مى گوید لازم نیست این منطقه آموزشى باشد همان بس است و این باند که الان روى فرودگاه است براى نشستن هواپیما کافى است، ولى هواپیمایى که آموزشى است در حال آموزش است کافى نیست. طبق گزارش واصله، سقوط هواپیمای مورد اشاره برادرمان روحانى به دلیل عدم تطویل باند نیست و طبق اظهار یکى از فرماندهانى که (شاید مصلحت نباشد اسمش را بگویم) در جریان این امر بوده است سقوط هواپیما به دلیل نقص فنى دستگاه سمیلاتور و عدم تمرین خلبان هواپیما به موقع خود بوده است. این دستگاه آزمایشى است و خلبانان مى روند پشت آن مى نشینند. حینى که هواپیما شروع مى کند به کار براى پروار و پرواز مى کند و مى نشیند، آموزش مى بینید. آن برادرمان گفته است که چون این دستگاه آماده نبوده خلبان آموزش کافى را نداشته و هواپیما را زده زمین و به باند مربوط نیست و همچنین خلبان این هواپیما براى مدت هفت ماه پرواز آزمایشى نداشته است و لذا گزارش برادرمان روحانى دقیق نیست.»
در جواب وزیر مسکن روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «ایشان چیزهایى گفت که در حدى که من اطلاع دارم، من خنده ام گرفته بود، سیمیلاتور اصلًا چه ربطى به سقوط هواپیما دارد؟ و هواپیمائى بوده که سقوط کرده (که حالا ایشان مى گفت آموزشى بوده) آنکه سقوط کرده استاد خلبان بوده و بهترین خلبان در نیروى هوائى بوده، همه هم او را در نیروى هوائى مى شناسند من تعجب مى کنم، استناد من، سخن من نیست، استناد من گزارش رسمى بازرسى است. این گزارش مى گوید بخاطر عدم اجراى کار وزارت مسکن و شهرسازى زیان مالى و زیان جانى داشتیم. آن وقت در این گزارش پیوست بطور مفصل گفته چند مورد لاستیک ترکیدگى پیدا کرده، چند مورد (اف او دى) بوده، تمام موارد در این گزارش پیوست آمده است. تنها کسى که در این زمینه تخصص دارد همین ها هستند، نه وزارت مسکن مى تواند بگوید؛ یعنى در دادگاه هم ما مطرح بکنیم این ها متخصص این کار هستند. این کسى نیست که بگوییم کار ساختمانى بعهده اش هست این کسى که رئیس بازرسى هست اینجا امضاء کرده و او مقام مسئول است نه من تخصص دارم، نه ایشان و حالا ایشان نسبت هایى که به نیروى هوایى مى دهد، در اینکه نیروى هوایى براى مردم چه کرده و وزارت مسکن، خود ملت ایران باید قضاوت کند. دیروز پنج فروند هواپیما، همین نیروى هوایى مى اندازد، نیروى هوایى که در طول این مدت فداکارى کرده، اینها صداقت ندارند (همهمه نمایندگان) زنگ رئیس.»
یا درباره روکش کردن باند فرودگاه روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «بعد حالا به فرمانده آن پایگاه هم ما کارى نداریم که ایشان مى گوید او گفته است لازم نیست. خود برادرهاى مسکن و شهرسازى در ضمن نامه اى که نوشته اند (این مربوط به خود مسکن و شهرسازى است) مى گوید: نسبت به روکش باند فلان پایگاه اقدام مقتضى معمول دارند در صورتى که کمبود اعتبار است به ما اعلام کنند تا اقدام نسبت به کسب مجوز انجام گیرد. اگر این مربوط به شما نبود و شما نمى بایست انجام بدهید چطور اصل ضرورت را هم مجرى طرح شما مى گوید و هم در کمیسیون شرکت مى کنید و هم تعهد مى کنید انجام بدهید و هم شما مى دانید روکش وظیفه شما هست. در تمام نامه هایى هم که مکاتبه شده اینجا یک مورد وزارت مسکن نگفته است وظیفه من هست یا نیست براى اینکه روشن است لکه گیرى مربوط به نیروى هوایى است، اما این کار روکش کار وزارت مسکن است‏.»
درباره کم بودن بودجه وزارت مسکن روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «آقاى وزیر مى گوید من آمدم گفتم به من پول ندادند در این مجلس. اعلام کرد. من مى گویم اگر اهمیت این طرح ها را مى گفت این مجلس به او پول مى داد، هرچه مى خواست.»
3. وجود تناقض در آمارهای وزارت مسکن: مثلا یک انبار مهمات را در جایی گزارش داده اند که در سال 59 تحویل داده شده است و در جای دیگری گزارش داده اند که در سال 60 تحویل داده شده است.
درباره این ادعا وزیر مسکن اینگونه پاسخ می دهد: «مطلب این است که در سال 59 وقتى که این پایگاه به این انبارها نیاز مبرم داشته است (یعنى همان موقعى که تقریباً جنگ شروع شده بود) براى اینکه آقاى روحانى امروز نگویید چرا در بروکراسى گیر کرده اید، این انبار مهمات را برخلاف مقررات تحویل کارگاهى دادیم. (در کارگاه تحویل دادیم) که صورت جلسه تحویل و تحول آن و حتى تشکر فرمانده نیروى هوایى و وزیر دفاع وقت موجود است که عیناً تقدیم ریاست مجلس مى شود. (خیلى جالب است فرمانده نیروى هوایى و وزیر دفاع مملکت از اینکه ما این ها را به موقع تحویل دادیم تشکر کرده اند بعد مى گویند هنوز تحویل نشده است.)
بعداً در 27/5/61 به خاطر آنکه کارهاى قانونى هم انجام شده باشد نوشته ایم که بیایند این کارها را که قبلًا باید انجام مى شد و اگر انجام مى شد شاید چند ماه مسئله تحویل و تحول انبارها به عقب مى افتاد، حالا انبارها را تحویل بگیرید. گفتیم زمان جنگ است وضعیت غیر عادى است در نتیجه انبارها را تحویل دادیم. حالا مى گوییم آقا بیایید تحویل بگیرید. صورت جلسه تحویل هم داریم.»
4. وجود فساد و عیاشی در دستگاه های زیرمجموعه وزارت مسکن: روحانی در این رابطه می گوید: «سپاه آنجا یک گزارشى داد، نوشته است، اینجا عشرتکده است. حالا من یک تکه اش را مى خوانم. نوشته است که ما در کارگاه مسائلى از گروهک ها داشتیم (همان کارگاهى که زیر نظر وزارت مسکن دارد فعالیت مى کند) بعضى ایادى خوانین و اشرار در شرکت "مهک" نفوذ داشتند. عکس العمل از جانب این مسئولین دیده نشده است. افرادى که از خانه هاى مجلل و لوکس به صورت ویلا استفاده مى نمودند. کوچکترین کار خود را با ماشین هاى کولردار انجام مى دادند. افرادى که در محل زندگى آن ها مشروبات الکلى و وسایل عیاشى و انواع نوارهاى ترانه هاى کذایى [وجود دارد.] این گزارش سپاه پاسداران چابهار است.»
وزیر مسکن در پاسخ این ادعا می گوید: «ایشان ادعا کردند که آنجا یک عشرتکده است که زیر نظر وزارت مسکن و شهرسازى اداره مى شود و افراد سوار ماشین کولردار مى شوند (کسى اگر به آن منطقه رفته باشد مى داند واقع مطلب این است که بدون ماشین کولردار سخت است کسى 12 ماه آنجا باشد.) از این برادر مى پرسم که این عشرتکده به ادعاى شما که در آن مشروبات الکلى مى خورند در داخل پایگاه است یا خارج آن؟ اگر در داخل پایگاه است که باید گفت یا این مشروبات الکلى و نوارهاى لهو و لعب از آسمان به این پایگاه آمده یا از در ورودى. اگر از در ورودى وارد شده در این صورت آیا نباید انتظار داشت که اسناد فوق محرمانه از این پایگاه خارج شود؟ من توضیح بدهم دلم نمى آید رد بشوم. مى گویند که پایگاه عشرتکده است و این اشکالات را دارد. پایگاه یک در ورودى دارد، اگر این در ورودى را شما نمى توانید چک کنید و کنترل کنید که آنجا فرمانده دارد، گروه ضربت نیروى هوایى است سیاسى ایدئولوژیک هست و نمى تواند کنترل کند و نکرده. اسناد فوق محرمانه را چطورى در این پایگاه بگذاریم؟
 و من قبول ندارم این حرف را که آنجا عشرتکده است، بیشترین زحمت را آنجا کشیده اند و آیا اگر روزى با ادعاى آقاى روحانى یکى از کارگران این شرکت که اصولًا تحت مدیریت وزارت مسکن نیست و زیر نظر مدیر دولتى است که هیچ گناهى ندارد از داخل گروهک ها سر درآورد مسئول آن وزارت مسکن است یا شرکت پیمانکار یا یک سازمان دیگر؟ پس هر گروهکى را در این مملکت مى گیرید و در هر شرکتى هست بیایید به وزرات مسکن بگویید، بگویید تو چقدر بى عرضه اى که یک عضو یک گروهک در این شرکت بود. آخر من مسئولش نیستم.»
یکی از حواشی این استیضاح بحثی است که میان حائری زاده که طرفدار مهندس گنابادی بوده و روحانی شکل می گیرد. مباحث مطرح شده را به صورت مستقیم از مذاکرات روز 13/8/61 نقل می کنیم: 
حائری زاده: به اعتقاد من آقاى روحانى کارگردان اصلى این کار بودند و بقیه برادران تحت تأثیر ایشان قرار گرفتند.
دکتر روحانى:  اهانت نکنید (حائرى زاده- کارگردان اصلى مسئله اى نیست) آقاى هاشمى شما چرا جلوگیرى نمى کند؟ این چه حقى دارد با بنده این طور حرف بزند؟
حائرى زاده: من عرض مى کنم براى اطلاع آقایان نمایندگانى که در میان دوره اى تشریف نداشتند ....
رئیس: شما که بدتر کردید.
یکى از نمایندگان: نماینده بیرجند را راهش ندهید.
دکتر روحانى: وزیر ده بار اهانت کردند شما هیچى نگفتید آقاى هاشمى.
رئیس: شما بیشتر اهانت کردید من که حرف هاى شما را بیشتر مى فهمم.
حائرى زاده: آقاى روحانى در همین جا در همین مجلس ...
خلخالى: آقا شما به ایشان نسبت دادید عشرتکده درست کرده است. خودتان مى خواستید ملاحظه کنید.
حائرى زاده: در همین مجلس براى اطلاع نمایندگان میان دوره اى که بعداً تشریف آوردند عرض مى کنم آقاى روحانى در همین مجلس با آقاى وزیر مسکن در اینجا سى و چهل نفر نمایندگان شاهد بودند و اینجا برخورد اهانت آمیزى کردند و به معاونین ایشان اهانت کردند و حالا بعد هم برخوردها ادامه دارد. (همهمه نمایندگان).»
البته در آخر جلسه علنی مجلس حائری زاده از روحانی معذرت خواهی می کند. رئیس مجلس درباره اعتذار حائری زاده اینگونه می گوید: «آقای حائریزاده نامهای نوشتند و عذرخواهی کردند و گفتهاند که کلمه کارگردان را که بکار بردم تحت ناراحتی بود و فشار عصبی آن موقع داشتم و از آقایان امضاکنندگان عذرخواهی میکنند.»
درباره این استیضاح چند نکته مهم وجود دارد:
1. بحث ارائه آمارهای متفاوت از سوی مسئولین نظام که امروزه به یکی از مهم ترین بحث های سیاسی تبدیل شده است ظاهرا سابقه ای 30 ساله دارد و یکی از ادعاهایی که هر دو طرف دعوای استیضاح مطرح می کرده اند آمارهای متفاوتی بوده است که هر کسی به نفع خود ارائه می کرده است و دیگری را متهم به عدم صداقت می کرده است. در این موضوع به نظر می رسد، که در بسیاری از موارد هر گروه سعی می کند موضوع را به آنگونه که به نفع حزب و گروه خودش باشد ببنید و اشکالاتی را که در کارش وجود دارد نادیده بگیرد. ما به آمارهایی که در این استیضاح آمده است دسترسی کامل نداریم و نمی توانیم قضاوت کنیم که کدامیک از طرفین استیضاح درست می گفته اند، اما این رویکرد که مسئولین قوای مختلف همدیگر را متهم به عدم صداقت در ارائه آمارها بکنند، قطعا رویکردی اشتباه است که تنها به نفع دشمنان نظام اسلامی است. آقای روحانی نیز که هم اکنون ریاست قوه مجریه را بر عهده گرفته اند بایستی با نگاهی منصفانه به تلاش های مسئولین قبلی قوه مجریه نگاه کنند و از زیر سؤال بردن دستاوردهای دولت های قبلی خودداری کنند.
2. این استیضاح جنجالی ترین حضور حسن روحانی طی 20 سال نمایندگی او در مجلس است. او در این استیضاح جدی ترین مخالف وزیر مسکن بود و تلاش زیادی کرد تا او نتواند رأی اعتماد مجدد از مجلس بگیرد که البته در این کار موفق نبود و در نهایت مجلس با 101 رأی موافق، 75 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به حضور مجدد مهندس گنابادی در دولت رأی اعتماد مجدد داد. اسامی موافقین و مخالفین این استیضاح در مشروح مذاکرات مجلس آمده است که در بین موافقین ابقای مجدد وزیر مسکن، نام هاشمی رفسنجانی به چشم می خورد که نشان  می دهد علی رغم نزدیکی هاشمی با روحانی، هاشمی با این استیضاح مخالف بوده است. 
مخالفت روحانی با تشکیل  وزارت اطلاعات
طرح تشکیل وزارت اطلاعات در 19/2/62 در مجلس مطرح شد و موافقان و مخالفان نظرات خود را مطرح کردند. روحانی نیز در این رابطه نظراتش را مطرح کرده است. روحانی با تشکیل وزارت اطلاعات مخالف بوده است و معتقد بوده که باید دستگاه اطلاعاتی کشور زیر نظر قوه قضاییه باشد.
 
 او در این رابطه می گوید: « همه ما می دانیم ارگان اطلاعاتى کشور خوب بالاترین قدرت در کشور خواهد شد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اگر ما این قدرت را در اختیار 5 نفر فقیه قرار بدهیم یعنی شوراى عالى قضایى که 5 نفر مجتهد و فقیه در هر زمانى هستند آن ها بالاى سر این قوه باشند اطمینان قلبى براى ما بسیار بیشتر است از اینکه قدرت مطلقه این اطلاعات در اختیار یک فرد به عنوان وزیر باشد.»
 
نتیجه گیری در مورد مجلس اول
مجلس اول به چند دلیل یکی از مهم ترین و جنجالی ترین مجالس جمهوری اسلامی بوده است. اول اینکه در این مجلس به دلیل وجود مسائل مهم و بحرانی مثل جنگ، ترور مسئولین رده بالای نظام، غائله های تجزیه طلبانه، عزل بنی صدر و  ...  شرایط خاصی در مجلس حاکم بوده است. دوم اینکه در این مجلس به دلیل تأکید حضرت امام (ره) بسیاری از نیروهای اصیل انقلاب حضور داشته اند و مجلس به لحاظ مباحث مختلف نظری و قانونی در سطح بالایی بوده است، البته حضور نمایندگان نهضت آزادی و دیگر گروه های سیاسی نیز در این مباحث مجلس بی تأثیر نبوده است و سوم اینکه به دلیل اول بودن این مجلس، در برخی موارد بی تجربگی هایی در بین نمایندگان مجلس دیده می شود که البته فضای انقلابی-گری نیز در آن بی تأثیر نیست. فعالیت روحانی در مجلس اول نیز بر همین اساس می توان بررسی کرد. او در بسیاری از مسائل اظهار نظر کرده است و حضوری فعال در مجلس داشته است. همچنین به دلیل نمایندگی که از طرف مجلس در شورای سرپرستی صدا و سیما داشته است بسیاری از مباحث و طرح-های صدا و سیما را در مجلس پیگیری می کرده است و همه این موارد در سوابق ایشان در مذاکرات مجلس موجود است.
 
مجلس دوم(63 تا 67)
تمجیدهای روحانی از آیت الله ری شهری
تشکیل وزرات اطلاعات در دوره اول مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. درباره این طرح باید گفت که ابتدا طرح تشکیل وزارت اطلاعات به تصویب رسید و سپس طی یک ماده واحد که در تاریخ 29/2/62 در مجلس مطرح شد شرایط وزیر اطلاعات به شرح ذیل به تصویب مجلس رسید:
«وزیر اطلاعات دارای شرایط زیر خواهد بود:
1. از نظر تحصیلات در حد اجتهاد.
2. اشتهار به عدالت و تقوی.
3. داشتن سابقه روشن از نظر سیاسی و مدیریت.
4. عدم عضویت در احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی.
تصویب این طرح باعث شد که در مجلس دوم و هنگام معرفی وزیر اطلاعات جدید بر اساس این طرح عمل شود و دولت موسوی آیت الله ری شهری را برای بر عهده گرفتن این سمت به مجلس معرفی کرد. روحانی در جلسه 24/5/63 در موافقت با برخی از وزرا صحبت می کند. یکی از این وزرا وزیر اطلاعات است. روحانی درباره سوابق مذهبی و اطلاعاتی آیت الله ری شهری اینگونه می گوید: «نسبت به فردى که معرفى شده به عنوان وزیر اطلاعات یعنى برادرمان حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقاى رى شهرى بنده به خاطر آشنائى که با ایشان از سال 41 دارم و در طول این مدت ارادتمند ایشان بودم از لحاظ تدین نکاتى را آنچه که من خودم در رفاقت و دوستى با ایشان لمس کرده ام خدمتتان عرض مى کنم. از سال 41 که در حوزه علمیه قم بنده با ایشان آشنا شدم همواره ایشان را با این ویژگى ها مى دیدم؛ تدین و تعبد ایشان و حتى تهجد ایشان بسیارى از نیمه شب ها ما مى دیدیم که حجره ایشان چراغش روشن است و مشغول نماز و دعا و تهجد هستند و این براى ما بسیار مهم است. ... به اضافه ایشان در کارهاى اطلاعاتى بوده. در کشف و خنثى سازى چندین گروه توطئه گر ایشان از همان لحظات اول از همان اولین خبرها، قبل از پخته شدن، در جریان بوده، نظارت کرده برجریان و به ثمر رسانده. در مسائل اطلاعاتى تجربه اش بسیار گران بها است. این نیست که ما بگوئیم که فردى که حدود 3 سال است مداوما به کار اطلاعاتى برخورد دارد و افرادى که در کار اطلاعاتى دارند کار مى کنند بر آن ها نظارت دارد و تجربه گرانبهایى را به دست آورده، این تجربه به سادگى امکان پذیر نیست، این تجربه با درس خواندن کلاس دیدن و مطالعه کردن هم امکان پذیر نیست؛ یک مقدار استعداد لازم براى این کار لازم است و یک مقدار هم تجربه در عمل که این تجربه را پیدا کرده و ما افرادى مثل ایشان که داراى این تجربه باشند خیلى زیاد معلوم نیست در کشور داشته باشیم‏.»
 
نتیجه گیری مجلس دوم
مجلس دوم از سال 63 شروع و تا سال 67 ادامه پیدا کرد. در این دوران مهم ترین مسئله کشور، مسئله جنگ و دفاع مقدس بوده است و روحانی در مسائل مربوط به دفاع مقدس بسیار فعال بوده و سمت های متعددی در این باره بر عهده داشته است و بر همین اساس است که در مجلس دوم حضور روحانی بیشتر در زمینه طرح ها و مسائل نظامی و امنیتی بوده است. او در طرح هایی مثل طرح اصلاح قوانین ارتش یا قانون خدمت وظیفه عمومی یا طرح قانونی ارتش جمهوری اسلامی ایران حضوری فعال داشته است، اما در زمینه نطق های پیش از دستور، تذکر به مسئولین و سؤال از اعضای کابینه و ... فعالیت کمتری داشته است.
مجلس سوم (67 تا 71)
تحلیل روحانی از وضعیت کشور و جهان در سال های آخر دهه شصت
سال 68 یکی از مهم ترین سال ها برای جمهوری اسلامی ایران بوده است. در این سال و پس از رحلت حضرت امام (ره) آیت الله خامنه ای به رهبری انتخاب شدند و دولت هاشمی نیز با شعار سازندگی وارد عرصه اجرایی کشور شد. در این باره تحلیل های متفاوتی ارائه شده است. روحانی در 17/10/68 در نطق پیش از دستور خود در مجلس تحلیلی جامع از وضع کشور و منطقه ارائه می کند. او در تحلیل خود از سه حادثه مهم و سه نقطه امید برای جمهوری اسلامی یاد می کند و اینگونه می گوید: «اگر این سه نکته رادر کنار هم قرار دهیم، یعنى از دست دادن بزرگترین شخصیت جهان اسلام و رحلت حضرت امام، حوادثى که در منطقة ما به وقوع پیوسته و حوادث جهانى که ما شاهد آن هستیم، ما را وادار مى کند که در این مقطع تاریخى با وحدت بیشتر و با انسجام بیشتر در برابر توطئه هاى جهانى بایستیم و مقابله کنیم. ما در کنار این سه حادثه سه نقطة امید و روشن رادر داخل کشورمان شاهد بودیم که هر سه نعمت و هدیه الهى بود. ... این سه نقطه امید یعنى حضور مردم در صحنه، رهبرى توسط لایق ترین فرد و در دست گرفتن بار مسؤولیت [اجرایی] کشور توسط چهره دوم انقلاب و کشور، چیزى بود که در برابر همه توطئه ها مردم ما را امیدوار کرد و تمام آن توطئه ها و نقشه هایى که دشمن در نظر داشت نقش بر آب نمود.»
او در ادامه صحبت هایش درباره جایگاه ولایت فقیه می گوید: «در برابر توطئه هاى جهانى و منطقه آن کسى که مى تواند مردم را یکپارچه بکند، آن شخصیتى که مى تواند وحدت ملى براى ما ایجاد بکند، آن کسى که مى تواند پرچم مبارزه رادر برابر همه توطئه ها بردوش بگیرد، کیست؟ کدام نهاد است؟ کدام قدرت است؟ نه مجلس، نه دولت، نه قوة قضائیه، نه هیچکس دیگر نمى تواند این پرچم را بر دوش بگیرد. این پرچم [را] تنها رهبرى است که مى تواند بردوش بگیرد. آن کسى که امروز مى تواند در برابر این توطئه ها بایستد و بشکند ملت بزرگ ایران هست به رهبرى یک راهبر و آن ولایت فقیه است. (احسنت). اگر ولایت فقیه ما نداشتیم، انقلاب ما پیروز نبود واگر ولایت فقیه ما نداشتیم در برابر ده ها و صدها توطئه اى که در طول این 10- 11 سال بود ما را خرد کرده بودند.»
 
 
نزدیک شدن به اروپا برای مقابله با توطئه های آمریکا
یکی از نطق های پیش از دستور روحانی در مجلس سوم در زمانی بوده است که صدام به کویت حمله کرده است و در داخل کشور مواضع متعددی در این زمینه گرفته شده است. برخی طرفدار کمک به آمریکا در مقابل عراق و برخی نیز طرفدار کمک به صدام در مقابل آمریکا بودند. روحانی که در آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود در نطقی که در 5/10/69 در مجلس ایراد کرده است، اینگونه درباره روابط خارجی ایران در آن زمان اظهار نظر می کند: «شعارى که جمهورى اسلامى ایران دارد یکى شعار به حق و منطقى و صحیح و درست و در راستاى مقابله با توطئه آمریکاست و آن امنیت منطقه توسط کشورهاى منطقه بدون حضور نیروهاى خارجى در منطقه. بنابراین با توجه به اینکه این مسئله فوق العاده براى ما و کشورهاى منطقه حیاتى است ما باید در سیاست خارجى در منطقه فعال باشیم و با رقابت شدیدى که بین اروپا و آمریکا نسبت به این منطقه وجود دارد ما باید روابطمان را با اروپا گسترده تر بکنیم و در برابر توطئه آمریکا مقابله کنیم‏.»
به نظر می رسد این مواضع با مواضع فعلی روحانی که در مناظره های انتخاباتی نیز مطرح شد، تفاوت داشته باشد. در مناظره سوم روحانی در جواب حدادعادل گفت که مذاکره با آمریکا راحت تر است زیرا اروپایی ها کدخدایی دارند که باید مرتب از او اجازه بگیرند پس اگر با همان کدخدا مذاکره کنیم آسان تر است. به نظر می رسد روحانی در آن زمان آمریکا و اروپا را در کنار یکدیگر می دانسته ولی الان معتقد است که آمریکا کدخدای جهان است و اروپایی ها برای همه کارهایشان از آمریکا اجازه می گیرند.
 
نتیجه گیری مجلس سوم
در این دوره از مجلس نیز روحانی در بیرون مجلس سمت های امنیتی و نظامی متعددی بر عهده داشته است و در سال 68 از سوی رهبری به عضویت شورای عالی امنیت ملی درمی آید و از سوی رئیس جمهور نیز به دبیری این شورا برگزیده می شود. او فعالیت زیادی در مجلس سوم نداشت و بیشتر به طرح های مربوط به مسائل امنیتی و نظامی مثل طرح ادغام وزارتخانه های دفاع و سپاه پاسداران پرداخته است. او در لایحه بودجه هر سال نیز پیشنهادات و مباحثی را در مجلس ارائه کرده است.
 
 
مجلس چهارم(71 تا 75)
حقوق بشر آمریکایی از نظر روحانی
یکی از حوادث مهم بین المللی در اوایل دهه هفتاد حمله عراق به کویت و پس از آن حمله آمریکا به عراق بوده است. این دو حمله نظامی باعث به هم خوردن امنیت در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس شد و بر همین اساس، روحانی که در آن زمان هم دبیر شورای عالی امنیت ملی و هم نائب رئیس مجلس بود در این مورد موضع گرفت. او در سخنرانی که در تاریخ 29/10/71 در مجلس داشته است درباره حمله آمریکا به عراق، مسئله فلسطین، محکومیت شورای امنیت سازمان ملل و دیگر مسائل بین المللی نکات مهمی را ذکر می کند. او در سخنرانی خود شورای امنیت سازمان ملل را به خاطر حمله به عراق به شدت محکوم می کند و با نشان دادن رفتار دوگانه این شورا و مقایسه عملکرد این شورا در مسئله فلسطین و عراق بیان می کند  که آنچه برای غرب اهمیتی ندارد حقوق بشر و حقوق بین الملل است. در ادامه بخشی از صحبت های او را می آوریم: «مسئله دیگرى که از لحاظ منطقه اى و بین المللى حائز اهمیت است، حوادث نگران کننده روزهاى اخیر و حملات چند کشور غربى به رهبرى آمریکا علیه عراق است که از جهاتى این حوادث حائز دقت و تأمل است.
نکته حائز اهمیت در این حوادث این است که حملات کشورهاى غرب، تحت عنوان حمایت از قطعنامه-هاى شوراى امنیت سازمان ملل متحده انجام گرفته است: سؤال ما این است که اولا در کجاى منشور ملل متحد آمده است که ضمانت اجراى مصوبات شوراى امنیت، موشک هاى زمین به زمین، سطح به سطح، بمب ها و موشک هاى هوا به زمین کشورهاى غربى آنهم 3 کشورى که در این عملیات شرکت داشته اند ذکر شده است.
ثانیا اگر نقض یک قطعنامه و نادیده گرفتن مصوبات شوراى امنیت موجب حملات موشکى و هوایى است چرا در بوسنى و هرزگوین و در فلسطین اشغالى از این ضمانت هاى اجرایى خبرى نیست؟
ثالثا مگر شوراى امنیت خود قادر به تفسیر مصوبات خود نیست؟ مگر شوراى امنیت خود قادر نیست که تصمیمات جدید خود را اعلان نماید؟ وکالتى که 3 کشور غربى عملا از طرف شوراى امنیت به عهده گرفته اند از کجاست؟
نکته دیگرى که در این حادثه حائز دقت است این است که حملات اخیر سه کشور غرب با تشدید تجاوزات صرب ها در بوسنى و هرزگوین و سبعیت هاى جدید اسرائیل نسبت به مردم مسلمان فلسطین یعنى صاحبان اصلى آن سرزمین و اخراج بیش از چهار صد نفر از آزادیخواهان و مبارزان فلسطینى همراه بوده است. على رغم آنکه شوراى امنیت نسبت به اخراج فلسطینیان اعلام موضع‏ کرده است و از اسرائیل خواسته است که فلسطینیان به خانه و کاشانه خود برگردند. این حادثه و همزمانى این حادثه با حوادث مولمه دیگر در جهان پرده از روى این حقیقت برمی دارد که آنچه که براى غرب اهمیتى ندارد حقوق انسان ها، حقوق بشر، قوانین بین المللى و مصوبات بین المللى است و تنها چیزى که براى غرب مهم است منافع مادى خود آنهاست.»
 
اعتماد ناطق به روحانی
اکثریت مجلس چهارم دست جناح راست بود و هماهنگی زیادی بین این مجلس با دولت هاشمی وجود داشت. در این مجلس ریاست به ناطق نوری رسید و در هر چهار سال روحانی نائب رئیس اول مجلس بود و در غیاب ناطق نوری ریاست مجلس را بر عهده می گرفتد. در مدت نائب رئیسی روحانی در مجلس چهارم رابطه بسیار صمیمانه ای بین او و ناطق نوری برقرار بوده است. برخی از شواهد این رابطه در مذاکرات مجلس چهارم و پنجم منعکس شده است. در یکی از جلساتی که در تاریخ 20/12/73 برگزار شده و ناطق نوری حضور نداشته و روحانی رئیس مجلس بوده است تصمیمی گرفته می شود که مورد اعتراض برخی از نمایندگان قرار می گیرد. ناطق نوری در جواب این نمایندگان می گوید: 
رئیس: خوب حالا این زمان خود آقاى روحانى بوده بعد از ظهر ایشان مى آیند زمان خود ایشان شما صحبت بفرمایید هر تصمیمى گرفتید قبول. بگذارید خود آقاى روحانى بیایند چون خودشان در صورت مذاکرات و در جریان مذاکرات و در همه چیز بوده اند خودشان تصمیم بگیرند. بنده هم همین جا اعلام مى کنم هر تصمیمى ایشان گرفت براى من قابل قبول است.»
در مجلس پنجم نیز دوباره همین اتفاق تکرار می شود و این بار نیز ناطق نوری به صورت کامل از مدیریت روحانی دفاع می کند. در مذاکرات سوم بهمن 1375 ناطق نوری درباره مدیریت روحانی اظهار نظر می کند: 
رئیس: ببینید! حالا اگر در مدیریت خود بنده بود مى توانستم که قضاوت بکنم و یا در نظرم تجدید نظر بکنم یا یک تأمل دیگرى. در مدیریت جناب آقاى روحانى بوده، تشخیص با مدیر جلسه است. من در آن مدیریت نبودم، مدیر جلسه تشخیص داده است که مغایرت ندارد، بعداً هم با ایشان هم صحبت شد، آقاى باهنر را خواستیم با ایشان صحبت کردند، ایشان تشریف آورده بودند و حضور داشتند با ایشان صحبت شد، استنباط ایشان همچنان این بود که قابل طرح بوده است و چون در مدیریت ایشان هم بوده و استنباط ایشان هم بوده، حق این نیست که حالا من در این مدیریت خودم، بخواهم که مصوبه اى را که مدیر دیگرى در زمانى که جلسه را اداره مى کرده، من بخواهم آن مصوبه را تغییرى بدهم، خیلى متشکرم.»
به نظر می رسد این رابطه خوب همچنان ادامه دارد و روحانی احترام زیادی برای ناطق نوری قائل است و ناطق نیز مشاوره های فراوانی به روحانی در امور مختلف می دهد.
 
پروژه اسلام هراسی و ایران هراسی توسط آمریکا پس از فروپاشی شوروی
پس از فروپاشی شوروی و از بین رفتن حاکمیت دو قطبی در جهان نظریه های مختلفی درباره روابط بین الملل مطرح شد. برخی معتقد بودند آمریکا برای توجیه بسیاری از اعمال خود مجبور به خلق یک دشمن و تصویرسازی منفی از او در ذهن جامعه جهانی است. این افراد معتقد بودند که آمریکا پس از فروپاشی شوروی مهم ترین دشمن خود را اسلام و تفکرات انقلابی اسلامی می داند و تمام تلاشش را برای از بین بردن این تفکر انجام خواهد داد. روحانی در صحبت های که در هجدهم فرودین 72 به مناسبت حمله نظامی ارمنستان به منطقه قره باغ انجام داده به این موضوع به صورت مفصل پرداخته است و به نوعی این نظریه را مطرح کرده است. او در این باره می گوید: «متأسفانه همسایگان جنوبى ما در این اواخر در هر نشستى که دارند براى خوش آمد دیگران و به نفع دیگران بیانیه اى را صادر مى کنند که این بیانیه نه به نفع آنهاست نه به نفع ایران است نه به نفع همسایگى کشورها و اتحاد اسلامى است.
حتماً آمریکائی ها مایل هستند که یک چنین بیانیه هایى صادر شود بدلیل اینکه دولت آمریکا بخاطر حل مشکلات فراوان داخلى که این مشکلات داخلى تنها اقتصادى هم نیست حتى اجتماعى و سیاسى هم مى باشد و براى حل معضلات داخلى خود و مسائلى که در سطح جهانى با آن روبروست حتى مسائلى که در اروپا با آن روبروست ناچار است همواره یک دشمن خارجى داشته باشد و آن دشمن خارجى را بیش از آنچه که هست بزرگ جلوه دهد تا معضلات خود را حل کند و لذا بعد از پایان جنگ سرد آمریکائی ها بنیادگرایى اسلامى را که در رأس آن جمهورى اسلامى ایران است بعنوان خطر بزرگ خود، منطقه و غرب اعلام مى کنند تا معضلات خود را با اروپا بتوانند حل کنند تا مشکلات داخلى خود را حل کنند، تا سیاست نظامى گرانه خود را در سطح جهانى و فروش تسلیحات خود را توجیه کنند و براى مداخلات خود در سطح جهان توجیه سیاسى و حقوقى براى آن بیابند.
آمریکا منفعتش آن است که جمهورى اسلامى ایران را کشورى خطرناک براى جهانیان و مخصوصاً براى منطقه اعلام کند تا اسلحه خود را به منطقه بفروشد تا حضور بیشتر نظامى و غیر قانونى خود را در منطقه توجیه کند. این به نفع آمریکاست که جمهورى اسلامى ایران را کشورى متجاوز اعلام کنند، کشورى خطرناک اعلام کنند. از طرف دیگر این نفع براى برخى از کشورهاى عربى منطقه آفریقا که وضعیت کشورشان بحرانى است و جایگاه مردمى ندارند و هر روز به دلالى مشغول هستند گاهى به سمت اروپا و اخیراً به سمت آمریکا براى اینکه معضل داخلى خود را حل کنند، براى اینکه خشونت خود را در داخل کشور خود توجیه کنند، دستگیری هاى وسیع را توجیه کنند ناچار هستند به یک دشمن خارجى که آن دشمن خارجى را بعنوان ایران اعلام مى کنند توجه بدهند تا بتوانند مشکل داخلى خود را و برخوردهاى خشونت آمیز خود را توجیه کنند. ... اسرائیل براى اینکه بتواند همسایگان عرب خود را به سر میز مذاکره بکشاند، امتیازى به آن ها ندهد مشکلات و زخم هاى کهنة منطقه را بصورتى حل کند، تجاوزات خود را توجیه کند، براى او مناسب است که دشمنى را در منطقه معرفى کند که دشمن مشترک اعراب و اسرائیل باشد و ایران را بعنوان دشمن بزرگ خود و دشمن بزرگ کشورهاى عربى منطقه معرفى مى کند تا در دنیاى عرب، اسرائیل دشمن اول و خطرناک منطقه نباشد.
... اگر امارت مرکزى ابوظبى با دیگر امارت هاى خود مشکلى دارد مناسب تر است مشکل خود را از طریق دیگرى حل کند. در سر میز اجلاس این امیرها مرتب نگوید فعلا ما یک دشمن خارجى داریم نباید مسائل داخلى حل شود، من فکر مى کنم براى ابوظبى هم یک راه حل مناسبى نباشد که ایران را براى اسکات سایر امیرها بعنوان دشمن خارجى خود معرفى کند.
جمهورى اسلامى ایران، از سال 1971 وضعیتى که منطقه داشته است تا امروز هیچ تغییرى بوجود نیاورده است. از پیروزى انقلاب تا امروز هیچ تغییرى در منطقه و در وضعیت سیاسى و حقوقى سه جزیره بوجود نیامده است، البته ما همواره حسن نیت جمهورى اسلامى ایران و برادرى و حسن همجوارى مان را اعلام کرده ایم، اما همواره بر این نکته هم تأکید داشته ایم که جمهورى اسلامى ایران به هیچ کشورى و به هیچ دولتى و به هیچ قدرتى و به هیچ ابرقدرتى اجازه نخواهد داد در امور داخلى اش مداخله کند یا در تمامیت ارضى کشورش و یا یک وجب از خاک این جمهورى چشم طمع داشته باشد. امیدورایم همسایگان جنوبى ما به منافع بلند مدت خود بیندیشند و کارى نکنند که نفعش براى دیگران و یا حتى دشمنان مشترک ما باشد و ضررش به حال آنها (احسنت احسنت).»
 
تمجید روحانی از شهید آوینی
شهید آوینی در 20 فرودین 72 در منطقه فکه به شهادت رسید و انقلاب اسلامی یکی از نیروهای هنرمند و متعهد خود را از دست داد. روحانی در تاریخ 22/1/72 در حالی که ریاست مجلس را بر عهده داشت این ضایعه تأسف بار را تسلیت گفت و درباره هنر این شهید بزرگوار گفت:
 « مردم کشور ما با هنر ایشان و با صداى ایشان در سریال هایى که تحت عنوان "روایت فتح" بود آشنا هستند.
این جهادگر، این ایثارگر و این مخلص در راه انقلاب و تبلیغ اسلام و تبلیغ راه ایثار و جهاد و تبلیغ راه و فداکارى رزمندگان و ایثارگران عمرى تلاش‏ کرده بود و اصولا این گروه راه جدیدى را در مسیر هنر باز کردند. بسیار ساده با یک اطاق کوچک با وسایل محدود، اما توانستند هنرى را بیافرینند که هم از دیدگاه هنر قابل ملاحظه بود و هم از لحاظ بیدارى مردم و اعتلاى فرهنگ اسلامى تلاش و کوشش کردند اساساً راه جدید و مسیر نوى را اینها پیش پاى هنر وهنرمندان باز کرده اند.»
 
نتیجه گیری مجلس چهارم
روحانی در مجلس مجلس چهارم به نائب رئیسی می رسد و همین امر باعث می شود که حضوری فعال در این مجلس داشته باشد و در برخی از موارد به جای ناطق نوری ریاست را بر عهده بگیرد. او در مجلس ریاست کمیسیون سیاست خارجی و در خارج از مجلس دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت. این مسئولیت های روحانی در مجلس چهارم باعث شده بود که بسیاری از مواضع وی در در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی و با ادبیاتی دیپلماتیک باشد. در این دوره از مجلس حوادث مهم بین المللی اتفاق افتاد که مواضع روحانی در این باره را نقل کردیم. همچنین مجلس چهارم که اکثریت آن به دست جناح راست بود به لحاظ سیاسی با دولت هاشمی هم سو و هم خط بود و روحانی یکی از مهم-ترین حامیان دولت هاشمی در مجلس به شمار می رفت و به خاطر همین نزدیکی، دولت و مجلس در بسیاری از موارد هم نظر بوده اند و اختلاف خاصی بین دولت هاشمی و مجلس چهارم دیده نمی شود.
 
مجلس پنجم(75 تا 79)
گزارش روحانی از سیاست  خارجی هاشمی
در سال 76 و هنگام تحویل دادن دولت از سوی هاشمی به خاتمی، جلساتی برای تقدیر و تشکر از زحمات هاشمی و ارائه گزارش دولت های پنجم و ششم برگزار شد. یکی از جلسات در تاریخ 31/4/76 و در مجلس پنجم برگزار شد و مجلس شورای اسلامی از زحمات هشت ساله هاشمی قدردانی کرد. یکی از سخنرانان اصلی این جلسه که گزارشی از وضعیت سیاسی امنیتی کشور ارائه کرد حسن روحانی بود. او در گزارش خود به صورت کامل از فعالیت ها و برنامه ها دولت هاشمی دفاع می-کند و این دولت را دولتی خدمتگزار می داند. قسمت های از این گزارش را در ادامه می آوریم:
او در توصیف شخصیت هاشمی می گوید: «تلاش مستمر وى براى اقتدار اسلام و انقلاب اسلامى، عشق مخلصانه وى به مردم ایران و سربلندى کشور، مبارزه خستگى ناپذیر وى براى استقلال و تمامیت ارضى کشور، هدایت داهیانه براى حرکت کشور در مسیر رشد و توسعه و سازندگى، سعه صدر، شجاعت، صراحت لهجه و توکل توأم با امید ایشان به آینده، جذب و بکارگیرى تمامى نیروهاى فنى و فکرى کشور، بینش عمیق سیاسى، تیزهوشى و توان فوق العاده ایشان در تصمیم گیرى در مسائل مهم و پیچیده و ده ها ویژگى دیگر، نام هاشمى رفسنجانى را بعنوان یکى از معماران تمدن بزرگ اسلامى معاصر و قهرمان ملى ایران و سردار بزرگ سازندگى کشور در تاریخ ایران به ثبت رساند. او همواره محبوب مردم، امین امام و رهبر معظم انقلاب بوده و زندگى خود را وقف اسلام، انقلاب، مردم و کشور نمود.»
روحانی که در بسیاری از طرح های امنیتی دولت هاشمی به دلیل مسئولیتش در شورای عالی امنیت ملی به صورت مستقیم حضور داشته است برخی از طرح های ویژه هاشمی در حوزه امنیت را اینگونه ذکر می کند: «اجراى طرح هاى مهم امنیتى در سطح کشور از قبیل مرحله اول طرح جمع آورى سلاح که منجر به جمع آورى صدها هزار قبضه سلاح جنگى و شکارى گردید، احداث 413 کیلومتر جاده مرزى، احداث 312 باب پاسگاه، احداث صدها کیلومتر خاکریز و کانال در مناطق مرزى و همچنین پاکسازى یک میلیون هکتار از زمین هاى آلوده به مین و سایر مواد ناریه در مناطق جنگ زده کشور کمک فراوانى به امنیت و آرامش عمومى جامعه نمود. مبارزه مستمر با سوداگران مرگ و قاچاقچیان مواد مخدر و توفیقات جمهورى اسلامى ایران در این زمینه که همواره مورد تحسین مراجع بین المللى بوده است و کشف 143 هزار و 880 کیلوگرم انواع مواد مخدر در سال 74 و 156 هزار و 902 کیلوگرم در سال 75 و کشف 864 قبضه سلاح از قاچاقچیان در سال 74 و 542 قبضه در سال 75 نشانگر تلاش بى وقفه مسئولان امنیتى کشور و موفقیت دولت کریمه است.»
روحانی درباره سیاست خارجی دولت هاشمی و فعالیت های مهم این دولت در زمینه جنگ تحمیلی می گوید: «در پایان جنگ هنوز حدود 2 هزار کیلومتر مربع از خاک ما در اشغال متجاوزین عراقى بود. آقاى هاشمى رفسنجانى در صحنه سیاسى و با درایت و تدبیر اولًا تمامى اراضى اشغال شده را باز پس گرفتند. ثانیاً عراق را مجبور به پذیرش قرارداد 1975 الجزایر نمودند. ثالثاً با تلاش پیگیر، سازمان ملل متحد عراق را بعنوان آغازگر جنگ و متجاوز به جهان معرفى نمود. نامه هاى مبادله شده بین ایشان و رئیس جمهور عراق که منتشر و در اختیار مردم قرار گرفته است و قبول همه خواسته هاى ایران در آخرین نامه رئیس جمهور عراق نشان هوشمندى و توانمندى سیاسى فوق العاده وى مى باشد.»
روحانی با تعریف از شخصیت هاشمی در عرصه صلح و سازش و میانجیگری در فضای بین المللی برخی از فعالیت های دولت هاشمی در عرصه صلح بین المللی اینگونه نام می برد: «میانجیگرى براى آتش بس در قفقاز بین آذربایجان و ارمنستان، میانجیگرى براى ایجاد صلح در تاجیکستان که مورد تقدیر ملت تاجیکستان، سازمان ها و مجامع بین المللى و کشورهاى منطقه قرار گرفت، کوشش براى برقرارى صلح در افغانستان از طریق مسالمت آمیز و با مشارکت کلیه نیروهاى جهادى، تلاش جهت برقرارى آشتى و صلح بین گروه هاى کُردى در شمال عراق و میانجیگرى بین سودان و اوگاندا، در مجموع تلاشهاى جمهورى اسلامى ایران بمنظور رفع بحران هاى منطقه اى و بین المللى از جمله اقدامات مهم و دیپلماتیک جمهورى اسلامى ایران محسوب مى شود که نتیجه آن افزایش ضریب امنیتى در ابعاد ملى، منطقه اى و بین المللى است.»
روحانی درباره حمایت مسلمانان مظلوم جهان در بوسنی و فلسطین توسط دولت هاشمی می گوید: «یکى دیگر از افتخارات سیاست خارجى دولت سازندگى دفاع و حمایت از حقوق مسلمانان مظلوم در سراسر جهان است. دفاع از حقوق به یغما رفتة ملت مظلوم فلسطین توسط استکبار جهانى و رژیم اشغالگر قدس که برکسى پوشیده نیست، از اولین روزهایى که زمزمه باصطلاح صلح خاورمیانه در مادرید به گوش رسید ایشان با آگاهى از ماهیت طراحانِ باصطلاح صلح و نظام صهیونیستى نسبت به ناعادلانه بودن این طرح توسط حامى اصلى رژیم اشغالگر قدس یعنى آمریکا هشدار داد و شکست محتوم روندِ باصطلاح صلح را بدلیل نادیده گرفتن حقوق به تاراج رفتة ملت فلسطین را اعلام نمود و اکنون که بیش از 5 سال از روند سازش مى گذرد به تمامى کشورهاى واقع بین جهان صحت نظرات جمهورى اسلامى ایران ثابت گردیده است.
حمایت ایران از مردم مسلمان و مظلوم بوسنى در روزهاى سخت و تنهایى این مردم. کمک هاى مادى و معنوى جمهورى اسلامى ایران و تحرک سیاسى و فعال آن در مجامع بین المللى و کنفرانس اسلامى، قدم-هاى سرنوشت سازى براى نجات مردم مظلوم بوسنى بود. حمایت از مردم جنوب لبنان که سرزمین هایشان على رغم قطعنامه هاى سازمان ملل هنوز در اشغال رژیم صهیونیستى است و کمک به مظلومان و مستضعفانى که منابع کشورشان توسط استعمارگران به تاراج برده شده است، مانند کشورهاى آفریقایى که تجربیات جمهورى اسلامى ایران در امر بازسازى مى تواند کمک مؤثرى براى‏ رهایى آنان باشد، نمونه هاى دیگرى از اجراى این سیاست است.» 
 
ماجرای بیرون کردن عکاسان  در مجلس پنجم
یکی از اتفاقات جالبی که در مجلس پنجم و در هنگامی که روحانی ریاست را بر عهده داشته است رخ می دهد اعتراض یکی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس به حضور تمام وقت عکاسان در صحن علنی مجلس است. این اتفاق در 29/8/78 می افتد و درست 13 سال بعد دوباره عده ای از نمایندگان به این حضور اعتراض می کنند و حتی طرحی نیز در این باره به مجلس ارائه می کنند. مجید انصاری در اعتراضی که به روحانی دارد اینگونه می گوید: 
مجید انصارى جناب آقاى روحانى! یک نفر عکاس چند روز است اینجا گذاشته اند مانند شکارچى از نمایندگان عکس مى گیرد که یکى از آن ها مربوط به شبکه خانه ملت مرکز پژوهش هاست. خوب، نمایندگان روزى 12 ساعت اینجا هستند بالاخره خسته مى شوند و مطالعه می کنند یا با یکى صحبت مى-کنند. اینها را یا بیرون کنید یا خودمان آن ها را بیرون مى اندازیم. اینکه نمى شود یک عکاس صبح تا شب اینجا بگردد و مانند شکارچى از نمایندگان عکس بگیرد! (عده اى از نمایندگان احسنت)
نایب رئیس:چشم، ما این را رسیدگى مى کنیم.»
 
نتیجه گیری مجلس پنجم
مجلس پنجم به لحاظ سیاسی و جناحی یکی از مهم ترین مجالس کشور است که همکاری با دو دولت مختلف را در کارنامه خود دارد. این مجلس در انتهای دولت هاشمی بر سر کار آمد و تا سه سال از دولت خاتمی بر سر کار بود. در این مجلس نیز روحانی نائب رئیسی را در هر چهار سال بر عهده داشت و توانست همکاری خوبی با دولت هاشمی و خاتمی داشته باشد. او به لحاظ جناحی با خاتمی در یک جناح نبود، اما به هر دلیل موضع جدی ای نیز علیه حامیان تندرو خاتمی در مجلس نگرفت و به طور کلی عملکرد روحانی در مجلس پنجم عملکردی محطاطانه و همراه با سکوت در برابر حوادث مهم سیاسی کشور است، البته به نظر می رسد که دلیل عمده این احتیاط و سکوت سمت امنیتی و مهم روحانی در آن زمان؛ یعنی دبیری شورای عالی امنیت ملی بوده است.
 
جمع بندی 
حضور  حجت الاسلام دکتر روحانی در 5 دوره از مجلس شورای اسلامی تجربه بسیار مغتنمی برای وی در عرصه اجرایی کشور است. او از نزدیک با فضای مجلس آشناست و سال ها در این قوه به خدمت پرداخته است به خوبی می تواند از ظرفیت تقنینی و کارشناسی این نهاد استفاده کند و با همکاری که بین این دو قوه به وجود می آید قطعا مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به راحتی حل خواهد شد. یکی از نکاتی که از سوابق 20 ساله روحانی در مجلس برداشت می شود هماهنگی بین فعالیت های او در داخل و خارج از مجلس است؛ یعنی فعالیت روحانی در مجالس مطابق با مسئولیتی بوده است که در خارج از مجلس بر عهده داشته است. او در سال های جنگ مسئولیت های متعددی چون فرماندهی پدافند هوایی کشور، عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و ... را بر عهده داشته است و متناظر با این مسئولیت ها در مجلس نیز عضویت و ریاست کمیسیون دفاعی را بر عهده داشته است. این مورد درباره ریاست روحانی در کمیسیون سیاست خارجی مجلس و همزمان دبیری شورای عالی امنیت ملی در مجلس چهارم و پنجم هم به چشم می خورد. 
از دیگر نکات مهم درباره نمایندگی روحانی در مجلس روند موضع گیری های اوست. دیدبان معتقد است، این روند در مجلس اول به صورت انقلابی و فعال بوده است و روحانی در بسیاری از موارد مواضع خود را به صورت صریح بیان می کرده است که در مجلس های بعدی این موضع گیری های صریح و شفاف کمتر از وی مشاهده می شود و مواضع او بیشتر به سمت مواضعی با احتیاط و دیپلماتیک گونه حرکت می کند. می توان گفت که دلیل این روند، همانگونه که قبلا گفته شد، بر عهده داشتن سمت های نظامی و امنیتی در خارج از مجلس طی سال های آخر دهه شصت و دهه هفتاد بوده است.
 


برچسب‌ها: بررسی مواضع روحانی در مجلس شورای اسلامی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 18:12 |
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۴

حادثه دردناک فرو ریختن سقف سالن انتظار فرودگاه مهرآباد  در سال 1352 که طی آن 16 نفر کشته و 11 تن مجروح شدند  به دلیل انعکاس وسیع در رسانه‌های داخلی و خارجی آن سال، در ردیف یکی از تلخ‌ترین وقایع کشورمان به ثبت رسید. این در حالی بود که هیچ سیستم از قبل طراحی شده‌ای برای کمک و انتقال مجروحین در این گونه حوادث ناگهانی وجود نداشت. بعد از این حادثه سیستم فوریت‌های پزشکی کشور با عنوان اورژانس ۱۱۵ کشور با همکاری آمریکا تأسیس شد و ایران بعنوان چهارمین کشور دارنده خدمات اورژانس پیش بیمارستانی در جهان شناخته شد.
اورژانس پیش بیمارستانی ایران در سال ۱۳۵۴ کاملتر و بهتر از اورژانس پیش بیمارستانی آمریکا راه اندازی شد. در آن زمان شماره سه رقمی 123 برای تماس با اورژانس اختصاص داده شده و از آمبولانس‌های بنز ون  برای خدمت رسانی به مردم استفاده می‌شد که بعدا شماره تماس مردم با اورژانس، شماره 115 در کل کشور اعلام شد.
سیستم فوریت‌های پزشکی پیش بیمارستانی در سطح دنیا به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند:
Franco-German : امکانات و تجهیزات در صحنه بر بالین بیمار برده و از حضور پزشک در آمبولانس‌ها استفاده می‌شود.
Americo –England : که سیستم اورژانس ایران در شروع راه‌اندازی از این دسته بود، تکنیسین‌هایی که دوره‌های اولیه فوریت‌های پزشکی را آموزش دیدند، در صحنه حاضر می‌شوند، بیمار یا مصدوم را دریافت می‌کنند و اقدامات اولیه را انجام داده و سپس آن‌ها را به مرکز مجهز یا همان بیمارستان انتقال می‌دهند.همشهری آنلاین


برچسب‌ها: تاریخچه اورژانس در ایران
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 10:21 |
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۴

در مورد چگونگی ورود تنباکو یا توتون برای اولین بار به ایران، دو روایت نقل شده است: بنا بر روایت اول، پرتغالیها اولین کشور اروپایی دریافت کننده و استعمال کننده مواد دخانی بوده اند و در هنگام تسلط بر سواحل جنوبی ایران این گیاه را با خود به ایران آوردهاند. بنا بر روایت دوم، توتون از راه ترکیه عثمانی وارد ایران شده است. ترکیه که یک کشور نیمه اروپایی است قبل از ایران مبتلا به دخانیات شده بود.
گفته شده ساکنین مرزی ایران ضمن مراودات، دود کشیدن را از ترکهای عثمانی تقلید نموده اند و به همین دلیل به جای پیپ یا پایپ اروپایی، چپق بلند ترکی در ایران مورد استفاده قرار گرفته است .


برچسب‌ها: تاريخچه ورود تنباکو و توتون به ايران
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 10:19 |
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۴

ابوالفضل توکلی‌بینا از مؤسسان مؤتلفه‌ اسلامی که در حال حاضر عضو شورای مرکزی مؤتلفه و مشاور رئیس‌جمهور در امور اصناف و بازرگانی نیز هست، در گفت‌وگو با ماهنامه "مدیریت ارتباطات" ناگفته‌هایی را از فعالیت‌های سیاسی بازار از ایام مرجعیت امام تا ترور حسنعلی منصور بیان کرد. او در این گفت‌وگو با بیان اینکه از ابتدا میان ملی- مذهبی‌ها و بازاریانی که بعدها مؤتلفه را ایجاد کردند، فاصله وجود داشته است، گفت: عمده نزدیکی دو گروه به دوران زندان مربوط می‌شد ولی در بیرون از محیط زندان روابط چندان نزدیک نبود. البته با ملی و مذهبی‌ها ارتباط داشتیم ولی روابط این‌طور نبود که بگوییم هیچ فاصله‌ای وجود نداشت.
 وی در پاسخ به این موضوع که گفته می‌شود ملی- مذهبی‌ها توسط امام انتخاب شده بودند، اظهار داشت: امام اینها را انتخاب نکرد. امام می‌گفتند هر گروهی برای حمایت می‌آید، باید مواضع خود را به‌صورت کتبی و شفاف ارائه دهد. حالا مواضع چه باید باشد؟ امام می‌گفتند اول باید نفی رژیم سلطنت را بکنند. دوم، مبارزات در ایران را تأیید کنند و سوم، مواضع خودشان را به‌صورت شفاف بیان کنند. این اتفاق‌ها در پاریس رخ می‌داد. برگه‌ها که نوشته می‌شد، بنده مسؤول بودم که خدمت حضرت امام ببرم. گاهی امام بر روی برخی از برگه‌ها خط می‌کشید و می‌گفتند باید اینجاها اصلاح شود. برای ملی- مذهبی‌ها هم همین‌طور است. امام بر روی برخی قسمت‌های برگه‌ بازرگان خط کشیدند. بازرگان هم گفت که در این موارد باید با دوستان خود در ایران مشورت کند.
 توکی بینا در مورد گروه‌های سیاسی بازار که در جریان انقلاب و حمایت از امام(ره) نقش مؤثری داشتند، گفت: وقتی امام وارد صحنه مبارزه شدند، دو گروه ایشان را حمایت می‌کردند؛ یک گروه شاگردان ایشان بودند، گروه دیگر هم سه گروه مذهبی در بازار بودند. ملی- مذهبی‌ها هم بودند و یکسری کارها می‌کردند ولی تشکیلات گسترده‌ای نبودند.
 مشاور رئیس‌جمهور در امور اصناف در مورد نقش گروه‌های سیاسی بازار در ترور منصور گفت: در مورد ترور منصور در منزل آقای میرمحمد صادقی یک جلسه‌ای گذاشتیم که 18 ساعت طول کشید. در این جلسه قرار بود در مورد ماجرای ترور منصور تصمیم‌گیری شود. امام هم به ترکیه تبعید شده ‌بودند. از میان افراد حاضر در آن جلسه تنها سه نفر باقی مانده‌اند، اظهار داشت: شورای مرکزی مؤتلفه همگی در جلسه بودند. مرحوم مطهری هم گفته‌ بودند تا سه نفر از سران این حکومت از بین نرود، کاری پیش نمی‌رود. ما به این جمع‌بندی رسیدم که چند نفر مفسد فی‌الارض هستند. یکی، نصیری ساواک و دیگری منصور که لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرده ‌بود. وی از خودش، حبیب‌الله ‌عسگراولادی، مهدی‌ عراقی، ‌مهدی شفیق، صادق ‌امانی، صادق ‌اسلامی، شهید لاجوردی، مدرسی، ‌مهدی بهادران، علاء‌الدین میرمحمد صادقی،‌ علی ‌حبیب‌‌اللهیان و محمود میرفندرسکی به‌عنوان 12 نفری نام برد که در جلسه تصمیم‌گیری برای ترور منصور شرکت داشتند.
 توکلی بینا در پاسخ به اینکه «گفته می‌شود شما برای اجرای تصمیم ترور منصور استخاره کردید و نتیجه هم بد آمده بود. درست‌ است؟»، توضیح داد: ما هیچ استخاره‌ای نکردیم. اصلاً به استخاره در این موارد اعتقاد نداشتیم. ما مشورت کردیم ولی استخاره نکردیم. در ابتدای بهمن‌ماه محمد بخارایی باید اقدام به اعدام منصور می‌کرد. قرار بود شهید بخارایی نامه‌ای در دست بگیرد و به بهانه نامه جلو برود و سپس با اسلحه کمری منصور را ترور کند. تا این بخش کار خوب پیش می‌رفت ولی هنگام فرار متأسفانه بخارایی روی زمین لیز می‌خورد و دستگیر می‌شود. شهید بخارایی یک دنیا شجاعت داشت و با اتکاء به این شجاعت جلو رفته ‌بود. در بازجویی‌ها به او گفته ‌بودند چرا به حنجره منصور شکلیک کردی؟ او جواب داده ‌بود قصد داشته حنجره کسی را که به رهبر و مرجع ما اهانت کرد را خاموش کند.
 وی در خصوص مجوز شرعی ترور نیز گفت: آقاسیدتقی خاموشی ‌خدمت آقای میلانی رفته بودند و از ایشان مجوز شرعی گرفتند. اکثر ما درس حوزه خوانده ‌بودیم ولی مجوز گرفتیم که بعدها نگویند عده‌‌ای جوان بدون مشورت و مجوز اقدام به ترور کردند.

سايت پهلوي‌ها ، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي


برچسب‌ها: ترور حسنعلي منصور طرح چه کسانی بود
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 10:18 |
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۳

هنگامي که ايستگاه فرستنده به کار افتاد کار موسيقي راديو را بعهدهً کمسيوني گذاشتند که جزً تشکيلات سازمان پرورش افکار بود و پس از تشکيل ادارهً تبليغات امور هنري موسيقي نيز به ادارهً موسيقي کشور سپرده شد و شامل چند قسمت بدين شرح بود: موسيقي ايراني توسط هياًت نوازندگان و موسيقي اروپايي به وسيله ارکستري از استادان و هنرجويان هنرستان عالي موسيقي و غير از اين دو قسمت، بقيه ساعات پخش موسيقي با صفحه برگزار مي شد. اولين هياًت ارکستر عبارت بودند از نامي ترين نوازندگان آن زمان به شرح زير ابوالحسن صبا (رئيس ارکستر)، ابراهيم منصوري و مهدي خالدي (نوازنده ويلن)، مرتضي ني داود و موسي معروفي و عبدالحسين شهنازي (تار)، حبيب سماعي (سنتور)، مرتضي محجوبي و جواد معروفي (پيانو)، حسين تهراني ( ضرب ). از آذر 1330 ارکستري به نام ارکستر نوين تشکيل شد که رهبري آن را " استاد علينقي وزيري " بعهده داشت و اولين ارکستري بود که آهنگهاي موسيقي ايراني را با هارموني اجرا مي کرد. خوانندهً آن هم " عبدالعلي وزيري " بود. اين ارکستر آهنگهاي بي آواز نيز اجرا مي کرد.


برچسب‌ها: تاريخچه اولين ارکستر راديو
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 12:19 |
دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۱

مورخه 3/5/1313
سواد راپرت بحرين
به قرار اطلاع حاصله به تازگي يعني چندي است وضعيات ادارات بحرين تغييراتي مي‌دهند از آن جمله اوراق و نوشتجات گمرك را فقط عربي نموده‌اند به باقي ادارات هم همين قسم دستور داده‌اند اداره محاكمات خارجي كه سابقاً در قونسولخانه انگليس تشكيل مي‌شد حاليه آن اداره مجزا نموده و محل كتاب خانه قديمي قرار داده‌اند گويا مقصودشان اين است كه بحرين را همين قسم كه خودشان مي‌گويند يك حكومت مستقل عربي قرار داده و معرفي نمايند كه مرور زمان پيشرفت عقيده خود نمايند.
كمپاني امريكايي صاحب‌امتياز غيرقانوني نفظ به طور اطمينان در چهار محل مشغول ساختمان‌هاي عمارات و لوله‌كشي مي‌باشند.
سواد مطابق سواد است




برچسب‌ها: توطئه براي جدا كردن بحرين
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 11:19 |