
برچسبها: روزنامه

برچسبها: تصاویر, مرحوم, آیت_هاشمی_رفسنجانی در دهه 60
در پی تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه:
اين چه بازسازی سقف است! که اثری از حسينيه حاج همت به جای نگذاشته است...
"حفظ و نگهداری تركیب یك یا چند شهر خراب شده در جنگ، به منظور ترسیم علنی تجاوز دشمنان علیه انقلاب و كشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت كه آیندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نكنند"
آلبوم تصاویر











برچسبها: تخریب حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه

برچسبها: اسناد, قطعنامه, 598

برچسبها: اسناد, قطعنامه, 598

برچسبها: اسناد, قطعنامه, 598

برچسبها: اسناد, قطعنامه, 598

برچسبها: خامنه ای
روزنامه: بهار ایران / تاریخ: 1358/02/20 / شماره: 3116 / صفحه: 1
روزشمار: 1358/02/20
شورای انقلاب اسلامی ایران درباره تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اطلاعیهأی باین شرح انتشار داد.بسمهتعالی :
بدستور رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت نظارت شورای اقنلاب تشکیل شد. شورای فرماندهی این سپاه به تائید و تصویب شورای انقلاب رسیده است. امید است مسئولین منتخب و افراد ذیصلاح به یاری خداوند متعال بر حسب ضوابط مصوبه به پیش برد امر عظیم انقلاب اسلامی کوشا و در انجام وظایق محوله موفق شدند.
برچسبها: تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
به موجب اسناد زير، مقامات گمرك اسرائيل براي جلوگيري از بازگشت ايرانياني كه به قصد سياحت به اسرائيل ميروند، مدارك آنان را در فرودگاه توقيف ميكند:
تاريخ: مرداد 1328
محرمانه
وزارت امور خارجه
از يك ماه به اين طرف روزانه در حدود بيست الي سي نفر از جوانان كليمي ايراني به عنوان مهاجر از ايران وارد خاك اسرائيل ميشوند. اين جوانان بين 18 و 25 سال عمر دارند و از نقاط مختلف كشور مخصوصاً از تهران وارد اينجا ميشوند. به طوري كه چند نفر از اينها اظهار ميدارند مشوق آنها در اين كار شخصي است يهودي به نام حاجي صيون عزري (ازري) كه در بازار تهران به شغل دلالي اشتغال دارد و از هر يك از اين اشخاص در حدود دويستهزار ريال پول ميگيرد و وسائل مسافرت آنان را به فلسطين فراهم ميكند و خودش هم با وسائلي كه دارد دارايي خود را به فلسطين منتقل كرده و چند خانه و ملك در اينجا خريده است. دو نفر از پسرهاي حاجي صيون مزبور نيز اخيراً به فلسطين آمدهاند و پسر بزرگ او كه در تهران است نماينده آژانس يهود در آنجا است. نظر به اينكه از چندي به اين طرف دولت ايتاليا اعلام كرده است كه مهاجرت يهود به آن كشور بلامانع است اين اشخاص با رواديد سفارت كبراي ايتاليا در تهران به آن كشور رفته و پس از يكي دو ماه اقامت به فلسطين ميآيند. گرچه در نتيجه تبليغاتي كه حكومت اسرائيل و آژانس يهود براي تشويق مهاجرت يهوديان به فلسطين مينمايند به نظر اين اشخاص خاك اسرائيل كه موطن اصلي و ارض موعود ميباشد بهشت برين است ولي پس از دو سه هفته اقامت در اينجا از كرده خود پشيمان شده و درصدد بازگشت به ايران برميآيند. روش مأمورين اسرائيل نسبت به يهودياني كه به عنوان مهاجرت وارد فلسطين ميشوند اين است كه به مجرد ورود گذرنامههاي آنان را ضبط و ورقة هويت اسرائيلي به آنها ميدهند و ايرانيان مزبور پس از چندي كه از اقامت در اينجا خسته شدند به سركنسولگري شاهنشاهي مراجعه و تقاضا ميكنند براي استرداد گذرنامه آنها از مأمورين اسرائيل اقدام رسمي به عمل آيد.
اينك مشغول تهية صورتي از اسامي كليميهايي كه از ايران وارد فلسطين شدهاند ميباشم و پس از تهيه و تكميل به آن وزارت محترم تقديم خواهد داشت.
عباس صيقل
* * *
23 / 9 / 50
مقام محترم سرقنسولگري دولت شاهنشاهي ايران در اسرائيل
محترماً اينجانب پرويز، شهرت دياني ساكن تهران داراي گذرنامه شماره عمومي 122402 صادره تهران در تاريخ 29 ژوئن سال جاري توسط شركت هواپيماي ...... براي گردش و بازديد وارد اسرائيل شدهام و اكنون جهت مراجعت به تهران دولت اسرائيل از دادن اجازه خروج ممانعت نموده و اين بنده بلاتكليف و سرگردان ماندهام. تمامي فاميل و خانواده من همه در تهران ميباشند و دسترسي به جايي را ندارم. لذا از مقام محترم تقاضا مينمايم كه جداً به كار بنده رسيدگي فرموده و وسائل خروج مرا از اسرائيل فراهم سازيد. كمال امتنان و تشكر را دارم.
با تقديم احترامات فائقه
پرويز دياني
* * *
اداره خاورميانه
4 / 7 / 29
آقاي پرويز دياني تبعه دولت شاهنشاهي و دارنده گذرنامه ايراني شماره 850 / 122302 كه براي گردش و بازديد در تاريخ 29 ژون 1950 وارد اسرائيل شده است شرحي به اين جانب نوشته و اظهار ميدارد كه مقامات وابسته از دادن اجازه خروج به او ممانعت مينمايند.
چون اكنون نامبرده عازم بازگشت به ايران ميباشد بنابراين خواهشمند است دستور فرمائيد اجازه خروج نامبرده هر چه زودتر صادر و از نتيجه اينجانب را فوراً مستحضر نمايند.
برچسبها: گذرنامه ايرانيان اسرائيل
مورخه 3 / 5 / 1313
سواد راپرت بحرين
به قرار اطلاع حاصله به تازگي يعني چندي است وضعيات ادارات بحرين تغييراتي ميدهند از آن جمله اوراق و نوشتجات گمرك را فقط عربي نمودهاند به باقي ادارات هم همين قسم دستور دادهاند اداره محاكمات خارجي كه سابقاً در قونسولخانه انگليس تشكيل ميشد حاليه آن اداره مجزا نموده و محل كتاب خانه قديمي قرار دادهاند گويا مقصودشان اين است كه بحرين را همين قسم كه خودشان ميگويند يك حكومت مستقل عربي قرار داده و معرفي نمايند كه مرور زمان پيشرفت عقيده خود نمايند.
كمپاني امريكايي صاحبامتياز غيرقانوني نفظ به طور اطمينان در چهار محل مشغول ساختمانهاي عمارات و لولهكشي ميباشند.
سواد مطابق سواد است
برچسبها: بحرين

برچسبها: مسعود رجوی ساواک

برچسبها: جمهوری اسلامی
یدالله ایزدی*
چکیده
ارتفاعات مشرف بر سد دربندیخان از سالهای اولیه جنگ یک هدف مهم در استان سلیمانیه عراق به شمار میآمد. عدم موفقیت در تصرف این ارتفاعات در عملیات والفجر10 باعث تسلط دید و تیر دشمن بر عقبه یگانهای مستقر در دشت حلبچه گردید. لذا برای رفع این نقیصه عملیات بیتالمقدس4 تنها یک هفته بعد به اجرا درآمد. آنچه پیشروست، فشردهای از مباحث مربوط به ویژگیهای جغرافیایی و نظامی و پیشینة عملیات در این منطقه و ضرورتها، آمادهسازی، شرح و ویژگیهای عملیات بیتالمقدس4 است.
مقدمه
سد دربندیخان در استان سلیمانیه عراق در طول جنگ ایران و عراق همواره به عنوان یک هدف مهم نظامی و سیاسی در جبهههای شمالی محسوب میشد. در طراحی عملیات والفجر10، تصرف ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران از سلسله ارتفاعات منتهی به سد، به دلیل حفظ جناح عملیات و تسلط دید و تیر بر عقبه دشمن منظور گردیده بود. عملیات در این ارتفاعات که با بهرهگیری از لشکر11 امیرالمؤمنین(ع)، تیپ بقیهالله(عج) و تیپ44 قمربنی هاشم (مجموعاً با 6 گردان) انجام شد اما به دلیل هوشیاری و مقاومت دشمن و ضعف توان خودی، موفقیت چندانی به جز تصرف تپههای شرقی ارتفاع سورمر در بر نداشت. حضور دشمن در محور سورمر و شمیران که باعث تسلط بر قسمتهای جنوبی منطقه حلبچه و عقبه یگانهای خودی در این منطقه شده بود، به عنوان نقص محور چپ عملیات والفجر10 محسوب گردید و برای ترمیم این نقیصه عملیات مجددی با استفاده از یگانهای دستنخورده در نظر گرفته شد. علیرغم محدودیت نیرو باتوجه به این نکته که از دست دادن زمان موجب تقویت خطوط دشمن و احداث مواضع و موانع جدید میگردید، لذا تصمیم بر آن شد تا با بهرهگیری از توان موجود عملیات را حداکثر ظرف یک هفته آغاز شود. بر این اساس لشکرهای 27 حضرت رسول(ص)، 10 سیدالشهدا(ع) و تیپ18 الغدیر تحت امر قرارگاه فتح قرار گرفته و این قرارگاه با فرماندهی جدید مأموریت انجام عملیات را عهدهدار شد.
تشریح منطقهی عملیاتی
منطقهی عملیاتی بیتالمقدس4 منطقهیی کوهستانی است که از شمال به دریاچهی دربندیخان و ارتفاع تمورژنان و از جنوب به دشت مرتکه و ارتفاعات شاخ خشیک و بمو و از شرق به رودخانهی زیمکان و کوه بیزل و از غرب به سد دربندیخان و ارتفاعات قاشتی منتهی میشود. مهمترین ارتفاعات و عوارض این منطقه عبارتاند از:
ارتفاع شاخ سورمر
ارتفاع شاخ سورمر، شرقی – غربی و صخرهیی است و قسمتهای جنوبی و شرقی آن شیب ملایمتری نسبت به قسمت شمالی دارند. این ارتفاع به دلیل تسلط دید و تیر بر گلوگاه تمورژنان، از اهمیت ویژهیی برخوردار است.
ارتفاع شاخ شمیران
این ارتفاع شمالی- جنوبی است و ارتفاع بلندترین قلهی آن 1540 متر میباشد. امکان دید و تیر روی دشت شمیران، تنگهی مله سور، سواحل دریاچهی دربندیخان و همچنین تونل قاشتی و جادهی اصلی عقبهی دشمن، اهمیت شاخ شمیران را دو چندان کرده است. در اختیار داشتن این ارتفاع تسلط بر کل منطقه را امکانپذیر میکند.(1)
ارتفاع برددکان
ارتفاع برددکان از شمال غربی به طرف جنوب شرقی گسترش یافته و بلندترین نقطهی آن 1488 متر ارتفاع دارد. در انتهای جنوب شرقی برددکان چند یال مهم از جمله یال بیاروک و یال مورتکه قرار دارد. با استقرار بر این ارتفاع، میتوان ضمن تسلط بر دشت ناهموار ساحلی در شمال آن، ارتفاع شاخ شمیران را نیز تأمین کرد.
دریاچهی دربندیخان
دریاچهی دربندیخان در شمال منطقهی عملیاتی قرار گرفته است و با آب رودخانههای زیمکان، لیله، آب سیروان و دریاچهی تانجرو تغذیه میشود. در جنوب این دریاچه و بین ارتفاع زیمنانکوه و قاشتی (غرب ارتفاعات منطقهی عملیاتی مورد نظر) سد دربندیخان قرار دارد که قسمتی از برق عراق را تأمین میکند و از نظر نظامی و اقتصادی اهمیت بسیاری دارد.
دشت تولبی (شمیران)
دشت ناهموار میان دریاچهی دربندیخان تا ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر و برددکان، دشت تولبی (شمیران) نام دارد. 5 روستای تولبی، شمیران، کانیکوه، ورمن و کوکوی در پهنهی این دشت واقع شدهاند. زمین این منطقه تا اندازهیی برای مانور زرهی مناسب است.
پوشش و اختفا
به جز قسمتهای ساحلی دشت تولبی (شمیران) که پوشش گیاهی نسبتاً کمی دارد، سایر ارتفاعات و قسمتهای منطقه دارای پوشش گیاهی مناسبی هستند. این منطقه همچنین به دلیل وجود شیارهای عمیق، یالها و چمهای متعدد امکان دید و تیر دشمن بر نیروهای خودی را ضعیف کرده و آسیبپذیری نیروها را در برابر آتش مستقیم و منحنی کاهش میدهد.
جادههای ارتباطی
در طول جنگ تحمیلی، جادههای متعددی از سمت عقبهی نیروهای خودی و دشمن به طرف ارتفاعات این منطقه احداث شده که از میان آنها جادههای چم بیاروک و چم سراژین از اهمیت خاصی برخوردارند و در واقع جادههای یاد شده عقبهی خشکی این ارتفاعات محسوب میشوند.
اهمیت منطقه
منطقهی عملیاتی بیتالمقدس4 به دلایل گوناگون برای نیروهای خودی و دشمن حائز اهمیت است. برخی از دلایل اهمیت این منطقه عبارتاند از:
• تسلط ارتفاعات یادشده بر اکثر جادههای ارتباطی و عقبهی نیروهای خودی و دشمن در منطقه.
• تسلط دید و تیر داشتن ارتفاع شاخ شمیران بر تونل ارتفاع قاشتی و جادهی آسفالتهی درجهی یک ارتباطی شمال به جنوب عراق.
• تسلط دید و تیر داشتن ارتفاع شاخ سورمر بر گلوگاه آبی بین ارتفاعات تمورژنان و سورمر.
• ایجاد تأمین نسبی جناح چپ منطقهی عملیاتی والفجر10.
پیشینهی منطقهی عملیاتی
به دلیل حساسیت و اهمیت منطقهی عمومی دربندیخان، نیروهای خودی و دشمن چندین بار درصدد اجرای عملیات در این منطقه برآمدند. خلاصهیی از تلاشهای انجام شده در این منطقه چنین است:
• پس از عملیات والفجر3 در 7 مرداد1362 که به آزادسازی و تأمین شهر و دشت مهران و نیز جادهی ایلام – دهلران انجامید، قرار شد نیروهای خودی عملیاتی را روی ارتفاعات مهم منطقه از بمو تا ارتفاع شاخ شمیران، اجرا کنند. برای اجرای این عملیات لشکرهای27 محمد رسولالله(ص)، 31 عاشورا، 17 علیبنابیطالب(ع) و 5 نصر از سپاه پاسداران و لشکر30 گرگان و یک گردان مستقل قدس از ارتش در نظر گرفته شد، اما سرانجام به دلایلی از اجرای عملیات خودداری شد، از جمله: دلیل فاصلهی زیاد خط خودی تا ارتفاعات مورد نظر؛ هوشیاری دشمن و آگاهی آنها از نقل و انتقالات نیروهای خودی از طریق گزارشهای نیروهای ضد انقلاب مستقر در منطقه و نیز انتقال تعدادی از یگانهای مورد نظر برای تکمیل اهداف عملیات والفجر4 در 27مهر1362 و آزادسازی ارتفاعات قوچ سلطان در غرب مریوان و تصرف درهی شیلر و پنجوین.
• همزمان با بسیج گستردهی نیروها به جبهه با عنوان طرح "لبیک یا امام" در زمستان 1362، عملیات محدودی به همت تیپ32 انصارالحسین و گردانهای قدس استان همدان در 22بهمن1362 در این منطقه اجرا شد که به تصرف ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران و برددکان انجامید. در این عملیات دشمن به دلیل آمادگی نداشتن مقاومت چندانی نکرد.
• در 10 فروردین 1363 در وضعیتی که راه ارتباطی جوانرود به تازهآباد و شیخ صله به ارتفاع شاخ شمیران (عقبههای اصلی منطقه) قطع بود و رساندن آذوقه و امکانات به آنجا نیز به سختی انجام میشد و در موقعیتی که مأموریت نیروهای مستقر روی این ارتفاعات نیز به پایان رسیده بود، دشمن با اجرای آتش شدید توپ روی ارتفاعات و عقبهها، قصد آزادسازی ارتفاعات یادشده را داشت، اما با مقاومت شدید نیروهای مستقر در آنجا مواجه و با تحمل تلفات سنگین مجبور به عقبنشینی شد.
• تابستان 1364، دشمن با یک تیپ مکانیزه قصد حمله به این منطقه را داشت که به دلیل اجرای آتش سنگین نیروهای خودی روی محل استقرار آنها، سازمان یگانهای دشمن به هم ریخت و در نتیجه اجرای عملیات منتفی شد.
• دشمن 45 روز پس از حملهی ناموفق خود، با نیروهای حزب دمکرات ایران و جاشهای مستقر روی ارتفاع مرزی گوزیل در جنوب غربی نوسود، قراردادی را به امضا رساند که بر اساس آن قرار شد نیروهای حزب دمکرات و جاشهای عراقی (کردهای موافق حکومت بغداد) با استعداد یک گردان، ارتفاع برددکان را تصرف کرده و سپس یک تیپ از ارتش عراق دفاع از آن را به عهده بگیرد. در دید قرار داشتن نقل و انتقالات نیروهای دشمن و ضد انقلاب سبب شد تا نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شوند. بر این اساس به سازمان ادوات موجود در منطقه (4 قبضه مینیکاتیوشا، یک قبضه کاتیوشا و 8 قبضه خمپاره) دستور داده شد تا بدون هیچ گونه محدودیتی روی محلهای استقرار دشمن آتش بریزند، با اجرای آتش مؤثر رزمندگان سازمان رزم دشمن از هم پاشید. با پناهنده شدن 3 سرباز عراقی مشخص شد که در آن هنگام، دشمن در حال توجیه نیروهای خود برای شروع عملیات بوده است.
• در 15فروردین1365، نیروهای عراقی جهت اجرای استراتژی "دفاع متحرک" از سه محور به یال بیاروک (یکی از یالهای ارتفاع برددکان)، ارتفاع برددکان و ارتفاع شاخ شمیران حمله کردند. در پی این حمله، ارتفاعات شاخ شمیران، شاخ سورمر، قلهی برددکان، پشت قلعهی کیبره و یال بیاروک به تصرف آنان درآمد. ارتش عراق در این عملیات از 9 گردان کماندویی و پیاده با پشتیبانی کامل آتش توپ، هلیکوپتر و بمببارانهای هوایی بهره میبرد، در حالی که استعداد نیروهای خودی مستقر در این ارتفاعات حداکثر 3 گردان بود.
• سپاه پاسداران با هدف پاسخگویی مناسب به استراتژی دفاع متحرک عراق و همچنین اجرای عملیاتهای محدود تا فرارسیدن زمان عملیات گسترده، عملیاتهایی را تحت عنوان "کربلا" آغاز کرد. بر همین اساس برای بازپسگیری ارتفاعات شاخ شمیران، برددکان و سورمر قرارگاه نجف نیروی زمینی سپاه پاسداران، با استعداد 5 لشکر و 2 تیپ مأموریت یافت که در این منطقه عملیات کند. عملیات مورد نظر پس از دو ماه تلاش شبانهروزی به دلیل هوشیاری صددرصد دشمن، دور بودن خطوط پدافندی خودی، آمادگی نداشتن برخی یگانها و بمبباران شدید شیمیایی عقبهی آنها منتفی اعلام شد.(2)
• در عملیات والفجر10 که در 23اسفند1366 در منطقهی عمومی حلبچه اجرا شد، تصرف ارتفاعات مذکور (شاخ شمیران، برددکان و سورمر) جهت تأمین جناح جنوبی عملیات در دستور کار قرار گرفت. قرارگاه فتح1 با 6 گردان عملیات را در این منطقه به منظور تصرف شاخ شمیران شروع کرد. هدف از عملیات روی ارتفاعات این منطقه، در اصل باز کردن عقبهی خشکی منطقه، برای اجرای عملیات توسط قرارگاه فتح بود. در طول عملیات، نیروها همهی خطوط دشمن را تصرف و تا بالای شاخ شمیران و شاخ سورمر پیشروی کردند، اما به دلیل نبودن یگان دیگری برای حفظ منطقه و نیز هوشیاری دشمن و اقدام او به آوردن یگانهای جدید و تازهنفس، نگهداری ارتفاعات تصرفشده (با 6 گردان) مقدور نشد و نیروها به عقب برگشتند. با وجود فشار مداوم دشمن، رزمندگان سرپل زیر ارتفاع شاخ سورمر را- که شامل قسمتی از دامنهی شرقی این ارتفاع است- حفظ کردند.(3)
1. شناسایی
با توجه به مانور طراحیشده، لازم بود تا از معابر وصولی دشمن در غرب شاخ شمیران و شاخ سورمر شناساییهایی انجام شود، اما کمبود زمان، هوشیاری نسبی دشمن و همچنین دیر رسیدن یگانها به منطقه موجب شد تا یگانها نتوانند شناسایی مناسبی انجام دهند. نیروهای اطلاعات یگانهای عملکننده در شب اول در چندین نوبت به منظور شناسایی مواضع دشمن، به وسیلهی قایق یا با غواصی عازم ساحل دشمن شدند، اما به دلیل سردی آب، وجود موانع متعدد، هوشیاری دشمن و در دید و تیر بودن ساحل، نتایج مطلوبی به دست نیامد.(4) تعویق 48 ساعتهی عملیات برای تکمیل شناساییها نیز نتوانست کاستی موجود در این زمینه را برطرف کند. وضعیت منطقه و دشمن به گونهیی بود که عملاً فرماندهان را به این نتیجه رساند که نواقص شناسایی را بر افزایش هوشیاری و تقویت مواضع دشمن، به ویژه در دشت تولبی که مسیر عبور یگانها برای رسیدن به اهداف بود، ترجیح دهند.(5) برادر غلامپور در این باره میگوید: «من خودم اعتقادم این است که این جا زیاد شناسایی نمیخواهد. یعنی هر کس که برود بالای ارتفاعات تمورژنان، تا عمق دشمن را خواهد دید. علاوه بر آن دشمن الآن دارد به دشت تولبی حساس میشود، دارد پایگاه میزند. اگر زود نجنبیم، ممکن است خدای ناکرده عملیات با مشکلات مواجه شود.» در نتیجه فرماندهان نیروی زمینی سپاه و قرارگاه فتح به وسیلهی دوربین از دیدگاه لشکر27 محمد رسولالله(ص) روی ارتفاعات تمورژنان مشغول شناسایی شدند. از میان نیروهای اطلاعات یگانها که درصدد عبور از قسمتهای جنوبی دریاچهی دربندیخان برآمده بودند، تنها غواصان لشکر10 سیدالشهدا توانستند شناسایی خوبی از زمین دشمن به عمل آورده و دو مسیر مناسب برای عبور نیروها پیدا کنند. این شناسایی مبنایی برای عبور نیروهای این لشکر و دیگر یگانها قرار گرفت.
وضعیت دشمن
قبل از عملیات والفجر10، لشکر36 پیادهی عراق با سه تیپ از ارتفاعات منتهی به سد دربندیخان دفاع میکرد؛ بدین ترتیب که تیپ506 پیاده در ارتفاع شاخ سورمر و دشت تولبی (شمیران)، تیپ602 پیاده در ارتفاع شاخ شمیران و تیپ238 پیاده در ارتفاعات برددکان به طرف زیمنانکوه گسترش یافته بودند. همچنین 3گردان توپخانه لشکر36 را پشتیبانی میکرد و کل منطقه با 2گردان زرهی از تیپ80 تقویت شده بود.(6)
با شروع عملیات والفجر10 حساسیت دشمن به منطقهی جنوب دریاچهی دربندیخان افزایش یافت. ارتش عراق به سرعت تعدادی از یگانهای خود را از جنوب به منطقهی سد دربندیخان انتقال داد. عراق با آوردن 4 تیپ پیادهی 38، 434، 606، 72 و تیپ66 نیروی مخصوص و تیپ2 کماندویی از سپاه هفتم و گردان تانک ذوالنورین از لشکر26 پیاده، منطقه را تقویت کرد. بدین ترتیب عراق قبل از عملیات بیتالمقدس4 این منطقه را با استفاده از یک لشکر، 7 تیپ پیاده، 2 تیپ نیروی مخصوص و کماندو و یک گردان تانک تقویت کرد.(7) علاوه بر آن یگانهای جدید عراقی پس از استقرار در منطقه به سرعت اقدام به تحکیم مواضع و ایجاد عوارض مصنوعی به ویژه در دشت تولبی و ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان کردند. احتمال دسترسی رزمندگان به سواحل شرقی دریاچهی دربندیخان و تهدید عقبهی ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر و همچنین مشاهدهی تحرکات و افزایش فعالیت نیروهای خودی در ارتفاعات شاخ تمورژنان، نگرانیهایی برای دشمن ایجاد کرده بود. به همین دلیل دشت شمیران و تولبی که تاکنون بدون عارضهی مصنوعی باقی مانده بود، تبدیل به عرصهی فعالیت گستردهی دستگاههای مهندسی و افراد پیادهی دشمن شد. عراقیها که احساس خطر کرده بودند به احداث سنگرهای کمین در نقاط گوناگون ساحل و تلاش برای احداث ردههای دفاعی در این دشت، پرداختند. با وجود سرعت عمل یگانهای عراقی در مسلح کردن زمین دشت شمیران و پوشاندن نقاط ضعف پدافندی این منطقه، تحرک فوقالعاده یگانهای سپاه پاسداران در ارتفاعات تمورژنان که به دلیل رعایت نکردن موارد حفاظتی و استتار لازم، کاملاً در دید دشمن قرار داشت، نوعی احساس عقب افتادگی در فرماندهان عراقی ایجاد کرد، بنابراین دشمن برای جبران این عقب افتادگی، صبح روز قبل از عملیات، به طور گسترده عقبهها و محل تجمع رزمندگان به ویژه در ارتفاعات شاخ شمیران و منطقهی شیخ صله را بمبباران شیمیایی کرد.(8)
سازمان رزم
در طرحریزی اولیهی عملیات قرار بود تا با تصرف ارتفاعات جنوب دریاچهی دربندیخان همهی ارتفاعات منتهی به سد دربندیخان شامل ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان و در نهایت زیمنانکوه- که مسلط بر سد دربندیخان است - تصرف شود. نیروی لازم برای تحقق این امر، 40 گردان براورد شد اما یگانهای در اختیار شامل لشکر27 محمد رسولالله(ص) با 6 گردان، لشکر 57 ابوالفضل(ع) با 5 گردان، لشکر10 سیدالشهدا(ع) با 9 گردان و تیپ الغدیر با 3 گردان بودند که این میزان نیرو تنها نصف نیاز را برآورده میکردند، به همین دلیل اهداف عملیات به تصرف ارتفاعات شاخ شمیران، شاخ سورمر و بخشی از ارتفاع برددکان محدود شد.* (9)
مانور (از طراحی تا اجرا)
اولین جلسهی بررسی طرح مانور عملیات بیتالمقدس4 در 28اسفند1366 با حضور تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران در محل قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی سپاه در هانسوره (از یالهای شمال شرقی ارتفاع بالامبو) در جنوب شهر حلبچه تشکیل شد.* در این جلسه همگان دربارهی اجرای هر چه زودتر عملیات برای تصرف ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان، زیمنانکوه و دشت تولبی توافق کردند.(10) یکی از مهمترین ویژگیهای این جلسه که در آن کلیات طرح مانور بررسی شد، طراحی مانور عملیات از طرف شمال به جنوب بود که خلاف جهت مانور عملیات والفجر10 محسوب میشد، بر این اساس، نیروهای عملکننده میبایست به وسیلهی قایق از قسمت جنوب شرقی دریاچهی دربندیخان عبور و از شمال به جنوب، یعنی از طرف ارتفاع تمورژنان به سمت ارتفاعات جنوب دریاچه، از پشت به نیروهای عراقی حمله میکردند. دومین جلسهی بررسی مانور ساعت16 روز 29اسفند1366 در محل قرارگاه نیروی زمینی سپاه در یکی از یالهای شرقی ارتفاع شیندروی تشکیل شد.** در این جلسه پس از آن که فرماندهان یگانها به عمق زیاد اهداف در ارتفاعات برددکان و زیمنانکوه و توان محدود در اختیار و از سوی دیگر مشکل بودن تدارک نیروها از طریق دریاچهی دربندیخان در روزهای اول عملیات اشاره کردند، علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی پیشنهاد کرد تصرف این ارتفاعات در دو مرحله انجام شود: در اولین مرحله دشت تولبی و ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر تصرف شود و پس از کسب آمادگی مجدد و فراهم شدن زمینههای لازم، روی ارتفاعات برددکان و زیمنانکوه عملیات ادامه یابد.(11) پس از مشورت در نهایت با پیشنهاد فرمانده نیروی زمینی سپاه موافقت شد.(12) در آخرین جلسهی بررسی طرح مانور که بر اساس شناساییهای انجامشده دوم فروردین1367 با حضور فرمانده کل سپاه و سرتیپ صیادشیرازی و فرماندهان قرارگاههای قدس و فتح تشکیل شد، احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، نتیجهی جلسهی گذشتهی قرارگاه فتح و نیروی زمینی را دربارهی دو مرحلهیی کردن عملیات این گونه بیان کرد: برای حل مشکل و عمق زیاد هدف، عملیات را در دو مرحله طراحی کردیم: مرحلهی اول، شاخ سورمر، شاخ شمیران، و ابتدای برددکان؛ مرحلهی دوم، ادامهی برددکان و زیمنانکوه. فرمانده کل سپاه هم تأکید کرد که در ابتدا باید کنارهی ساحل منطقهی دشمن تصرف شود و پس از پاکسازی حاشیهی ساحل، 3 گردان اول از 3 یگان (لشکر10 سیدالشهدا(ع)، لشکر27 محمد رسولالله(ص) و لشکر 57 ابوالفضل(ع)) به وسیلهی قایقها با سرعت هر چه بیشتر به ساحل دشمن منتقل و در آنجا پیاده شوند. وی همچنین به ضرورت باز کردن جادهی چمسراژین- به عنوان عقبهی خشکی منطقه از سمت جنوب شاخ سورمر- قبل از نفوذ نیروها به عمق منطقه اشاره کرد. بدین ترتیب بر اساس مباحث مطرحشده در این جلسات، قرار شد در مرحلهی اول سه یگان عملکننده با عبور از آب و تصرف مواضع دشمن به ترتیب این اهداف را تأمین کنند:
لشکر محمد رسولالله(ص) از قلهی ارتفاع برددکان تا روستای ورمن؛
لشکر ابوالفضل(ع) از روستای ورمن تا قلهی ارتفاع شاخ شمیران؛
لشکر سیدالشهدا(ع) از ارتفاع کیبره و پشت قلعه تا ارتفاع شاخ سورمر.
در مرحلهی دوم عملیات که برای شب دوم در نظر گرفته شده بود، قرار شد لشکر سیدالشهدا(ع) به جای لشکر محمد رسولالله(ص)در دشت تولبی از مواضع تصرفشده دفاع کند و لشکر محمد رسولالله(ص) با کمک تیپ الغدیر روی ادامهی ارتفاع برددکان و ارتفاع زیمنانکوه عمل کنند.(13) البته گفتوگوی فرماندهان قرارگاه و یگانها حاکی از آن بود که توان موجود فقط در حد تأمین اهداف مرحلهی اول بوده و برای اجرای مرحلهی دوم عملیات، نیاز به نیروی بیشتری است، به همین دلیل در مورد مرحلهی دوم کمتر بحث شد، و حتی فرمانده لشکر27 محمد رسولالله(ص)- که نیروهایش بایستی بیشترین مسیر را برای رسیدن به اهداف تعیینشده در عمق منطقه طی میکردند- در مورد تأمین اهداف مرحلهی اول نیز تردید داشت و میگفت که «دشمن در دشت سه خط هر چند ضعیف ایجاد کرده و ما حساب کردیم که در شب اول به قلهی برددکان نمیرسیم.» پیشنهاد وی این بود که در شب اول یک جای پای محکم در ساحل دشمن گرفته شود و عملیات روی قلهی برددکان در شب دوم انجام شود، فرماندهی قرارگاه و ردههای بالاتر سپاه این پیشنهاد را نپذیرفتند.(14)
هماهنگی در عبور نیروهای موج اول
با توجه به محدودیتهایی که در زمینهی امکانات ترابری و همچنین راهکارهای عملیاتی وجود داشت، قرار شد ابتدا لشکر10 سیدالشهدا(ع) که شناسایی مناسبی از ساحل دشمن انجام داده و دو راهکار مناسب برای اجرای عملیات یافته بود، با کمک غواصان خط را شکسته و سپس به سرعت اولین گروه از نیروهای دنبال پشتیبان خود را با قایق برای گسترش جای پا به ساحل دشمن منتقل و در آنجا پیاده کنند و سپس، یک گردان از لشکر ابوالفضل(ع) و یک دسته از نیروهای لشکر محمد رسولالله(ص) را از محور خود عبور دهد. قرار بود نیروهای این یگانها پس از پاکسازی ساحل دشمن و انجام دادن اقدامات لازم، گردانهای بعدی خود را به ساحل دشمن گسیل کنند.
فرماندهی
با توجه به خستگی فرماندهان و نیروهای قرارگاهها پس از عملیات والفجر10 و در مرخصی بودن تعدادی از آنها، به منظور فرماندهی و هدایت عملیات بیتالمقدس4 احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا، به منطقه حلبچه فراخوانده شد. علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه، پیشنهاد کرد که ستاد قرارگاه کربلا در جنوب نیز برای پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی عملیات بیتالمقدس4 به این منطقه بیایند، اما غلامپور مخالفت کرد. فرمانده قرارگاه کربلا دربارهی دلیل مخالفتش با آمدن کادر قرارگاه کربلا به منطقهی حلبچه گفت: «مقدورات قرارگاه کربلا و جنوب یکی است، یعنی اگر الآن غلامرضا محرابی را بیاوریم اطلاعات جنوب تعطیل است. پیشنهاد خود من این است که به احمد کاظمی مسئولیت بدهیم.»(15) فرمانده نیروی زمینی سپاه نظر احمد غلامپور را پذیرفت و احمد کاظمی فرمانده لشکر8 نجف بهعنوان جانشین فرماندهی قرارگاه فتح تعیین شد. همهی امکانات قرارگاه فتح در عملیات والفجر10، در اختیار فرماندهی جدید این قرارگاه قرار گرفت.(16) بدین ترتیب غلامپور به عنوان فرمانده قرارگاه، فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت و در محل قرارگاه فتح در ارتفاع تمورژنان، مستقر شد. ستاد قرارگاه فتح، متشکل از نیروهای احمد کاظمی (فرمانده قرارگاه فتح در عملیات والفجر10) پشتیبانی اطلاعاتی، عملیاتی و تدارکاتی این قرارگاه را بر عهده گرفتند.(17) رحیم صفوی جانشین نیروی زمینی سپاه نیز مسئول نظارت بر عملیات شد.
زمان
تلاش شبانهروزی دشمن برای مسلح کردن زمینهای جنوب دریاچهی دربندیخان به ویژه دشت تولبی، اجرای هر چه زودتر عملیات را اجتنابناپذیر کرده بود و همهی فرماندهان بر این امر تأکید داشتند.(18) بر این اساس ابتدا روز 2 فروردین1367 برای آغاز عملیات تعیین شد، اما به دلیل به نتیجه نرسیدن شناساییها و عقب ماندن برخی یگانها در آماده کردن مقدمات و زمینههای اجرای عملیات، فرمانده نیروی زمینی سپاه زمان آغاز عملیات را یک روز به تأخیر انداخت.(19) این زمان بار دیگر به تعویق افتاد و در نهایت به پنجشنبه شب
4 فروردین1367 موکول شد.(20) برای کسب آمادگی بهتر، بعضی فرماندهان باز هم خواهان عقب افتادن عملیات شدند که با توجه به هوشیار شدن دشمن و بمببارانهای مکرر عقبهی یگانها، فرمانده کل سپاه با تأخیر مجدد در شروع عملیات مخالفت و این زمان را قطعی و غیر قابل تغییر اعلام کرد.(21) بر این اساس ساعت شروع عملیات1 بامداد 5 فروردین1367 تعیین شد و رمز عملیات به مناسبت تقارن با میلاد امام چهارم "یا امام سجاد زینالعابدین(ع)" انتخاب شد.(22)
اقدامات انجام شده به منظور آمادگی قبل از عملیات
از آنجا که منطقهی عملیاتی بیتالمقدس4 یکی از محورهای (ناموفق) عملیات والفجر10 بود، نیاز چندانی به انجام دادن کارهای مقدماتی نداشت. لذا یگانها در مدت یک هفته به سرعت وارد منطقه شده و برای اجرای عملیات اعلام آمادگی کردند. مهمترین اقداماتی که قرارگاه و یگانها قبل از شروع عملیات انجام دادند چنین بود:
جادهی عقبه
بر اساس مانور طراحیشده، امتداد فلش عملیات از شمال به جنوب بود، بدین معنی که یگانهای شرکتکننده در عملیات بایستی با قایق از شاخهی جنوب شرقی دریاچهی دربندیخان عبور کرده، سپس در ساحل جنوبی دریاچه، در دشت تولبی پیاده و از آنجا روانهی ارتفاعات برددکان، شاخ شمیران و شاخ سورمر میشدند. همچنین همهی نیروهای شرکتکننده در عملیات در روز اول، بایستی از طریق دریاچهی دربندیخان و با استفاده از قایق تدارک میشدند. پیشبینی شده بود با ادامه یافتن عملیات و تصرف ارتفاع شاخ شمیران، امکان ارتباط زمینی با این ارتفاع و دیگر مناطق تصرفشده از طریق جادهی چم سراژین برقرار شود، بنابراین رحیم صفوی به فرماندهان یگانها تأکید کرد که امکانات خود را یک جا جمع نکنند، بلکه در ابتدای عملیات، بخشی از امکانات مورد نیاز خود را از طریق عقبهی آبی دریاچهی دربندیخان وارد منطقه کرده و بخشی دیگر را پس از تصرف شاخ شمیران و باز شدن عقبهی خشکی از جادهی چم سراژین به منطقهی عملیات بیاورند.(23) بر این اساس، جهادسازندگی لرستان نیز مأمور تکمیل و متصل کردن جادهی چم سراژین به منطقهی عملیات و باز کردن عقبهی خشکی منطقه شد.
بسیج امکانات ترابری دریایی
از آنجا که عبور و انتقال نیروهای موج اول یگانهای عملکننده، باید با قایق انجام میشد و این یگانها در این زمینه کمبودهایی داشتند، لجستیک نیروی زمینی موظف شد به صورت ضرب الاجل، 120 فروند انواع قایق موتوری در اختیار یگانها قرار دهد، علاوه بر این لشکر14، لشکر8 و تیپ44 قمر که از قبل در منطقه مستقر بودند، موظف شدند بخشی از امکانات دریایی خود را به این یگانها مأمور کنند.(24) لشکر10 سیدالشهدا(ع) نیز یک گروهان غواص به منطقه آورد، همچنین ناو تیپ فرات با استعداد 275 غواص و سکاندار قایق به لشکر سیدالشهدا(ع) مأمور شد و در مدت کوتاهی اقدام به برپایی و راهاندازی اسکله در ساحل دریاچهی دربندیخان کرد.(25) همچنین مقرر شد تا قبل از صبح روز اول عملیات، از اسکلههای موجود در ساحل شرقی دریاچهی دربندیخان استفاده شود و پس از آن و با تصرف دشت جنوب دریاچه، اسکلهها به نقاط جنوبیتر و در نزدیکترین نقطه به منطقهی عملیات بیتالمقدس4 در ارتفاعات جنوب دریاچهی دربندیخان منتقل شوند.(26)
توپخانه
بر اساس طرح آتش توپخانه که 1 فروردین1367 نیروی زمینی سپاه آن را به قرارگاه فتح و یگانهای شرکتکننده در عملیات ابلاغ کرد، تیپ توپخانه63 خاتم الانبیا(ص) مأموریت یافت با برقراری تطبیق عمل کلی، آتش پشتیبانی قرارگاه را تأمین کند و همچنین مسئولیت برپایی دو تطبیق کمک مستقیم "کربلای1" (توپخانه91 بقیهالله(عج)) و کربلای2 (توپخانه لشکر14 امام حسین(ع)) را عهدهدار شد. در سازمان رزم توپخانه نیز 2 گردان و 7 آتشبار توپ 130 میلیمتری و 2 آتشبار کاتیوشا، 9 آتشبار توپ 122 میلیمتری و یک آتشبار توپ 155 میلیمتری برای اجرای آتش در عملیات پیشبینی شد.(27) علاوه بر این، استعدادی از تیپ توپخانهی سوم شعبان و تیپ10 محرم، پدافند هوایی منطقه را بر عهده گرفتند و برای مقابله با حملات شیمیایی عراق، پدافند ش.م.ه. (شیمیایی، میکروبی، هستهیی) منطقه به تیپ11 والعادیات واگذار شد. همچنین برای هدایت آتش هنگام اجرای عملیات، دیدبانهای یگانها با نفوذ در عمق منطقهی دشمن، روی نقاط تجمع نیروها، پاسگاهها و جادههای مواصلاتی دشمن ثبت تیر کردند.(28)
مهندسی
منطقهی عملیاتی بیتالمقدس4 نیاز چندانی به انجام دادن اقدامات مهندسی تا زمان شروع عملیات نداشت، زیرا کارهای لازم تا حد ممکن به هنگام کسب آمادگی برای عملیات والفجر10 انجام شده بود، تنها در مورد ترمیم جادهی اصلی تمورژنان، کار به کندی پیش میرفت که آن نیز با توجه به این که در منطقهی عملیاتی والفجر10 بود، حساسیت چندانی را در دشمن ایجاد نکرد. مأموریت انجام دادن اقدامات مهندسی قبل از عملیات، شامل احداث و مرمت پلها، خاکریزها و جادههای منطقه، به لشکر مهندسی 42 قدر و تیپ مهندسی 46 الهادی واگذار شد. البته مراحل بعدی عملیات نیاز به، برخی کارهای مهندسی داشت، به همین منظور، جهادسازندگی مأموریت یافت تا این اقدامات را انجام دهد:
• احداث جاده از وسط ارتفاعات تمورژنان به ساحل T شکل* (توسط جهاد باختران)
• احداث جادهی چم سراژین و چم بیاروک (توسط جهاد لرستان)
• احداث جاده و خاکریز در دشت تولبی (توسط جهاد آذربایجان شرقی)
نیروهای جهادسازندگی مأموریت یافتند ساحل تمورژنان و ارتفاعات سورمر در دشت تولبی را برای استقرار پل خضری شناسایی و بررسی کنند همچنین قرار شد این نیروها پس از شروع عملیات با استفاده از سطحه، چند تانک و نفربر و سپس چند لودر و بولدوزر را به ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان انتقال دهند.
نیروی هوایی و هوانیروز
برای پشتیبانی هوایی از عملیات، نیروی هوایی ارتش متعهد شد در چندین نوبت و بدون محدودیت عقبهی نزدیک دشمن یعنی یال ارتباطی بین ارتفاع شاخ شمیران و ارتفاع برددکان را بمبباران کند و در صورتی که ارتفاع شاخ شمیران به عنوان اصلیترین هدف عملیات تصرف نشد، به طور محدود، سد دربندیخان را بمبباران کند. سرهنگ مصطفی اردستانی فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش که 2فروردین1367 در جلسهی فرماندهان حاضر شده بود، این تعهدات را پذیرفت.** رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نیز، اطلاعات لازم دربارهی عملیات بیتالمقدس4 را در اختیار سرهنگ انصاری فرمانده هوانیروز نیروی زمینی ارتش گذاشت، در نتیجه مقرر شد گروه هوانیروز مسجد سلیمان برای پشتیبانی عملیات در منطقه حضور داشته باشد و علاوه بر آن 2 فروند بالگرد شنوک به این گروه مأمور شود. همچنین هوانیروز مأموریت یافت یک تیم پشتیبانی در محدودهی منطقهی طویله مستقر و در عین حال آمادگی خود را در محور قرارگاه قدس در شمال منطقهی عملیاتی والفجر10 نیز حفظ کند. جهاد سازندگی هم مأمور شد برای هوانیروز سنگر احداث کند تا در صورت اقدام دشمن به بمبباران منطقه، خلبانان از آن به عنوان جانپناه استفاده کنند. افزون بر این، تصمیم گرفته شد برای جلوگیری از استراق سمع مکالمات بیسیمی، ارتباط قرارگاه هوانیروز، (در منطقهی لشکرگاه در جنوب کوه گوزیل) با قرارگاه نیروی زمینی از طریق تلفن صحرایی و به شکل ارتباط باسیم برقرار شود. ضمناً هماهنگیهایی با پدافند هوایی برای پوشش دادن منطقهی عملیات انجام شد.(29)
علاوه بر این آمادگیها، مقرر شد لشکر8 نجف، لشکر14 امام حسین(ع)، لشکر11 امیرالمومنین(ع)، تیپ44 قمربنیهاشم(ع) و تیپ91 بقیهالله که از قبل در این منطقه مستقر بوده و در عملیات والفجر10 شرکت داشتند به اندازهی توان و امکانات موجود خود در منطقه (آتش، ترابری دریایی و زرهی) عملیات را پشتیبانی کنند.(30) با توجه به مانور لشکر27 محمد رسولالله(ص) در دشت تولبی به منظور ایجاد سهولت برای نفوذ در عمق منطقهی دشمن، یک گروهان تانک به استعداد 10 دستگاه به این لشکر مأمور شد.(31)
در آستانهی عملیات
با نزدیک شدن به زمان عملیات بیتالمقدس4، از صبح روز 4فروردین1367 به تدریج یگانها نیروهای خود را وارد منطقه کردند. وضعیت زمین و حضور دشمن در ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران که مسلط بر منطقه بودند، موجب شد که تحرکات و جابهجایی نیروها و تجهیزات از دید عراقیها مخفی نماند. حدود ساعت 13، هواپیماهای دشمن محل استقرار لشکر محمد رسولالله(ص) در یالها و شیارهای تمورژنان را بمبباران کردند که بر اثر آن حدود 120 نفر از نیروهای این لشکر شهید یا مجروح شدند و سازمان یکی از گردانهای عملکنندهی این یگان از هم پاشید. عراق همچنین یک پل شناور روی رودخانهی لیله را بمبباران کرد که پل سوراخ شد، اما کاملاً منهدم نشد، عقبههای لشکر محمد رسولالله(ص) در شیخ صله نیز بمبباران شدند. حضور نیروهای پیادهی دشمن در دشت تولبی در جنوب دریاچهی دربندیخان و جنب و جوش فراوان آنها و همچنین افزایش تعداد تانکهایشان در این دشت از 3 دستگاه به 15 دستگاه، نشاندهندهی حساسیت و هوشیاری دشمن به ویژه در این محور بود. با توجه به این قراین فرماندهی قرارگاه احتمال آمادهباش نیروهای دشمن را در زمان شروع عملیات پیشبینی میکرد.(32) به منظور درگیر کردن دشمن در سایر نقاط، یک دسته نیروی مسلح به تیربار و آر.پی.جی.7 از لشکر سیدالشهدا(ع) به تیپ بقیهالله مأمور شد تا از خط پدافندی این یگان به بخشی از مواضع عراقیها در شرق ارتفاعات شاخ سورمر تک ایذایی کند.(33)
شرح عملیات
روز اول عملیات
با وجود تعداد فراوان منورهای دشمن در سمت شاخ سورمر و آتش یک جانبهی نیروهای مستقر در آن جا، نیروهای غواص لشکر10 سیدالشهدا(ع) ساعت 21:40 روز 4فروردین1367، حرکت خود را از ساحل تمورژنان به سمت ساحل دشمن آغاز کرده و اولین گروه نیروهای آن ساعت 23 در ساحل دشمن پیاده شدند. در همین زمان حرکت قایقهای حامل نیروهای "دنبال پشتیبان" که قرار بود به آرامی از تنگهی شاخ سورمر عبور کنند به دلیل آتش پی در پی دشمن روی تنگه، متوقف شد. پس از استقرار نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) در ساحل دشمن، فرماندهی این لشکر آمادگی خود را برای عبور دادن رزمندگان لشکرهای محمد رسولالله(ص) و ابوالفضل(ع) از محور لشکر خود اعلام کرد. علی فضلی فرمانده لشکر10 سیدالشهدا(ع) از قرارگاه درخواست کرد که تا قبل از نفوذ کامل نیروهای عملکننده در عمق خطوط دشمن، از درگیری پرهیز شود، قرارگاه نیز موافقت کرد.(34) همچنین یک گردان از نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) تا ساعت 23، خود را به ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان رساند.(35) این در حالی بود که یک دسته از اولین گردان لشکر27 محمد رسولالله(ص) نیز برای پاکسازی ساحل دشمن در مقابل خط حد این لشکر به آن سو رفته بود.(36)
پس از عبور اولین گردانها از دریاچهی دربندیخان، ساعت یک بامداد5فروردین1367 با اجرای آتش توپ و ادوات، عملیات بیتالمقدس4 آغاز شد.(37) این در حالی بود که قبل از شروع عملیات 2 گردان از لشکر10 سیدالشهدا(ع) در عمق منطقهی دشمن نفوذ کرده و اولین گردان لشکر 27 محمدرسولالله(ص) موفق به غافلگیری نیروهای عراقی و پاکسازی ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان شده بود و لشکر57 ابوالفضل(ع) نیز در صدد انتقال 2 گردان به ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان بود. پس از اعلام رمز عملیات، رزمندگان لشکر10 با انهدام کمینهای دشمن در شیارهای منتهی به ارتفاع شاخ سورمر، به سمت اهداف خود در این ارتفاع حرکت کردند. لشکر محمد رسولالله(ص) نیز پس از تصرف و تأمین ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان، گردان دوم را وارد عمل کرده و در دشت به سمت روستای تولبی و شمیران که محل استقرار تانکهای دشمن بود، حرکت کرد. لشکر57 ابوالفضل(ع) که به دلیل کمبود قایق و آتش دشمن در انتقال نیروهایش دچار مشکلاتی شده بود، 2 گردان خود را تا ساعت 2:30 بامداد به ساحل دشمن انتقال داد. پیچیدگی زمین و وجود کمینهای متعدد دشمن در شیارها و ارتفاعات مقابل لشکرهای57 ابوالفضل(ع) و 10 سیدالشهدا(ع) حرکت رزمندگان را کند کرده بود، اما در دشت تولبی لشکر محمد رسولالله((ص) سرعت عمل بیشتری داشت به گونهیی که ساعت 2:50 بامداد روستای تولبی و ساحل سمت راست آن را تصرف کرده و رزمندگان این لشکر پیشروی به سمت روستای شمیران و کانیکوه را آغاز کردند. گذشت زمان و نزدیک شدن به زمان روشنایی هوا و تأمین نشدن اهداف اصلی یگانها یعنی ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران و برددکان، موجب نگرانی مسئولان قرارگاه فتح و نیروی زمینی شد. با ادامه یافتن این وضعیت یعنی ضربه نخوردن دشمن و تداوم استقرار نیروهایش در نقاط سرکوب، این خطر وجود داشت که عراقیها بتوانند به راحتی عقبهی آبی یگانها را مسدود و نیروهای خودی را محاصره کنند. به همین دلیل رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه، ساعت 3 بامداد در قرارگاه فتح با اعلام این که اوضاع دشمن هنوز به هم نریخته و تسلط کافی بر منطقه دارد،(38) مواردی را برای اجرا به احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، ابلاغ کرد:
• به دلیل وابستگی یگانها به عقبهی آبی دریاچهی دربندیخان، هوانیروز از ابتدای روز در امر تدارک نیروها فعال شود.
• لشکر محمد رسولالله(ص) تانکهای عراقی در دشت تولبی را به غنیمت گرفته و از آن علیه دشمن استفاده کند.
• باز کردن جادهی چمسراژین که عقبهی زمینی یگانها از سمت چپ ارتفاع شاخ شمیران است در اولویت قرار گیرد.
• انتقال تانک و نفربر به آن سوی دریاچه برای حمایت نیروهای پیاده حتماً انجام شود.
• یگانها حداکثر پیشروی را تا قبل از روشن شدن هوا در منطقه انجام دهند. در طول روز نیز در مقابل ضد حملههای دشمن مقاومت و در شب دوم مأموریتهای خود را کامل کنند.(39)
از ساعت 4 صبح، درگیری شدت بیشتری یافت و پیشروی یگانها سریعتر شد. رزمندگان لشکر57 ابوالفضل(ع) در سهراهی غرب ارتفاع شاخ شمیران با دشمن درگیر شده و از ارتفاع بالا رفتند، به دنبال آن رزمندگان لشکر سیدالشهدا(ع) نیز دو قلهی دامنهی شمالی ارتفاع شاخ شمیران را تصرف و به سمت سه قلهی دیگر در حاشیهی سمت چپ ارتفاع حرکت کردند. نیروهای لشکر محمد رسولالله(ص) نیز در این موقعیت پیشروی در دشت تولبی را ادامه داده و 3 دستگاه از تانکهای دشمن را منهدم کردند. لشکر ابوالفضل(ع) هم ساعت 4:40، سه دستگاه از تانکهای دشمن را به غنیمت گرفت.(40) اجرای آتش مؤثر توپها روی جادهی اصلی عقبهی دشمن از سد دربندیخان به برددکان نیز در تحرکات دشمن اختلال ایجاد کرد. تا ساعت 6 بامداد، رزمندگان لشکر سیدالشهدا(ع) در یالهای شاخ شمیران، مقر تیپ دشمن را تصرف کرده و در آن مستقر شده و در ارتفاعات شاخ سورمر درگیر بودند. نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) نیز با راهنمایی 3 اسیر عراقی از دامنهی ارتفاع شاخ شمیران در حال صعود بودند. رزمندگان لشکر محمدرسولالله(ص) نیز در حال پاکسازی دشت تولبی بودند و تا این زمان 5 دستگاه از تانکهای دشمن را منهدم کرده و حدود 10 دستگاه از آنها را به غنیمت خود درآورده و علیه دشمن به کار گرفتند.(41) در این هنگام در گذرگاه آبی دریاچهی دربندیخان نیز امنیت نسبی ایجاد شده بود و یگانها امکانات و نفرات خود را از این طریق به جلو انتقال میدادند. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی وارد عمل شد، اولین بمبباران محل تجمع نیروهای عراقی توسط سرهنگ مصطفی اردستانی فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، انجام شد. هواپیماهای خودی در مأموریتهای اول خود با بمبباران دقیق محل تجمع نیروهای دشمن و جادهی مواصلاتی آنها موجب تقویت روحیهی رزمندگان شدند. فرماندهان یگانها نیز از عملکرد آنها بسیار راضی بودند.* (42) حدود ساعت 10 صبح، نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) در شاخ شمیران خود را به دشمن رسانده و پس از جنگ تن به تن اقدام به پاکسازی سنگرهای دشمن کردند. با استقرار رزمندگان این لشکر در شاخ شمیران، نیروهای عراقی که تا آن زمان در یالهای سمت چپ شاخ شمیران و در ارتفاع شاخ سورمر به شدت مقابل نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) مقاومت میکردند، دچار تزلزل شده و تعدادی از آنها خود را تسلیم و عدهیی نیز فرار کردند. در نتیجه نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) به سمت این ارتفاع پیشروی کردند. سرانجام ساعت 10:45، لشکر ابوالفضل(ع) تصرف و پاکسازی کامل شاخ شمیران را- که اصلیترین هدف مرحلهی اول عملیات بود- به اطلاع قرارگاه رساند. هنگام ظهر امروز، عراق از چندین محور ضد حملههای خود را به سمت ارتفاع شاخ شمیران آغاز کرد، اما با وجود تعداد کم نیروهای مستقر در این نقطه، تلاشهای فراوان دشمن ناکام ماند.** نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) با استقرار در نقاط کلیدی ارتفاع، با هر وسیلهی ممکن به دفع فشار دشمن پرداختند. گزارش دیدبانهای در خط، حاکی از آن بود که دشمن از سمت ساحل دشت تولبی و از طرف برددکان در حال آوردن نیروهای کمکی به منطقه است.
نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) نیز ساعت 2 بعدازظهر، ارتفاع شاخ سورمر را به طور کامل تصرف کردند و بیش از یک صد تن از نیروهای تیپ506 پیادهی عراق را به اسارت خود درآوردند. باقیماندهی نیروهای عراقی در این منطقه کشته، زخمی یا متواری شدند. نیروهای دشمن بعدازظهر امروز به مواضع لشکر محمد رسول الله(ص) در دشت تولبی و لشکر ابوالفضل(ع) در شاخ شمیران حمله کرده و توانستند تا حدودی در دشت تولبی پیشروی کنند، اما در ارتفاع شاخ سورمر با وجود فشارهای بسیار، هر بار عقب رانده شدند. از حدود ساعت 15، فعالیت نیروهای خودی و دشمن برای ساعاتی متوقف شد. به نظر میرسید طرفین پس از درگیریهای شدید دیشب و امروز، برای مدتی به استراحت پرداختهاند.
عصر روز اول، ارتش عراق به شدت به گلولهباران و بمبباران شیمیایی عقبهها پرداخت که تلفاتی را به بار آورد.(43) به منظور جلوگیری از تجمع و سازماندهی نیروهای عراقی برای اجرای ضد حمله در ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران، توپخانهی خودی نیز پس از غروب آفتاب آتش پرحجمی را روی مواضع و جادههای ارتباطی دشمن اجرا کرد. همچنین به نیروهای توپخانه برای مقابله با تحرک احتمالی دشمن در ساعت 4 تا 5 صبح فردا، آمادهباش داده شد.(44) نزدیک غروب روز اول عملیات، جادهی چمسراژین (عقبهی خشکی منطقه از سمت شرق ارتفاع سورمر) باز شده، اما به دلیل باتلاقی بودن بعضی نقاط آن، تردد خودروها با مشکل انجام میشد. دشمن در طول روز اول، ضمن وارد کردن فشار فراوان به دو محور دشت تولبی و شاخ شمیران، اقدام به بمبباران شدید عقبهی خودی کرد. بمببارانهای شیمیایی دشمن که توأم با آتش شدید کاتیوشا و توپخانه بود، تقریباً همهی مناطق را آلوده ساخته و تا اندازهیی از توان رزم یگانهای عملکننده کاست.(45)
طراحی مرحلهی دوم عملیات
حفظ هدفهای تصرفشده در مرحلهی نخست عملیات بیتالمقدس4، مستلزم اجرای عملیات روی نقاط باقیماندهی ارتفاعات بود، زیرا با وجود تصرف ارتفاع شاخ سورمر و قسمتهای اصلی و قلهی ارتفاع شاخ شمیران، حضور نیروهای عراقی در یالهای غربی ارتفاع شاخ سورمر و تسلط دید و تیر آنها بر جادهی عقبهی چمسراژین مانع تشکیل یک خط پدافندی منسجم در این منطقه شده و ادامهی عملیات برای تصرف سایر نقاط را اجتنابناپذیر و ضروری میکرد. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت ارتفاع شاخ شمیران، قطعی بود که دشمن به سادگی دست از این ارتفاع بر نداشته و با توان بیشتری برای بازپسگیری آن وارد عمل خواهد شد. برهم زدن سازمان دشمن و پدافند کردن در ارتفاعات جلوتر از شاخ شمیران از جمله اهداف مهمی بود که موجب شد فرماندهی قرارگاه فتح با وجود خستگی مفرط یگانها، تصمیم به ادامهی عملیات در شب دوم بگیرد. بر همین اساس و پس از جلسه با فرماندهان یگانهای عملکننده در قرارگاه فتح، مانوری به این شرح برای شب دوم طرحریزی و تصویب شد:
1. لشکر محمد رسولالله(ص) روی ارتفاعات برددکان عمل کند.
2. لشکر سیدالشهدا(ع) ضمن تحویل گرفتن خط دشت تولبی از لشکر محمد رسولالله(ص) اقدام به پاکسازی این دشت کرده و با پیشروی در این محور، خط دفاعی مناسبی را در امتداد یالهای برددکان به طرف ساحل دریاچهی دربندیخان ایجاد کند.
3. تیپ 18 الغدیر با هدف ادامهی عملیات لشکر محمد رسولالله(ص) روی ارتفاع برددکان در صبح عملیات یا شب سوم آماده شود.
4. لشکر ابوالفضل(ع) همچنان به تحکیم و تثبیت خط و مواضع خود در شاخ شمیران اهتمام ورزد.
علاوه بر مانور فوق، طبق دستور رحیم صفوی جانشین فرمانده نیروی زمینی به احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، یگانها موظف شدند تا حد امکان نیرو، مهمات و تجهیزات به جنوب دریاچهی دربندیخان، به ویژه روی ارتفاعات شاخ شمیران منتقل کنند. اتخاذ چنین تدبیری علاوه بر آیندهنگری، به دلیل اخبار واحد شنود، مبنی بر آمادگی دو تیپ دشمن جهت اجرای ضد حمله بود. لشکر محمد رسولالله(ص) آمادگی خود را برای عملیات در ساعت 1 تا 2 بامداد اعلام کرد، قرارگاه فتح اصرار داشت درگیری با دشمن زودتر آغاز شود.(46) همچنین به توپخانهها دستور داده شد برای عملیات شب جاری بدون محدودیت، اجرای آتش کنند.(47) هوانیروز در طول روز اول نتوانست وارد منطقهی عملیات شود، اما سرهنگ انصاری فرمانده هوانیروز، وعده داد که 2 بالگرد 214 و یک بالگرد شنوک برای حمل مجروح و شهید برای روز بعد وارد منطقه خواهند شد.(48)
روز دوم عملیات
ادامهی عملیات بیتالمقدس4، از نخستین دقایق بامداد 6 فروردین1367 در حالی آغاز شد که لشکر27 محمد رسولالله(ص) درصدد انتقال دو گردان به ساحل جنوبی دریاچهی دربندیخان بود تا با پاکسازی دشت تولبی و پیشروی در عمق منطقه، در امتداد یالهای شمالی ارتفاع برددکان تا ساحل دریاچه خط دفاعی تشکیل دهد، تیپ18 الغدیر نیز آماده میشد که روی ارتفاع برددکان وارد عمل شود.(49) اما هنوز اولین گردان لشکر27 محمد رسولالله(ص) به آن سوی دریاچهی دربندیخان منتقل نشده بود که بمببارانهای شیمیایی عراق موجب شد سازمان گردان از هم بپاشد و فرمانده گردان به دلیل نداشتن شناسایی قبلی از منطقه و نبود راهنما، با مشکلات جدی مواجه شود. ساعت 30 دقیقهی بامداد نیز، عراق با اجرای حجم نسبتاً شدید آتش توپ و با استفاده از 3 تیپ جدید، ضد حملهی خود را به طرف ارتفاع شاخ شمیران آغاز کرد. عراقیها در ابتدا عقبهی یگانهای سپاه روی ارتفاع تمورژنان را به طور کامل با گلولههای توپ کاتیوشا که حاوی مواد شیمیایی بود، آلوده و سپس از سه محور، ضد حملهی خود را به سمت شاخ شمیران شروع کردند. همچنین با اجرای آتش سنگین و دقیق روی جادهی چمسراژین، مسیر تردد یگانها را مسدود و کمکرسانی به نیروهای در خط را مختل کردند. برای تقویت موقعیت نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) در ارتفاع شاخ شمیران و پاسخ به درخواستهای مکرر فرماندهی این لشکر برای اعزام نیروی کمکی، از قرارگاه فتح به تیپ 18 الغدیر- که مأموریت ادامهی عملیات در ارتفاع برددکان را بر عهده داشت- ابلاغ شد که از مأموریت اصلی خود صرفنظر کرده و 2 گردان از نیروهایش را برای کمک به نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) و دفع ضد حملهی دشمن، راهی ارتفاعات شاخ شمیران کند، به همین دلیل این یگان از مأموریت اصلی خود بازماند.(50) همزمان با فشار دشمن بر شاخ شمیران، لشکر محمد رسولالله(ص) کار انتقال گردان دوم خود را از ساعت 2 بامداد آغاز و تا ساعت 3:30 جابهجایی و سازماندهی آن را انجام داد، اما با وجود اصرار فرمانده لشکر مبنی بر افزایش سرعت حرکت نیروها به سمت اهداف، فرماندهی این گردان به دلیل نداشتن شناسایی از منطقه، آلوده بودن محل به عوامل شیمیایی و عدم آمادگی نیروها برای انجام دادن مأموریت، نتوانست مأموریت خود را به پایان برساند؛ نیروهای گردان یادشده پس از اندکی پیشروی، از ادامهی حرکت بازماندند و حدود ساعت 5 بامداد به طرف اسکلهی لشکر در ساحل خودی عقبنشینی کردند. فشار دشمن بر ارتفاع شاخ شمیران ادامه یافت و عراق تا نزدیک صبح توانست چند موضع نیروهای خودی را در پایین این ارتفاع تصرف کند، اما نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) ساعت 5 صبح با حمله به دشمن، مواضع از دست رفته را بار دیگر تصرف کردند، در این اقدام تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت درآمدند. بدین ترتیب در شب دوم به دلیل موفق نبودن لشکر محمد رسولالله(ص) در اجرای مأموریت خود، بمبباران شیمیایی عقبهها و برخی عوامل دیگر، ادامهی تصرف ارتفاع برددکان انجام نشد و تنها لشکر ابوالفضل(ع) توانست حملات سنگین دشمن به ارتفاع شاخ شمیران را دفع کند.(51)
پس از روشن شدن هوا، از صبح روز 6 فروردین1367 فشار دشمن روی ارتفاع شاخ شمیران کاهش یافت و جادهی چمسراژین که عقبهی یگانها محسوب میشد، از زیر دید و تیر دشمن خارج و امکان کمکرسانی به نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) فراهم شد. با کاهش فشار دشمن، موقعیت مناسبی برای گرد هم آمدن فرماندهان یگانها در قرارگاه فتح و بررسی آخرین وضعیت منطقه و چارهجویی برای ادامهی عملیات فراهم شد. ساعت 10:30 صبح، فرماندهان لشکر57 ابوالفضل(ع)، لشکر27 محمد رسولالله(ص)، تیپ 18 الغدیر و تیپ انصارالرسول به قرارگاه فتح آمدند و با احمد غلامپور فرمانده قرارگاه، به گفتوگو پرداختند.(52) پس از مذاکرات این جلسه و گفتوگوهای متعدد در طول امروز، فرماندهی قرارگاه فتح به این جمعبندی رسید که با توجه به واقعیتهای موجود، تشکیل خط دفاعی مناسب و قوی برای حفظ ارتفاع شاخ شمیران به منزلهی کلید اصلی منطقه، تصمیمی صحیح و واقعبینانه میباشد. نکتهی محوری که در این تصمیمگیری نقش ویژهیی داشت توجه به توان یگانهای موجود بود که بر اثر حملات شیمیایی عراق و دفع حملههای دشمن به ارتفاع شاخ شمیران، کاهش یافته بود.
در این اوضاع، تنها تیپ 18 الغدیر با 3 گردان در اختیار قرارگاه بود که با توجه به وضعیت موجود میبایست یا برای تصرف ارتفاع برددکان مورد استفاده قرار گیرد یا برای کمک به لشکر ابوالفضل(ع) و حفظ ارتفاع شاخ شمیران به این ارتفاع اعزام شود.
با توجه به شناخت موجود از منطقه و ارتفاع برددکان و همچنین میزان استعداد دشمن روی این ارتفاع، نیروی موجود برای تصرف آن کافی نبود و در صورت تحقق چنین امر دور از ذهنی، دیگر توانی برای پاسخگویی به ضد حملههای احتمالی دشمن باقی نمیماند.(53) بنابراین احمد غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، در گزارش به فرمانده کل سپاه اعلام کرد که عراق حدود 3000 نیرو روی ارتفاع برددکان مستقر کرده و همچنین توان عمدهیی از یگانهای زرهی و پیاده در منطقهی عملیاتی تا سد دربندیخان متمرکز کرده است و از سوی دیگر توان یگانهای خودی به ویژه بر اثر بمببارانهای شیمیایی و دفع ضد حملههای عراق، آشکارا تحلیل رفته است. وی خواستار تکمیل اهداف تصرفشدهی فعلی و حفظ و تثبیت آن شد.(54) بدین ترتیب با جمعبندی از اوضاع جدید، تصمیم قرارگاه فتح معطوف به تکمیل و تثبیت وضع موجود شد.(55)
آرامش موقت صبح روز دوم عملیات چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد و از بعدازظهر دشمن با آوردن 2 گردان نیرو در یال زبانهیی ارتفاع برددکان، بار دیگر از دو سمت به شاخ شمیران حمله کرد که مقاومت نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) مانع از پیشروی آنها شد. فرمانده لشکر57 به دلیل کمبود نیرو از قرارگاه فتح درخواست نیروی کمکی کرد. عراق با در اختیار داشتن یالهای جنوبی ارتفاع برددکان و روستای زرین، همچنان نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) را تهدید میکرد. ضعف توان لشکر ابوالفضل(ع)، به کارگیری یک یگان جدید را اجتنابناپذیر کرده بود. ساعت 14:40 یک گردان از تیپ18 الغدیر برای کمک به این یگان راهی یالهای شرقی شاخ شمیران شد تا در این ارتفاع مستقر شده و ضمن دفع حملات دشمن به سمت یال زبانهیی پیشروی کند. اما فرماندهی تیپ الغدیر معتقد بود که به جز دفع ضد حملهی دشمن، امشب قادر به اجرای عملیات نیست و نیروهای این تیپ شب بعد میتوانند وارد عملیات شوند. علاوه بر این ناامن بودن جادهی چمسراژین که مسیر تردد منطقه محسوب میشد- مشکلی بود که همچنان وجود داشت.(56)
روز سوم عملیات
در سومین روز عملیات بیتالمقدس4، نیروهای لشکر57 ابوالفضل(ع) مانند دو روز قبل زیر فشار حملات عراق قرار داشتند. فرماندهان عراقی به یگانهای خود دستور داده بودند به هر شکل ممکن ارتفاع شاخ شمیران را تصرف کنند. نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) روی قلهی این ارتفاع حضور داشتند، اما یالهای صخرهیی در جنوب آن و قسمتی از جادهی چمسراژین به روستای زرین در اختیار عراقیها بود. رزمندگان لشکر ابوالفضل(ع) میکوشیدند با اجرای آتش روی مواضع عراقیها مانع فشار آوردن نیروهای دشمن به قلهی ارتفاع شاخ شمیران شوند و آنها را کنترل کنند. رساندن مهمات و تدارکات برای نیروهای این لشکر که با شجاعت و سرسختی میجنگیدند به دلیل مناسب نبودن جاده و وجود گل و لای فراوان و آتش پرحجم توپهای دشمن همچنان به سختی انجام میشد.(57) علاوه بر آن، حضور نیروهای عراقی در روستای ورمن در غرب ارتفاع شاخ شمیران و روستای زرین در جنوب شرقی این ارتفاع، موقعیت نیروهای لشکر ابوالفضل(ع) را ناامن کرده بود. ضرورت حفظ شاخ شمیران سبب شد تا فرماندهان لشکر ابوالفضل(ع) و تیپ الغدیر به قرارگاه عملیاتی فتح آمده و به مشورت در این باره بپردازند. فرمانده قرارگاه فتح با توجه به کمبود یگان جدید، در خصوص اجرای عملیات در برددکان، تردید داشت. از طرفی حفظ حداقل توان یگانها برای دفاع از منطقه در صورت ادامهی فشار دشمن ضروری به نظر میرسید. فرماندهان یگانها نیز چنین نظری داشتند.
تقویت و تحکیم ارتفاع شاخ شمیران: هدف نهایی عملیات
پس از بررسی آخرین وضعیت منطقه و یگانها و با توجه به محدودیت نیرو، به یگانهای حاضر در منطقهی عملیات ابلاغ شد که در حال حاضر عملیات روی ارتفاع برددکان منتفی است و به تیپ 18 الغدیر نیز کتباً ابلاغ شد که قبل از غروب آفتاب روز بعد، یک گردان را روی ارتفاع شاخ شمیران مستقر کند.(58) تیپ الغدیر همچنین مأموریت یافت علاوه بر تقویت ارتفاع شاخ شمیران، با اجرای عملیات روی یالهای جنوبی آن و روستای زرین، این منطقه را از دست دشمن خارج کند. تثبیت وضع موجود مستلزم انجام دادن اقداماتی بود؛ به این منظور قرارگاه فتح تدابیری به این شرح اتخاذ کرد:
1. تقویت شاخ شمیران با تیپ18 الغدیر و واگذاری مسئولیت جبههی اصلی آن به این تیپ. (این اقدام تا تاریخ 9 فروردین1367 به طور کامل انجام شد.)
2. تلاش جهت باز کردن جادهی چمسراژین و تأمین آن. مأموریت باز کردن جادهی چمسراژین به جهادسازندگی لرستان و مأموریت تأمین آن به تیپ انصارالرسول واگذار شد.
3. انتقال دستگاههای زرهی و نفربر به خط لشکر27 برای مقابله با ضد حملههای دشمن.
4. انتقال دستگاههای مهندسی به دشت تولبی برای ایجاد خاکریز به عنوان خط پدافندی و ترمیم جادهی خط به ساحل خودی و همچنین ایجاد مواضع و استحکامات برای نیروها و دستگاههای زرهی. این اقدام با کمک جهاد آذربایجان شرقی و تیپ مهندسی الهادی سپاه انجام شد.
5. واگذاری قسمتی از خط پدافندی لشکر محمد رسولالله(ص) در دشت تولبی به لشکر سیدالشهدا(ع) به منظور تقویت این خط دفاعی.(59)
ناکامی در تصرف یال زبانهای برددکان
فشار مداوم و همهجانبهی دشمن برای بازپسگیری مناطق از دست رفته، فرماندهان را بر آن داشت که علاوه بر تحکیم مواضع ارتفاع شاخ شمیران، یال زبانهیی برددکان و روستای زرین را تصرف کنند. تصرف این منطقه از این نظر اهمیت داشت که دشمن در چند روز گذشته از این مسیر به منزلهی محور اصلی ضد حملههای خود استفاده کرده بود. همچنین نیروهای عراقی با استقرار در این یال و روستای زرین با آتش مستقیم و منحنی خود، جادهی چمسراژین- تنها عقبهی خشکی نیروهای خودی- را در طول شبانهروز مسدود کرده بودند.
بر این اساس اجرای عملیات با هدف تصرف مناطق یاد شده در 8فروردین1367 به تیپ الغدیر واگذار شد. این تیپ که به تازگی وارد منطقهی عملیاتی شده بود، پس از ابلاغ مأموریت، اقدام به انجام دادن شناساییهای لازم کرده و متعاقب آن 3 گردان راهی ارتفاعات کرد و برای ساعت 23 نهم فروردین1367 اعلام آمادگی کرد.(60) در ابتدای شب عملیات (9/1/1367) قبل از حرکت نیروهای تیپ الغدیر به طرف دشمن، نیروهای عراقی از چند طرف باز هم به شاخ شمیران حمله کردند در نتیجه نیروهای تیپ الغدیر درگیر دفع پاتک دشمن شدند.(61) با کاسته شدن فشارهای دشمن، نیروهای عملکنندهی تیپ الغدیر به استعداد 4 دسته رأس ساعت 23، حرکت خود را به طرف دشمن آغاز کردند. در این شب مهتاب به طور کامل همه جا را روشن کرده بود. تدبیر فرمانده گردان عملکننده آن بود که نیروهایش زمانی به نزدیکی دشمن برسند که هوا کاملاً تاریک شده باشد. تأخیر در اجرای عملیات، فرماندهان قرارگاه فتح را نگران کرده بود. به همین دلیل ساعت 4:30 بامداد، برادر غلامپور فرمانده قرارگاه فتح، از فرمانده تیپ الغدیر خواست که در صورت ممکن عملیات را منتفی کرده و نیروها را به عقب بازگرداند. برادر آقابابایی (فرمانده تیپ) در پاسخ وی گفت که نیروها اکنون به پای کار رسیدهاند و برگرداندن آنها به صلاح نمیباشد.(62) بدین ترتیب ساعت 4:40، درگیری با دشمن آغاز شد و تعدادی از مواضع آنها به تصرف نیروهای خودی درآمد، اما با روشن شدن هوا، تسلط دید و تیر دشمن بر نیروهای عملکننده و همچنین ضعف در اجرای آتش ادوات خودی روی مواضع عراقیها، سبب شد رزمندگان ساعت 8 صبح با برجای گذاشتن تعدادی مجروح و شهید به عقب باز گردند.(63) عدم شناسایی دقیق، ضعف مانور عملیات، کمبود آتش ادوات، تأخیر در شروع عملیات و ضد حملهی تیپ الغدیر ساعاتی قبل از عملیات، از جمله عوامل مؤثر در ناکامی نیروهای عملکننده در این حمله بود.(64) پس از این عملیات، اطلاعاتی به قرارگاه رسید مبنی بر این که دشمن اقدام به تعبیهی موانع و سیمخاردار در جلوِ خود کرده است. مسئولان قرارگاه این اقدام را نشانهی فروکش کردن تلاشهای دشمن و ناامیدی آنها از بازپسگیری مناطق از دسترفته تلقی کردند. و در نتیجه قرارگاه به یگانهای تابعهی خود دستور داد تا به تحکیم و تثبیت مواضع پدافندی بپردازند و این به معنای پایان یافتن عملیات بیتالمقدس4 در ارتفاعات جنوب دریاچهی دربندیخان بود.(65)
تحلیلی از وضعیت دشمن
عراق همیشه به منطقه و ارتفاعات جنوب دریاچهی دربندیخان (از جمله شاخ شمیران و شاخ سورمر و برددکان) حساسیت ویژهیی داشت چرا که این منطقه راه رسیدن نیروهای خودی به سد دربندیخان بود. با اجرای عملیات والفجر10 و موفقیتهای حاصل از آن، هوشیاری و حساسیت دشمن به این منطقه دو چندان شد. انتقال سریع تعدادی از یگانهای دشمن از جبهههای جنوب به منطقهی سد دربندیخان به فاصلهی چند روز پس از شروع عملیات والفجر10 و استقرار بیش از 8 یگان دشمن در ارتفاعات جلو سد تا اندازهیی مؤید این امر میباشد. با وجود حضور این یگانها، نیروهای دشمن به دلیل نداشتن زمان کافی، نتوانستند مواضع و ردههای مستحکمی را در سواحل جنوبی دریاچهی دربندیخان و زمینهای نسبتاً هموار دشت تولبی، ایجاد کنند، بنابراین با بمببارانهای وسیع شیمیایی کوشیدند تا حدی عقبماندگی خود را جبران کنند. سرعت عمل رزمندگان در شروع عملیات - با وجود نواقص متعدد در زمینههای گوناگون (شناسایی، طرح مانور، کمبود امکانات و …)- موجب شد تا دشمن با وجود هوشیاری نسبتاً زیادی که در منطقه داشت نتواند به طور کامل مانع حرکت رزمندگان اسلام شود. از ابتدای شروع عملیات تا ساعتها پس از آن، دشمن با حفظ ارتفاعات مهم، میکوشید تا در طول روز نیروهای خودی را به مواضع اولیه عقب براند، اما با تصرف شاخ شمیران به همت رزمندگان لشکر57 ابوالفضل(ع)، دشمن به کلی دستپاچه شد، طوری که بعد از آن سراسیمه از هر سو به طرف شاخ شمیران، هجوم آورد ولی به دلیل هوشیاری و پدافند مناسب نیروهای مستقر بر این ارتفاع مجبور به عقبنشینی شد. طبق گفتههای یکی از اسیران عراقی، دشمن با اعزام 4 تیپ به منطقه از نیروهایش خواسته بود که با پاتکهای پیدرپی و به هر نحو ممکن، شاخ شمیران را از دست نیروهای ایرانی خارج کنند، ولی نیروهای عراقی با وجود اجرای بیش از 15 پاتک در طول روز، موفق به انجام این کار نشدند و سرانجام از تاریخ 10فروردین1367 به بعد، به تثبیت وضع موجود تن دادند.(66)
ارزیابی و جمعبندی عملیات
کسب آمادگیهای لازم در مدتی کوتاه (تقریباً یک هفته پس از عملیات والفجر10)، تصرف ارتفاعات مهمی همچون شاخ شمیران و شاخ سورمر، 5 روز جنگ مداوم و دفع پاتکهای مکرر عراق بیانگر موفقیت نسبتاً مطلوب یگانهای شرکتکننده در عملیات بیتالمقدس4 میباشد. در این عملیات اهداف مورد نظر به طور کامل تصرف نشد، اما دستیابی به ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر با وجود هوشیاری کامل دشمن و خستگی مفرط یگانهای خودی بر اثر نقل و انتقالات فراوان در طول دو سه ماه گذشته، بسیار حائز اهمیت است.
نکات بارز (قدرت و ضعف) عملیات بیتالمقدس4 را میتوان چنین بیان کرد:
1. مناسب بودن طرح مانور عملیات
طرح مانور این عملیات بر خلاف همهی عملیاتهای قبلی در این منطقه، به شکل مانور احاطهیی و ضربه زدن از پشت به دشمن بود. دسترسی یگانهای خودی به ارتفاعات تمورژنان در عملیات والفجر10، این امکان را به وجود آورد تا جهت تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر از راهکار جدیدی یعنی نفوذ در معابر وصولی عقبهی دشمن استفاده شود، در حالی که در همهی عملیاتهای گذشته در این منطقه، عملیات از جهت جنوب به شمال انجام شده بود.
2. سرعت عمل یگانها در کسب آمادگیهای مورد نیاز
عملیات بیتالمقدس4 به فاصلهی ده روز پس از عملیات گستردهی والفجر10 اجرا شد و همین امر را میتوان یکی از دلایل اصلی موفقیت عملیات به حساب آورد.
3. ناقص بودن شناساییها
ضرورت داشتن سرعت در اجرای عملیات مانع از آن میشد که یگانها بتوانند پس از کسب آمادگیهای لازم در همهی زمینهها، عملیات خود را شروع کنند. شناسایی موانع و مواضع دشمن از جملهی این موارد بود که قبل از شروع عملیات تکمیل نشد. دیر وارد منطقه شدن نیروها، وضعیت مهتاب و نبود نیروی غواص در برخی یگانها سبب شد آنها موفق به انجام شناسایی کافی از منطقه نشوند، با این حال آشنایی کلی یگانهای عملکننده به ارتفاعات مورد نظر و ضرورت سرعت عمل در آغاز عملیات، فرماندهان را مجاب کرد تا از وضعیت ایدهآل چشمپوشی کرده و با وضع موجود عملیات را شروع کنند. البته در بین یگانهای عملکننده، لشکر10 سیدالشهدا(ع) شناساییهای نسبتاً خوبی از منطقهی دشمن انجام داده بود که همین مقدار، پایه و محور مانور یگانهای عملکننده قرار گرفت.
4. اقدام دشمن به بمببارانهای وسیع شیمیایی
ارتش عراق که در مقایسه با اقدامات یگانهای سپاه پاسداران به شدت دچار عقبماندگی شده بود، برای جبران ضعف خود و تأثیرگذاری روی توان نیروهای عملکننده، در مقیاس وسیعی عقبهی یگانها و محل تجمع آنان را بمبباران شیمیایی کرد. استفادهی عراق از سلاحهای شیمیایی در طول عملیات ادامه یافت و تا حد زیادی روی توان یگانها تأثیر گذاشت. این اقدام دشمن از عوامل مؤثر در عدم دستیابی به همهی اهداف عملیات شد.
5. هوشیاری کامل ارتش عراق در ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر
ارتش عراق همیشه به این منطقه حساس بود، با اجرای عملیات والفجر10 هوشیاری دشمن افزایش یافت. حضور 10 یگان عراقی در حد فاصل شاخ شمیران تا سد دربندیخان از میزان اهمیت منطقه حکایت میکند. یگانهای عراقی با حضور در ارتفاعات مسلط منطقه، شاهد بسیاری از تحرکات یگانهای سپاه در منطقه بوده و از عملیات ایران در این منطقه آگاهی کاملی داشتند.
6. کمک دیگر یگانها به نیروهای عملکننده
تعجیل در شروع عملیات و جابهجاییهای مکرر نیروها مانع از آن شد تا یگانها با همهی امکانات خود در منطقهی عملیاتی حضور یابند و به طبع این امر، مسئله مشکلاتی را به وجود آورده بود.
اهمیت تصرف ارتفاعات مورد نظر و تکمیل اهداف عملیاتی والفجر10 موجب شد تا یگانهای شرکتکننده در عملیات والفجر10 که از قبل در این منطقه مستقر بودند، امکانات مورد نیاز یگانهای عملکننده را در اختیار آنها قرار دهند که این مسئله نقش مؤثری در تسریع امور داشت.(67)
آمار خسارتهای وارد شده به دشمن و غنائم بهدست آمده
در این عملیات 5 تیپ و 3 گردان دشمن از 50 تا 100 درصد متحمل خسارت شدند و علاوه بر کشته یا مجروح شدن بالغ بر 5000 نفر از نظامیان عراقی، 498 نفر نیز اسیر شدند.
خسارتهای وارد شده به یگانهای دشمن و غنائم به دست آمده از آنان به این شرح است:
علاوه بر این بیش از 15 تانک و نفربر و بیش از 50 خودرو دشمن منهدم شد.
میزان آسیب یگانهای عراقی چنین است:(68)
بازتابهای عملیات بیتالمقدس4
تصرف بخشی از ارتفاعات جنوب دریاچهی دربندیخان در عملیات بیتالمقدس4، اهمیت ویژهیی داشت و ضمن تکمیل اهداف عملیات والفجر10، مانع تسلط دید و تیر یگانهای عراقی بر قسمتی از دشت زور و ارتفاعات مشرف بر شهر حلبچه شد. با این حال، این عملیات به دلایلی از جمله حجم فراوان اخبار مربوط به بمبباران شیمیایی حلبچه و روستاهای اطراف آن و ابعاد وسیع بینالمللی این واقعه، بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی نداشت، اما رسانههای داخلی پوشش خبری مناسبی به این عملیات دادند و حتی برخی رسانهها آن را بخش تکمیلی و مرحلهی پنجم عملیات والفجر10 قلمداد کردند.(69) رادیو بی.بی.سی در بررسی نتایج این عملیات به گمانهزنی دربارهی عملیات بعدی ایران در مناطق کردنشین پرداخت و گفت: به دنبال این پیروزیِ ایران انتظار میرفت که این نیروها به حملهی عمیقتری در داخل عراق دست بزنند. ممکن است تصرف سلیمانیه که میتواند راه را برای رسیدن نیروهای ایران به میدانهای نفتی کرکوک عراق باز کند، یکی از هدفهای مهم ایران باشد. […] هدف فوریتر ایران میتواند نیروگاه آبی دربندیخان باشد که برق بغداد را تأمین میکند. نیروهای ایران بر ساحل شرقی دریاچهی پشت سد مسلطاند و بنا به گزارش منابع کُرد، نیروهای ایران در حال آماده شدن برای عبور از دریاچه هستند. ممکن است هدف عراق این باشد که نگذارد ایرانیها سرپلشان را به یکی از مناطق تحت تسلط کردها متصل کنند. در بازتاب عملیات بیتالمقدس4 در رسانهها، بر عملیات جبههی کُردستان آنچنان که باید و شاید تأکید نمیشود، زیرا به نظر میرسد که مشکلات حمل و نقل از تهاجم عمدهی ایران در این منطقه جلوگیری کند.(70)
منابع:
1. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزیدهی اسناد عملیات بیتالمقدس4، سند شماره 31747، مدیریت جو و اطلاعات نیروی زمینی سپاه، ص98.
2. سند شماره 678 / مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزارش عملیات بیتالمقدس4، صص9-4.
3. سند شماره 1636 / مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچه ثبت جنگ، راوی قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) در عملیات والفجر10، راوی: داود رنجبر از 25/12/1366 تا 30/12/1366، صص33-31.
4. سند شماره 1683/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچهی ثبت جنگ راوی قرارگاه فتح (کربلا) در عملیات بیت المقدس4، راوی: فرهاد درویشی، از 1/1/1367 تا 10/1/1367، صص16-15.
5. مأخذ3، صص103-96.
6. مأخذ1، سند شماره 030384 از نیروی زمینی سپاه – معاونت اطلاعات به فرماندهی کل سپاه، 18/1/1367، ص162.
7. مأخذ1، سند شماره 132144، 12/1/1367، صص223-221.
8. مأخذ2.
9. مأخذ2، ص11.
10. سند شماره 1640/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچهی ثبت جنگ راوی قرارگاه نیروی زمینی در عملیات والفجر10، راوی: اسدالله احمدی، از 28/12/1366 تا 3/1/1367، ص8-7.
11. سند شماره 16750/ پ.ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره28248، صص120-114.
12. مأخذ3، ص103.
13. مأخذ10، ص23.
14. مأخذ4، صص22-21.
15. سند شماره 16734/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره28249، جلسهی خاتم، صص100-92.
16. سند شماره 30337 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از سید رحیم صفوی به برادر غلامپور، 1/1/1367، سند تک برگی.
17. سند شماره 2179/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره 28290، گزارشی از عملیاتهای بیتالمقدس3 و 4 نیروی زمینی و عملیات والفجر10، اسدالله احمدی، 29/12/1366، صص40-30.
18. مأخذ11، صص120-114.
19. مأخذ10، ص23.
20. مأخذ4، صص16 - 15.
21. مأخذ10، صص142 - 127.
22. مأخذ4، صص39 - 35.
23. مأخذ10، صص63 - 57.
24. مأخذ1، سند شماره 030337، 1/1/1367، ص21.
25. سند شماره 259780 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: 29/12/1366، ص1.
26. مأخذ11، صص73-69.
27. سند شماره 30336 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران، 1/1/1367، سند تک برگی.
28. سند شماره 30336 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی نیروی زمینی سپاه، گزیده اسناد عملیات بیتالمقدس4، از2/12/1366تا 31/3/1367، ص17.
29. مأخذ 10، صص 142-127 و 103-101.
30. سند شماره 390447 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی قرارگاه فتح به فرماندهی تیپ13 امیرالمؤمنین(ع)، 4/1/1367، صص 2-1.
31. مأخذ4، ص 29.
32. مأخذ4، صص40-1/39؛ و- مأخذ2، صص 32-31؛ و- سند شماره 1641/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچهی ثبت جنگ راوی قرارگاه نیروی زمینی خاتم در عملیات والفجر10 و عملیات بیتالمقدس4، راوی: اسدالله احمدی، از 3/1/1367 تا 10/1/1367، صص37-36.
33. مأخذ4، ص40.
34. مأخذ4، ص41.
35. سند شماره 622 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: گزارش اجمالی راوی لشکر57 ابوالفضل(ع) در عملیات بیت المقدس4، مرتضی ملکوتیان، ص 5.
36. سند بدون شماره مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، خلاصهی گزارش راوی لشکر27 محمد رسولالله(ص) در عملیات بیتالمقدس4 سیدابوالفضل سیدموسوی، ص 5.
37. مأخذ4، صص46-43؛ و- سند شماره 323373 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از قرارگاه تاکتیکی تیپ63 خاتم الانبیا(ص)، 10/1/1367، ص 1.
38. مأخذ4، ص 55.
39. مأخذ 32 بخش سوم، صص42-41.
40. مأخذ4، ص59.
41. مأخذ4، ص 64؛ و- مأخذ 35، ص 1/5.
42. خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه، نشریهی شماره 7 (7/1/1367)، صص 8-7، منطقه عملیاتی والفجر10، 6/1/1367؛ و- مأخذ 32 بخش سوم، صص64 و 74.
43. مأخذ4، صص 73 و 81 و 84 و 87 .
44. مأخذ 32 بخش سوم، ص 1/68.
45. مأخذ4، صص 81-78؛ و- سند شماره 332252 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: خلاصهی بازجویی تعدادی از اسرای عملیات بیتالمقدس4، ص 4.
46. مأخذ 32 بخش سوم، صص 1/68-68.
47. مأخذ4، صص 84-81؛ و- مأخذ2، ص 36.
48. مأخذ 32 بخش سوم، ص 68.
49. سند شماره 390306 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دستور عملیاتی بیتالمقدس4، تیپ مستقل 18 الغدیر، 6/1/1367، صص 3-1.
50. مأخذ4، صص 86-85 .
51. مأخذ2، صص 38-37.
52. مأخذ4، صص 88-86.
53. مأخذ4، صص 100-98؛ و- مأخذ 32 بخش سوم، ص 74.
54. مأخذ 32بخش سوم، ص 75-72.
55. مأخذ2، ص 38.
56. مأخذ4، صص 94-93 و 98 و 102-100.
57. سند شماره 1685/ د مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: دفترچهی ثبت جنگ راوی لشکر57 ابوالفضل(ع)، راوی: مرتضی ملکوتیان، از5/1/1367 تا 9/1/1367، صص 37-34 و 41.
58. سند شماره 390443 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: از فرماندهی قرارگاه کربلا به فرماندهی تیپ 18 الغدیر، 7/1/1367، سند تک برگی.
59. مأخذ4، صص 107-102.
60. سند شماره 2630/ پ ن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نوار شماره 28304، اسدالله احمدی، صص 2-1 و 130-112.
61. سند شماره 683 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: ص 118.
62. مأخذ4، ص 122.
63. سند شماره 390313 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: 15/1/1367، سند تک برگی.
64. مأخذ4، صص 122-121.
65. مأخذ2، ص 40.
66. مأخذ2، ص 45.
67. مأخذ2، صص 52-51.
68. مأخذ2، ص 41.
69. محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه، سیری در جنگ ایران و عراق (جلد چهارم)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تابستان 1376، ص 228.
70. خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه، نشریهی شماره 6 (6/1/1367)، ص23، تهران: خبرگزاری جمهوری اسلامی، 5/1/1367

اسامی افراد حاضر در این تصویر به یادماندنی به شرح زیر است:
1- سردار علی اکبر ییلاقی اشرفی - فرمانده اسبق لشکر ویژه 25 کربلا
2- حجت الاسلام بشردوست – نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
3- محمد نبی رودکی – فرمانده لشکر 19 فجر
4- کریم نصر – فرمانده تیپ 44 قمر بنی هاشم
5- محسن رضایی – فرمانده سابق کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
6- حسین اعلائی – مسئول ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
7- ناشناس
8- عزیز جعفری - فرمانده سپاه 11 قدر
9- احمد رضایی – پسر محسن رضایی
10- محمد علی خدنگ – برادرهمسر محسن رضایی
11- علی رضایی – پسر محسن رضایی
12-مرتضی صفاری - فرمانده آموزش قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
13- شهید حسن درویش - فرمانده تیپ امام حسن (ع)
14- شهید کاظم رستگار – فرمانده لشکر 10 سیدالشهداء(ع)
15- ناشناس
16- سارا رضایی – دختر محسن رضایی
17- شهید مهدی باکری – فرمانده لشکر 31 عاشورا
18- ناشناس
19- محمد دانش راد – از فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
20- مرحوم محمود مسافری – محافظ محسن رضائی
21- ناشناس
22- رحیم صفوی – جانشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
23- جانباز موسی نجف پور شهنی
24- شهید محمدابراهیم همت – فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
25- شهید رضا چراغی – جانشین لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
26- محمد باقری – فرمانده اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
27- سردار عبدالمحمد رئوفینژاد – فرمانده لشکر 7 ولیعصر(عج)
برچسبها: عکس
برچسبها: عراق جنگ خرمشهر
منبع: جلد ششم از اسنادجنگ ایران و عراق دراسناد سازمان ملل متحد
مترجم محمد علی خرمی
برچسبها: اورانیوم نامبیا سوخت بمب اتمی ایران
آرشیو گویا سازی شده روزنامه ها به صورت مکانی و عملیاتی در سال89 به مدت دو سال تدوین شده است در این آرشیو از روزنامه های کیهان، انقلاب اسلامی ،جمهوری اسلامی و اطلاعات استفاده شده است.مراحل زیر قرار گرفتن یا برداشت موضوع مورد نیاز را به تصویر کشیده ایم

برچسبها: ابراهیم همت

برچسبها: حاج احمد متوسلیان
دیدگاههای دولت ایران درباره بند 134 دستور جلسه37 مجمع عمومی سازمان ملل متحد
تاریخ شمسی28مهر1361
تاریخ میلادی20اکتبر1982
پيامدهاي طولاني شدن مناقشه نظامي ايران و عراق
نامه مورخ 19 اكتبر 1982 نمايندگي دائمي ايران در سازمان ملل خطاب به دبيركل
احتراماًً به پيوست يادداشت حاوي ديدگاههاي دولت جمهوري اسلامي ايران درباره بند 134 دستور جلسه سيوهفتم مجمع عمومي به پيوست ارسال ميگردد.
سعيد رجايي خراساني ـ سفير و نمايندگي دائمي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل
پيوست
يادداشت
در 22 سپتامبر 1980، مردم ايران سري حملات هوايي عراق به اهدافي در عمق خاك ايران را شاهد بودند. اين حملات تجاوزگرانه با هجوم نظامي وسيع همراه بوده و نيروهاي عراقي از مرزهاي بينالمللي ايران عبور كردند و در خاك ايران در استانهاي باختران، ايلام و خوزستان وارد شدند. با توجه به اختلافات و مناقشات موجود ميان دو كشور، تشديد يكجانبه و مؤثر آن از سوي عراق صورت گرفت كه مردم ايران و انقلاب اسلامي را كاملاً متعجب ساخت.
مردم ايران ناگهان خود را درگير جنگ تحميلي تمام عيار ديدند و آن در حالي بود كه در پي پيروزي شكوهمند انقلاب، ايران قصد داشت بر نقش نظامي كه در منطقه خليج فارس داشت تجديد نظر كند و اميدوار بود كه به ماجراجوييهاي نظامي در منطقه خاتمه دهد. همچنين پيشرفتهايي جهت كاهش نيروهاي نظامي و قراردادهاي بزرگ جهت خريد مقادير زيادي تسليحات صورت گرفت و خريد برخي از تسليحات بسيار پيچيده را لغو كرد.
اگر چه گزارشها از ماهها قبل از اينكه هجوم عراق به طور واقعي تحقق پذيرد، حاكي از آن بود كه عراق نيروهايش را در امتداد مرزهاي ايران تجمع داده، اما هنوز مردم ايران نميتوانستند باور كنند كه رژيم عراق كه با تبليغاتش وانمود ميكرد پايگاه ضد امپرياليستي در خاورميانه است به مردمي در منطقه حمله كند كه سرسختانه جهت آزادي خويش از سيطره امپرياليسم نبرد كرده بودند.
علاوه بر هجوم نظامي به خاك ايران، در 17 سپتامبر 1980، عراق يك طرفه قرارداد 1975 الجزاير درباره مرزهاي كشور و حسن همجواري با ايران را لغو كرد و بر منطقه اروند رود (شط العرب) و نقاط ديگر ادعاي ارضي نمود. اين اقدام يكجانبه مغاير با روح و مفاد قراردادي بود كه وزيرخارجه فعلي عراق امضا كرده بود. ماده 5 قرارداد تصريح دارد:
«چارچوب مصونيت مرزها و احترام كامل به تماميت ارضي كشورها، طرفين عاليرتبه قرارداد تصريح مينمايند كه خطوط مرزي آنها هم در زمين و هم رودها غيرقابل نقض، دائمي و نهايي است.» (ترجمه غيررسمي)
عراق تلاش داشت هجوم خود به خاك ايران را با ادعاي اينكه حقوقي كه در قرارداد 1975 به عراق داده شده و ايران در رعايت آن طفره ميرود، به دست آورد. اين نقض قرارداد فوق است زيرا در ماده 6 آن به روشني ذكر شده كه در مورد عدم توافق درباره تفسير يا كاربرد قرارداد، آن موارد عدم توافق ميبايست نخست در مذاكرات مستقيم دوجانبه ميان طرفين حل و فصل شود و اگر با عدم موفقيت مواجه شد از طريق مساعي جميله كشور دولت ثالث و نهايتاً با حكميت، حل و فصل گردد.
متوسل شدن يكجانبه و از پيش طراحي شده عراق در استفاده از زور جهت حل و فصل مناقشهاش با ايران نيز نقض منشور سازمان ملل به ويژه پاراگراف 1 ماده 33 و پاراگراف 1 ماده 37 ميباشد. در پاراگراف 1 ماده 33 ذكر شده:
«طرفين هر مناقشهاي ـ كه تداوم آن احتمالاً حفظ صلح و امنيت بينالمللي را مخاطره مياندازد ـ بايد قبل از هر چيز درجستوجوي حل و فصل از طريق مذاكره، تحقيق، ميانجيگري، دلجويي، داوري، حل و فصل قضايي، متوسل شدن به مؤسسات يا ترتيبات منطقهاي و ساير ابزارهاي صلحجويانه به انتخاب خودشان باشند.»
در پاراگراف 1 ماده 37 آمده است:
«طرفين هر مناقشه و براساس ماهيت آن طبق ماده 33، اگر در حل و فصل آن با ابزارهاي مشخص شده آن ماده ناتوانند، بايد موضوع را به شوراي امنيت ارجاع دهند.»
براي مردم ايران روشن است كه عراق ابزارهاي صلحجويانه موجود را جهت حل و فصل اختلافاتش با ايران دارا بود، اما به استفاده از زور متوسل شد كه نه تنها به حقوق مورد ادعايش برسد بلكه از مزيتي كه در دورة انتقالي پس از انقلاب ايران به وجود آمده، حداكثر بهرهبرداري را بنمايد. در چنين شرايطي به فتوحات ارضي دست يافته و نيروهاي انقلاب جوان ايران را وارد جنگ ميسازد و نهايتاً با تضيعف انقلاب آن را به نقطه پايان ميرساند.
همانطور كه اقدامات عراق تهديد جدي براي استقلال و تماميت ارضي ايران به شمار ميرود، براي صلح و امنيت كل منطقه خليج فارس نيز خطرناك است. مردم ايران از جامعه بينالمللي انتظار دارند كه جهت بازگشت عدالت مشاركت نموده و به تهديدات عليه صلح و امنيت منطقه پايان دهند.
شوراي امنيت در 28 سپتامبر قطعنامه 479 (1980) را تصويب كرد و كاملاً مردم ايران را مأيوس ساخت. مردم از شوراي امنيت انتظار داشتند كه به تعهدات و مسئوليتهاي بزرگ خويش تحت منشور وفادار باشد و اين چنين عمل نكند. يك كشور عضو سازمان ملل قبل از اينكه به طور يكجانبه به تجاوزات نظامي و اشغال سرزمين جهت حل و فصل مناقشه متوسل شود، بايد به تعهداتش تحت منشور طبق ماده 33 و 37 ملزم باشد. اما كشور (عراق) واقعاً تصميم يك جانبهاي اتخاذ كرد و وظيفه شورا است كه آن دولت را به خاطر عدم التزام به منشور محكوم نمايد و خواستار آن گردد كه به شرايط قبل از شروع تجاوز بازگشته و مناقشه را بر اساس ماده 33 و 37 منشور حل و فصل نمايد.
قطعنامه 479 (1980) نه تنها توقعات مردم فداكار ايران را برآورده نساخت، بلكه به آنها نشان داد كه شوراي امنيت نسبت به حقوق قانونيشان طفره رفته و از سوي شورا تلاش شده كه وضعيت در جبهههاي جنگ ناديده گرفته شده و به پيامدهاي تجاوزات نظامي عراق اعتبار بخشد و ايران را وادار به آتشبس نموده كه يكجانبه و به نفع عراق ميباشد.
در چنين شرايطي مردم ايران راهي ندارند جز اينكه قطعنامه 479 (1980) شوراي امنيت را رد نمايند، زيرا اين قطعنامه متجاوز را كاملاً خرسند ميسازد و حقوق قربانيان را تأمين نمينمايد.
مردم ايران هرگونه اقدامي كه به ايران تحميل شده و امتيازي داده شود را رد مينمايند، زيرا تنها به اين معناست كه به حكومت متجاوز عراق به خاطر تجاوزاتش عليه ايران پاداش داده شده است و بنابراين طولاني شدن تجاوزات و تكرار آن در آينده را باعث ميگردد.
در حدود 22 ماه است كه عراق مناطق وسيعي از ايران را اشغال كرده و رهبري عراق احساس ميكند كه هرگونه عكسالعملي در برابر تجاوزاتش را خنثي كرده است. از طرف ديگر مردم ايران شاهد سكوت مرگباري از سوي جامعه بينالمللي ميباشند و اين در حالي است كه عراق به جنگ ويرانگر خود عليه مردم غيرنظامي ايران در باختران، ايلام و خوزستان و تأسيسات غيرنظامي در اين استانها ادامه ميدهد. در طي اين 22 ماه مردم ايران توانستهاند با لطف خداوند نيروهاي متجاوز عراق را به عقب رانده و اغلب سرزمينهاي اشغالي ايران را با فداكاري وصفناپذيري آزاد سازند. با آزادسازي خرمشهر، عراق كه به خيال خود فكر ميكرد موقعيت مستحكمي را در اختيار دارد، آن را از دست داد و در حقيقت به مفهوم آن بود كه نهايتاً از بقيه سرزمينهايي كه هنوز در اختيار دارد نيز بيرون رانده خواهد شد. مردم ايران در اين مقطع زماني از جامعه بينالمللي انتظار دارند كه باور كنند ايران نهايتاً موفق شده است كه يكي از بزرگترين موانع براي صلح را از پيش رو برداشته و آنها بايد توجه خود را به اين مهم معطوف سازند. تجديد فعاليت شوراي امنيت با توجه به جنگ تجاوزگرانه عراق تنها به ابراز نگراني براي عراق بسنده شده است. قطعنامه 514 (1982) شوراي امنيت، تجاوزات و اشغال نظامي از سوي عراق را كه بيش از 22 ماه طول كشيده ناديده گرفته است. همچنين در محكوم كردن متجاوز به خاطر عدم رعايت مفاد 33 و 37 منشور كوتاهي كرده و در اين قطعنامه هرگونه اشارهاي به عراق در مورد تخريب و انهدام آمرانه شهرها، روستاها، جادهها، مزارع و از بين بردن كليه نشانههاي حيات در مناطق تحت اشغال خود و در برد توپخانهاش، خودداري شده است. همچنين رفتار ددمنشانه عراق در سرزمينهاي اشغال شده و جنايات وحشيانهاش عليه بشريت را ناديده گرفته است، از همين رو حق انكارناپذير مردم ايران است كه بهدنبال عدالت و جبران خسارت باشند. اما در قطعنامه 514 (1982) از هرگونه تلاش جهت ايجاد سپر امن كه در وراي آن دولت جنايتكار عراق بتواند پنهان شود، خودداري نشده است.
بنابراين، روشن است كه مردم ايران قطعنامه 514 (1982) را نيز رد ميكنند. قطعنامه 522 (1982) شوراي امنيت نيز به همان دلايل رد شده است.
دولت جمهوري اسلامي ايران مكرراً تمايل خود را به استقرار صلح عادلانه و پايدار در منطقه خليج فارس ابراز داشته است. اين بدين معنا نيست كه هر چيزي تحت عنوان صلح مطرح شود را خواهد پذيرفت. صلح پايدار با صلحي كه تنها دولت ماجراجوي عراق جهت تجديد سازمان و آرايش جديد خود براي مراحل آتي مطرح ميكند، متفاوت است.
قرارداد 1975 كه ايرانيها فكر ميكردند بر اساس آن مناقشاتشان با عراق پايان يافته است، از سوي همان رهبري كه آن را امضا كرده و هنوز در عراق حاكم است، ملغي گرديد و اين كشور نيروهايش را سازماندهي كرده و منتظر فرصت مناسب جهت شروع جنگ تجاوزگرانه عليه ايران شد. مردم انقلابي ايران به طور شايستهاي فداكاري كردند تا نيروهاي عراقي متجاوز را از اغلب سرزمينهايي كه آنها تحت اشغال داشتند، بيرون راندند. آنها حق دارند و انتظار دارند كه ضمانتهاي غيرقابل انكاري دريافت كنند تا با تجاوزات ديگري از سوي عراق در آينده مواجه نشوند. جامعه بينالمللي با ناديده گرفتن حقوق و خواستههاي مردم ايران تنها بيگانگي خود را از واقعيتهاي موجود در منطقه خليج فارس نشان داده است. در وهله نخست ضرورت دارد جامعه بينالمللي جهت كمك به اعاده صلح در منطقه تلاش نمايد و اعتباري كه در ميان مردم ايران از دست داده، به دست آورد و اين مهم وقتي قابل دستيابي است كه جامعه بينالمللي مباحثات درباره واقعيتهاي مناقشه عراق و ايران را آغاز كند. عراق تاكنون عملاً نشان داده كه علاقهمند به صلح پايدار نيست. اين كشور به طور سيستماتيك به دنبال چنين سياستي است و با منحرف كردن جامعه بينالمللي تلاش دارد اين سياست را با تبليغات انحرافي حفظ كند. چنين سياستي تنها در متقاعد كردن مردم ايران مبني بر نبودن صداقت در رهبري عراق جهت دستيابي به صلح عادلانه و پايدار، سودمند بوده است.
قطعنامهاي مناسب و عادلانه است كه منعكس كننده واقعيتهاي موجود در صحنه ميان ايران و عراق باشد. الگوي قطعنامه كه جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد كرده به شرح ذيل است:
مجمع عمومي
با ملاحظه قرار دادن موضوع "پيامدهاي طولاني شدن مناقشه نظامي ميان ايران و عراق".
با تأكيد مجدد بر نارواداشتن استفاده يا تهديد با زور در روابط بينالمللي.
با درخواست مجدد از دولتها در ملزم بودن دولتهاي كنوانسيون ژنو در مورد محافظت از جان غيرنظاميان در زمان جنگ، مورخ 12 آگوست 1949.
با تأكيد مجدد نسبت به تعهد دولتها در ملزم بودن به مفاد منشور و به ويژه مواد 33 و 37 جهت حل و فصل مناقشاتشان.
با يادآوري حق كليه دولتها جهت دفاع از خويش به صورتي كه در ماده 51 منشور شناخته شده است:
1- محكوم نمودن عراق به دليل شروع تجاوزات نظامي در مناقشه خود با ايران قبل از اينكه به استفاده از كليه ابزارهاي صلحجويانه موجود در چارچوب منشور مبادرت نمايد.
2- با تأسف از اشغال سرزمين ايران از سوي عراق و تلاش اين كشور با اشغال غيرقانوني جهت به دست آوردن امتيازات سياسي.
3- همچنين محكوم كردن عراق به خاطر متمركز ساختن توان جنگي عمدهاش به مدت تقريباً دو سال عليه غيرنظاميان ايران كه منجر به جنايات دردناكي عليه بشريت گرديده كه نقض كنوانسيون ژنو در مورد محافظت از غيرنظاميان در زمان جنگ (مورخ 12 آگوست 1949) به شمار ميرود.
4- با تصريح بر حق مردم ايران در جبران خسارت جاني و مالي كه بر اثر تجاوزات عراق متحمل شدهاند و موظف بودن عراق در كمك به بازسازي كليه تأسيسات غيرنظامي كه به طور عمد در مناطق تحت اشغال غيرقانونياش تخريب كردهاست.
5- درخواست از ايران و عراق در پايان بخشيدن كليه عملياتهاي نظامي جهت حل و فصل مناقشاتشان به روشهاي صلحجويانه براساس مفاد منشور.
6- استقبال از تلاشهاي دبيركل جهت ميانجيگري ميان دو كشور و دعوت از وي جهت ادامه تلاشهاي ميانجيگرانهاش.
برچسبها: دیدگاههای دولت ایران
19اکتبر 1982 ( 28 مهر 1361) ایران یادداشتی به دبیرکل سازمان ملل ارسال میکند.
در این یادداشت، دلایل ادامه جنگ ازسوی نیروی مدافع، چرایی بیاعتمادی مردم ایران به شورای امنیت، حقانیت و مشروعیت ادامه دفاع ازسوی ایران، غیرقابلاعتمادبودن صدام بهعنوان امضاکننده قرارداد 1975 و ملغیکننده آن!، وجود راهحلهای غیرنظامی برای رفع مناقشات بین دو کشور، سکوت شورای امنیت درقبال 22 ماه تجاوز گسترده و آشکار و خونریزانه عراق، تمایل ایران به صلحی عادلانه و عاقلانه، مقدمهای میشود برای ارائه یک الگوی ششمادهای بهعنوان قطعنامهای برای رسیدن به یک صلح پایدار.
این الگو که با جانبداری آشکار شورای امنیت از کشور متجاوز، در آن زمان نادیده گرفته شد، حاوی دو خواسته اساسی "محکومیت تجاوز"، و "جبران خسارات وارده" بود.
در بخشی از این نامه آمده است:
«شوراي امنيت در 28 سپتامبر، قطعنامه 479 (1980) را تصويب كرد و كاملاً مردم ايران را مأيوس ساخت. مردم از شوراي امنيت انتظار داشتند كه به تعهدات و مسئوليتهاي بزرگ خويش تحت منشور وفادار باشد ... قطعنامه 479 (1980) نهتنها توقعات مردم فداكار ايران را برآورده نساخت، بلكه به آنها نشان داد كه شوراي امنيت نسبت به حقوق قانونيشان طفره رفته و ازسوي شورا تلاش شده كه وضعيت در جبهههاي جنگ ناديده گرفته شده و به پيامدهاي تجاوزات نظامي عراق اعتبار بخشد و ايران را وادار به آتشبس نموده كه يكجانبه و به نفع عراق ميباشد.»
در قسمتی دیگر از این نامه چنین میخوانیم:
«قطعنامه 514 (1982) شوراي امنيت، تجاوزات و اشغال نظامي ازسوي عراق را كه بيش از 22 ماه طول كشيده، ناديده گرفته است. همچنين در محكومكردن متجاوز بهخاطر عدمرعايت مفاد 33 و 37 منشور كوتاهي كرده و در اين قطعنامه هرگونه اشارهاي به عراق درمورد تخريب و انهدام آمرانه شهرها، روستاها، جادهها، مزارع و ازبينبردن كليه نشانههاي حيات در مناطق تحت اشغال خود و در برد توپخانهاش، خودداري شده است. همچنين رفتار ددمنشانه عراق در سرزمينهاي اشغالشده و جنايات وحشيانهاش عليه بشريت را ناديده گرفته است.»
در پایان این سند، ایران الگوی قطعنامه پیشنهادی خود را متضمن محکومیت و شناسایی متجاوز و جبران خسارات وارده، به شورای امنیت ارائه میکند.
بازخوانی این سند (مشاهده متن کامل ترجمه سند) که تصویر متن اصلی آن در ذیل همین متن آمده است، ما را به بررسی رفتار شورای امنیت و سازمان ملل در دو سال اول جنگ دعوت میکند.
رفتار شورای امنیت در دو سال اولیه جنگ تحمیلی:
همزمان با تهاجم سراسری ارتش عراق به خاک ایران، آزمونی دشوار برای سازمان ملل و رکن سیاسی امنیتی آن یعنی شورای امنیت آغاز شد. آزمونی که بر این مبنا استوار بود: اعضای دائم شورای امنیت، یا همان ابرقدرتها، در مقابل جنگ تمامعیاری که عراق تدارک دیده و امنیت کانونی منطقه خاورمیانه را خدشهدار کرده است، چگونه مواجهه میکنند و بهطورکلی، سازمان ملل متحد که به گواه منشور ملل متحد (اساسنامه سازمان)، هدف اولیه آن "تأمین صلح و امنیت بینالمللی" است، بهمنظور ممانعت از بروز جنگ و بازداشتن صدام از توسل به نیروی نظامی و تجاوز به خاک ایران، چگونه عمل کرده است.
در این آزمون دشوار، سازمان ملل و خصوصاً شورای امنیت، مردود شدند و بررسی رفتار حقوقی آنها نشان میدهد، پیشبرد اهداف سیاسی و استراتژیک آنها در منطقه خاورمیانه و مقابله با انقلاب اسلامی ایران، اولویت اصلی قدرتهای بزرگ در دو سال آغاز جنگ بوده است. در این میان، شعار صلح سازمان ملل، در موضوع جنگ عراق علیه ایران، ناکارآمد و دروغین از آب در آمد.
برای توضیح و اثبات این ادعا، راه دشواری در پیش نداریم؛ نگاهی به عملکرد شورای امنیت برای راستیآزمایی شعار صلح آنها، بسیار درسآموز است: منشور ملل متحد ضمن ماده 24 تحقق هدف اصلی سازمان یعنی تأمین صلح و امنیت بینالمللی را برعهده شورای امنیت نهاده و دول عضو سازمان، ضمن این ماده پذیرفتهاند که شورا جهت حصول این هدف به نام آنها اقدام نماید و به این لحاظ ضمن ماده 25، اعضای سازمان موافقت کردهاند که تصمیات شورای امنیت را طبق منشور اجرا کنند. حال باید دید که آیا شورای امنیت به وظایف خود طبق منشور برای مقابله با فاجعهای که با تجاوز نظامی عراق به ایران شکل گرفته بود، عمل کرد؟
در سوم مهرماه 1359، یعنی با گذشت 3 روز از جنگ، دبیرکل به رؤسای جمهور ایران و عراق نامهای میزند و از آنها میخواهد از همه عملیاتهای نظامی اجتناب کنند. تجاوز به مرزهای بینالمللی ازجانب دبیرکل سازمان ملل نادیده گرفته میشود و هر دو سوی این منازعه به یک چشم دیده میشوند. اما عملکرد شورای امنیت از این نیز عجیبتر است: قطعنامه 479 شورا، تجاوز سراسری ارتش عراق از هوا، زمین و آب به ایران را "وضعیت میان ایران و عراق" مینامد و از طرفین میخواهد از کاربرد زور بپرهیزند. تصور اینکه متجاوز به مرزهای چندین هزارساله در خاک ماست و اصل خدشهناپذیر و سنتی حقوق بینالملل به نام دفاع مشروع نیز موردپذیرش منشور ملل متحد است و شورای امنیت در اولین قطعنامه خود که همراه با تجاوز عراق بوده است، بیانگر همراهی این شورا و تأیید ضمنی رویهای بود که صدام در پیش گرفته است.
در پیشنهاد شورای امنیت، نهتنها کوچکترین اشارهای به نقض تمامیت ارضی ایران و محکومیت تجاوز نظامی عراق نشد، بلکه نه پیشنهاد آتشبس داده شد و نه نیروی متجاوز را ملزم به ترک مناطق اشغالی کرد. چنانچه این قطعنامه موردپذیرش قرار میگرفت با توجه به تبلیغات گسترده عراق مبنیبر توصیف تجاوز نظامی به ایران بهعنوان جنگ عربی – فارسی، علیالقاعده بلافاصله تعدادی از دولتهای عرب، استقرار ارتش اشغالگر را در مناطق اشغالی بهعنوان وضعیت جدید به رسمیت میشناختند و وضعیت اشغالگری اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی یعنی مشروعیت وضعیت مستقر درمورد قلمرو سرزمینی اشغالشده ایران تکرار میشد و در چنین وضعی ضمن مذاکرات صلح، بازگشت نظامیان اشغالگر به پشت مرزهای بهرسمیتشناختهشده بینالمللی قبل از تجاوز، بهعنوان امتیازی قلمداد میشد که به ایران داده میشود! به بیان دیگر، مفهوم واقعی قطعنامه 479 این بود که نیروهای عراقی در مناطق اشغالی باقی بمانند و ایران از حمله به نیروهای متجاوز برای بازپسگیری مناطق اشغالی خودداری ورزد. چه بسا استمرار اشغالگری، به طرح دعاوی طولانی جهت رسیدگی به ادعاهای بیاساس عراق میانجامید و با اطاله این وضع، مشروعیت وضعیتهای نامشروع بهلحاظ استقرار آنها یعنی ادعایی که رژیم اشغالگر اسرائیل جهت دائمیکردن اشغال سرزمینهای فلسطینی عنوان میکند، علیه ایران به کار گرفته میشد.
پس از صدور قطعنامه 479 و فاصله بسیار زیادی که با حداقل خواستههای ایران داشت، نیروهای مردمی با فرمان امام خمینی(ره) بسیج شدند و این واقعیت در فضای عمومی جامعه نقش بست: برای احقاق حقوق و آزادسازی شهرهای اشغالی، امید به سازمانهای بینالمللی بیهوده است و باید با متجاوز جنگید. متمرکزشدن سپاه در خوزستان و همراهی با ارتش، موجب طرح و اجرای عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالشده گشت و طی عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و درنهایت بیتالمقدس، ارتش عراق حدوداً از خاک ما عقب رانده شد. رؤیای تجزیه ایران، برای عراق و حامیان منطقهای و فرامنطقهایاش، تبدیل به کابوسی خطرناک شده بود. در همین اوضاع و احوال، پس از 22 ماه سکوت، شورای امنیت به درخواست کشور اردن و حمایت امریکا تشکیل جلسه داد و دومین قطعنامه (شماره 514 – 21/4/1361) خود را صادر کرد. نگرانی درمورد ادامه مناقشه، خواستار آتشبس و خاتمه فوری عملیات نظامی، عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشده و مواردی از این دست، مندرج در این قطعنامه بود. با هجوم عراق و درنوردیدن مرزهای شناختهشده، شورای امنیت الزام دو طرف به برگشتن به مرزهای بینالمللی را صلاح ندانسته بود، اما اینک و در زمانی که نیروهای نظامی ایران با عدماحقاق حقوق خود تلاش میکنند عراق را در مرزهای خود تنبیه کنند و سازمانهای بینالمللی را وادار کنند تا شرایط ایران را بپذیرد، شورای امنیت از طرفین میخواهد که به مرزهای شناختهشده بازگردند!
قطعنامه سوم شورای امنیت (قطعنامه شماره 522) در تاریخ 4 /7 /1361 صادر شد. قبل از تصویب این قطعنامه، عراق آمادگی خود را درجهت اجرای قطعنامه 514 اعلام کرده و در بندهای اجرایی قطعنامه از اعلام آمادگی عراق استقبال شده بود. این در حالی بود که با اندک هوش و تحلیل سیاسی نظامی از آن دوران، متوجه میشویم که صدام بهدلیل ضعف نظامی در جبههها و درحالیکه خودبهخود پشت مرزهای عراق بود، بازگشتن به مرزها را میپذیرفت. قابلپیشبینی بود که پس از تجدید قوا، طرح حملهای مجدد را کلید بزند. در این قطعنامه همچنان اشارهای به متجاوز نشده بود.
این نوشتار، شرح مختصری بود از رفتار حقوقی سازمان ملل و شورای امنیت در دوساله آغازین جنگ و تلاش مردم ایران برای شناسایی متجاوز (که آثار حقوقی و اقتصادی فراوانی بر آن مترتب میشود) که سبب شد درنهایت در قطعنامه 598 که چندین سال بعد صادر شد، ایران به حداقلی از خواستههای خود برسد و دست از جنگ بکشد. به بیان دیگر، ما در دو جبهه جنگیدیم؛ در جبهه نظامی صدام را وادار کردیم ماجراجویی نظامی را در مرزهای خود تجربه کند و با ازدسترفتن فاو و شلمچه در عملیاتهای والفجر8 و کربلای5، تجربه تلخی برای کشور عراق رقم زده شود؛ و در جبهه سیاسی و بینالمللی نیز، طی هشتسال جنگ، سازمان ملل را وادار کردیم که حداقلی از شرایط ایران را برای قبول صلح بپذیرد.
البته امروز و با گذشت بیش از سه دهه از آغاز جنگ، طبعاً گفتمان عمومی جامعه ایران بهعنوان یک قربانی بزرگ جنگ، همچنان ضدجنگ است. این صلحطلبی عمومی، نباید به قضاوت نادرست درباره نیروهای سیاسی و نظامی آن روز کشور بینجامد و بهاشتباه آنان را متهم به تمایلنداشتن به صلح کرد. خوشبختانه اسناد ثبتشده سازمان ملل بیانگر حقیقتِ وقایع آن روز است و برعهده محققان و آن دسته از علاقهمندان تاریخ کشور است تا خود بهدور از هیاهو، تلاشی برای درک و تحلیل درست از تاریخ کوتاهمدت کشور داشته باشند.
برچسبها: پیشنهاد ایران اتمام جنگ
یادداشت رسمی ایران در تاریخ 28 مهر 1361 با توجه به این جریان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکند.
با يادآوري حق كليه دولتها جهت دفاع از خويش بهصورتيكه در ماده 51 منشور شناخته شده است:
برچسبها: متن پیشنهاد صلح ایران به شورای امنیت
تاریخ شمسی 5اسفند1364
تاریخ میلادی24فوریه1986
قطعنامه 582 (1986)
مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2666 خود در تاريخ 24 فوريه 1986
شوراي امنيت،
با بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با يادآوري اين كه شوراي امنيت تقريباً شش سال است كه موضوع وضعيت ميان ايران و عراق را زير نظر داشته و در مورد آن تصميماتي اتخاذ نموده است؛
با نگراني عميق نسبت به طولاني شدن مناقشه ميان دو كشور كه منجر به تلفات سنگين جاني و خسارات قابل ملاحظه مادي شده و صلح و امنيت را به مخاطره افكنده است؛
با يادآوردي مفاد منشور بهويژه تعهد كليه اعضا جهت حل و فصل اختلافات بينالمللي خود به روشهاي صلحجويانه به گونهاي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛
با توجه به اينكه هر دو كشور ايران و عراق از اعضاي پروتكل ممنوعيت استفاده از گازهاي خفهكننده و مسموم كننده و ساير گازها و جنگ ميكروبي منعقده در 17 ژوئن 1925 در ژنو ميباشند؛
با تأكيد بر اصل غير قابل قبول، تصرف زمين با استفاده از زور؛
با مورد توجه قرار دادن تلاشهاي ميانجيگرانه كه دبيركل دنبال ميكند:
1- از اقدامات اوليه كه باعث بروز منازعه ميان ايران و عراق شد و از ادامه درگيري اظهار تأسف ميگردد.
2- همچنين از تشديد مناقشه بهويژه تهاجمات ارضي، بمباران مناطق صرفاً غيرنظامي، حملات به كشتيهاي بيطرف و يا هواپيماهاي كشورها، نقض حقوق بينالمللي بشردوستانه و ساير قوانين منازعات نظامي بهويژه استفاده از سلاحهاي شيميايي مغاير با تعهدات پروتكل 1925 ژنو، ابراز تأسف ميگردد.
3- از ايران و عراق ميخواهد كه آتشبس فوري، متوقف ساختن كليه مخاصمات در زمين، دريا و هوا را رعايت نموده و كليه نيروها بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بينالمللي عقبنشيني نمايند.
4- مصراً درخواست ميگردد كه مبادلة كامل اسيران جنگ پس از مدت كوتاهي بعد از متوقف ساختن مخاصمات با همكاري كميته بينالمللي صليب سرخ انجام پذيرد.
5- از طرفين درخواست مينمايد كه فوراً كليه جوانب منازعه را با ميانجيگري يا هر راه ديگر جهت حل و فصل مسالمتآميز منازعه، بپذيرند.
6- از دبيركل درخواست مينمايد كه به تلاشهاي مداوم خود ادامه داده و به دو طرف درگير جهت جامةعمل پوشيدن اين قطعنامه كمك نمايد و شورا را از نتايج آن مطلع سازد.
7- از ساير كشورها درخواست ميگردد كه حداكثر خويشتنداري را از خود نشان داده و از هرگونه اقدامي كه منجر به تشديد و گسترش بيشتر جنگ گردد، جداً خودداري نمايند و اجراي قطعنامه حاضر را تسريع بخشند.
8- تصميم گرفته شد كه موضوع تحت بررسي باقي بماند.
برچسبها: قطعنامه 582 شورای امنیت
تاریخ شمسی29تیر1367
تاریخ میلادی20ژوئیه1988
قطعنامه 616 (1988)
مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2821 خود مورخ 20 جولاي 1988
شوراي امنيت،
با بررسي نامه مورخ 5 ژوئيه 1988 جانشين نماينده دائمي جمهوري اسلامي ايران خطاب به رئيس شوراي امنيت (S/19981)،
با استماع بيانات نماينده جمهوري اسلامي ايران، وزير امور خارجه علياكبر ولايتي و سخنان نماينده ايالات متحده امريكا، معاون رئيس جمهوري جرج بوش (S/PV.2818).
با ابراز تأسف عميق از اينكه هواپيماي غيرنظامي ايران اير در پرواز برنامهريزي شده بينالمللي 655، در پرواز بر فراز تنگه هرمز بهوسيله موشك شليك شده از ناو جنگي ايالات متحده امريكا (وينسنس) منهدم گرديد،
با تأكيد بر ضرورت تبيين حقايق سانحه از طريق بازرسي بيطرفانه،
با نگراني عميق از تشنج رو به رشد در منطقه خليج [فارس]،
1- تأسف عميق خود را از ساقط ساختن هواپيماي غيرنظامي ايران بهوسيله موشكي كه از يك ناو جنگي امريكا شليك شد و تسليت عميق خود را به خاطر از دست رفتن غمانگيز جان انسانهاي بيگناه ابراز ميدارد؛
2- همدردي صميمانه خود را به خانوادههاي قربانيان اين سانحه غمانگيز و دولتها و كشورهاي آنان اعلام ميدارد؛
3- در تصميم سازمان بينالمللي هواپيمايي كشوري در پاسخ به درخواست جمهوري اسلامي ايران مبنيبر تشكيل فوري گروه حقيقتياب براي بررسي تمامي حقايق موجود و جنبههاي فني زنجيره حوادث مربوط به اين پرواز و انهدام هواپيما و همچنين از اعلام ايالات متحده امريكا و جمهوري اسلامي ايران مبنيبر تصميمشان براي همكاري با بررسي سازمان بينالمللي هواپيمايي كشوري استقبال ميكند؛
4- از تمامي اعضاي كنوانسيون 1944 شيكاگو در هواپيمايي كشوري بينالمللي درخواست ميكند كه در همه شرايط مقررات و رويههاي سلامت هوانوردي كشوري، بهويژه ضمائم آن كنوانسيون را به منظور جلوگيري از چنين پيشنهادهايي دقيقاً مراعات نمايند؛
5- لزوم اجراي فوري و كامل قطعنامه 598 (1987) شورا را بهعنوان تنها مبناي حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار منازعه ميان ايران و عراق ابراز و پشتيباني خود را از دبيركل براي اجراي اين قطعنامه اعلام و خود را ملتزم به همكاري با دبيركل براي تسريع در اجراي طرح اجرايي او مينمايد.
برچسبها: قطعنامه 616 شورای امنیت
نوان و جلد کتاب: جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل - جلد 6
تاریخ شمسی29تیر1366
تاریخ میلادی20ژوئیه1987
مصوب شوراي امنيت در جلسه 2750 مورخ 20 جولاي 1987
شوراي امنيت،
با تأييد مجدد قطعنامه 582 (1986) خود؛
با ابراز نگراني عميق از اينكه عليرغم درخواستهايش جهت آتشبس، منازعة ميان ايران و عراق به شدت سابق و با تلفات سنگين انساني و تخريب مادي ادامه دارد؛
همچنين با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه؛
همچنين با ابراز تأسف از بمباران مراكز مسكوني غيرنظامي، حملات به كشتيراني بيطرف يا هواپيماهاي غيرنظامي، نقض قوانين بشردوستانه بينالمللي و ساير مقررات حاكم بر مناقشات نظامي بهويژه كاربرد تسليحات شيميايي مغاير با الزامات پروتكل 1925 ژنو؛
با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه؛
مصمم هستيم كليه اقدامات نظامي ميان ايران و عراق خاتمه يابد؛
معتقديم كه بايد حل و فصل همهجانبه، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار ميان ايران و عراق حاصل شود؛
با يادآوري مفاد منشور سازمان ملل بهويژه تعهد كليه دول عضو به حل و فصل مناقشات بينالمللي خود از راههاي مسالمتآميز به نحوي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛
با حكم به اينكه در منازعه مابين ايران و عراق نقض صلح حادث شده است؛
با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد؛
1ـ خواستار آن است كه به عنوان اولين گام جهت حل و فصل مناقشه از راه مذاكره، ايران و عراق به آتشبس فوري تن داده و به تمامي عمليات نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه دهند و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بينالمللي بازگردانند.
2ـ مصراً از دبيركل درخواست ميكند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتشبس و عقبنشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مينمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده و گزارش آن را به شوراي امنيت ارائه نمايد.
3ـ مصرانه ميخواهد اسيران جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو مورخ 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند.
4ـ از ايران و عراق ميخواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاشهاي ميانجيگرانه جهت حصول يك راهحل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص كليه موضوعات موجود منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند.
5 ـ از تمامي كشورهاي ديگر ميخواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هرگونه اقدامي كه ميتواند منجر به تشديد و گسترش بيشتر منازعه گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.
6 ـ از دبيركل درخواست مينمايد كه با مشورت با ايران و عراق، مسئله تفويض اختيار به يك هيئت بيطرف جهت تحقيق راجع به مسئوليت منازعه را بررسي نموده، در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.
7ـ ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاشهاي بازسازي با كمكهاي مناسب بينالمللي پس از خاتمة درگيري تصديق ميگردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست ميكند كه يك هيئت كارشناسان را براي مطالعة موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايد.
8 ـ همچنين از دبيركل درخواست ميكند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راههاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
9ـ از دبيركل درخواست ميكند كه شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.
10ـ مصمم است براي بررسي اقدامات بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه در صورت ضرورت، مجدداً جلسات ديگري تشكيل دهد.
برچسبها: قطعنامه 598 شورای امنیت
تاریخ شمسی6آبان1362
تاریخ میلادی28اکتبر1983
طرح قطعنامه (540) توسط كشورهاي گويان توگو و زئير
با بررسي مجدد موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با يادآوري قطعنامهها و بيانيههاي شورا كه در آن از جمله آتشبس همهجانبه و پايان عمليات نظامي ميان طرفين خواسته شده است؛
با يادآوري گزارش مورخ 20 ژوئن 1983 (S/15834) دبيركل در مورد هيئت اعزامي منتخب وي جهت بازديد مناطق غيرنظامي در ايران و عراق كه مورد حملات نظامي قرار گرفتهاند و قدرداني از دبيركل به خاطر تقديم گزارش واقعبينانه، متوازن و عيني در اين مورد؛
و نيز با ابراز قدرداني از تشويقها و كمكها و همكاريهايي كه دولتهاي ايران و عراق نسبت به هيئت اعزامي دبيركل مبذول داشتهاند؛
با ابراز تأسف مجدد از مناقشه ميان دو كشور كه منجر به خسارات هنگفت جاني و زيانهاي فراوان به شهرها، اموال و تأسيسات زيربنايي اقتصادي شده است، با تأييد لزوم بررسي واقعبينانه علل جنگ؛
1- از دبيركل تقاضا مينمايد تا با كوششهاي ميانجيگرانه خود ميان طرفين به منظور نيل به حل اختلاف به نحو كامل و عادلانه و شرافتمندانه كه مورد قبول هر دو طرف باشد، ادامه دهد.
2- نقض حقوق انساني و بشردوستانه، مخصوصاً مفاد كنوانسيون 1949 را در كليه زمينههاي آن محكوم ميكند و خواستار توقف فوري كليه عملياتهاي نظامي عليه هدفهاي غيرنظامي از جمله شهرها و مناطق مسكوني است.
3- حق كشتيراني و بازرگاني آزاد را در آبهاي بينالمللي مورد تأكيد قرار داده و از كليه كشورها ميخواهد كه بلافاصله به خصومتها در منطقه خليج (فارس) از جمله خطوط دريايي آبراههاي قابل كشتيراني، بنادر، پايانهها، تأسيسات دور از ساحل و همة بنادري كه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم به دريا راه دارند، پايان داده و به تماميت ارضي ديگر كشورهاي ساحل احترام بگذارند.
4- از دبيركل درخواست مينمايد كه با طرفين در مورد راههاي توقف خصومت، از جمله احتمال اعزام ناظران سازمان ملل مشورت نمايد و گزارش نتيجه اين مشورتها را به شوراي امنيت تسليم نمايد.
5- از هر دو طرف ميخواهد كه از هر اقدامي كه صلح و امنيت بينالمللي و همچنين حيات دريايي در منطقه خليج (فارس) را در معرض مخاطره قرار ميدهد، خودداري ورزند.
6- بار ديگر از كليه كشورها ميخواهد كه حداكثر خويشتنداري را درباره اقداماتي كه ممكن است به افزايش و گسترش مناقشه منجر شود، بهكار برند و بدين ترتيب اجراي اين قطعنامه را تسهيل نمايند.
7- از دبيركل درخواست مينمايد كه در مورد اجراي فوري و مؤثر اين قطعنامه با طرفين به مشورت پردازد.
برچسبها: طرح قطعنامه 540 شورای امنیت
تاریخ شمسی12مهر1361
تاریخ میلادی4اکتبر1982
قطعنامه 522 (1982)
شوراي امنيت در جلسه 2399 خود كه تحت عنوان وضعيت ايران و عراق تشكيل شده بود، قطعنامه ذيل را تصويب كرد:
ـ شورا از ادامه جنگ و تشديد مناقشه ميان دو كشور كه تلفات سنگين جاني و خسارات مالي بسياري را موجب شده و صلح و امنيت منطقه را در معرض خطر قرار داده است، اظهار تأسف مينمايد.
ـ شورا مجدداً تصريح كرد كه اعاده صلح و امنيت در منطقه به جديت كليه دولتهاي عضو در ملزم بودن به تعهداتشان تحت منشور سازمان ملل نيازمند است.
ـ شورا مجدداً طرفين درگير را به پذيرش و اجراي قطعنامه 479 كه به اتفاق آرا در 28 سپتامبر 1980 تصويب شده و نيز به بيانيه مورخ 5 نوامبر 1980 (S/14244)، دعوت كرد.
ـ شورا همچنين طرفين درگير را به پذيرش و اجراي قطعنامه 514 كه به اتفاق آرا در 12 جولاي 1982 تصويب شده و نيز بيانيه 15 جولاي 1982 (سند S/15296) رئيس شوراي امنيت، فراخواند.
شورا براساس گزارش 15 جولاي 1982 (S/15293) دبيركل، خواستار اجراي موارد ذيل ميباشد:
1- شورا مصراً خواستار آتشبس فوري و پايان بخشيدن به كليه عملياتهاي نظامي بوده و مجدداً اين درخواست خود را تكرار مينمايد.
2- شورا مجدداً بر درخواست خود مبني بر عقبنشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده بينالمللي تأكيد ميكند.
3- شورا از اين حقيقت كه يكي از طرفين درگير قبلاً آمادگياش را براي همكاري در اجراي قطعنامه 514 اعلام كرده، استقبال نموده و از طرف ديگر مناقشه درخواست مينمايد كه به همين صورت عمل نمايد.
4- شورا بر لزوم اجراي بدون درنگ تصميمات خود درباره اعزام ناظراني جهت تأييد و نظارت بر آتشبس و عقبنشيني تأكيد مينمايد.
5- شورا بر ضرورت و ادامه تلاشهاي ميانجيگرانه اخير تأكيد مينمايد.
6- شورا بر درخواست خود از كليه دولتها مبني بر ممانعت از هرگونه اقدامي كه به ادامه جنگ كمك نمايد، تأكيد نموده و خواستار كمك جهت تسهيل در اجراي قطعنامه اخير ميباشد.
7- شورا همچنين از دبيركل خواست در مورد اجراي اين قطعنامه طي 72 ساعت به شورا گزارش ارائه دهد.
برچسبها: قطعنامه 522 شورای امنیت
تاریخ شمسی 21تیر1361
تاریخ میلادی12ژوئیه1982
قطعنامه 514 (1982)
مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2383 خود، مورخ 12 جولاي 1982
شوراي امنيت با بررسي مجدد موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با نگراني عميق در مورد ادامه مناقشه ميان دو كشور كه به خسارات سنگين جاني و مالي منجر شده و صلح و امنيت را به مخاطره افكنده است؛
با يادآوري مفاد ماده 2 منشور ملل متحد و يادآوري اينكه لازمه استقرار صلح و امنيت در منطقه، رعايت كامل اين مفاد است؛
با يادآوري ماده 24 منشور كه به موجب آن مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بينالمللي به عهده شوراي امنيت واگذار گرديده است؛
با يادآوري قطعنامه 479 كه به اتفاق آرا در 28 سپتامبر 1980 تصويب شد و نيز بيانيه مورخ 5 نوامبر 1980 رئيس شورا (S/14244)؛
با در نظر گرفتن كوششهايي كه خصوصاً دبيركل سازمان ملل متحد و نماينده او و نيز جنبش كشورهاي غيرمتعهد و سازمان كنفرانس اسلامي در جهت ميانجيگري مبذول داشتهاند؛
1- خواستار آتشبس و خاتمه فوري كليه عمليات نظامي ميباشيم.
2- علاوه بر آن خواستار عقبنشيني نيروها به مرزهاي شناخته شده بينالمللي ميباشيم.
3- تصميم ميگيرد گروهي از ناظران سازمان ملل متحد را به منظور بررسي، تأييد و نظارت بر آتشبس و عقبنشيني اعزام دارد و از دبيركل ميخواهد كه گزارش خود را در مورد ترتيباتي كه بدين منظور مورد نياز است به شوراي امنيت تسليم نمايد.
4- مصرانه ميخواهد كه كوششهاي ميانجيگري به نحو هماهنگ شده از طريق دبيركل به منظور نيل به حل جامع اختلافات به نحو عادلانه و شرافتمندانه كه مورد قبول هر دو طرف در زمينه كليه مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد، از جمله احترام به حاكميت، استقلال، تماميت ارضي و عدم مداخله در امور داخلي كشورها باشد، ادامه يابد.
5- از همه كشورهاي ديگر درخواست مينمايد كه از هر اقدامي كه ميتواند به ادامه اختلافات دامن زند، خودداري ورزند و اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل كنند.
6- از دبيركل تقاضا مينمايد كه ظرف سه ماه، در مورد اجراي اين قطعنامه گزارش خود را تسليم نمايد.
برچسبها: قطعنامه 514 شورای امنیت 1982
تاریخ شمسی16مهر1365
تاریخ میلادی8اکتبر1986
قطعنامه 588 (1986)
مصوبه شوراي امنيت در جلسه 2713 مورخ 8 اكتبر 1986
شوراي امنيت،
با بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق"؛
با يادآوري اينكه شورا بيش از شش سال اين موضوع را زير نظر داشته و تصميماتي را در مورد آن اتخاذ نموده است؛
با نگراني عميق از طولاني شدن منازعه و تشديد آن كه منجر به تلفات سنگين جاني و خسارات قابل ملاحظه مادي شده و نيز صلح و امنيت بينالمللي را مورد تهديد قرار داده است؛
با يادآوري تعهد دولتهاي عضو مبني بر آنكه در روابط بينالمللي خود از تهديد و زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي هر كشوري و يا استفاده از هر روش ديگر مغاير با اهداف ملل متحد خودداري كنند؛
با متذكر شدن مفاد منشور ملل متحد بهويژه تعهد همه اعضا جهت حلوفصل مناقشات بينالمللي خود از طريق صلحآميز به نحوي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت به مخاطره نيفتد؛
همچنين با خاطرنشان ساختن اينكه تحت منشور ملل متحد، دولتهاي عضو مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بينالمللي را به شوراي امنيت سپردهاند و بدين منظور موافقت كردهاند كه نقش شوراي امنيت را در حلوفصل مناقشات بپذيرند؛
با ستايش از تلاشهاي دبيركل جهت يافتن راه حلي مسالمتآميز براي اين مناقشه، متذكر ميگردد:
ايران و عراق به اجراي كامل و بدون درنگ قطعنامه 582 (1986) كه در 24 فوريه 1986 به اتفاق آرا تصويب شد، فراخوانده شوند.
از دبيركل درخواست ميگردد تلاشهايش را با طرفين درگير جهت اجراي قطعنامه مذكور افزايش دهد و حداكثر تا 30 نوامبر 1986 نتيجه آن را به شورا گزارش دهد.
تصميم گرفته شد به منظور بررسي گزارش و شرايط استقرار صلحي پايدار ميان دو كشور طبق منشور ملل متحد و اصول عدالت و حقوق بينالمللي مجدداً تشكيل جلسه دهد.
برچسبها: قطعنامه 588 شورای امنیت
تاریخ شمسی 6مهر1359
تاریخ میلادی 28سپتامبر1980
مصوبه شوراي امنيت در اجلاس 2248 خود مورخ 28 سپتامبر 1980
شوراي امنيت
با آغاز بررسي موضوع تحت عنوان "وضعيت ميان ايران و عراق" با توجه به اينكه بر اساس منشور سازمان ملل متحد همه دولتهاي عضو به حل اختلافات بينالمللي خود از راههاي مسالمتآميز متعهد شدهاند، به نحوي كه صلح و امنيت بينالمللي و عدالت به خطر نيفتد؛
همچنين با عنايت به اينكه همه دولتهاي عضو متعهدند در روابط سياسي بينالمللي خود از تهديد يا كاربرد زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي كشور ديگر خودداري كنند؛
با خاطرنشان ساختن مفاد 24 منشور كه شوراي امنيت مسئوليت اوليه حفظ صلح و امنيت بينالمللي را به عهده دارد؛
با اظهار نگراني عميق درباره وضعيت رو به گسترش ميان ايران و عراق:
1- از ايران و عراق ميخواهد از هرگونه كاربرد زور به فوريت خودداري كنند و مناقشه خود را از راههاي مسالمتآميز و طبق اصول عدالت و حقوق بينالمللي حل نمايند.
2- از آنها مصرانه ميخواهد هر پيشنهاد مناسب در مورد ميانجيگري، سازش يا توسل به نهادهاي منطقهاي يا ديگر راههاي مسالمتآميز را بنا به انتخاب خود كه اجراي تعهداتشان را بر اساس منشور سازمان ملل تسهيل كند، بپذيرند.
3- از كليه كشورهاي ديگر ميخواهد حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هر اقدامي كه ممكن است به افزايش و گسترش بيشتر مناقشه منجر شود، خودداري كنند؛
4- از كوششهاي دبيركل و پيشنهاد وي در مورد مساعي جميله براي حل اين وضعيت پشتيباني ميكند.
5- از دبيركل درخواست ميكند كه ظرف 48 ساعت به شوراي امنيت وضعيت را گزارش دهد.
برچسبها: قطعنامه 479 شورای امنیت

برچسبها: رئیس جمهور صنایع موشکی کشور

برچسبها: عملیات بیت المقدس

برچسبها: عملیات والفجر9 تیتر روزنامه جمهوری اسلامی
سپاس خدای را که نعمتهای فراوانی بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان را قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.
دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملتهای مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملتها، عصر زوال طاغوتها، عصر فروپاشی قدرتهای استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.
خدا را هزاران شکر به خاطر نعمتهایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شدهاند.
زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئهها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملتها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.
چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاههای حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع).
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف میکنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقعها این نفس سرکش سراغ من میآمد و مرا گول میزد، وسوسه میشدم، نق میزدم، در درونم اعتراض ایجاد میشد اما خدا مرا کمک میکرد، متوجه میشدم، پشیمان میشدم، توبه میکردم و از خدا طلب عفو و بخشش میکردم و مرا میپذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.
خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.
از همه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم، از امام و مولایم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا انشاءالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمیتوانستم خدمتگذار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.
تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند انشاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
فرزندانم را سفارش میکنم و تأکید بر حفظ ارزشهای اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزشهایش میتوانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزشهاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.
برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاءالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!
هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.»
برچسبها: وصیتنامه سردار شهیدحاج حسین همدانی

بر روی دیگر تصاویر کلیک کنید.
برچسبها: شهید منصور ستاری, فرمانده نیروى هوایى, ارتش
تیر 1367 روزی بود که علی رغم همه گمانه زنی ها و مسائلی که مطرح شد، حضرت امام قطعنامه 598 را پذیرفت. این در حالی بود که امام خمینی(ره) پذیرش قطع نامه را در آن شرایط نوشیدن جام زهر تعبیر کرد و رزمندگان اسلام که بسیار این موضوع بهت زده و حتی ناراحتشان کرده بود گوش به فرمان رهبر و مرادخودشان یعنی حضرت روح الله(ره) لب فرو بستند و اسلحه ها را زمین گذاشتند. هر چند که تنها چند روز پس از 27 تیر بود که این آتش بس توسط خود صدام شکسته شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، محسن رضایی که آن مقطع فرماندهی کل سپاه پاسداران را بر عهده داشت یکی از کسانی است که در جریان چند و چون پذیرش قطع نامه بود. امروز برای اولین بار ''بخشی از'' نامه ای را که وی در همان روزها به امام خمینی (ره) نوشت ''به همراه اصل دستخط'' حضرت امام (ره)در پاسخ به نامه محسن رضایی منتشر می کنیم.
بنا بر این گزارش، پس از پذیرش قطعنامه 598 ابهامات زیادی در نهاد سپاه پاسداران نسبت به پایان جنگ و ادامه فعالیت در سپاه بوجود آمده و ظاهرا این مسائل به حضرت امام (ره) منتقل شده بود.
چند هفته بعد از آتش بس، احمد آقا به محسن رضایی تلفنی تماس گرفته و می گویند که اگر در رابطه با جنگ و یا سپاه سوالی و یا تقاضایی دارید نامهای برای حضرت امام بنویسید. سه سال قبل از این و درهمین ایام، احمدآقا با محسن رضایی تماس گرفته و با هماهنگی ایشان در نامه ای خطاب به حضرت امام، تقاضای تشکیل سه نیروی هوایی، زمینی و دریایی برای سپاه مطرح شده بود. در آن موقع هم ابهامات زیادی برای آینده سپاه شکل گرفته بود. فرماندهان سئوال می کردند آیا لشگرهای سپاه می مانند و یا منحل خواهند شد؟ پاسخ امام به تقاضای سپاه و تشکیل نیروهای سه گانه موجی از خوشحالی و نشاط را در آن زمان برانگیخته بود. برای بار دوم، چنین تلفنی به محسن رضایی از تصمیم مهمی ازسوی امام حکایت داشت.
محسن رضایی چند روز صبر می کند و سپس به امام نامه ای می نویسد. حضرت امام درپاسخ وی ، نامه ای خطاب به فرماندهان می نویسند که عبارات آن برغم گذشت 27 سال ، همچنان شگفت آور است و به تعبیر بسیاری، این نامه نقشه راه و الگوی رفتاری سپاه بعد از دفاع مقدس تا کنون بوده است.
سردار رضایی در پاسخ به این سوال که دلیل نگارش نامه شما و پاسخ حضرت امام (ره) چه بوده می گوید: پس از تماس احمد آقا با من که نامه ای خدمت حضرت امام بنویسم و اگر برای سپاه ، تقاضایی دارم در آن ذکر کنم مدتی فکرکردم که چه چیزی را از امام بخواهم . به ذهنم آمد که مهمترین مساله سپاه را با ایشان درمیان بگذارم. آن موقع مهمترین مساله درسپاه ، ابهامات جدیدی بود که پس از پایان چنگ پیش آمده بود.
در نامه محسن رضایی خطاب به حضرت امام آمده بود: " بین برادران سپاه، غیر از ابهام از آینده سپاه، این مسئله مطرح است که تکلیف شرعیِ ماندن در سپاه پس از جنگ، از گردن ما ساقط شده و با توجه به خطرِ از دست رفتن کادرهایی که به بهای بسیار بزرگی، تجارب ارزنده از نبرد و دفاع مقدس را کسب کرده اند اگر حضرتعالی شرعا تکلیف بفرمایید تا برادران ، برای ادامه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی، در سپاه بمانند و با توجه به فرصت بدست آمده، به برطرف کردن کمبودها و ذخیره سازی عِده و عدّه نظامی، دفاعی، همت گمارند موجب تلاش و نشاط بیشتر در پرسنل سپاه خواهد شد."
نامه محسن رضایی در 28/5/67 به محضر حضرت امام تقدیم شد، سپاه در تدارک برگزاری مجمع سالانه فرماندهان بود. این مجمع هر سال در تاریخ 26 شهریور یعنی سالگرد فرمان حضرت امام در خصوص تشکیل نیروهای سه گانه سپاه (در سال 64) برگزار می شد. در این نشست سالانه ، فرماندهان سپاه در مجمع سراسری شرکت کرده، برنامه های سالانه سپاه را مورد بررسی قرار می دادند. لذا در حالی که چند هفته بیشتر از برقراری آتش بس نگذشته بود، مجمع سراسری فرماندهان در آستانه برگزاری بود. محسن رضایی از محضر امام تقاضا می کند که پیام آن حضرت خطاب به فرماندهان، همزمان با تشکیل مجمع فرماندهان صادر شود و حاج احمد آقا از سوی حضرت امام در مجمع حضور یافته و پیام حضرت امام را قرائت نمایند، همین اتفاق روی می دهد و مرحوم احمد آقا، 4هفته بعد پس از نامه رضایی در 26 شهریور در مجمع سالانه فرماندهان حضور می یابد و پیام کم نظیر حضرت امام، را قرائت می کند. پس از آن که احمد آقا پیام حضرت امام راقرائت کردند اثر معنوی فوق العاده ای درسپاه بوجود آمد. و عملاً برخی ابهامات مربوط به جنگ و نحوه اداره سپاه و ماموریت های آن در آینده تبیین و نقشه راه فعالیت سپاه ـ که تاکنون نیز بر همان منوال بوده ـ روشن شد.
اینک، نخستین بار در سالگرد پذیرش قطعنامه و برگزاری جلسه تاریخی فرماندهان سپاه، عین دستخط حضرت امام (ره) انتشار می یابد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم، فرماندهان و مسئولین محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در پایان قریب هشت سال دفاع مقدسی که منتهی به استقلال و تمامیت ارضی کشور وشکست طرحهای توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامی مان گردید، نمی دانم با چه بیانی احساسات و علاقه خویش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاوری که توفان خشم این امت حزب الله از سینه صحنه کارزار شما جوشیده است بیان نمایم . در نزد موحدین وسالکان طریقت سخن از اجر و پاداش دنیایی ، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است ؛ ودنیا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب کوچکتر از آن است که بخواهد پاداش وترفیع مجاهدان فی سبیل الله گردد. و مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهرزیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند. اما من که وظیفه ام دعاگویی و سپاس و تشکر از همه سپاهیان و بسیجیان و ارتشیان است ، باید به همه نیروهای مسلح کشور و به شما اطمینان بدهم که تا من زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم از حمایت و دعای خیر برای شما دریغ نخواهم کرد؛ و شما را از بهترین عزیزان و همراهان خود می دانم ؛ وهمان گونه که در ایام جنگ در کنار شما بوده ام ، و شاید یکایک شما محبت و ارادتم را به خود احساس کرده اید، بعد از این نیز چنین خواهم بود. شما آیینه مجسم مظلومیتها ورشادتهای این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران وهمسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزیده اند. و از آنجا که من بین خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک می نمایم ، تصورمی کنم که شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسه ای که سالها در میدانهای نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخره های صعب مشکلات در فضای سرد و گرم حوادث آبدیده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بیقراری عجین گردیده ،از سکون و آرامش رنج ببرید و دلتان در همان حال و هوای خیمه جنگ بتپد، و چه بسا ازخود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ما است که این هم از برکات معنویت وتحول در کشور ما است که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمی کنید. ولی من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهادمقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که بحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است ، چه صلح باشد و چه جنگ . من باز تاکید می کنم که ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم ، و هرگز پیشقدم در تضعیف آن نخواهیم بود؛ ولی آثار کارشکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده می کنیم ، که بعید به نظرنمی رسد که دست بعضی از قدرتها و ابرقدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بساصدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجددا آزمایش کنند.
در هر حال ، ما باید آماده و مهیا باشیم . روزهای حساس و تعیین کننده ای در پیش داریم ؛ و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت ؛که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند، و ازکید و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح ، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامه ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه ، نبوده است . ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به این مسائل پرداخت ؛ و از همه اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها وطرحها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مومن به انقلاب همت گماشت ، وتجارب را به دیگران منتقل ساخت ؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه ، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج وارتش بیست میلیونی ، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروی از خطوط کلی سیاست نظامی کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادری و وحدتی که درمیدانهای نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوی که میان شما و روحانیون عزیزبرقرار بوده به مجامع داخلی و به همه محیطهای سیاسی و اجتماعی و نظامی کشانده شود، تا انقلاب اسلامی ما از خطر آفتها و تفرقه ها و بی تفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایه های عظیمی که محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشیبها بوده است ، در مسیر زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.
من به شما دعا می کنم و عزت و سعادت دنیا و آخرتتان را از پیشگاه مقدس حق مسئلت دارم . ان شاءالله در لوای عنایت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - پایدار و سرفراز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله .
26 شهریور ماه 1367
روح الله الموسوی الخمینی
جلد بیست و یکم صحیفه امام خمینی(ره) - صفحه 133 ، 26 شهریور 1367»
برچسبها: نامه آقا محسنپاسخ حضرت روح الله
تاريخ: 7/9/46
تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور
درباره : عكس خميني
يك قطعه عكس خميني و اشعار سروده شده توسط ميرزاحسن رحمتي كه در
عكاسي چهرهنماي مرند چاپ گرديده و يك قطعه ديگر از عكس خميني كه از
اسماعيل قنبري بدست آمده توسط ساواك جلفا به اين سازمان فرستاده شده است كه
عيناً به پيوست تقديم ميگردد.
ضمناً اطلاعات تكميلي از ساواك مزبور به شرح زير خواسته شده كه نتيجه متعاقباً به عرض خواهد رسيد.
1ـ آيا عكسهاي مزبور وسيله منابع آن ساواك به دست آمده يا خير؟ در صورت اول چرا گزارش خبري نشده است.
2ـ ميرزاحسين [حسن] رحمتي چه كاره است و سوابق وي چگونه ميباشد و
بيوگرافي ملصق به عكس مشاراليه را با چگونگي فعاليت وي تهيه و به اين
سازمان ارسال دارند.
3- براي آن ساواك از كجا معلوم گرديده كه اشعار مزبور را ميرزاحسين
[حسن] رحمتي سروده است مدارك كافي در اين مورد تهيه و گزارش نمايند.
4- مشخصات كامل اسماعيل قنبري با دو قطعه عكس و سوابق وي و نحوه فعاليت نامبرده مورد لزوم ميباشد.
5ـ مدير عكاسي چهرهنماي مرند را به آن ساواك احضار و در مورد چاپ
عكسها اطلاعات كامل اخذ و نتيجه را با بيوگرافي ملصق به عكس يادشده به اين
سازمان ارسال دارند.
رئيس سازمان اطلاعات و امنيت آذربايجان شرقي . سليمي
رونوشت به پرونده حسن راحي [رحمتي] و قنبري ضميمه شد.
اواني آقاي كاشي
در صورتي كه از افراد ياد شده سابقهاي وجود دارد ارائه و در غير اين
صورت نسبت به شناسايي و تكميل سوابق، در مورد كنترل آنان اقدام فرماييد.
16/9

برچسبها: وحشت از عكس امام خميني
قسمت هشتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)
برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.
برچسبها: قسمت هشتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
من 25 سال تمام به انحاي مختلف در كنار شاه بودم، من هم داماد شاه بودم و هم دوست صميمي او. شايد كمتر مورد مشابهي را بتوان يافت كه يك نفر داماد حتي پس از جدايي و طلاق از همسرش همچنان دوست صميمي پدر همسرش باقي بماند!
دوست ندارم اكنون كه او در اين دنيا نيست و نميتواند پاسخگو باشد اين حرفها را بزنم اما بايد بگويم كه در جريان حوادث 25 تا 28 مرداد ماه سال 32 هم ......................ادامه مطالب کلیک نمائید.
برچسبها: مرگ پهلوي از زبان دامادش
قسمت هفتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)
برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.
برچسبها: قسمت هفتم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
از جمله تقليدهايي كه رضاخان تلاش كرد از روي عملكرد آتاترك در ايران انجام دهد موضوع كشف حجاب بود.
شاه مجاب شده بود كه چنانچه زنان ايراني، حجاب ملي و ديني خود را كنار بگذارند و ملبس به لباسهايي شوند كه زنان فرنگ ميپوشند؛ ميتوانند در ساير وجوه و شئون اجتماعي نيز، مانند فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي زنان فرنگ با آنان برابري كنند!
كشف حجاب رضاخاني به نوعي تهديد «ناموس ملي» و رواج نوع جديدي از «ابتذال» بود و به همين جهت با مخالفت صريح، قاطع و مستمر روحانيت و طبقات مختلف اجتماع مواجه شد. البته رضاخان در آن اقدام فرهنگي! از انواع روشهاي خشن نظامي ـ پليسي استفاده كرد. چادر را از سر زنها، در ملأعام كشيد. آنان را مجبور نمود كه با برهنگي و بدون حجاب در جامعه حضور پيدا كنند ـ در اين راه از تطميع، تهديد، پول و وعده دريغ نشد و...
چه بسيار بانوان مؤمنهاي كه حجاب ملي و دينيشان را با بذل خونهاي پاكشان پاس داشتند.
اما موضوع كشف حجاب در كشوري مانند ايران كه همه جمعيتش مسلمان هستند، با دشواريهاي فراواني روبرو شد. در اين مقاله با ارائه اسنادي تلاش شده تا ضمن نشان دادن تلاش حكومتگران براي اجراي كشف حجاب، گوشههايي از مقاومت مردمي نيز به تصوير كشيده شود.
روز 22 دي 1314 يعني 5 روز پس از دستور رضاخان براي كشف حجاب، ميرزا علي اكبرخان داور وزير ماليه طي بخشنامهاي براي ادارات ماليه سراسر كشور، مقرر كرد كه به مأمورين دولتي متناسب با حقوقشان وام داده شود تا با انگيزه بيشتري به مقابله با حجاب زنان بپردازند. در اين بخشنامه تأكيد شده براي مأموريني كه حقوقشان تا سقف 200 ريال است، يك وام 200 ريالي و به مأموريني كه بيش از اين رقم را دريافت ميدارند مطابق ميزان حقوق ماهانهشان وام داده شود و از پايان حقوق بهمن آنها تا مدت 6 ماه مهلت داده شود وام دريافتي را در 6 قسط بازگردانند.(1)
فتحالله پاكروان توليت آستان قدس رضوي نيز در نامهاي به رئيسالوزراء از توسعه پديده بيحجابي در مشهد اظهار خشنودي كرده و به وي مژده داد كه قصد دارد به زودي ورود خانمهاي محجبه به صحن و حرم مطهر امام رضا(ع) و بيوتات شريفه ممنوع شود و از ورود زنان چادري به حرم جلوگيري به عمل آيد. وي سپس از رئيسالوزرا خواست مراتب را به «خاكپاي ملوكانه» برساند.(2)
در همين رابطه به موجب نامه ديگري از محمود جم نخستوزير به توليت آستان قدس رضوي براي شركت زنان بيحجاب در مساجد و روضه و آستانه، ترتيب خاص وجود ندارد. حتي تأكيد شده كه «اگر ميسر است در مجالس روضه، زنان و مردان روي نيمكت يا صندلي بنشينند.(3)
گزارش ديگري حاكي است كه ابوالقاسم فروهر وزير كشور در 15 اسفند 1316 طي بخشنامهاي به كليه وزارتخانهها به مخالفت بسياري از مأموران دولتي با روند كشف حجاب اشاره كرده و هشدار داده كه مأموران خاطي تحت پيگرد قرار ميگيرند. در اين بخشنامه تصريح شده كه مأموران دولتي از بيرون آوردن همسران خود از منزل امتناع ميورزند.(4)
در 28 شهريور 1317، از «حكومت سبزوار» نامه محرمانهاي به وزارت داخله (وزارت كشور) نوشته شد. در اين نامه، شهروزي حاكم سبزوار با اشاره به اينكه به هنگام دعوت از مقامات محلي و همسرانشان براي حضور بدون حجاب در جشنها بسياري از آنان دعوت را نميپذيرند تصريح شده بود «در مراسم جشني كه به مناسبت وصول خبر نامزدي قريبالوقوع وليعهد با فوزيه (مراسم عقد محمدرضا پهلوي و فوزيه روز 24 اسفند 1317 در قاهره برگزار شد) ترتيب يافت از 136 نفر مدعو در مجلس 106 نفر يا نيامدند و يا بدون همسر خود حاضر شدند. وقتي قضيه را با شهرباني مطرح كرديم غائبين عموماً يا خبر از بارداري همسرانشان، يا وضع حمل آنها، يا مريض بودن آنها دادند و يا مدعي شدند كه همسرشان در مسافرت بوده است. براي اينكه موضوع روشن شود كمي بعد دستور داده شد عموم آنها به مجلس روضه و وعظ و خطابه دعوت شوند تا مشخص شود كه ادعاهايي كه بابت غيبت بانوان خود مطرح كردهاند، درست بوده است يا خير.(5)
در نامه ديگري كه به تاريخ 16 بهمن 1320 از سوي استاندار كرمان براي وزارت كشور نوشته شده، آمده است كه در جشن فرهنگ روز 15 بهمن از مجموعه آقايان رؤساي لشكري و كشوري دعوت شده به مراسم تنها سه نفر از بانوان آنها شركت كردند و ساير آقايان تعمداً بانوان خود را نياوردند. استاندار كرمان سپس با خشم مينويسد «بنده احساس ميكنم كه ارتجاع دوباره مشغول نشو و نماست و اگر جلوگيري نشود عنقريب روضهخواني و شيون زنان و راه انداختن كتل و چادر سياه و پيچه دوباره عرض اندام خواهد كرد.(6)
در نامهاي كه محمود جم رئيسالوزراء در آبان 1316 به دفتر مخصوص شاهنشاهي نوشته از قول استاندار خراسان متذكر شده كه در بعضي نقاط اين استان از جمله قائن و قصبه كاخك عمل كشف حجاب پيشرفت نداشته و به همين دليل به توصيه استاندار مذكور خواستار جلب موافقت دفتر مخصوص شاهنشاه براي بازداشت و تبعيد «عاملان تحريك» گرديده. طبق اسناد، دفتر مخصوص شاه نيز در نوشته خود در حاشيه نامه با اين توصيه موافقت كرده و در نتيجه محمود جم در نامه ديگري به استاندار خراسان خواستار بازداشت و تبعيد عاملان عدم پيشرفت كار كشف حجاب در منطقه شده است.(7)
روز 30 خرداد 1315 حاكم كاشمر در نامهاي به استاندار خراسان كه نسخهاي از آن براي وزارت داخله نيز ارسال شد، در بيان اقدامات خود نوشت كه به حمامهاي زنانه اخطار كرده كه زنان بدون كلاه و با چارقد را راه ندهند حتي مأموريني را نيز گماشته كه ميزان انجام وظيفه حمامداران زنانه را گزارش كنند. طبق اين نامه به گاراژداران نيز تأكيد شده كه از سوار كردن زناني كه چارقد دارند و كلاه به سر نميگذارند خودداري ورزند. در پايان نامه تصريح شده كه براي گرفتن بهانه از زناني كه مدعي هستند پول لازم براي تأمين هزينه تهيه كلاه را ندارند نيز به نمددوزان دستور داده شده كه «از نمد كلاه بسازند» و آنها را ارزان عرضه كنند.(8)
در نامه ديگري نماينده معارف دامغان در 22 دي 1315 به وزارت معارف و اوقاف مركز مينويسد در جشن كشف حجاب 17 دي امسال كه در سالن دبستان پهلوي منعقد شده بود جز حكمران، فرمانده امنيه، رئيس شهرباني و پزشك بهداري و همچنين چند عضو اداره معارف كسي حضور نداشت و علت آن همانا عدم پيشرفت صحيح «تجدد نسوان دامغان» بود.(9)
در نامه ديگري مدير دفتر پست و تلگراف گناباد در 31 خرداد 1314 به رئيسالوزرا مينويسد: در مدت 20 روزي كه من در اين قصبه وارد شدهام 20 زن نديدهام تا ناظر بر ميزان پيشرفت كشف حجاب آنها باشم. فقط معدودي اعضاي خانواد مأمورين شهرباني كشف حجاب را رعايت ميكردند حتي زنان براي حمام رفتن در ساعات شب از طريق بامهاي متصل به هم خود را به حمام ميرسانند.(10)
اين مقاومتها و مشكلات ناشي از آن بود كه رضاشاه نتوانست اين حقيقت را بفهمد كه مبارزه با حجاب در كشوري كه دين سرمايه اصلي مردم است مبارزهاي بيحاصل است.
در بعضي نوشتههاي اشرف دختر رضاخان پهلوي ديده شده كه وي از اقدام پدر خود در مورد كشف حجاب با طعنه و انتقاد ياد ميكرد. اشرف در يك جا گفته بود:
«در شرايطي كه من هرگز احساس نكرده بودم كه وي (رضاخان) مايل است از كنترل شديدي كه درخانه نسبت به ما اعمال ميكرد، بكاهد، تصميم گرفت كه ملكه، خواهرم، شمس و مرا بدون چادر به مردم تهران نشان دهد! پدرم در خانه حالت مردان يك نسل قبل را داشت. خوب به خاطر دارم كه يك روز با پيراهني بيآستين سر ناهار حاضر شدم و او دستور داد كه فوراً بروم و پيراهنم را عوض كنم. اما به عنوان پادشاه حاضر شده بود احساسهاي شديد شخصي خود را كنار بگذارد. قرار شد من و مادرم و خواهرم شمس بدون چادر و بيحجاب در مراسم جشن فارغالتحصيلي دانشسراي تهران شركت كنيم. در زمستان 1314 بود كه مردم براي اولين بار روي ملكه ايران و دخترانش را ديدند.(11)
پينويسها:
1. خشونت و فرهنگ، اسناد محرمانه كشف حجاب (1322ـ1313)، چاپ اول، تهران، سازمان اسناد ملي ايران (مديريت پژوهش، انتشارات و آموزش)، 1371، ص 8.
2. جعفري، مرتضي، واقعه كشف حجاب، چاپ اول، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1371، ص 190.
3. جعفري، همان، ص 144.
4. خشونت، همان، صص 25 و 26.
5. خشونت، همان، ص 133.
6. خشونت، همان، ص 235.
7. خشونت، همان، ص 182.
8. خشونت، همان، ص 167.
9. خشونت، همان، ص 108.
10. خشونت، همان، ص 176.
11. پهلوي، اشرف، من و برادرم، چاپ اول، نشر علم، 1375، صص 68 و 69.
برچسبها: دردسرهاي كشف حجاب
قسمت چهارم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)
برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.
برچسبها: قسمت چهارم عکس های گرفته شده توسط شهید حسن باقری, غلامحسین افشردی
در اولين روز سال ۱۹۸۹ ميلادي ـ ۱۱ دي ۱۳۶۷ ـ نامه
معروف و تاريخي امامخميني خطاب به ميخائيل گورباچف آخرين رييس جمهور اتحاد
جماهير شوروي در زمينه مرگ كمونيسم و ضرورت پرهيز روسيه از اتكاء به غرب
انتشار يافت.
اين نامه در شرائطي منتشر شد كه اتحاد جماهير شوروي هنوز
به عنوان يك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نيافته بود، ديوار برلين به
عنوان نماد جدائي شرق و غرب، فرو نريخته بود و حاكميت كمونيسم بر قانون
اساسي شوروي و بر مقدرات مردم در جمهوريهاي اين كشور، هنوز برقرار بود. با
اين حال امام خميني در نامه عبرتآموز خويش به گورباچف از صداي شكسته شدن
استخوانهاي ماركسيسم سخن به ميان آورد و وي را از روي آوردن به غرب براي حل
مشكلات اقتصادي اتحاد جماهير شوروي برحذر داشت.
متن پيام امامخميني
متن نامه امامخميني به اين شرح است:(1)
بسماللهالرحمنالرحيم
جناب آقاي گورباچف، صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي
با
اميد خوشبختي و سعادت براي شما و ملت شوروي، از آنجا كه پس از روي كار
آمدن شما چنين احساس ميشود كه جنابعالي در تحليل حوادث سياسي جهان، خصوصاً
در رابطه با مسائل شوروي، در دور جديدي از بازنگري و تحول و برخورد قرار
گرفتهايد، و جسارت و گستاخي شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشأ
تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلي حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم
نكاتي را يادآور شوم. هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها
روشي براي حل معضلات 0حزبي و در كنار آن حل پارهاي از مشكلات مردمتان
باشد، ولي به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبي كه ساليان سال
فرزندان انقلابي جهان را در حصارهاي آهنين زنداني نموده بود قابل ستايش
است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر ميكنيد، اولين مسئلهاي كه مطمئناً
باعث موفقيت شما خواهد شد اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر
«خدازدايي» و «دينزدايي» از جامعه، كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه
را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است، تجديدنظر نماييد؛ و بدانيد كه
برخورد واقعي با قضاياي جهان جز از اين طريق ميسر نيست. البته ممكن است از
شيوههاي ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد،
باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد، ولي حقيقت جاي ديگري است. شما اگر بخواهيد در
اين مقطع تنها گرههاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن
به كانون سرمايهداري غرب حل كنيد، نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا
نكردهايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه
امروز اگر ماركسيسم در روشهاي اقتصادي و اجتماعي به بنبست رسيده است،
دنياي غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر، و نيز در مسائل ديگر
گرفتار حادثه است.
جناب آقاي گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد. مشكل
اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد
واقعي به خداست. همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشيده و يا
خواهند كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و
آفرينش است.
جناب آقاي گورباچف، براي همه روشن است كه از اين پس
كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم
جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست؛ چرا كه مكتبي است مادي، و
با ماديت نميتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسيترين
درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاي گورباچف، ممكن
است شما اثباتاً در بعضي جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس
هم در مصاحبهها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد؛ ولي خود ميدانيد
كه ثبوتاً اينگونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد؛ و شما
دومين و عليالظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزي به
نام كمونيسم در جهان نداريم. ولي از شما جداً ميخواهم كه در شكستن
ديوارهاي خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم
افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايههاي پوسيده هفتاد سال
كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولتهاي
همسو با شما كه دلشان براي وطن و مردمشان ميتپد هرگز حاضر نخواهند شد بيش
از اين منابع زيرزميني و رو زميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم،
كه صداي شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند.
آقاي
گورباچف وقتي از گلدستههاي مساجد بعضي از جمهوريهاي شما پس از هفتاد سال
بانگ «اللهاكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت ـ صليالله عليه و
آله و سلم ـ به گوش رسيد، تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي (ص) را از شوق به
گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر
به دو جهانبيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهانبيني
خويش را «حس» دانسته و چيزي را كه ماده ندارد موجود نميدانند. قهراً جهان
غيب، مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت، را يكسره افسانه
ميدانند. در حالي كه معيار شناخت در جهانبيني الهي اعم از «حس و عقل»
ميباشد، و چيزي كه معقول باشد داخل در قلمرو علم ميباشد گرچه محسوس
نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است، و چيزي كه ماده ندارد، ميتواند
موجود باشد. و همانطور كه موجود مادي به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسي
نيز به شناخت عقلي متكي است.
قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد ميكند، و
به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست و گرنه ديده ميشد. لن نومنلك
حتي نريالله جهره(2) ميفرمايد: لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو
اللطيفالخبير.(3)
از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي و
نبوت و قيامت بگذريم، كه از نظر شما اول بحث است، اصولاً ميل نداشتم شما را
در پيچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامي، بيندازم. فقط به يكي ـ
دو مثال ساده و فطري و وجداني كه سياسيون هم ميتوانند از آن بهرهاي ببرند
بسنده ميكنم. اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بيخبر
است. يك مجسمه سنگي يا مجسمه مادي انسان هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است.
در صورتي كه به عيان ميبينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه
است. ميداند كجاست؛ در محيطش چه ميگذرد؛ در جهان چه غوغايي است. پس، در
حيوان و انسان چيز ديگري است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با
مردن ماده نميميرد و باقي است. انسان در فطرت خود هر كمالي را به طور مطلق
ميخواهد. و شما خوب ميدانيد كه انسان ميخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به
هيچ قدرتي كه ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و
گفته شود جهان ديگري هم هست، فطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار
داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست،
فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد
تا آدمي دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم، گرچه
خود ندانيم. انسان ميخواهد به «حق مطلق» برسد تا فاني در خدا شود. اصولاً
اشتياق به زندگي ابدي در نهاد هر انساني نشانه وجود جهان جاويد و مصون از
مرگ است. اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينهها تحقيق كنيد،
ميتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در
اين زمينه، به نوشتههاي فارابي(4) و بوعليسينا(5) ـ رحمتالله عليهما ـ
در حكمت مشاء مراجعه كنند، تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه
شناختي بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراك معاني كلي و نيز
قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز
به كتابهاي سهروردي(6) ـ رحمتالله عليه ـ در حكمت اشراق مراجعه نموده، و
براي جنابعالي شرح كنند كه جسم و هر موجود مادي ديگر به نور صرف كه منزه از
حس ميباشد نيازمند است؛ و ادراك شهودي ذات انسان از حقيقت خويش مبرا از
پديده حسي است. از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتألهين(7)
ـ رضوانالله تعالي عليه و حشرهالله معالنبيين والصالحين ـ مراجعه
نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودي است مجرد از ماده؛ و
هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
ديگر
شما را خسته نميكنم و از كتب عرفا و بخصوص محيالدين ابنعربي(8) نام
نميبرم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تني چند از
خبرگان تيزهوش خود را كه در اينگونه مسائل قوياً دست دارند، راهي قم
گردانيد، تا پس از چند سالي با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر از موي
منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهي از آن امكان ندارد.
جناب
آقاي گورباچف، اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات، از شما ميخواهم
درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد. و اين نه به خاطر نياز اسلام و
مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است كه ميتواند
وسيله راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز
نمايد. نگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مسئله افغانستان و
مسائلي از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان
كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك ميدانيم. با آزادي
نسبي مراسم مذهبي در بعضي از جمهوريهاي شوروي، نشان داديد كه ديگر اينگونه
فكر نميكنيد كه مذهب مخدر جامعه است.(9)
راستي مذهبي كه ايران را در
مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آيا مذهبي كه
طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است
مخدر جامعه است؟ آري، مذهبي كه وسيله شود تا سرمايههاي مادي و معنوي
كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، در اختيار ابرقدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر
سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جدا است مخدر جامعه است. ولي اين ديگر
مذهب واقعي نيست؛ بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را «مذهب امريكايي»
مينامند.
در خاتمه صريحاً اعلام ميكنم كه جمهوري اسلامي ايران به
عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي ميتواند خلأ
اعتقادي نظام شما را پر نمايد. و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن
همجواري روابط متقابل معتقد است و آن را محترم ميشمارد. والسلام
عليمناتبع الهدي.
11/10/67
روحالله الموسويالخميني
پاسخ گورباچف به پيام امامخميني
پيام
امامخميني در 13 دي 1367 توسط هيأت منتخب ايشان مركب از آيتالله جوادي
آملي، محمدجواد لاريجاني و خانم مرضيه حديدهچي دباغ، در مسكو به گورباچف
تحويل گرديد.(10) گورباچف نيز هشت هفته بعد پاسخ رسمي خود را توسط «ادوارد
شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي، در تهران تسليم امامخميني كرد.
گورباچف در اين پاسخ، براي نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولي از متن
جوابيه وي پيدا بود كه ابعاد معنوي پيام امام را درك نكرده است. زيرا صرفاً
تلاش كرده بود تا از يكسو اقدامات خود در جهت ترويج آزاديهاي سياسي در
شوروي را تشريح كند و از سوي ديگر دستاوردهاي اقتصادي كمونيسم را از 1917
به بعد توصيف نمايد.
«ادوارد شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي روز
هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسينيه جماران به اطلاع امامخميني
رساند. در اين ديدار كه آقايان علياكبر ولايتي وزير امورخارجه، محمدجواد
لاريجاني، و عليرضا نوبري حيراني سفير وقت ايران در مسكو حضور داشتند، وزير
خارجه شوروي ابتدا پيام كتبي ميخائيل گورباچف را به امامخميني تسليم كرد و
سپس اظهار داشت:(11)
از حضرت امام بسيار متشكرم از اين فرصتي كه براي
ملاقات با شما به دست آوردم. مأموريت دارم پيام جوابية ميخائيل سرگئي
گورباچف را تسليم حضرت امام كنم. سعي خواهم كرد به طور خيلي مختصر محتواي
اين پيام را براي شما عنوان نمايم. ابتدا ميخواستم عرض كنم كه خود واقعيات
تبادل پيامها بين رهبران كشور ما يك پديده منحصر به فرد در روابط
فيمابين است. اعتقاد ما بر اين است كه شرايطي پيش آمده است تا روابط
فيمابين دو كشور ما وارد يك مرحله كيفي جديدي شود براي همكاريها در تمامي
زمينهها.
آقاي گورباچف در پيام خود اشاره ميكنند كه پيام جنابعالي
خطاب به دبيركل كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي از مفاهيم فراوان
سرشار است. تمامي اعضاي هيأت رهبري شوروي متن پيام جنابعالي را مطالعه
كردند. شكي نيست كه ما در موارد عمدهاي اتفاق نظرداريم اما مواردي هست كه
ما اختلاف نظر داريم، اما اين مهم نيست.
پيام شما ملاحظات عميق راجع به
سرنوشت بشريت دارد. آقاي گورباچف عقيده دارند كه ما در مهمترين مورد اتفاق
نظر داريم يعني انسانها بايد ياور يكديگر باشند تا بشريت فناپذيري به خود
بگيرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه براي بشريت وجود دارد، چون
امكانات بالقوه براي به وجود آوردن چنين فاجعه توسط خود انسانها ايجاد شده
است.
آقاي گورباچف معتقد است كه مبارزه در راه نيل به يك دنياي عاري از
سلاح هستهاي و آزاد از زور وظيفه تمامي ملتهاست. و اما راجع به سياست
خارجي اتحاد شوروي، هدف ما تعميم رجحان ارزشهاي مشترك براي تمامي ملتها و
برتري اين ارزشها بر تمامي منافع ديگر چه طبقهاي و چه ملي است.
آقاي
گورباچف به شما مينويسد كه حرفهاي امام راجع به حسن نيت رهبري ايران جهت
داشتن روابط حسنه و حسن همجواري با اتحاد شوروي با واكنش خوب از طرف رهبران
شوروي مواجه شده است. ما داراي يك مرز بسيار طولاني هستيم همچنين داراي
سنن ديرينة مناسبات و روابط فرهنگي بين دو ملت هستيم. ما اساس خوبي داريم
براي استمرار مناسبات بر پايه جديد. يعني بر پايه اصول احترام متقابل،
تساوي حقوق و عدم مداخله در امور داخلي يكديگر.
آقاي گورباچف مينويسد
كه در سياست بينالمللي، ما پيرو يك اصل اساسي هستيم يعني اصل احترام به
آزادي انتخاب براي هر انسان و هر ملت. نتيجتاً كشور ما و تمامي ملت ما از
انقلاب بزرگ شما حسن استقبال كرده است. استبداد شاهنشاهي در ايران مردم
خود را استثمار كرده و از روشهاي واقعاً بربريت استفاده ميكرده و شرافت و
آبروي ملت خود را پايمال كرده براي جلب رضايت نيروهاي خارجي. انقلاب شما
انتخاب ملت شما بوده است و ما از اين هميشه پشتيباني كرده و ميكنيم.
ْآقاي
گورباچف در پيام خود مينويسند كه ملت ما نيز انتخاب خود را به عمل آورده و
اين در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشكلات بزرگي بود و هم موفقيتهاي
چشمگيري بوده. هم اشتباهات وخيمي بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده كه ما با
اين اشتباهات خود را اصلاح ميكنيم و آن را محكوم ميكنيم. عليرغم تمامي
مشكلات، ما از دستاوردهاي خود توانستيم دفاع كنيم چون انتخاب مردم راست
بوده است. ميخواستم به استحضارتان برسانم كه مسئلة آزادي انتخاب در دستور
روز زندگي بينالمللي كنوني نيز هست. ما براي خود سئوالي داريم چرا كه بايد
راه براي ادامة رهگذر پيدا كنيم: آيا اين راه ما راه كهنه و دگماتيك است
يا راه جديد و انقلابي؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در كشورمان
انقلاب داريم؟ اما يك انقلاب مسالمتآميز بدون سنگرها و بدون توسل به زور،
ما ميخواستيم كه حضرت امام بدانند كه در كشور ما روند تجديد و بازسازي
ادامه دارد. بازسازي اقتصادي و سياسي، تجديد ارزيابيهاي ما و طرز تفكر ما و
تجديد نظرياتي كه ما قبلاً داشتيم.
آقاي گورباچف اشاره ميكند كه
تحولات عظيمي در جهان، اخيراً پديد آمده و فكر ميكنيم ميشود گفت كه ما در
آستانة يك نظام جديد اقتصادي و سياسي قرار داريم. توافقهاي بسيار مهم به
امضا رسيده است يك كلاس از سلاحهاي هستهاي از بين ميرود.
دورنماي
خوبي براي از بين بردن سلاح شيميايي باز شده است و همينطور دورنماي خوبي
براي جلوگيري از تقابل نظامي دولتها، اما اين هدية امپرياليستها نيست، اين
ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة ديگري وجود ندارد، مسابقة تسليحاتي و
آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشريت خواهد بود. در مناطق مختلف دنيا
مناقشات خونين دارند به پايان ميرسند.
ما از خاتمة جنگ ايران و عراق با
صراحت حسن استقبال ميكنيم، براي همكاري با شما جهت استحكام صلح در
خاورميانه و نزديك و تمامي جهان آمادگي داريم. حضور وسيع نظامي در
خليجفارس مورد نگراني ما است. منظورم حضور نظامي كشورهاي خارج از منطقه
است. اين پديده بسيار خطرناك است و بايد آن را به اتمام رساند.
ما
ميخواهيم با موفقيت در امر حل و فصل عادلانة مناقشة افغانستان نيز با شما
همكاري خوبي داشته باشيم، بگذاريم كه مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان
بدون دخالت از خارج تعيين نمايند.
شواردنادزه افزود: يك نكتة ديگر از
پيام آقاي گورباچف اينكه: ايشان اظهار آمادگي ميكنند براي گسترش همكاريهاي
اقتصادي و همكاري در زمينههايي كه ما قبلاً همكاريهاي خوبي داشته بوديم.
ما براي برقراري و ادامة تماسها بين انسانها، نمايندگان محافل اجتماعي و
روحانيون نيز آمادگي داريم. آنها از اين دعوت جنابعالي استفاده خواهند كرد.
در
پايان، فرستادة ويژة رهبر شوروي گفت: اين بود محتواي اصلي پيام آقاي
گوباچف. ايشان بهترين آرزوها و سلام خود را به جنابعالي ميرسانند و خواهان
طول عمر جنابعالي به نفع و سعادت ايران هستند.
در خاتمه امام خميني فرمودند:
«انشاءالله
سلامت باشند، ولي به ايشان بگوييد كه من ميخواستم جلوي شما يك فضاي
بزرگتر باز كنم. من ميخواستم دريچهاي به دنياي بزرگ، يعني دنياي بعد از
مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام
من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.»
[حضرت
امام از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان استقبال كردند، و بر حسن همجواري و
توسعة مناسبات قوي در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنتهاي غرب و خروج
نيروهاي بيگانه از خليجفارس تأكيد و آرزو كردند تا مردم شوروي و ايران
هميشه در صلح و آرامش زندگي كنند.]
تأملي در پيام امام خميني
نامه
تاريخي حضرت امام كه از اسناد مهم سياسي قرن محسوب ميشود، بويژه به دليل
اثبات مفاد آن از جمله فروپاشي كمونيسم، خسارات شوروي به خاطر اتكاء به
غرب، و متوقف شدن روند واگذاري منابع اقتصادي متحدين شوروي به اين كشور
بسيار درخور اهميت است.
امام خميني در اين پيام تلاش كردند تا به گورباچف چند نكته را تفهيم كنند:
1. برخلاف تصور ماركس و لنين، اسلام و ارزشهاي ديني، پديدههايي ماندگار و روحبخش ملتها هستند.
2. كمونيسم و مكاتب مادي وهم و خيالند و ناپايدار و فروپاشيدني هستند.
3. غرب تكيهگاه قابل اعتمادي براي حل مشكلات روسيه نيست.
با
اين همه، گورباچف هشدار امام خميني را جدي نگرفت و در نتيجه عواقب ناشي از
اين بيتوجهي همانگونه كه در پيام امام خميني پيشبيني شده بود، تحقق يافت
يعني از يكسو به گورباچف ثابت شد كه پناه بردن به كانون سرمايهداري غرب
دردي از روسيه را دوا نميكند(12) و از جانب ديگر «ديگران» به ميدان آمدند و
به بهانه جبران اشتباهات وي، او را به حاشيه راندند. (13)
در سالگرد
رحلت امام خميني در 1378 گورباچف طي مصاحبهاي با خبرنگار واحد مركزي خبر
در مسكو از اينكه به هشدارهاي آن روز بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران
بياعتنائي كرده بود، اظهار تأسف نمود. وي در اين مصاحبه اظهار داشت.(14)
«مخاطب
پيام آيتالله خميني از نظر من، همه اعصار در طول تاريخ بود». وي افزود
«زماني كه من اين پيام را دريافت كردم احساس كردم كه شخصي كه اين پيام را
نوشته بود متفكر و دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعه اين پيام
استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب
اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم»
گورباچف سپس با تشريح نابسامانيهاي
اقتصادي و سياسي روسيه، تصريح كرد «اگر ما پيشگوييهاي آيتالله خميني را در
آن پيام جدي ميگرفتيم امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتي نبوديم.»
گورباچف
در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مركزي خبري به روابط روسيه با غرب اشاره
كرده و تصريح نمود كه «اقتصاد روسيه از همان ابتدا در حال ريزش و سقوط بود و
ما در واقع نميتوانستيم همگام با غرب عمل كنيم... ما از جنگ سرد صرفنظر
كرده و شروع به برقراري روابط با كشورها نموديم. اما غربيها در اين نبرد،
پيروز شدند....»
خطاي گورباچف اين بود كه روند حركتي را كه در شوروي
بهعنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ
كرد. در نتيجه هر روز استقلال و اقتدار كشورش را در برابر غرب بهطور
ناخواسته تضعيف نمود و در عوض پايگاهها و نقاط اتكاء فعاليت غرب از داخل
شوروي را تقويت نمود. گروههايي كه هيچ اعتقادي به تماميت ارضي و حاكميت ملي
شوروي نداشتند مثل قارچ روئيدند و با متينگها و گردهماييهاي تحريككننده
و آشوبطلبانه در ليتواني، استواني، اوكراين، تاتارستان، گرجستان و نقاط
ديگر بر طبل قوميتخواهي و مليگرايي و خودمختاري طلبي كوبيدند و هر روز
بيش از روز قبل، امنيت ملي شوروي را از درون و با حمايت بيروني مورد تهديد
قرار دادند.
پانوشتها:
1ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 220
2ـ بخشي از آية 55 سورة بقره: قوم حضرت موسي به ايشان گفت: «ما به تو ايمان نميآوريم مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم.»
3ـ سورة انعام آية 103: «او[خدا] را هيچ چشمي درك نميكند و او بينندگان را درك ميكند، و او نامرئي و آگاه است.»
4ـ
ابونصر فارابي (فوت 339 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايراني است. او زبان
عربي و فلسفه را در بغداد فرار گرفت و كتابهاي ارسطو را مطالعه كرد. پس از
آن به حلب و دمشق رفت و به تأليف پرداخت. فارابي به سبب شرحي كه برآثار
ارسطو نوشته است به «المعلم الثاني» مشهور شده است و مقام او را بعد از
ارسطو قرار دادهاند. فارابي در همة علوم عهد خود استاد و صاحب تأليف است.
5ـ
شيخالرئيس ابوعلي سينا (فوت 428 هـ ق) پزشك و فيلسوف و نويسندة ايراني كه
مقام وزارت داشت از بزرگترين حكيمان و عالمان جهان به شمار ميآيد. سينا
آثار متعددي دارد و در حدود 240 كتاب و رساله از او نام ميبرند كه بسياري
از آنها به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. از معروفترين آثار او، كتاب شفا،
قانون، اشارات، نجات و دانشنامة علايي است. ابوعليسينا در علوم حكمت و
فلسفه و طب و رياضي استادي داشت.
6ـ شيخ شهابالدين سهروردي (مقتول به
سال 587 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايران است. در شهر«سهرورد» متولد شد و
نزد شيخ مجدالدين جبلي استاد فخر رازي حكمت و فقه آموخت و در فنون فلسفه
استاد گشت. چون در بعضي موارد نظر سهروردي با عقايد قدما اختلاف داشت و
اصطلاحات دين زرتشت را به كار ميبرد، او را به الحاد متهم كردند و همين
امر باعث شد كه علماي حلب، صلاحالدين ايوبي، فرمانرواي مصر و شام را به
قتل او وادار سازند. شهابالدين سهروردي فيلسوفي عارف و صاحب 49 كتاب و
رساله است.
7ـ صدرالدين محمدبنابراهيم شيرازي معروف به ملاصدرا (فوت
1050 هـ ق) از فيلسوفان و حكيمان قرن يازدهم در شيراز متولد شد و پس از مرگ
پدر به اصفهان سفر كرد و نزد ميرداماد و شيخ بهايي به تحصيل پرداخت. پس از
آن چند بار به زيارت مكه رفت. ملاصدرا افكار فلسفي دقيق داشت و تأليفاتش
در حكمت، مرجع و مأخذ اهل علم بوده است. مهمترين آثار او به زبان عربي است.
ملاصدرا را ميتوان از افتخارهاي عصر صفويه به شمار آورد.
8ـ
محيالدين بن عربي يكي از بزرگترين حكما و فلاسفة اسلامي است كه آثار او
بهعنوان مأخذ و منبع، مورد استفادة فلاسفه و حكماي بعد از او قرار گرفته
است.
9ـ لنين، پايهگذار كمونيسم در اتحاد جماهير شوروي، دين را افيون
جامعه ميدانست كه بعداً اين نظريه حتي از سوي خود كمونيستها نيز باطل
اعلام گرديد.
10ـ آيتالله جوادي آملي پس از بازگشت از اين سفر شرح
مبسوطي بر پيام امام خميني به گورباچف نوشت كه با عنوان «آواي توحيد» از
سوي مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني به چاپ رسيد.
11ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 298
12ـ
از يك سال قبل از انتشار پيام امام خميني كه گورباچف دكترين خود موسوم به
گلاسنوست ـ توسعه سياسي ـ و پرسترويكا ـ توسعه اقتصادي ـ را انتشار داد تا
30 آذر 1370 كه اتحاد جماهير شوروي عملاً فرو پاشيد، صفحات مطبوعات جهان
مملو از گلايهها و انتقادات گورباچف و ديگر مقامات دولتي مسكو از دولتهاي
غربي به خاطر خلف وعده آنان در اعطاي كمك به شوروي بوده است. در طي اين
مدت تخريب ديوار برلين ـ آبان 1368ـ اعلام رسمي پايان جنگ سرد از سوي
سخنگوي كرملين ـ آذر 1368ـ اعلام لغو حاكميت كمونيسم بر قانون اساسي شوروي ـ
بهمن 1368 ـ هضم شدن آلمان شرقي در آلمان غربي در قالب وحدت دو كشور ـ مهر
1369 ـ پيروزي يلتسين در انتخابات روسيه و حمايت غرب از وي ـ تير 1370 ـ
كودتاي هدفمند عليه گورباچف و شاخصتر شدن يلتسين در جامعه شوروي ـ مرداد
1370 ـ و سرانجام تأسيس جامعه كشورهاي مشتركالمنافع بهعنوان جانشين شوروي
كه به منزله پايان رهبري گورباچف بود ـ آذر 1370 ـ مهمترين رويدادهاي
مقطع مورد نظر در شوروي محسوب ميشد. اين رويدادها عموماً از تضعيف تدريجي
شوروي و حذف مرحله به مرحله گورباچف حكايت ميكرد.
13ـ يلتسين در آذر
1370 «جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع» را جايگزين اتحاد جماهير شوروي
كرد و به عمر اين اتحاد و رهبري گورباچف خاتمه داد و گورباچف بعدها به اين
نقشه برنامهريزي شده كه از حمايت غرب برخوردار بود اعتراف كرد.
14ـ روزنامه جمهوري اسلامي، 11/3/1378
موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
برچسبها: دو تصوير از ارسال نامه امام خميني براي گورباچف
دیدبان: یکی از راه های شناخت هر فرد مراجعه به گذشته او و شناخت عملکردش در هنگام پذیرش مسئولیت های مختلف است، بخصوص اگر این سابقه به صورت ممتد و برای مدت زمان طولانی باشد. این عملکرد و سابقه قطعا در شناخت رویکردهای فعلی افراد بسیار اثرگذار و آگاهی بخش خواهد بود. حسن روحانی از جمله افرادی است که سابقه قانون گذاری و نمایندگی قابل توجهی دارد. او از سال 59 تا 79 و طی 5 دوره مجلس شورای اسلامی عضو این نهاد مؤثر در جمهوری اسلامی ایران بوده است و به خوبی با روند کار و جایگاه این نهاد آشنایی دارد. او سمت های مهمی در مجالس مختلف همچون ریاست کمیسیون دفاع در مجلس اول و دوم، ریاست کمیسیون سیاست خارجی در مجلس چهارم و پنجم و نائب رئیسی مجلس در مجالس چهارم و پنجم را بر عهده داشته است و از نیروهای اثرگذار در مجلس محسوب می شده است. به گزارش دیدبان، بر این اساس و با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی که بر روی سایت کتابخانه مجلس و لوح فشرده ای در دسترس است به بررسی سوابق روحانی در مجالس پنجگانه پرداختیم. روش کار نیز بدین گونه بوده است که با استفاده از ابزار جستجو هر آنچه روحانی در مجالس پنجگانه مطرح کرده است بررسی شده است. این داده ها بالغ بر 3000 مورد بوده است که با مطالعه همه این موارد، نکات اساسی، مهم، تاریخ ساز و جنجالی احصاء و توضیح داده شده است و به موارد کم اهمیت کمتر پرداخته شده است.
دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت معمولی / دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت بالا
برچسبها: بررسی مواضع روحانی در مجلس شورای اسلامی
حادثه دردناک فرو ریختن سقف سالن انتظار فرودگاه مهرآباد در سال 1352 که طی آن 16 نفر کشته و 11 تن مجروح شدند به دلیل انعکاس وسیع در رسانههای داخلی و خارجی آن سال، در ردیف یکی از تلخترین وقایع کشورمان به ثبت رسید. این در حالی بود که هیچ سیستم از قبل طراحی شدهای برای کمک و انتقال مجروحین در این گونه حوادث ناگهانی وجود نداشت. بعد از این حادثه سیستم فوریتهای پزشکی کشور با عنوان اورژانس ۱۱۵ کشور با همکاری آمریکا تأسیس شد و ایران بعنوان چهارمین کشور دارنده خدمات اورژانس پیش بیمارستانی در جهان شناخته شد.
اورژانس پیش بیمارستانی ایران در سال ۱۳۵۴ کاملتر و بهتر از اورژانس پیش بیمارستانی آمریکا راه اندازی شد. در آن زمان شماره سه رقمی 123 برای تماس با اورژانس اختصاص داده شده و از آمبولانسهای بنز ون برای خدمت رسانی به مردم استفاده میشد که بعدا شماره تماس مردم با اورژانس، شماره 115 در کل کشور اعلام شد.
سیستم فوریتهای پزشکی پیش بیمارستانی در سطح دنیا به دو دسته عمده تقسیم میشوند:
Franco-German : امکانات و تجهیزات در صحنه بر بالین بیمار برده و از حضور پزشک در آمبولانسها استفاده میشود.
Americo –England : که سیستم اورژانس ایران در شروع راهاندازی از این دسته بود، تکنیسینهایی که دورههای اولیه فوریتهای پزشکی را آموزش دیدند، در صحنه حاضر میشوند، بیمار یا مصدوم را دریافت میکنند و اقدامات اولیه را انجام داده و سپس آنها را به مرکز مجهز یا همان بیمارستان انتقال میدهند.همشهری آنلاین
برچسبها: تاریخچه اورژانس در ایران
در مورد چگونگی ورود تنباکو یا توتون برای اولین بار به ایران، دو روایت نقل شده است: بنا بر روایت اول، پرتغالیها اولین کشور اروپایی دریافت کننده و استعمال کننده مواد دخانی بوده اند و در هنگام تسلط بر سواحل جنوبی ایران این گیاه را با خود به ایران آوردهاند. بنا بر روایت دوم، توتون از راه ترکیه عثمانی وارد ایران شده است. ترکیه که یک کشور نیمه اروپایی است قبل از ایران مبتلا به دخانیات شده بود.
گفته شده ساکنین مرزی ایران ضمن مراودات، دود کشیدن را از ترکهای عثمانی تقلید نموده اند و به همین دلیل به جای پیپ یا پایپ اروپایی، چپق بلند ترکی در ایران مورد استفاده قرار گرفته است .
برچسبها: تاريخچه ورود تنباکو و توتون به ايران
ابوالفضل توکلیبینا از مؤسسان مؤتلفه اسلامی که در حال حاضر عضو شورای مرکزی مؤتلفه و مشاور رئیسجمهور در امور اصناف و بازرگانی نیز هست، در گفتوگو با ماهنامه "مدیریت ارتباطات" ناگفتههایی را از فعالیتهای سیاسی بازار از ایام مرجعیت امام تا ترور حسنعلی منصور بیان کرد. او در این گفتوگو با بیان اینکه از ابتدا میان ملی- مذهبیها و بازاریانی که بعدها مؤتلفه را ایجاد کردند، فاصله وجود داشته است، گفت: عمده نزدیکی دو گروه به دوران زندان مربوط میشد ولی در بیرون از محیط زندان روابط چندان نزدیک نبود. البته با ملی و مذهبیها ارتباط داشتیم ولی روابط اینطور نبود که بگوییم هیچ فاصلهای وجود نداشت.
وی در پاسخ به این موضوع که گفته میشود ملی- مذهبیها توسط امام انتخاب شده بودند، اظهار داشت: امام اینها را انتخاب نکرد. امام میگفتند هر گروهی برای حمایت میآید، باید مواضع خود را بهصورت کتبی و شفاف ارائه دهد. حالا مواضع چه باید باشد؟ امام میگفتند اول باید نفی رژیم سلطنت را بکنند. دوم، مبارزات در ایران را تأیید کنند و سوم، مواضع خودشان را بهصورت شفاف بیان کنند. این اتفاقها در پاریس رخ میداد. برگهها که نوشته میشد، بنده مسؤول بودم که خدمت حضرت امام ببرم. گاهی امام بر روی برخی از برگهها خط میکشید و میگفتند باید اینجاها اصلاح شود. برای ملی- مذهبیها هم همینطور است. امام بر روی برخی قسمتهای برگه بازرگان خط کشیدند. بازرگان هم گفت که در این موارد باید با دوستان خود در ایران مشورت کند.
توکی بینا در مورد گروههای سیاسی بازار که در جریان انقلاب و حمایت از امام(ره) نقش مؤثری داشتند، گفت: وقتی امام وارد صحنه مبارزه شدند، دو گروه ایشان را حمایت میکردند؛ یک گروه شاگردان ایشان بودند، گروه دیگر هم سه گروه مذهبی در بازار بودند. ملی- مذهبیها هم بودند و یکسری کارها میکردند ولی تشکیلات گستردهای نبودند.
مشاور رئیسجمهور در امور اصناف در مورد نقش گروههای سیاسی بازار در ترور منصور گفت: در مورد ترور منصور در منزل آقای میرمحمد صادقی یک جلسهای گذاشتیم که 18 ساعت طول کشید. در این جلسه قرار بود در مورد ماجرای ترور منصور تصمیمگیری شود. امام هم به ترکیه تبعید شده بودند. از میان افراد حاضر در آن جلسه تنها سه نفر باقی ماندهاند، اظهار داشت: شورای مرکزی مؤتلفه همگی در جلسه بودند. مرحوم مطهری هم گفته بودند تا سه نفر از سران این حکومت از بین نرود، کاری پیش نمیرود. ما به این جمعبندی رسیدم که چند نفر مفسد فیالارض هستند. یکی، نصیری ساواک و دیگری منصور که لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرده بود. وی از خودش، حبیبالله عسگراولادی، مهدی عراقی، مهدی شفیق، صادق امانی، صادق اسلامی، شهید لاجوردی، مدرسی، مهدی بهادران، علاءالدین میرمحمد صادقی، علی حبیباللهیان و محمود میرفندرسکی بهعنوان 12 نفری نام برد که در جلسه تصمیمگیری برای ترور منصور شرکت داشتند.
توکلی بینا در پاسخ به اینکه «گفته میشود شما برای اجرای تصمیم ترور منصور استخاره کردید و نتیجه هم بد آمده بود. درست است؟»، توضیح داد: ما هیچ استخارهای نکردیم. اصلاً به استخاره در این موارد اعتقاد نداشتیم. ما مشورت کردیم ولی استخاره نکردیم. در ابتدای بهمنماه محمد بخارایی باید اقدام به اعدام منصور میکرد. قرار بود شهید بخارایی نامهای در دست بگیرد و به بهانه نامه جلو برود و سپس با اسلحه کمری منصور را ترور کند. تا این بخش کار خوب پیش میرفت ولی هنگام فرار متأسفانه بخارایی روی زمین لیز میخورد و دستگیر میشود. شهید بخارایی یک دنیا شجاعت داشت و با اتکاء به این شجاعت جلو رفته بود. در بازجوییها به او گفته بودند چرا به حنجره منصور شکلیک کردی؟ او جواب داده بود قصد داشته حنجره کسی را که به رهبر و مرجع ما اهانت کرد را خاموش کند.
وی در خصوص مجوز شرعی ترور نیز گفت: آقاسیدتقی خاموشی خدمت آقای میلانی رفته بودند و از ایشان مجوز شرعی گرفتند. اکثر ما درس حوزه خوانده بودیم ولی مجوز گرفتیم که بعدها نگویند عدهای جوان بدون مشورت و مجوز اقدام به ترور کردند.
سايت پهلويها ، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
برچسبها: ترور حسنعلي منصور طرح چه کسانی بود
هنگامي که ايستگاه فرستنده به کار افتاد کار موسيقي راديو را بعهدهً کمسيوني گذاشتند که جزً تشکيلات سازمان پرورش افکار بود و پس از تشکيل ادارهً تبليغات امور هنري موسيقي نيز به ادارهً موسيقي کشور سپرده شد و شامل چند قسمت بدين شرح بود: موسيقي ايراني توسط هياًت نوازندگان و موسيقي اروپايي به وسيله ارکستري از استادان و هنرجويان هنرستان عالي موسيقي و غير از اين دو قسمت، بقيه ساعات پخش موسيقي با صفحه برگزار مي شد. اولين هياًت ارکستر عبارت بودند از نامي ترين نوازندگان آن زمان به شرح زير ابوالحسن صبا (رئيس ارکستر)، ابراهيم منصوري و مهدي خالدي (نوازنده ويلن)، مرتضي ني داود و موسي معروفي و عبدالحسين شهنازي (تار)، حبيب سماعي (سنتور)، مرتضي محجوبي و جواد معروفي (پيانو)، حسين تهراني ( ضرب ). از آذر 1330 ارکستري به نام ارکستر نوين تشکيل شد که رهبري آن را " استاد علينقي وزيري " بعهده داشت و اولين ارکستري بود که آهنگهاي موسيقي ايراني را با هارموني اجرا مي کرد. خوانندهً آن هم " عبدالعلي وزيري " بود. اين ارکستر آهنگهاي بي آواز نيز اجرا مي کرد.
برچسبها: تاريخچه اولين ارکستر راديو
مورخه 3/5/1313
سواد راپرت بحرين
به قرار اطلاع حاصله به تازگي يعني چندي است وضعيات
ادارات بحرين تغييراتي ميدهند از آن جمله اوراق و نوشتجات گمرك را فقط عربي
نمودهاند به باقي ادارات هم همين قسم دستور دادهاند اداره محاكمات خارجي كه
سابقاً در قونسولخانه انگليس تشكيل ميشد حاليه آن اداره مجزا نموده و محل كتاب
خانه قديمي قرار دادهاند گويا مقصودشان اين است كه بحرين را همين قسم كه خودشان
ميگويند يك حكومت مستقل عربي قرار داده و معرفي نمايند كه مرور زمان پيشرفت عقيده
خود نمايند.
كمپاني امريكايي صاحبامتياز غيرقانوني نفظ به طور اطمينان در چهار
محل مشغول ساختمانهاي عمارات و لولهكشي ميباشند.
سواد مطابق سواد است

برچسبها: توطئه براي جدا كردن بحرين