صفحه نخست ارتباط با ما آرشیو مطالب لینك RSS
كاربر میهمان خوش آمدید
پنجشنبه ۱۳۹۵/۰۲/۰۲

 


برچسب‌ها: عملیات بازی دراز
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:44 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۱۶
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت بر سر مزار شهدای پاوه


برچسب‌ها: پاوه
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:32 |
سه شنبه ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
سردار شهید حاج ابراهیم همت فرمانده لشگر 27حضرت رسول (ص)


برچسب‌ها: ابراهیم همت
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 23:7 |
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۸/۰۳

تصاویر منتشر نشده از سردار شهید حاج حسین همدانی در میان سپاهیان کرمانشاه در ایام محرم

تصاویر منتشر نشده از سردار شهید حاج حسین همدانی در میان سپاهیان کرمانشاه در ایام محرم

تصاویر منتشر نشده از سردار شهید حاج حسین همدانی در میان سپاهیان کرمانشاه در ایام محرم


برچسب‌ها: سردار شهید حاج حسین همدانی کرمانشاه محرم
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 11:57 |
دوشنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۵

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

#عکس خفن #عکس #عکس های جدید #روستای فش #فش #اخبار #عکس سک #محمد فشی #نیوز فش #مبارزه #ستار وتنبور فروشی #رها فشی #دهستان فش

 

برچسب‌ها: عملیات مرصاد
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 9:6 |
پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۴

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شاخ شمیران ، تصاویر زیر گوشه ای از زندگی آوارگان ثلاث باباجانی در جنگ تحمیلی  است که با شروع جنگ به دلیل نزدیکی روستاهای ثلاث باباجانی با مرز عراق عده ای از هم وطنان به نواحی دورتر از مرز در داخل کشور و عده ای هم در کشور عراق در قالب اردوگاهای تحت نظر صلیب سرخ جهانی تا سالهای پایان جنگ در آنجا زندگی کردند و با پایان جنگ هر دو گروه به محل اولیه زندگی خود باز گشتند .
 
 تصاویری منتشر نشده از آوارگان ایرانی جنگ تحمیلی در ایران و اردوگاههای عراق
 
جمعی از آوارگان نواحی در داخل کشور
 
 
جمعی از آوارگان نواحی در داخل کشور
 
 
جمعی از آوارگان نواحی در داخل کشور
 
 
چند هفته قبل از آوارگی مردمان بانی نار از توابع منطقه شیخ صله
 
 
هم وطنان ایرانی در اردوگاه رمادیه عراق
 
 
عرروسی یکی هم وطنان ایرانی در اردوگاه رمادیه عراق
 
 
صرف ماهی بعد از یک روز ماهی گیری - اردوگاه رمادیه عراق
 
 
عکسی دسته جمعی از هم وطنان در اردوگاه رومادیه عراق


برچسب‌ها: آوارگان ایرانی جنگ تحمیلی در ایران و اردوگاههای عر
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 0:8 |
شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
ثلاث باباجانی سرزمینی با کوهای بلند و درههای عمیق، با انبوهی از جنگلهای بلوط و باغ های میوه، مردمانی سخت کوش، ساده، مهربان و مهمان نواز است که از دامداری و کشاورزی امرار معاش می کنند.

شهرستانی که از دیرباز شاهد حوادث تاریخی بسیاری بوده و متاسفانه از این حوادث و زندگی مردمانش در کتابها و فرهنگ ایران زمین به ندرت چیزی نگاشته شده است.

نام ثلاث باباجانی به گوش کمتر ایرانی آشنا است چرا که این شهرستان در دورترین نقطه غربی کشور در استان کرمانشاه واقع شده و جزو شهرستانهای محروم به حساب می آید. نقطه ای که دارای 75 کیلومتر مرز مشترک با عراق است و در جنگ تحمیلی هشت سال دفاع مقدس نیز آسیبها و صدمات شدیدی بر این شهر و مردمانش وارد شده است .

شهرستان ثلاث باباجانی در غربی ترین نطقه ایران، با مساحتی حدود 1920 کیلومتر مربع در موقعیت جغرافیایی با طول ̒ 28 ̊ 46 تا ̒ 42 ̊ 45 و عرض ̊ 35 تا ̒ 31 ̊ 34 واقع شده است .

این شهرستان از شمال به شهرستان پاو ، از مشرق به شهرستان جوانرود، از جنوب به شهرستانهای اسلام آبادغرب و سرپل ذهاب و از مغرب به خاک عراق محدود می شود.

نمای شهر تازه آباد ( مرکز شهرستان ثلاث باباجانی )

مرکز شهرستان ثلاث باباجانی، شهر تازه آباد است و از دیگر شهرمهم این شهرستان ازگله می باشد.

ثلاث باباجانی قدمت تاریخی و سابقه طولانی در این گوشه از کشور را داراست. ایل ثلاث همچون ایلات و طوایف کرمانشاهان بازماندگان اولین مهاجرین آریایی به فلات ایران هستند که سالهاست که با اعتقاد و اداب اسلامی با نام کـُرد در این نقطه جغرافیایی ایران به عنوان مرزدارانی غیور و شجاع مشغول به زندگی اند.

گردنه زیبای سیاه طایر در دو فصل متفاوت

سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، محدوده فعلی شهرستان با مرکزیت بخش ازگله از جمله بخش های تابعه شهرستان پاوه بود. با شعله ورشدن جنگ و نزدیکی این روستا به مرز، این بخش به روستای میرآباد (مرکز دهستان زمکان کنونی) منتقل شد که بخشداری و برخی ارگان های لازم شروع به فعالیت کردند. در سال 1363 این بخش نیز از میرآباد به روستای تازه تاسیس تاز آباد که قدمت چندانی نیز نداشت منتقل شد و تحت عنوان ثلاث باباجانی به عنوان یکی از بخش های جوانرود شروع به کار کرد تا اینکه در تاریخ 22 / 3 / 1381 این بخش با الحاق 7 روستا از روستاهای دول دره بخش بایگان و دهستان های سرقلعه و جگیران سرپل ذهاب به شهرستان ارتقاء پیدا کرد.

اکنون این شهرستان در تقسیمات کشوری دارای 2 بخش ( مرکزی و ازگله ) و 6 دهستان از جمله خانه شور، دشت حر، سرقلعه و جگیران، زمکان و 2 شهر تازه آباد و ازگله و 250 روستا است .

شهرستان ثلاث باباجانی جزو نواحی کوهستانی کشور به شمار می آید که بین فلات ایران و جلگه بین النهرین واقع شده است. همچنین این شهرستان در قسمت شمال غربی کوه زاگرس قرار گرفته که همین باعث شده سراسر منطقه تحت پوشش قله ها و ارتفاعات این رشته کوه قرار گیرد.

آب و هوای این شهرستان ثلاث باباجانی به طبع استان کرمانشاه تحت تاثیر عبور جریان هوایی مدیترانه ای و مناطق کوهستانی قرار دارد که به طور کلی به دو منطقه گرمسیری در مناطق مرزی از جمله ازگله ، شیخ صله و خانه شور و سردسیری در سایر نواحی شهرستان تقسیم می شود.

آبشارهای زیبای شیخ صله

اقوام و زبان

شهرستان ثلاث باباجانی یکی از شهرستان های کرد دنشین استان کرمانشاه و کشور محسوب می‌شود. ساکنین این استان را کردها که از اقوام اصیل آریایی هستند تشکیل می دهند. ساکنان این شهر برخلاف بسیاری از شهرهای دیگر بومی هستند و هیچ یک از اقوام دیگر به آنجا مهاجرت نکرده اند .

زبان عمده مردم این منطقه از گویش کرمانجی جنوبی ( سورانی ) گونه جافی است.

ثلاث از مراکز مهم جامعه عشایر

شهرستان ثلاث باباجانی از مراکز مهم جامعه عشایر استان کرمانشاه محسوب می شود. ساکنین این شهرستان از قدیم، زندگی کوچ نشینی و عشایری همراه با دامداری داشته اند.

اقتصاد معیشتی ایل و عشایر شهرستان همچون سایر ایلات به پرورش دام و گاها کشاورزی وابسته است و در عین حال وجود مراتع غنی در دامنه های زاگرس شرایط بسیار مطلوبی را برای آنان فراهم آورده است.

مرغوب ترین روغن جهان در ثلاث باباجانی روغن حیوانی که حاصل تلاش دامداران شهرستان است توانسته است خود را به عنوان یکی از مرغوبترین روغن های کشور و حتی جهان معرفی کند.

از دیگر سوغات های این شهرستان می توان به قالی، گلیم و گیوه اشاره کرد .

کوه ها و درهای عمق که در برخی مناطق آبشارهای زیبا و حیرت انگیزی را در دل خود جای داد و طبیعت بکر دست نخورده با مراسمات بومی و محلی که در دامان طبیعت برگزار می شود هر بیننده و مسافری را شیفته خود می کند.

از جاذبه های تاریخی این شهرستان نیز می توان به روستای باستانی درنه، قلعه میرآباد و تپه معروف خانشور اشاره کرد که متاسفانه تاکنون این مناطق آنگونه که باید شاید مورد توجه قرار نگرفته است .

شاخ شمیران یاد آور حماسه های ماندگار

از مناطق عملیاتی این شهرستان می توان به شاخ شمیران ، شاخ سومر ،بیزل ، بیماروک ، بمو ، ازگله ، شیخ صله و دره شهدا اشاره کرد که عملیات های مهمی چون بیت المقدس 4 و والفجر 10 در این مناطق صورت گرفت که در این مورد نیز که بی مهری مسئولان مواجه شده است ، کم کم رشادت های رزمندگان و شهدا را در این نطقه به فراموشی سپرده است.

منطقه عمیلیاتی شاخ شمیران

منطقه عملیاتی بمو و منطقه خانه شور

منطقه عملیاتی بیزل

میله مرزی ایران و عراق

گزارش از : محمود رحیمی پور


برچسب‌ها: عکس شاخ شمیران
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:3 |
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۳

مناطق عملیاتی غرب کشور اسنادی هستند در اوج مقاومت و ایثار مردمی که هیچگاه قومیت و ملیتی غیر از ایرانی، انقلابی و مسلمان بودن برای خود متصور نبودند.

رشادتهایی که شیار به شیار دشت ها و دره ها و ارتفاعات غرب ایران زمین به آن گواهی داده و روزی به شهادت همه مردانگی های زن و مرد زاگرس نشین زبان به سخن خواهدگشود.

مناطقی که البته در پاره‌ای از مواقع همچنان غربتی عمیق را بر شانه های زاگرس تحمیل می کند و از دید اردو ها و کاروانها و زائرین این مناطق دور مانده است.

نشر ارزش های دفاع مقدس وظیفه ایست که در قبال یکی از اسناد عظیم جنگ در عمق کوهی که بر ارتفاع قله های دفاع مقدس ایستاده است خیلی به آن عمل نشده است.

بیمارستان صحرایی نیمه سوخته ای که قطره قطره خون شهدا و جانبازان زیادی که در این ارتفاع پست مداوا شده اند را در سینه خود حفظ کرده و این روزها به دشت لاله های سرخ در چند کیلو متری روستای شیخ صله تبدیل شده است.

شیخ صله روستایی درغربی ترین نقطه غرب ایران است، منطقه ای که بیش از هر کس حماسه سازان بی نام و نشان جبهه ها آن را می شناسند.

منطقه ای که 6 بار مختلف بمباران شیمایی شد، یعنی رکوردار بمباران شیمایی در اوج سکوت...

سرزمینی با مردمان مقاوم، صبور، خونگرم، مهمان نواز و با طبیعتی بکر و گنجینه ای نهفته از آثار دوران دفاع مقدس.
از افتخارات این خطه که برای مردم آن بر جای مانده این است که در تاریخ جنگ ارتش رژیم بعث عراق هیچ گاه نتوانست از مرز شیخ صله وارد کشور شود تا نقاطی از آن را به تصرف در آورد، بلکه رزمندگان توانستند برای اولین بار از این نقطه وارد خاک عراق شود و ارتفاعات، تاسیسات و شهرهای مهم عراق چون شاخ شمیران، سد دربندیخان و... را به تصرف خود در آورند.

در نیمه سالهای 63 به بعد جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ گویی به بمباران و موشک باران مناطق مسکونی شهرها و احقاق حقوق خود در مجامع بین المللی و به خاطر آمادگی و توان رزمندگان در جبهه های غرب با تغییر بعضی از مناطق عملیاتی از جنوب به غرب در صدد برآمد تا قدرت رزمندگان اسلام را بار دیگر به جهانیان نشان دهد.

به همین دلیل از سال های 64 به بعد عملیاتهای بزرگی چون والفجر 10 و بیت المقدس 4 در مناطق غرب کشور انجام شد و که نتیجه آن شکستهای سنگین رژیم بعث بود.
عراق به دلیل استیصال در میدان جنگ بارها از بمب های شمیایی استفاده کرد به طوری که در این عملیاتها حتی به مردم و نیروهای خود نیز رحم نکرد.


از جمله آثار باقی مانده از جنگ در این منطقه، بیمارستان صحرایی شیخ صله است که در عمق کوه و در سال 1364 در حوالی روستای شیخ صله مهندسی و ساخته شد.
این بیمارستان در عملیات های مناطق شاخ شمیران، بمو، بیزل، بیمارک، شیخ صله و... خدمات ارزنده و فراموش نشدنی را به رزمندگان ارائه کرد تا جایی که رژیم بعث چند بار در صدد از بین بردن آن برآمد و این سازه در زیر کوه بنا شده را که توان عمرانی و مهندسی رزمندگان اسلام را نمایان می کرد مورد هدف قرار داد ولی با توجه به شرایط بیمارستان آسیبی به آن نرسید.

این بیمارستان دارای 2 پد فرود هلیکوپتر برای انتقال هوایی مجروحان است و کمتر رزمنده ای هست که در عملیات های والفجر 10 و بیت المقدس 4 حضور داشته است وارد این بیمارستان نشده باشد چرا که رژیم بعث پس از شکست منطقه های عملیاتی مذکور را بمباران شیمیای کرد و مجروحین این حوادث جهت مداوا به این بیمارستان منتقل می شدند.

بیمارستانی که هنوز نفس می کشد و در حال مقاومت است و هم آن خاطرها و لاله های سرخ روییده در گرداگرد آن است و همچنان منتظر...

یک سند حقیقی از دلاوری ها که در عمق زمین خاک می خورد و حتی در برو شور ها و نقشه های راهنمای نوروزی نیز جایی برای معرفی و پرداختن به آن وجود ندارد.

اثر بی نظیری که در اوج حضور میهمانان نوروزی و کاروانهای راهیان نور به دلیل عدم معرفی و پرداختن به آن مهجور باقی مانده است .

اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!


اثری مهجور از بلندای حماسه در عمق کوه/ عاشقانه هایی که در زیر زمین خاک می خورد!

گزارش : محمود رحیمی پور


برچسب‌ها: بیمارستان صحرایی در منطقه عملیاتی شیخ صله
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 8:42 |
چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۸/۱۰

 

تصاویر منتشر نشده از سردار احمدی مقدم با لباس کردی همراه با همرزمانش

برای دیدن دیگر تصاویر----------- ادامه مطالب را کلیک کنید.


برچسب‌ها: تصاویر منتشر نشده از سردار احمدی مقدم با لباس کردی
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 22:5 |
جمعه ۱۳۹۱/۰۴/۲۳
 

من وآقا موسی تاریخ شفاهی آیت الله عبدالجلیل جلیلی به کوشش حمید قزوینی

مستند من وآقا موسی تاریخ شفاهی آیت الله عبدالجلیل جلیلی به کوشش حمید قزوینی

انتشارات مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، خاطرات آیت الله عبدالجلیل جلیلی از امام موسی صدر با عنوان «من و آقا موسی» را منتشر کرد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، نخستین جلد از مجموعة «تاریخ شفاهی» که مشتمل بر خاطرات آیت الله عبدالجلیل جلیلی از علما و روحانیان برجسته کرمانشاه است، در پاییز 1390 به همت این مؤسسه منتشر شد.

این مجموعه که به کوشش حمید قزوینی تولید می‌شود با هدف ثبت و ضبط خاطرات نزدیکان و دوستان و همکاران و مرتبطان با ایشان در دستور کار مؤسسة فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر قرار دارد.

در بخشی از خاطرات آیت الله جلیلی می‌خوانیم:

«از سال یک هزار و سیصد و بیست و پنج که من برای ادامة تحصیل به قم رفتم، کم کم به کوچه حرم، که خانة آیت الله صدر آنجا بود، آمد و شد پیدا کردم و معاشرت ما، با آقا موسی، از همان‌جا شروع شد.»
«درس که می‌رفتیم، ایشان هم می‌آمدند. کم کم خیلی نزدیک و دوست شدیم. دانشکدة حقوق و حوزة نجف را نیز با هم رفتیم. خلاصه از ابتدای ورود به قم مرید آقاموسی شدم.»
«من و آقا موسی مثل دو برادر صمیمی با هم زندگی کردیم؛ شب‌ها و روزها با هم بودیم و با هم مسافرت می‌رفتیم...»

این کتاب در 205 صفحه و با قیمت 5500 تومان برای نخستین بار در سال 1390 در 1000 نسخه منتشر شده است.


برچسب‌ها: کتاب من وآقا موسی تاریخ شفاهی آیت الله عبدالجلیل ج
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 1:38 |
پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۸
 
بازدید مسئولین راهیان نور نیروهای مسلح از مناطق عملیاتی شمالغرب
برای دیدن دیگر تصاویر روی------------- ادامه مطالب کلیک کنید.

ارتفاعات دالانیباشماق - پاسگاه خانم شیخان


برچسب‌ها: راهیان نور, جبهه, فرمانده
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 21:31 |
شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۳

 

رونمایی از سند دفاع مقدس بمناسبت روز ملی اسناد در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه

به مناسبت گرامیداشت روز ملی اسناد و تقارن این روز با ایام بزرگداشت عملیات غرورآفرین بازی دراز ، معاونت تحقیقات و اسناد اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه از 2 مورد سند دفاع مقدس به شرح ذیل رونمایی نمود :

1. کروکی محل شهادت سرلشکرشهید حسین ادبیان.که شهید والامقام در این عملیات فرماندهی گردان 166تکاور مالک اشتر را برعهده داشته و مورخه 2/2/1360 درحین تصرف قله 1150 بازی دراز به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.

2. گزارشی از شهید پیچک درخصوص تصرف و تثبیت قله 1150 در مرحله دوم عملیات بازی دراز و حرکت نیروهای خودی جهت تصرف ارتفاع 1100 و شکست دشمن.

بسمه تعالی

از : ستاد عملیات جنگی سرپل ذهاب

به : ف منطقه 7

آخرین خبر حاکی از این است که قله 1150 بطورکلی تثبیت شده و هم اکنون درگیری برای گرفتن ارتفاع 1100 صخره ای ادامه دارد مشکل اصلی کمبود نیرو می باشد و بطور کلی با رفع این کمبود می توان برای تثبیت دیگرارتفاعات امیدوار بود حتما با حرکت های نیروهای ما ... تلفات دشمن بسیار سنگین است و تعدادزیادی به هلاکت رسیده اند که عامل این تلفات آتش دقیق توپخانه خودی است.

ف عملیات جنگی سرپل ذهاب

برادر پیچک


برچسب‌ها: اسناد, تاریخ شفاهی, آرشیو
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 13:57 |
شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۲۳

 

کارگاه خاطره نگاری دفاع مقدس در اداره کل حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه برگزار می گردد .

به گزارش ساید ساجد کرمانشاه به نقل از روابط عمومی اداره کل حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس اولین کارگاه خاطره گاری در 17 اسفندماه با حضور بیش از 70 نفر از نویسندگان و ویراستاران دفاع مقدس استان کرمانشاه بمناسبت روز مقاومت مردم کرمانشاه در این اداره کل برگزار می گردد. در این کارگاه موضوعاتی همچون آشنایی با ویژگیهای ساختاری خاطرات (ارکان اصلی خاطره)، آشنایی با فرایند خاطره نویسی از قبیل خاطرات گفتاری، نوشتاری خام، نوشتاری ادبی و آشنایی با انواع خاطره و تفاوتهای خاطره و گزارش (تفاوت تاریخ شفاهی با خاطره و خاطره نویسی) و موضوعات دارای اولویت (خاطره نگاری و تحقیق) با حضور اساتید مجرب از خارج از استان برگزارمی گردد


برچسب‌ها: خاطره, دفاع مقدس, کتاب
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 13:56 |
دوشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۱

برچسب‌ها: فیلم, مستند, دفاع مقدس, عراق
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 18:54 |
شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۰۹

فیلم مستند از شهید محمد بروجری فرمانده قرار گاه حمزه سید الشهدا محل شهادت مهاباد


برچسب‌ها: فیلم, مستند, شهید, دفاع مقدس
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 0:52 |
شنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۶

این فیلم مربوط به حاج بهزاد لرستانی مداح با اخلاص کرمانشاه که در زمان جبهه بدست صدا وسیما در زمان مداحی حاج بهزاد برای بچه های بسیجی و سپاهی گرفته شده است.


برچسب‌ها: فیلم, مستند, دفاع مقدس
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 14:23 |
دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
پژوهشگر انقلاب + قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

پژوهشگر انقلاب +  قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

پژوهشگر انقلاب +  قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

پژوهشگر انقلاب +  قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

پژوهشگر انقلاب +  قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

پژوهشگر انقلاب +  قسمت سوم عکس هایی  شهید صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ 8سال دفاع مقدس

ادامه مطالب


برچسب‌ها: عکس, رزمنده, فرمانده, جبهه
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 12:0 |
یکشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۳

این تصاویر تعدای از شهدای اقلیت های مذهبی در جنگ تحمیلی  عراق علیه ایران .عزیزان بدانید که برای حفظ جمهوری اسلامی چقدر خون ریخته  شده است.

 

پژوهشگر انقلاب +شهید  آرمن مسيحي آوانسيان

شهید آرمن مسيحي آوانسيان

شهید «آرمِن آودیسیان» در زمستان 1338 در اصفهان چشم به جهان گشود. دوران کودکی او در زادگاهش سپری گشت.

پس از آن به همراه خانواده به شهر آبادان نقل مکان نموده و در مدرسه «ادب» به تحصیل پرداخت. خانواده «آرمن» بعد از شروع جنگ تحمیلی، اجباراً در تهران سکونت گزید. «آرمن» نیز با ادامه تحصیل خود از دبیرستان ارامنه «سوقومونیان» فارغ التحصیل گردید. پس از اخذ دیپلم به اتفاق پدرش برای کار به بوشهر رفت تا این که برای انجام خدمت سربازی خود را به سازمان نظام وظیفه معرفی نمود. وی ابتدا به شیراز رفته و سپس به «نفت شهر»، انتقال یافت. او در قسمت موتوری همزمان راننده آمبولانس، تانکر آب و فرمانده … بود. وی در حال انتقال مجروح به بیمارستان، به همراه دو همرزم مسلمان خود و دیگر رزمنده مجروح، به شهادت رسید. «آرمِن» چند ماه پیش از شهادت تشکیل خانواده داده بود.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر-

پژوهشگر انقلاب +شهید  آرمن آلفرد گبري

شهید آرمن آلفرد گبري

شهيد «آلفرد گبري» فرزند ارشد خانواده، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه «نائيري» سپري و تا سال چهارم، در دبيرستان «سوقومونيان» به درس ادامه داد،
ليكن سرانجام تصميم به ترك تحصيل گرفت. پس از آن نزد دايي خود به حرفه باطري سازي مشغول شد. در عين حال ورزشكار بوده و عضو «نهضت سواد آموزي» بود. او دو برادر و يك خواهر داشت. وي بدون اطلاع خانواده، خود را به سازمان نظام وظيفه معرفي نمود: اين همه از برادرانم به خدمت مي‌روند.... دوره آموزشي را در تهران به اتمام رسانده و سپس به جبهه گيلان غرب منتقل گرديد. روزي «آلفرد» در پست ديده باني مشغول كشيك بوده و دوستان او فكر مي‌كردند كه او خوابيده است! بعد از نزديك شدن، متوجه شدند كه پوتين¬هاي او پر از خون مي‌باشد... «آلفرد» بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده بود(1). پيكر مطهر شهيد «آلفرد گبري» پس از انجام تشريفات خاص مذهبي در قطعه شهداي قبرستان ارامنه در تهران با حضور صدها نفر از دوستان و اهالي محل به خاك سپرده شد.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر-

 

پژوهشگر انقلاب +شهید جاني بت اوشانا

شهید جاني بت اوشانا

 

پژوهشگر انقلاب +شهید رازميك خاچاطوريان

شهید رازميك خاچاطوريان

شهيد «رازميك خاچاطوريان»، فرزند دوم خانواده كارگري «نِرسِس» و «سيرانوش» خاچاطوريان، در بهمن 1343 در تهران چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را تا كلاس چهارم در دبستان ارامنه «نائيري» سپري نمود،

اما به علت اوضاع بد اقتصادي خانواده، مجبور به ترك تحصيل گشته تا با كار خويش، از همان دوران نوجواني، كمك حال خانواده باشد. وي به عنوان باطري ساز تا 18 سالگي در كارگاه پلاستيك سازي كار مي‌كرد. با جديت و پشتكاري كه داشت به سرپرستي كارگاه گمارده شد. با معرفي خود به سازمان نظام وظيفه، وارد ارتش گرديد. دوره آموزشي را در تهران گذرانده و پس از آن در نيروي هوايي به خدمتش ادامه داد. در تاريخ 1/4/1366 به جبهه ی جنوب اعزام و بعد از 8 ماه حضور در جبهه (18 ماه خدمت)، در تاريخ چهاردهم اسفند 1366 به علت واژگون شدن جيپ حامل وي در جاده اهواز-اميديه، دچار ضربه مغزي شده و پس از يك هفته در بيمارستان اهواز به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد «رازميك خاچاطوريان» بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي با حضور جمعيت كثيري از هموطنان مسيحي و مسلمان در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي در تهران به خاك سپرده شد.

خاطرات

شهيد به روايت مادرش:

«… «رازميك» جوان جدي در كار و دلسوز براي مادر و خانواده و پدر بود. تصميم گرفت تا هم به وظيفه شخصي و هم به وظيفه ميهني اش كه دفاع از آب و خاكش در مقابل تهاجم و تجاوز دشمن مي‌باشد، عمل نمايد. او هميشه مي‌گفت كه بايد بعد از سربازي به زندگي خود سر و ساماني دهد. عليرغم مخالفت خانواده، او خود را به حوزه نظام وظيفه معرفي كرد. او به برادر بزرگش گفته بود كه خانواده به تو بيشتر نياز دارد تا به من، چون تو برادر بزرگ و نان آور خانواده هستي. وي قدم به راهي نهاد كه انتخاب كرده بود. او احساس «بزرگي و مهم بودن» داشت. روزي كه براي گرفتن دفترچه آماده به خدمت رفته بود به قدري خوشحال و مسرور بود كه حدّ نداشت. او مي‌گفت: امروز يكي از زيباترين روزهاي زندگي عمرم محسوب مي‌شود، زيرا احساس مفيد و مهم بودن مي‌كنم، چرا كه براي دفاع از سرزمين عزيزم ايران فرا خوانده و براي هموطنان مسيحي ام در زير پرچم كشورم، با غرور خدمت مقدس سربازي ام را انجام دهم تا در دفاع از حقوق كشور عزيزم مفيد و مثمرثمر واقع شوم تا مردم كشورم بتوانند در صلح و صفا و آرامش و آسايش به زندگي خود ادامه دهند. او بعد از يك سال به گردان نيروي هوايي مستقر در اهواز منتقل گرديد. او هميشه مي‌گفت: من وظيفه خودم را انجام داده و به كمك خداوند، انشاالله به زودي سربازي ام را به اتمام رسانده و به زندگي خود سر و سامان داده و از تو{مادر شهيد}، نگهداري مي‌كنم. از همان دوران كودكي، تا قبل از اينكه به سربازي برود، با حقوقي كه مي‌گرفت، كمك خرج خانواده بود. او پسري با شعور و غيرتي بود. خاطره فراموش نشدني وي تا دنيا باقي است در دل و فكر ما باقي خواهد ماند. روحش شاد و سربلند. بي خبر و غافلگير كننده به مرخصي مي‌آمد. هيچگاه چهره مصمم و شادش از يادم نخواهد رفت. او پسري بسيار شاد بود. خوش رو، سر به راه و پر كار. هميشه به پدر و مادر خود احترام مي‌گذاشت. هيچ وقت كسي را از خود دلگير نمي‌كرد. ياد و خاطره و رفتار نيكش هميشه در دل ماست. يادش را هميشه گرامي مي‌داريم.

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

 

پژوهشگر انقلاب +شهید روبرت لازار

شهید روبرت لازار

 

«شهيد «روبرت لازار» به سال 1345 در تهران متولد شد. پس از ناتمام ماندن تحصيلات مدرسه، به خدمت سربازي اعزام گشته و دوران آموزشي را به مدت يك ماه و نيم در لشگر 84 لرستان گذراند.
با اتمام دوره آموزشي، وي به جبهه غرب منتقل شد و در مناطقي همچون «سومار» و «مهران» به پاسداري از كشورش پرداخت. وي در روزهاي آخر خدمت سربازي به شهادت رسيد. بنا به روايت برادرش، آخرين بار وي در منطقه عملياتي «ميمك» مستقر بود. فرمانده شهيد «روبرت لازار» به برادرش گفته بود: به «روبرت» بگوييد: بيش از چند روز به پايان خدمتش باقي نمانده و لازم نيست اينجا بماند و مي‌تواند به پشت خط بازگردد. ليكن وي نپذيرفت. فرمانده شهيد «روبرت لازار» نقل مي‌كند كه او گفته است: تا آخرين روزي كه اينجا هستم، اين مسلسل مال من است و نمي‌گذارم تپه به دست عراقي ها بيفتد. همين كار را هم كرد و بالاخره شهيد شد...
بنا به روايت مادر شهيد، بيسيم چي همرزم «روبرت» موقع شهادت در كنار او بوده و نقل مي‌كند كه روبرت آنجا تير خورد و مرا به اسارت گرفتند. «روبرت» به او گفته بود: من تا آخرين قطره خونم با عراقي ها مي‌جنگم.»


منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

پژوهشگر انقلاب +شهید شموئيل اينويا

شهید شموئيل اينويا

 

پژوهشگر انقلاب +شهید علي اهوز

شهید علي اهوز

 

پژوهشگر انقلاب +شهید هراچ طوروسيان

شهید هراچ طوروسيان

 

شهيد «هراچ طوروسيان»،چهارمين فرزند «آرامائيس» و«آنوش» در سال 1348 در تهران متولد شد. دوره پيش دبستاني و ابتدايي را تا كلاس سوم، در مدرسه ارامنه «تونيان» گذراند. دو سال ديگر ابتدايي را نيز در دبستان «نائيري» سپري نمود.
بعد از آن ترك تحصيل كرده و نزد پدرش به كار مشغول گرديد. در عين حال در سال هاي نوجواني و جواني به طور جدي به امور فرهنگي- ورزشي از قبيل بازي در گروه تئاتر، كوهنوردي و جودو پرداخت. وي عضو فعال «انجمن مردمي ارامنه» بود. او به دوستان و آشنايان مي‌گفت: انجمن، خانه دوم من است . «هراچ» در زمان فرا رسيدن سن خدمت زير پرچم داوطلبانه خود را به سازمان نظام وظيفه معرفي كرد: مادر جان، خودم را معرفي كردم. مي‌خواهم بروم سربازي. دوره آموزشي را در تهران به پايان رساند. پس از آن ابتدا به «گيلان غرب» و بعد از مدتي، به «سومار» منتقل گرديد. لازم به ذكر است كه شهيد گرانقدر جزء تكاوران دلاور ارتش جمهوري اسلامي ايران بوده و تكاوري را براي خود، افتخار مي‌دانست. ده ماه پيش از ترخيص از خدمت، «هراچ» در حين عمليات خنثي سازي مين، به فيض عظيم شهادت نائل آمد.

خاطرات
مادر شهيد:
«هراچ» بچه آخر خانواده بود. دو خواهر و يك برادر داشت. وي علاقه بسيار زيادي به خواهرانش داشت. دوست داشت با همه معاشرت نمايد. به همه كمك مي‌كرد. او مي‌گفت: مادر، اصلاً نگران من نباش و راجع به من فكر نكن. وي هميشه سرود «شهيدان زنده اند» را زمزمه مي‌كرد.
روز نامزدي برادرش بود و تمام مدت، من منتظر بازگشت «هراچ» بودم، خواستم بروم برايش پيراهن بگيرم. منصرف شدم، فكر كردم خوب، پيراهن برادرش را خواهد پوشيد. «هراچ» دوست نداشت زياد لباس بخرد. تمام مدت منتظر و چشم به راه او بودم. «هراچ» نيامد. دل شوره و حالت عجيبي داشتم. فكر مي‌كردم كه از خستگي زياد است. هنگام جشن، زماني كه به عروس هديه مي‌دادم، لرزش تمام وجودم را فرا گرفت. حتي نمي‌توانستم گردنبند عروس را به گردنش بياويزم. در همان حالي كه من داشتم به عروسم هديه مي‌دادم، «هراچ» عزيز من به شهادت رسيده بود. آن روز به ما خبر نداده و گذاشتند پس از مراسم نامزدي و روز بعد اطلاع دادند كه «هراچ» به شهادت رسيده است. ما ديگر حال خود را نمي‌دانستيم. جمعيت فراواني در خانه ما جمع شده بود. مردم در اين ايام ما را تنها نگذارده و خود را در غم ما شريك مي‌دانستند
.
خواهر شهيد:
يك روز برادرم آمد و گفت كه مي‌خواهد به سربازي برود. او گفت: فقط بگو شناسنامه من كجاست، من مي‌خواهم بروم.... ما در جلفاي اصفهان زندگي مي‌كرديم. تاريخ مراسم نامزدي برادر بزرگ ما نزديك بود. «هراچ» به مدت يك هفته به مرخصي آمد. البته مدت خيلي كوتاهي بود. وي در «جلفا»ي اصفهان دوستان زيادي داشت. هراچ به باشگاه¬ها مي‌رفت. دوستانش مي‌آمدند تا او را ببينند. همه او را دوست داشتند. آخرين بار او را سه ماه قبل از شهادتش ديده بودم. او در «انجمن ملي و فرهنگي ارامنه ايران» تئاتر بازي كرده و خيلي به تئاتر علاقه داشت. او پسر خيلي مؤدب، خوب و خونگرمي بود. هراچ به غير از تئاتر، به ورزش نيز علاقه داشت. او عضو تيم فوتبال «رافي» بود.
يك روز به مرخصي آمده بود. ديگر دوران تعليماتش تمام شده بود. يك روز گفت: كي مي‌شود بروم جبهه، ببينم اين جبهه چيه كه اينقدر مي‌گويند: جبهه، جبهه. مگر آن جا چه كار مي‌كنند؟. بعد كمي مكث كرده، برگشت و گفت: يك روز هم مي‌آيند اينجا و صدا خواهند كرد: «شهيد هراچ طوروسيان». گفتم: چه مي‌گويي؟. «هراچ» گفت: به خدا اينطور مي‌شود. مثل اينكه به خودش نيز الهام شده بود.

«عمه» شهيد:
موقعي كه به «هراچ» به مرخصي مي‌آمد، پيش پدر رفته و به كار مشغول مي‌شد. مي‌گفت: حداقل جيب خرجي خودم را بدست مي‌آورم. مي‌گفتم: هراچ جان چند روز استراحت كن. مي‌گفت: نه، اينجا پيش پدرم هستم و راحتم. كار هم ياد مي‌گيرم.


منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

پژوهشگر انقلاب +شهید هراند آوانسيان

شهید هراند آوانسيان

شهيد «هراند آوانسيان» فرزند «گريگور» و «لوسيك»، در بهمن ماه سال 1343 در تهران پا به عرصه وجود گذارد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه ارامنه «تونيان» به پايان رسانده و سپس در دبيرستان «سوقومونيان» به تحصيلاتش ادامه داد.
به علت شرايط سخت مالي، از كلاس سوم دبيرستان ترك تحصيل نمود تا بتواند با درآمد حاصل از كار، كمك خرج خانواده اش باشد، ليكن با تلاش بي وقفه، سرانجام موفق به اخذ ديپلم تجربي گرديد. در سال 1365 به خدمت سربازي اعزام گشته و بعد از اتمام دوره آموزشي به رزمندگان لشگر 77 خراسان در جبهه پيوست. پيش از شهادت، دو بار زخمي شده، اما اين موضوع را از خانواده¬اش كتمان نموده بود. سرانجام پس از ماه¬ها نبرد دلاورانه با نيروهاي دشمن بعثي در مناطق غرب و جنوب غرب، در جبهه «عين خوش» به شهادت رسيد. پيكر پاك شهيد «هراند آوانسيان» بعد از انتقال به تهران و انجام تشريفات مذهبي در قطعه شهداي ارمني جنگ تحميلي عراق بر عليه جمهوري اسلامي ايران به خاك سپرده شد. انبوهي از جمعيت در مراسم آخرين وداع با پيكر مطهر شهيد حضور داشتند.

خاطرات
شهيد به روايت برادر ش:
«… هراند پسر با استعدادي بود. علاقه بسياري به ورزش ژيمناستيك داشته و سال¬ها در اين رشته تجربه داشت. او عضو تيم «تهران» و مربي تيم ژيمناستيك باشگاه «آرارات» بود. وي فردي اجتماعي بوده و شاگردان زيادي داشت. همه او را دوست داشتند. او بسيار پرتحرك و زرنگ بود. بالاخره تصميم گرفت به سربازي رفته و بعد از اتمام آن نيز، زندگي جديدي را براي خود شروع كند. در جبهه به كار فني مشغول بود. همراه دامادمان براي بازديد به كارخانه رفته بوديم. هنگام بازگشت متوجه شديم كه كوچه ما بسيار شلوغ است. كمي كه نزديكتر رفتيم متوجه شديم جمعيت زيادي جلوي در ما ايستاده
اند. خبر شهادت برادرم را به همسايه مان داده بودند. بلافاصله مادر، پدر و خواهرم به پزشكي قانوني رفته و پيكر پاك برادرم را تحويل گرفتند. با شهادت برادرم، مادرم بيمار شد. پدرم نيز اينك «آلزايمر» دارد. از دست دادن برادر جداً دردناك است و با گذشت زمان نيز نمي‌توان فراموش كرد. اين دردي است كه هميشه در وجود ما باقي است. و تأثيرش، ناراحتي مادرم است كه هميشه جلو چشمم مي‌باشد. يكي دو ماهي از خدمت سربازي¬اش گذشته بود كه به مرخصي آمد. او دوستش را نيز به همراه خود آورده بود. او چيز زيادي از جبهه برايمان تعريف نمي‌كرد. بيشتر به اين خاطر بود كه ما نگران حال او نباشيم. «هراند» هميشه در برابر دوستانش از منافع خود گذشت نموده و هيچ وقت نمي‌خواست كسي را از خود برنجاند. جلب رضايت دوستان، براي «هراند» اهميت زيادي داشت …».

منبع: گل مریم ، نوشته ی دکتر آرمان بوداغیانس، نشر تسنیم حیات، با همکاری نشر صریر- 1385

 

پژوهشگر انقلاب +شهید واهيك يسائيان

شهید واهيك يسائيان

تا آخر برای شما زنده ام!

دي ماه سال 1345 متولد شد. نزديك كريسمس بود و برف زيادي هم مي باريد.
خيلي دل رحم بود، هميشه از پول تو جيبي اش براي كمك به دوستانش استفاده مي كرد.بچه مذهبي و متعصبي هم بود. وقتي جنگ شروع شد مي گفت من نمي توانم بنشينم و ببينم دشمن بيايد وارد كشورم شود و امنيت راازما بگيرد. به همين دليل دانشگاه را رها كرد و رفت براي خدمت سربازي ثبت نام كرد. ما هم هر چه اصرار كرديم كه نرود و بماند قبول نكرد.

واهيك اول مرداد ماه 65 در كرمانشاه شهيد شده بود ولي خبرش را 15 روز بعد براي ما آوردند. همان شبي كه شهيد شده بود من خواب او را ديدم. مثل دامادها شده بود. گفت هر چند براي من اتفاقی افتاده و زخمي شدم ولي من زنده ام و تا آخر هم براي شما زنده خواهم بود.

هميشه مي گفتم اگر يك مو از سر واهيك كم شود من زنده نخواهم ماند بعد از رفتنش خيلي ناراحت شدم ولي از طرفي هم افتخار مي كنم كه چنين فرزندي تربيت كردم كه در چنين راهي شهيد شد.
آن روز را كه از طرف بنياد شهيد به ما تلفن كردند و گفتند قرار است براي ديدار با ما بيايند فراموش نمي كنم، صبح چند نفري آمدند و قدري ماندند و بعد گفتند مهمان هاي ما چند دقيقه ديگر خواهند آمد. بقيه دوستانشان كه آمدند؛ ديدم يك مرتبه رهبر وارد منزل شدند. خيلي تعجب كردم اصلا انتظار چنين برخوردي را نداشتم. حدود 20 دقيقه مهمان ما بودند و با شوهرم و واروش صحبت مي كردند. اوضاع واحوال خانواده را پرسيدند، قدري هم ميوه و چايي ميل كردند و رفتند.

واقعا برای ما باور كردنی نبود كه رهبر بيايد منزل ما...


خانم واسيلوك شاهمراديان مادر شهيد واهيك يسائيان


برچسب‌ها: عکس, جبهه, شهید
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 12:44 |
دوشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۰۷
پژوهشگر انقلاب عکس حضرت آيت الله عطاءالله اشرفي اصفهاني و شهید شیرودی

پژوهشگر انقلاب عکس حضرت آيت الله عطاءالله اشرفي اصفهاني و شهید شیرودی

پژوهشگر انقلاب عکس حضرت آيت الله عطاءالله اشرفي اصفهاني و شهید شیرودی

ادامه مطالب


برچسب‌ها: شهید, روحانیت, عکس
ارسال شده توسط شورای نویسندگان در ساعت 18:17 |