چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۹/۰۳


آیتالله عبدالکریم موسوی اردبیلی از مراجع تقلید، متولد سال 1304 در اردبیل بود که پس از شهادت آیتالله بهشتی از سال 1360 تا 1368 به ریاست دیوان عالی کشور به عنوان عالیترین مقام قضایی رسید به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود.
آیتالله سیدعبدالکریم موسویاردبیلی که در پی عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده بود، لحظاتی قبل در ۹۱ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.


برچسبها:
آیت_الله_عبدالکریم_موسوی_اردبیلی
یکشنبه ۱۳۹۵/۰۶/۲۱







برچسبها:
شهيد,
محراب,
حضرت,
آيت
دوشنبه ۱۳۹۵/۰۳/۱۷
برای دیدن کلیپ روی عکس کلیک کنید

برچسبها:
حجت الاسلام,
سید محمود علوی,
دفاع مقدس
شنبه ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
حاشیه دومین شب عزاداری فاطمیه در بیت رهبری
- شب قبلش تلویزیون صحبتهای آقا در جمع اعضای خبرگان را نشان داده بود. آقا گفتند ممکن است این مجلس رهبر بعدی را انتخاب کند.
-دیشب در مراسم روضه بیت رهبری، آخر سخنرانی حاج آقا پناهیان یک جانباز ویلچری بلند گفت به آقا بگویید از رفتن حرف نزند، از دیشب تا الان به قلبم فشار آمده.
حاج آقا پناهیان هم گفت: ما اینهمه حرف زدیم و سخنرانی کردیم، ایشان یک جمله گفت بهتر از تمام این سخنرانی.
یکشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۱۶




برچسبها:
آیتالله عباس واعظ طبسی
شنبه ۱۳۹۴/۱۲/۱۵





برچسبها:
آیتالله عباس واعظ طبسی
جمعه ۱۳۹۴/۱۲/۱۴



برچسبها:
آیتالله عباس واعظ طبسی
جمعه ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
در روز ۳1 شهریور ماه ۱۳۶۶، حضرت آیت الله خامنهای (رئیس جمهور وقت)،در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد درآمریکا شركت کردند
برچسبها:
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی مل
سه شنبه ۱۳۹۴/۰۵/۰۶
حكم نمايندگى امام خمينى (ره)، در سازمان نهضت سوادآموزى:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجةالاسلام آقاى حاج شيخ محسن قرائتى دامت افاضاته:
نظر به اهميت امر سوادآموزى و گسترش فرهنگ و معارف اسلامى و با توجه به تجربياتى كه در اين باب داريد، جنابعالى را به سمت نماينده خود در سازمان نهضت سوادآموزى تعيين مىنمايم. اميد است با هماهنگى هر چه بيشتر با مسؤولان محترم اين سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤوليت سنگين خويش را بهتر انجام دهيد. بديهى است كه كمك و مساعدت دستاندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامى امكانات موجود پيروزى شما را بر عفريت بىسوادى كه يكى از ميراث هاى شوم نظام طاغوتى است سريعتر مىنمايد. از خداى تعالى موفقيت شما را در اين راه مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
ارديبهشت ماه 1361





برچسبها:
حجت الاسلام محسن قرائتي کلاس درس قرآن
یکشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۲۸




برچسبها:
حضرت آیت الله نوری همدانی رزمندگان
سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۹



برچسبها:
حضرت آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری ایران
پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
برچسبها:
آیت الله حائری شیرازی با لباس رزم
سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۰۱
سرلشکر علی شهبازی
سرلشکر علی شهبازی
نیز در دفاع مقدس کارنامه درخشانی داشته و در دوران حضور در فرماندهی ارتش جمهوری
اسلامی ایران نیز عامل تحولات مهمی بوده است. وی اکنون در گروه مشاوران نظامی
فرمانده معظم کل قوا مشغول خدمت به نیروهای مسلح است.







برچسبها:
سرلشکر علی شهبازی
دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
تصویر حجت الاسلام ناطق نوری بدون عمامه در ورود امام خمینی (ره) به بهشت زهرا(س)
دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
برچسبها:
تصاویر کمتر دیده شده از رهبر انقلاب و آیت الله حائ
دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
برچسبها:
تصاویر رای دادن حضرت امام خمینی,
ره
جمعه ۱۳۹۲/۱۰/۲۷




برچسبها:
حجتالاسلام غلامرضا حسنی در دوران دفاع مقدس
پنجشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۲
برچسبها:
سخنراني آيت الله آخوند خراساني
چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۱۱


در اولين روز سال ۱۹۸۹ ميلادي ـ ۱۱ دي ۱۳۶۷ ـ نامه
معروف و تاريخي امامخميني خطاب به ميخائيل گورباچف آخرين رييس جمهور اتحاد
جماهير شوروي در زمينه مرگ كمونيسم و ضرورت پرهيز روسيه از اتكاء به غرب
انتشار يافت.
اين نامه در شرائطي منتشر شد كه اتحاد جماهير شوروي هنوز
به عنوان يك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نيافته بود، ديوار برلين به
عنوان نماد جدائي شرق و غرب، فرو نريخته بود و حاكميت كمونيسم بر قانون
اساسي شوروي و بر مقدرات مردم در جمهوريهاي اين كشور، هنوز برقرار بود. با
اين حال امام خميني در نامه عبرتآموز خويش به گورباچف از صداي شكسته شدن
استخوانهاي ماركسيسم سخن به ميان آورد و وي را از روي آوردن به غرب براي حل
مشكلات اقتصادي اتحاد جماهير شوروي برحذر داشت.
متن پيام امامخميني
متن نامه امامخميني به اين شرح است:(1)
بسماللهالرحمنالرحيم
جناب آقاي گورباچف، صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي
با
اميد خوشبختي و سعادت براي شما و ملت شوروي، از آنجا كه پس از روي كار
آمدن شما چنين احساس ميشود كه جنابعالي در تحليل حوادث سياسي جهان، خصوصاً
در رابطه با مسائل شوروي، در دور جديدي از بازنگري و تحول و برخورد قرار
گرفتهايد، و جسارت و گستاخي شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشأ
تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلي حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم
نكاتي را يادآور شوم. هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها
روشي براي حل معضلات 0حزبي و در كنار آن حل پارهاي از مشكلات مردمتان
باشد، ولي به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبي كه ساليان سال
فرزندان انقلابي جهان را در حصارهاي آهنين زنداني نموده بود قابل ستايش
است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر ميكنيد، اولين مسئلهاي كه مطمئناً
باعث موفقيت شما خواهد شد اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر
«خدازدايي» و «دينزدايي» از جامعه، كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه
را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است، تجديدنظر نماييد؛ و بدانيد كه
برخورد واقعي با قضاياي جهان جز از اين طريق ميسر نيست. البته ممكن است از
شيوههاي ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد،
باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد، ولي حقيقت جاي ديگري است. شما اگر بخواهيد در
اين مقطع تنها گرههاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن
به كانون سرمايهداري غرب حل كنيد، نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا
نكردهايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه
امروز اگر ماركسيسم در روشهاي اقتصادي و اجتماعي به بنبست رسيده است،
دنياي غرب هم در همين مسائل، البته به شكل ديگر، و نيز در مسائل ديگر
گرفتار حادثه است.
جناب آقاي گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد. مشكل
اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد
واقعي به خداست. همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشيده و يا
خواهند كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و
آفرينش است.
جناب آقاي گورباچف، براي همه روشن است كه از اين پس
كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم
جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست؛ چرا كه مكتبي است مادي، و
با ماديت نميتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسيترين
درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاي گورباچف، ممكن
است شما اثباتاً در بعضي جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس
هم در مصاحبهها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد؛ ولي خود ميدانيد
كه ثبوتاً اينگونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد؛ و شما
دومين و عليالظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزي به
نام كمونيسم در جهان نداريم. ولي از شما جداً ميخواهم كه در شكستن
ديوارهاي خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم
افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايههاي پوسيده هفتاد سال
كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولتهاي
همسو با شما كه دلشان براي وطن و مردمشان ميتپد هرگز حاضر نخواهند شد بيش
از اين منابع زيرزميني و رو زميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم،
كه صداي شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند.
آقاي
گورباچف وقتي از گلدستههاي مساجد بعضي از جمهوريهاي شما پس از هفتاد سال
بانگ «اللهاكبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت ـ صليالله عليه و
آله و سلم ـ به گوش رسيد، تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي (ص) را از شوق به
گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر
به دو جهانبيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهانبيني
خويش را «حس» دانسته و چيزي را كه ماده ندارد موجود نميدانند. قهراً جهان
غيب، مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت، را يكسره افسانه
ميدانند. در حالي كه معيار شناخت در جهانبيني الهي اعم از «حس و عقل»
ميباشد، و چيزي كه معقول باشد داخل در قلمرو علم ميباشد گرچه محسوس
نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است، و چيزي كه ماده ندارد، ميتواند
موجود باشد. و همانطور كه موجود مادي به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسي
نيز به شناخت عقلي متكي است.
قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد ميكند، و
به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست و گرنه ديده ميشد. لن نومنلك
حتي نريالله جهره(2) ميفرمايد: لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو
اللطيفالخبير.(3)
از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي و
نبوت و قيامت بگذريم، كه از نظر شما اول بحث است، اصولاً ميل نداشتم شما را
در پيچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامي، بيندازم. فقط به يكي ـ
دو مثال ساده و فطري و وجداني كه سياسيون هم ميتوانند از آن بهرهاي ببرند
بسنده ميكنم. اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بيخبر
است. يك مجسمه سنگي يا مجسمه مادي انسان هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است.
در صورتي كه به عيان ميبينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه
است. ميداند كجاست؛ در محيطش چه ميگذرد؛ در جهان چه غوغايي است. پس، در
حيوان و انسان چيز ديگري است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با
مردن ماده نميميرد و باقي است. انسان در فطرت خود هر كمالي را به طور مطلق
ميخواهد. و شما خوب ميدانيد كه انسان ميخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به
هيچ قدرتي كه ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و
گفته شود جهان ديگري هم هست، فطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار
داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست،
فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد
تا آدمي دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم، گرچه
خود ندانيم. انسان ميخواهد به «حق مطلق» برسد تا فاني در خدا شود. اصولاً
اشتياق به زندگي ابدي در نهاد هر انساني نشانه وجود جهان جاويد و مصون از
مرگ است. اگر جنابعالي ميل داشته باشيد در اين زمينهها تحقيق كنيد،
ميتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اينگونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب در
اين زمينه، به نوشتههاي فارابي(4) و بوعليسينا(5) ـ رحمتالله عليهما ـ
در حكمت مشاء مراجعه كنند، تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هرگونه
شناختي بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراك معاني كلي و نيز
قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز
به كتابهاي سهروردي(6) ـ رحمتالله عليه ـ در حكمت اشراق مراجعه نموده، و
براي جنابعالي شرح كنند كه جسم و هر موجود مادي ديگر به نور صرف كه منزه از
حس ميباشد نيازمند است؛ و ادراك شهودي ذات انسان از حقيقت خويش مبرا از
پديده حسي است. از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتألهين(7)
ـ رضوانالله تعالي عليه و حشرهالله معالنبيين والصالحين ـ مراجعه
نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودي است مجرد از ماده؛ و
هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
ديگر
شما را خسته نميكنم و از كتب عرفا و بخصوص محيالدين ابنعربي(8) نام
نميبرم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تني چند از
خبرگان تيزهوش خود را كه در اينگونه مسائل قوياً دست دارند، راهي قم
گردانيد، تا پس از چند سالي با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر از موي
منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهي از آن امكان ندارد.
جناب
آقاي گورباچف، اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات، از شما ميخواهم
درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد. و اين نه به خاطر نياز اسلام و
مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است كه ميتواند
وسيله راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز
نمايد. نگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مسئله افغانستان و
مسائلي از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان
كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك ميدانيم. با آزادي
نسبي مراسم مذهبي در بعضي از جمهوريهاي شوروي، نشان داديد كه ديگر اينگونه
فكر نميكنيد كه مذهب مخدر جامعه است.(9)
راستي مذهبي كه ايران را در
مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟ آيا مذهبي كه
طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است
مخدر جامعه است؟ آري، مذهبي كه وسيله شود تا سرمايههاي مادي و معنوي
كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، در اختيار ابرقدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر
سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جدا است مخدر جامعه است. ولي اين ديگر
مذهب واقعي نيست؛ بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را «مذهب امريكايي»
مينامند.
در خاتمه صريحاً اعلام ميكنم كه جمهوري اسلامي ايران به
عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي ميتواند خلأ
اعتقادي نظام شما را پر نمايد. و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن
همجواري روابط متقابل معتقد است و آن را محترم ميشمارد. والسلام
عليمناتبع الهدي.
11/10/67
روحالله الموسويالخميني
پاسخ گورباچف به پيام امامخميني
پيام
امامخميني در 13 دي 1367 توسط هيأت منتخب ايشان مركب از آيتالله جوادي
آملي، محمدجواد لاريجاني و خانم مرضيه حديدهچي دباغ، در مسكو به گورباچف
تحويل گرديد.(10) گورباچف نيز هشت هفته بعد پاسخ رسمي خود را توسط «ادوارد
شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي، در تهران تسليم امامخميني كرد.
گورباچف در اين پاسخ، براي نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولي از متن
جوابيه وي پيدا بود كه ابعاد معنوي پيام امام را درك نكرده است. زيرا صرفاً
تلاش كرده بود تا از يكسو اقدامات خود در جهت ترويج آزاديهاي سياسي در
شوروي را تشريح كند و از سوي ديگر دستاوردهاي اقتصادي كمونيسم را از 1917
به بعد توصيف نمايد.
«ادوارد شوارد نادزه» وزير خارجه وقت شوروي روز
هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسينيه جماران به اطلاع امامخميني
رساند. در اين ديدار كه آقايان علياكبر ولايتي وزير امورخارجه، محمدجواد
لاريجاني، و عليرضا نوبري حيراني سفير وقت ايران در مسكو حضور داشتند، وزير
خارجه شوروي ابتدا پيام كتبي ميخائيل گورباچف را به امامخميني تسليم كرد و
سپس اظهار داشت:(11)
از حضرت امام بسيار متشكرم از اين فرصتي كه براي
ملاقات با شما به دست آوردم. مأموريت دارم پيام جوابية ميخائيل سرگئي
گورباچف را تسليم حضرت امام كنم. سعي خواهم كرد به طور خيلي مختصر محتواي
اين پيام را براي شما عنوان نمايم. ابتدا ميخواستم عرض كنم كه خود واقعيات
تبادل پيامها بين رهبران كشور ما يك پديده منحصر به فرد در روابط
فيمابين است. اعتقاد ما بر اين است كه شرايطي پيش آمده است تا روابط
فيمابين دو كشور ما وارد يك مرحله كيفي جديدي شود براي همكاريها در تمامي
زمينهها.
آقاي گورباچف در پيام خود اشاره ميكنند كه پيام جنابعالي
خطاب به دبيركل كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد شوروي از مفاهيم فراوان
سرشار است. تمامي اعضاي هيأت رهبري شوروي متن پيام جنابعالي را مطالعه
كردند. شكي نيست كه ما در موارد عمدهاي اتفاق نظرداريم اما مواردي هست كه
ما اختلاف نظر داريم، اما اين مهم نيست.
پيام شما ملاحظات عميق راجع به
سرنوشت بشريت دارد. آقاي گورباچف عقيده دارند كه ما در مهمترين مورد اتفاق
نظر داريم يعني انسانها بايد ياور يكديگر باشند تا بشريت فناپذيري به خود
بگيرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه براي بشريت وجود دارد، چون
امكانات بالقوه براي به وجود آوردن چنين فاجعه توسط خود انسانها ايجاد شده
است.
آقاي گورباچف معتقد است كه مبارزه در راه نيل به يك دنياي عاري از
سلاح هستهاي و آزاد از زور وظيفه تمامي ملتهاست. و اما راجع به سياست
خارجي اتحاد شوروي، هدف ما تعميم رجحان ارزشهاي مشترك براي تمامي ملتها و
برتري اين ارزشها بر تمامي منافع ديگر چه طبقهاي و چه ملي است.
آقاي
گورباچف به شما مينويسد كه حرفهاي امام راجع به حسن نيت رهبري ايران جهت
داشتن روابط حسنه و حسن همجواري با اتحاد شوروي با واكنش خوب از طرف رهبران
شوروي مواجه شده است. ما داراي يك مرز بسيار طولاني هستيم همچنين داراي
سنن ديرينة مناسبات و روابط فرهنگي بين دو ملت هستيم. ما اساس خوبي داريم
براي استمرار مناسبات بر پايه جديد. يعني بر پايه اصول احترام متقابل،
تساوي حقوق و عدم مداخله در امور داخلي يكديگر.
آقاي گورباچف مينويسد
كه در سياست بينالمللي، ما پيرو يك اصل اساسي هستيم يعني اصل احترام به
آزادي انتخاب براي هر انسان و هر ملت. نتيجتاً كشور ما و تمامي ملت ما از
انقلاب بزرگ شما حسن استقبال كرده است. استبداد شاهنشاهي در ايران مردم
خود را استثمار كرده و از روشهاي واقعاً بربريت استفاده ميكرده و شرافت و
آبروي ملت خود را پايمال كرده براي جلب رضايت نيروهاي خارجي. انقلاب شما
انتخاب ملت شما بوده است و ما از اين هميشه پشتيباني كرده و ميكنيم.
ْآقاي
گورباچف در پيام خود مينويسند كه ملت ما نيز انتخاب خود را به عمل آورده و
اين در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشكلات بزرگي بود و هم موفقيتهاي
چشمگيري بوده. هم اشتباهات وخيمي بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده كه ما با
اين اشتباهات خود را اصلاح ميكنيم و آن را محكوم ميكنيم. عليرغم تمامي
مشكلات، ما از دستاوردهاي خود توانستيم دفاع كنيم چون انتخاب مردم راست
بوده است. ميخواستم به استحضارتان برسانم كه مسئلة آزادي انتخاب در دستور
روز زندگي بينالمللي كنوني نيز هست. ما براي خود سئوالي داريم چرا كه بايد
راه براي ادامة رهگذر پيدا كنيم: آيا اين راه ما راه كهنه و دگماتيك است
يا راه جديد و انقلابي؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در كشورمان
انقلاب داريم؟ اما يك انقلاب مسالمتآميز بدون سنگرها و بدون توسل به زور،
ما ميخواستيم كه حضرت امام بدانند كه در كشور ما روند تجديد و بازسازي
ادامه دارد. بازسازي اقتصادي و سياسي، تجديد ارزيابيهاي ما و طرز تفكر ما و
تجديد نظرياتي كه ما قبلاً داشتيم.
آقاي گورباچف اشاره ميكند كه
تحولات عظيمي در جهان، اخيراً پديد آمده و فكر ميكنيم ميشود گفت كه ما در
آستانة يك نظام جديد اقتصادي و سياسي قرار داريم. توافقهاي بسيار مهم به
امضا رسيده است يك كلاس از سلاحهاي هستهاي از بين ميرود.
دورنماي
خوبي براي از بين بردن سلاح شيميايي باز شده است و همينطور دورنماي خوبي
براي جلوگيري از تقابل نظامي دولتها، اما اين هدية امپرياليستها نيست، اين
ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة ديگري وجود ندارد، مسابقة تسليحاتي و
آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشريت خواهد بود. در مناطق مختلف دنيا
مناقشات خونين دارند به پايان ميرسند.
ما از خاتمة جنگ ايران و عراق با
صراحت حسن استقبال ميكنيم، براي همكاري با شما جهت استحكام صلح در
خاورميانه و نزديك و تمامي جهان آمادگي داريم. حضور وسيع نظامي در
خليجفارس مورد نگراني ما است. منظورم حضور نظامي كشورهاي خارج از منطقه
است. اين پديده بسيار خطرناك است و بايد آن را به اتمام رساند.
ما
ميخواهيم با موفقيت در امر حل و فصل عادلانة مناقشة افغانستان نيز با شما
همكاري خوبي داشته باشيم، بگذاريم كه مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان
بدون دخالت از خارج تعيين نمايند.
شواردنادزه افزود: يك نكتة ديگر از
پيام آقاي گورباچف اينكه: ايشان اظهار آمادگي ميكنند براي گسترش همكاريهاي
اقتصادي و همكاري در زمينههايي كه ما قبلاً همكاريهاي خوبي داشته بوديم.
ما براي برقراري و ادامة تماسها بين انسانها، نمايندگان محافل اجتماعي و
روحانيون نيز آمادگي داريم. آنها از اين دعوت جنابعالي استفاده خواهند كرد.
در
پايان، فرستادة ويژة رهبر شوروي گفت: اين بود محتواي اصلي پيام آقاي
گوباچف. ايشان بهترين آرزوها و سلام خود را به جنابعالي ميرسانند و خواهان
طول عمر جنابعالي به نفع و سعادت ايران هستند.
در خاتمه امام خميني فرمودند:
«انشاءالله
سلامت باشند، ولي به ايشان بگوييد كه من ميخواستم جلوي شما يك فضاي
بزرگتر باز كنم. من ميخواستم دريچهاي به دنياي بزرگ، يعني دنياي بعد از
مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام
من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.»
[حضرت
امام از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان استقبال كردند، و بر حسن همجواري و
توسعة مناسبات قوي در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنتهاي غرب و خروج
نيروهاي بيگانه از خليجفارس تأكيد و آرزو كردند تا مردم شوروي و ايران
هميشه در صلح و آرامش زندگي كنند.]
تأملي در پيام امام خميني
نامه
تاريخي حضرت امام كه از اسناد مهم سياسي قرن محسوب ميشود، بويژه به دليل
اثبات مفاد آن از جمله فروپاشي كمونيسم، خسارات شوروي به خاطر اتكاء به
غرب، و متوقف شدن روند واگذاري منابع اقتصادي متحدين شوروي به اين كشور
بسيار درخور اهميت است.
امام خميني در اين پيام تلاش كردند تا به گورباچف چند نكته را تفهيم كنند:
1. برخلاف تصور ماركس و لنين، اسلام و ارزشهاي ديني، پديدههايي ماندگار و روحبخش ملتها هستند.
2. كمونيسم و مكاتب مادي وهم و خيالند و ناپايدار و فروپاشيدني هستند.
3. غرب تكيهگاه قابل اعتمادي براي حل مشكلات روسيه نيست.
با
اين همه، گورباچف هشدار امام خميني را جدي نگرفت و در نتيجه عواقب ناشي از
اين بيتوجهي همانگونه كه در پيام امام خميني پيشبيني شده بود، تحقق يافت
يعني از يكسو به گورباچف ثابت شد كه پناه بردن به كانون سرمايهداري غرب
دردي از روسيه را دوا نميكند(12) و از جانب ديگر «ديگران» به ميدان آمدند و
به بهانه جبران اشتباهات وي، او را به حاشيه راندند. (13)
در سالگرد
رحلت امام خميني در 1378 گورباچف طي مصاحبهاي با خبرنگار واحد مركزي خبر
در مسكو از اينكه به هشدارهاي آن روز بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران
بياعتنائي كرده بود، اظهار تأسف نمود. وي در اين مصاحبه اظهار داشت.(14)
«مخاطب
پيام آيتالله خميني از نظر من، همه اعصار در طول تاريخ بود». وي افزود
«زماني كه من اين پيام را دريافت كردم احساس كردم كه شخصي كه اين پيام را
نوشته بود متفكر و دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعه اين پيام
استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب
اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم»
گورباچف سپس با تشريح نابسامانيهاي
اقتصادي و سياسي روسيه، تصريح كرد «اگر ما پيشگوييهاي آيتالله خميني را در
آن پيام جدي ميگرفتيم امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتي نبوديم.»
گورباچف
در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مركزي خبري به روابط روسيه با غرب اشاره
كرده و تصريح نمود كه «اقتصاد روسيه از همان ابتدا در حال ريزش و سقوط بود و
ما در واقع نميتوانستيم همگام با غرب عمل كنيم... ما از جنگ سرد صرفنظر
كرده و شروع به برقراري روابط با كشورها نموديم. اما غربيها در اين نبرد،
پيروز شدند....»
خطاي گورباچف اين بود كه روند حركتي را كه در شوروي
بهعنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ
كرد. در نتيجه هر روز استقلال و اقتدار كشورش را در برابر غرب بهطور
ناخواسته تضعيف نمود و در عوض پايگاهها و نقاط اتكاء فعاليت غرب از داخل
شوروي را تقويت نمود. گروههايي كه هيچ اعتقادي به تماميت ارضي و حاكميت ملي
شوروي نداشتند مثل قارچ روئيدند و با متينگها و گردهماييهاي تحريككننده
و آشوبطلبانه در ليتواني، استواني، اوكراين، تاتارستان، گرجستان و نقاط
ديگر بر طبل قوميتخواهي و مليگرايي و خودمختاري طلبي كوبيدند و هر روز
بيش از روز قبل، امنيت ملي شوروي را از درون و با حمايت بيروني مورد تهديد
قرار دادند.
پانوشتها:
1ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 220
2ـ بخشي از آية 55 سورة بقره: قوم حضرت موسي به ايشان گفت: «ما به تو ايمان نميآوريم مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم.»
3ـ سورة انعام آية 103: «او[خدا] را هيچ چشمي درك نميكند و او بينندگان را درك ميكند، و او نامرئي و آگاه است.»
4ـ
ابونصر فارابي (فوت 339 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايراني است. او زبان
عربي و فلسفه را در بغداد فرار گرفت و كتابهاي ارسطو را مطالعه كرد. پس از
آن به حلب و دمشق رفت و به تأليف پرداخت. فارابي به سبب شرحي كه برآثار
ارسطو نوشته است به «المعلم الثاني» مشهور شده است و مقام او را بعد از
ارسطو قرار دادهاند. فارابي در همة علوم عهد خود استاد و صاحب تأليف است.
5ـ
شيخالرئيس ابوعلي سينا (فوت 428 هـ ق) پزشك و فيلسوف و نويسندة ايراني كه
مقام وزارت داشت از بزرگترين حكيمان و عالمان جهان به شمار ميآيد. سينا
آثار متعددي دارد و در حدود 240 كتاب و رساله از او نام ميبرند كه بسياري
از آنها به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. از معروفترين آثار او، كتاب شفا،
قانون، اشارات، نجات و دانشنامة علايي است. ابوعليسينا در علوم حكمت و
فلسفه و طب و رياضي استادي داشت.
6ـ شيخ شهابالدين سهروردي (مقتول به
سال 587 هـ ق) از بزرگترين فيلسوفان ايران است. در شهر«سهرورد» متولد شد و
نزد شيخ مجدالدين جبلي استاد فخر رازي حكمت و فقه آموخت و در فنون فلسفه
استاد گشت. چون در بعضي موارد نظر سهروردي با عقايد قدما اختلاف داشت و
اصطلاحات دين زرتشت را به كار ميبرد، او را به الحاد متهم كردند و همين
امر باعث شد كه علماي حلب، صلاحالدين ايوبي، فرمانرواي مصر و شام را به
قتل او وادار سازند. شهابالدين سهروردي فيلسوفي عارف و صاحب 49 كتاب و
رساله است.
7ـ صدرالدين محمدبنابراهيم شيرازي معروف به ملاصدرا (فوت
1050 هـ ق) از فيلسوفان و حكيمان قرن يازدهم در شيراز متولد شد و پس از مرگ
پدر به اصفهان سفر كرد و نزد ميرداماد و شيخ بهايي به تحصيل پرداخت. پس از
آن چند بار به زيارت مكه رفت. ملاصدرا افكار فلسفي دقيق داشت و تأليفاتش
در حكمت، مرجع و مأخذ اهل علم بوده است. مهمترين آثار او به زبان عربي است.
ملاصدرا را ميتوان از افتخارهاي عصر صفويه به شمار آورد.
8ـ
محيالدين بن عربي يكي از بزرگترين حكما و فلاسفة اسلامي است كه آثار او
بهعنوان مأخذ و منبع، مورد استفادة فلاسفه و حكماي بعد از او قرار گرفته
است.
9ـ لنين، پايهگذار كمونيسم در اتحاد جماهير شوروي، دين را افيون
جامعه ميدانست كه بعداً اين نظريه حتي از سوي خود كمونيستها نيز باطل
اعلام گرديد.
10ـ آيتالله جوادي آملي پس از بازگشت از اين سفر شرح
مبسوطي بر پيام امام خميني به گورباچف نوشت كه با عنوان «آواي توحيد» از
سوي مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني به چاپ رسيد.
11ـ به نقل از صحيفه امام، ج 21، ص 298
12ـ
از يك سال قبل از انتشار پيام امام خميني كه گورباچف دكترين خود موسوم به
گلاسنوست ـ توسعه سياسي ـ و پرسترويكا ـ توسعه اقتصادي ـ را انتشار داد تا
30 آذر 1370 كه اتحاد جماهير شوروي عملاً فرو پاشيد، صفحات مطبوعات جهان
مملو از گلايهها و انتقادات گورباچف و ديگر مقامات دولتي مسكو از دولتهاي
غربي به خاطر خلف وعده آنان در اعطاي كمك به شوروي بوده است. در طي اين
مدت تخريب ديوار برلين ـ آبان 1368ـ اعلام رسمي پايان جنگ سرد از سوي
سخنگوي كرملين ـ آذر 1368ـ اعلام لغو حاكميت كمونيسم بر قانون اساسي شوروي ـ
بهمن 1368 ـ هضم شدن آلمان شرقي در آلمان غربي در قالب وحدت دو كشور ـ مهر
1369 ـ پيروزي يلتسين در انتخابات روسيه و حمايت غرب از وي ـ تير 1370 ـ
كودتاي هدفمند عليه گورباچف و شاخصتر شدن يلتسين در جامعه شوروي ـ مرداد
1370 ـ و سرانجام تأسيس جامعه كشورهاي مشتركالمنافع بهعنوان جانشين شوروي
كه به منزله پايان رهبري گورباچف بود ـ آذر 1370 ـ مهمترين رويدادهاي
مقطع مورد نظر در شوروي محسوب ميشد. اين رويدادها عموماً از تضعيف تدريجي
شوروي و حذف مرحله به مرحله گورباچف حكايت ميكرد.
13ـ يلتسين در آذر
1370 «جامعه كشورهاي مستقل مشتركالمنافع» را جايگزين اتحاد جماهير شوروي
كرد و به عمر اين اتحاد و رهبري گورباچف خاتمه داد و گورباچف بعدها به اين
نقشه برنامهريزي شده كه از حمايت غرب برخوردار بود اعتراف كرد.
14ـ روزنامه جمهوري اسلامي، 11/3/1378
موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
برچسبها:
دو تصوير از ارسال نامه امام خميني براي گورباچف
یکشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۰۱

برچسبها:
آيت الله حائري يزدي موسس حوزه علميه قم
جمعه ۱۳۹۲/۰۹/۲۹
دیدبان: یکی
از راه های شناخت هر فرد مراجعه به گذشته او و شناخت عملکردش در هنگام
پذیرش مسئولیت های مختلف است، بخصوص اگر این سابقه به صورت ممتد و برای مدت
زمان طولانی باشد. این عملکرد و سابقه قطعا در شناخت رویکردهای فعلی افراد
بسیار اثرگذار و آگاهی بخش خواهد بود. حسن روحانی از جمله افرادی است که
سابقه قانون گذاری و نمایندگی قابل توجهی دارد. او از سال 59 تا 79 و طی 5
دوره مجلس شورای اسلامی عضو این نهاد مؤثر در جمهوری اسلامی ایران بوده است
و به خوبی با روند کار و جایگاه این نهاد آشنایی دارد. او سمت های مهمی در
مجالس مختلف همچون ریاست کمیسیون دفاع در مجلس اول و دوم، ریاست کمیسیون
سیاست خارجی در مجلس چهارم و پنجم و نائب رئیسی مجلس در مجالس چهارم و پنجم
را بر عهده داشته است و از نیروهای اثرگذار در مجلس محسوب می شده است. به
گزارش دیدبان،
بر این اساس و با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی که بر روی
سایت کتابخانه مجلس و لوح فشرده ای در دسترس است به بررسی سوابق روحانی در
مجالس پنجگانه پرداختیم. روش کار نیز بدین گونه بوده است که با استفاده از
ابزار جستجو هر آنچه روحانی در مجالس پنجگانه مطرح کرده است بررسی شده است.
این داده ها بالغ بر 3000 مورد بوده است که با مطالعه همه این موارد، نکات
اساسی، مهم، تاریخ ساز و جنجالی احصاء و توضیح داده شده است و به موارد کم
اهمیت کمتر پرداخته شده است.

دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت معمولی / دانلود نسخه پی دی اف با کیفیت بالا
مجلس اول(59 تا 63)
تقاضای روحانی برای اعدام توطئه گران در نماز جمعه
نکته دیگری که در سخنان 23/4/59 روحانی به چشم می خورد تقاضا از دادگاه
انقلابی ارتش برای اعدام توطئه گران در نماز جمعه است. او در این باره می
گوید: «تقاضای دیگر من این است که همانطور که در مساله زنا قرآن می گوید:
«ولیشهد عذابهما طائفه من المومنین» توطئه گرها را خوب است که در مراسم
نماز جمعه بیاورند و به دار آویزان کنند تا مردم مشاهده کنند و تاثیرش،
تاثیر بیشتری باشد.»
موضع روحانی در خصوص عزل بنی صدر
یکی از اتفاقات مهمی که در مجلس اول مطرح می شود بحث عدم کفایت سیاسی
ابوالحسن بنی صدر است. این طرح پس از اختلافات زیادی که بین بنی صدر و
نیروهای انقلاب رخ داد در مجلس مطرح شد و در نهایت در تاریخ 31/3/60 به
تصویب رسید و حضرت امام (ره) نیز آن را تأیید کردند و بنی صدر از ریاست
جمهوری کنار گذاشته شد. درباره این حادثه تاریخی مواضع متعددی در مجلس مطرح
شده است؛ برخی از اعضای نهضت آزادی با این طرح مخالفت کردند و البته
اکثریت مجلس با عدم کفایت او موافق بوده اند. موضع روحانی در برابر این طرح
جالب به نظر می رسد. او یکی از مخالفان طرح عدم کفایت بنی صدر و معتقد
بوده که با اعمالی که بنی صدر در کشور انجام داده خود به خود از ریاست
جمهوری عزل می شود و نیازی به طرح مجلس درباره عدم کفایت رئیس جمهور نیست.
او می گوید: «عدم کفایت سیاسی که مجلس راجع به یک رئیس جمهور می خواهد بحث
بکند، پس از آن است که قبول داشته باشد این انسان دارای صفات یک رئیس جمهور
هست، بعد بیاییم اینجا بحث کنیم. بگوییم آقای ابوالحسن بنی صدر که دارای
همه صفات ریاست جمهوری که در قانون اساسی و در متن اسلام و قرآن آمده، هست،
منتها عُرضه کافی ندارد. بعد مخالف و موافق صحبت بکنند. در نهایت هم رأی
بدهند که این آدم، آدم با عرضه ای هست یا نیست؟ واقعا الان از دیدگاه
نمایندگان محترم آقای ابوالحسن بنی صدر این چنین است؟ یعنی فردی هست دارای
همه صفات ریاست جمهوری، بعد حالا ما می خواهیم بحث بکنیم که عرضه سیاسی
دارد یا ندارد؟ بنده معتقدم که آقای رئیس جمهور آقای ابوالحسن بنیصدر خود
بخود از ریاست جمهوری منعزل هست. احتیاجی به این طرح ندارد.»
برخی از نمایندگان این بحث را که بنی صدر خود به خود منعزل است و نیازی به
مطرح کردن عدم کفایت نیست، جواب داده اند. از جمله مقام معظم رهبری که در
آن زمان نماینده مجلس بوده اند درباره معنای عدم کفایت می فرمایند: «کفایت
سیاسی یعنی اینکه شخص برای اداره مسئولیتی که به عهده او واگذار شده کافی و
صالح باشد. فقدان کفایت سیاسی در هنگامی است که وی آن شرایطی را که برای
انجام این مسئولیت در قانون اساسی معین شده فاقد باشد و کمبود یا عیبی
داشته باشد که با آن صفات مقرره منافی است. اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی
صفات لازم برای ریاست جمهوری را از جمله امانت و تقوی اعتقاد به مبانی
جمهوری اسلامی ایران مدیر و مدبر بودن می داند هر کدام از صفات بالا که در
شخصی نباشد وی برای احراز این مقام فاقد کفایت و صلاحیت است.»
اخراج مسئولین حزب رستاخیز از کارهای دولتی
یکی از پیشنهادات جالب روحانی در مجلس اول در «لایحه بازسازی نیروی انسانی
وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت» مطرح شده است. این لایحه
در تاریخ 8/6/60 مطرح شده و مواد متعددی داشته است یکی از موادش راجع به
افرادی بوده است که در زمان طاغوت عضو و مسئول حزب رستاخیز بوده اند و
اکنون باید به لحاظ قانون استخدامی تکلیف آن ها معلوم می شده است. از
آنجایی که بسیاری از مسئولین این حزب در استان ها و شهرستان ها از اعضای
اصلی ساواک بوده اند این ماده اهمیت خاصی داشته است. در این زمینه روحانی
می گوید: «در مادة ۲۳ برای آن هائی که مسؤولیت حزب رستاخیز داشتند در سطح
استانش مجازاتی در نظر گرفته به عنوان انفصال دائم، اما در سطح شهرستان
تنزل داده است تا حد بازنشستگی. در حالیکه می دانیم بین مسئول استان با
مسئول شهرستان فرق زیادی نیست. با توجه به اینکه بسیاری از شهرستان ها حتی
از استان ها هم مهم تر هستند. ما شهرستانهایی داریم که به مراتب از استان
ها مهمتر هستند. بنابراین اگر هم ما می خواهیم برای آن ها یک درجه تخفیف
قائل بشویم، اخراج بگذاریم نه بازنشستگی.»
درباره این پیشنهاد در مجلس بحث می شود، اما در نهایت به تصویب نمی رسد.
طرح تدوین استراتژی و اصول سیاست های کشور جمهوری اسلامی ایران
یکی از طرح های مهمی که در تاریخ 13/10/1360 در مجلس شورای اسلامی مطرح
شده است بحث تدوین استراتژی و اصول سیاست های کشور جمهوری اسلامی ایران
بوده است. این طرح در آبان ماه 1360 توسط عده ای از نمایندگان- از جمله حسن
روحانی- در مجلس مطرح می شود و برای بررسی بیشتر به کمیسیون امور دفاعی
احاله می شود. در این کمیسیون که ریاست آن را روحانی بر عهده داشته است این
طرح به تصویب می رسد و در تاریخ 13/10/1360 به صحن علنی مجلس می آید. این
طرح که برای ساماندهی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده است در زمانی که هنوز
سه سال هم از انقلاب اسلامی نگذشته بوده بسیار ضروری به نظر می رسیده است،
اما برخی نمایندگان با وجود قانون اساسی، دیگر ضرورتی برای تدوین استراتژی
نمی دیده اند. جواب مدافعان طرح به مخالفان این بوده که در قانون اساسی
آرمان ها و اهداف نظام اسلامی مطرح شده است و بایستی در یک سند بالادستی که
همه امور کشور در آن آمده است به صورت جزئی تر به مباحث مختلف کشور
پرداخته شود. همچنین مدافعان این طرح معتقد بوده اند که هرگونه برنامه ریزی
در امور جزئی کشور منوط به داشتن یک برنامه در امور کلی تر است و این بحث
ضرورت استراتژی را روشن تر می کند. در این طرح قرار بوده که دولت موظف شود
که استراتژی کلان جمهوری اسلامی را تدوین کند و برای تأیید به مجلس ارائه
کند و پس از تصویب حضرت امام (ره) این سند به صورت اجرایی درآید. یکی از
مدافعان و امضاکنندگان این طرح روحانی بوده است. او در دفاع از این طرح و
در تعریف استراتژی می گوید: «استراتژی به معنای فن و راه بکار بردن قدرت ها
و نیروهای موجود در یک کشور و در یک ملت است؛ یعنی یک ملت دارای نیروها و
استعدادها، امکانات و قدرت ها در زمینه های مختلف هست اینکه این قدرت ها را
و این نیروها را چه جور بکار ببریم تا به هدف برسیم.» روحانی در جواب
مخالفانی که قانون اساسی را کافی می دانسته اند اینگونه استدلال می کند:
«اینکه در قانون اساسی نیست، لزومی ندارد که در قانون اساسی بیاید بگوید که
آقا کارهایی که شما باید انجام بدهید و اهدافی که ما مشخص کردیم شما نیاز
به فکر و اندیشه دارید نیاز به برنامه دارید ما برنامه ریزی نکنیم و بگوئیم
خلاف قانون اساسی است. خیر، این ها مسائل بسیار واضح و روشنی است ...
قانون اساسی هدف ها را برای ما مشخص کرده است. ممکن است در مواردی هم
استراتژی را هم در قانون اساسی اشاره کرده باشد، اما قانون اساسی عمدتاً
اهداف را مشخص کرده است. حالا ما برای اینکه به این اهداف برسیم چه جور
باید به این هدف برسیم باید امکانات کشور را در نظر بگیریم نیروهای جامعه
را در نظر بگیریم آن برنامه و آن راه و آن فن که به ما می گوید چه جور از
این قدرت ها و چگونه استفاده کنید تا به هدف برسید ما اسم آن را استراتژی
می گذاریم.»
نکته دیگری که روحانی تأکید می کند این است که اگر استراتژی کلان وجود
نداشته باشد، برنامه ریزی نیز بی معنا می شود. او همچنین در دفاع از
استراتژی کلان برای نظام می گوید: «اگر ما استراتژی ملی را تدوین نکنیم با
عوض شدن یک وزیر خیلی چیزها ممکن است عوض شود.»
این طرح در نهایت به تصویب نرسید. شاید بتوان گفت که اگر این طرح در آن
موقع تصویب شده بود، جمهوری اسلامی تجربه بسیار گرانبهایی در تصویب اسناد
بالادستی داشت و این تجربه هم در تدوین دیگر اسناد بالادستی، مثل برنامه
های پنج ساله و سند چشم انداز، کمک بسیار شایانی بود و هم برنامه ریزی در
کشور با جهت و دقت بالاتری انجام می گرفت.
برخورد جالب هاشمی با روحانی
روحانی از سال 59 و با انتخاب مجلس به عضویت شورای سرپرستی صدا و سیما در
آمد و در آنجا به عنوان نماینده مجلس حضور داشت و حتی ریاست این شورا نیز
را بر عهده داشت. در تاریخ 25/12/1360 اتفاقی در مجلس می افتد و روحانی
مدعی می شود که نماینده یزد به او توهین کرده است، جواب هاشمی به این ادعای
روحانی جواب جالبی است که آن را مستقیما از مشروح مذاکرات مجلس اول ذکر می
کنیم:
روحانی: آقای هاشمی بخاطر اتهاماتی که نماینده محترم یزد اجازه بدهید من دو سه دقیقه صحبت کنم.
چند نفر از نمایندگان : اتهام نیست.
رئیس :خیر نمی شود اجازه نمی دهیم، بهر حال جایش اینجا نبود، شما که
زبانتان بیشتر از همه است همانجا جواب بدهید. حالا از این ها که بگوئید فقط
شنوندگان موج اقدام می فهمند شما بروید از تلویزیون جواب بدهید.»
یکی دیگر از شوخی های هاشمی با روحانی در جلسه علنی 25/12/61 اتفاق می
افتد. در این جلسه روحانی پیشنهادی را بیان می کند که هیچ موافقی درباره آن
اظهار نظر نمی کند و هاشمی اینگونه با او شوخی می کند:
منشى: موافق؟ (اظهارى نشد)
رئیس: موافق ندارد. پیشنهاد خیلى جدى و خوبى بود. (خنده نمایندگان).»
گزارش روحانی به مجلس درباره صدا و سیما
الف) تهیه برنامه های کارتونی
روحانی که نمایندگی از مجلس را در شورای سرپرستی صدا و سیما داشته است در
تاریخ 29/1/1361 گزارشی را به مجلس ارائه می کند. یکی از نکات جالب این
گزارش درباره برنامه های کارتونی صدا وسیما و نحوه تولید آنهاست. روحانی در
این باره می گوید: «بنده همینقدر به عرض شما برسانم امکانات صدا و سیمای
جمهوری اسلامی برای ساختن کارتون در طول یک سال فقط یک ساعت است؛ یعنی ما
در طول یک سال تلاش میتوانیم یک ساعت کارتون کودکان درست کنیم. در حالیکه
ما هر روزی گاهی نیازمند به نیم ساعت یا سه ربع کارتون هستیم. یعنی یک سال
میتوانیم کار یک روز را انجام بدهیم. چرا؟ میگویند آقا تهیه کارتون کاری
ندارد. کارتن نقاشی متحرک است. برای اینکه کارتون تهیه بشود هر یک ثانیه ما
دوازده نقاشی لازم داریم یعنی یک نقاش باید دوازده نقاشی تهیه کند تا این
ها کنار هم چیده بشود و بشود یک ثانیه کارتون برای تهیه یک دقیقه کارتون از
لحاظ بودجه برای صدا و سیما سی هزار تومان خرج برمیدارد.»
ب) چهار سال برای نصب فرستنده های صدا و سیما
در سال های اولیه انقلاب صدا و سیما پوشش کمی در سراسر کشور داشت و
مسئولین فنی این سازمان تلاش زیادی برای پوشش سراسری این رسانه در کشور
داشتند. روحانی پس از گزارش و آماری که درباره فرستنده های پرقدرت، متوسط
قدرت و کم قدرت می دهد درباره مراحل و مدت زمان نصب یک دستگاه فرستنده می
گوید: «اول بررسى اولویت این کار شورا و مسؤولین سطح بالا است که رسیدگى
بکنند در فلان جا آیا از اولویت برخوردار است که دستگاه فرستنده نصب بشود
یا نه؟ ما کارى به این زمان نداریم ممکن است یک هفته دو هفته سه هفته
اینکار طول بکشد، اما بعد براى اینکه در آن منطقه محل ایستگاه تعیین بشود و
مهندسین تعیین کنند که فرستنده باید چقدر قدرت داشته باشد بین 30 روز 40
روز تا 10 روز؛ یعنى اگر کم قدرت باشد حداقل 10 روز وقت لازم دارد اگر
فرستنده پرقدرت باشد 30 روز وقت لازم دارد تا این مسئله مشخص بشود.
دوم باید نقشه پوششى و موقعیت جغرافیایى از لحاظ مهندسى ترسیم بشود براى
اینکار دو روز تا 10 روز فرصت لازم دارد بعد براى اینکه راه ارتباطى چون در
بسیارى از محل نصب رله ها جاده وجود ندارد باید نقشه بردارى براى جاده
بشود این هم بین دو سه روز الى 20 روز براى تهیه نقشه فرصت لازم دارد. بعد
تازه مى رسیم به اینکه چه دستگاه هایى لازم دارد و این دستگاه ها را از
کدام کشور باید خریدارى بکنیم. بنده از مقدمات خرید یک دستگاه از خارج مى
گذرم که ماه ها طول دارد و پیچ و خم هاى ادارى دارد؛ از لحظه اى که ما
سفارش مى دهیم به یک کمپانى که براى ما دستگاه بسازد تا وقتیکه به ما تحویل
داده مى شود بین 8 ماه الى 12 ماه زمان لازم دارد که آن کمپانى سفارش ما
را از لحظه اى که مى پذیرد شروع مى کند به ساخت آن دستگاه تا وقتی که به ما
تحویل مى دهد. براى اینکه طرح معمارى براى تأسیسات ژنراتور و نصب دستگاه
ها انجام بگیرد این طرح معمارى بین دو ماه الى 3 ماه طول دارد. ما براى
اینکه راه ارتباطى را ایجاد بکنیم چون جاده را روى کوه باید به وجود
بیاوریم تا بالاى کوه دستگاه رله نصب بشود. براى ایجاد جاده که گاهى 10
کیلومتر جاده لازم داشته است که ما باید درست کنیم گاهى 15 کیلومتر گاهى 20
کیلومتر و گاهى بیشتر یک زمانى بین سه ماه الى 15 ماه طول دارد براى اینکه
جاده ها گاهى کوهستانى است صعب العبور است و براى ایجاد جاده زمان لازم
دارد براى اینکه عملیات ساختمانى دستگاه یک رله انجام بگیرد حدود 5 ماه الى
8 ماه فرصت لازم دارد. نصب دستگاه-هاى فرستنده بین یک ماه الى 4 ماه زمان
لازم دارد. نصب دکل و آنتن و سیستم برق گیر حدود یک ماه زمان لازم دارد و
آزمایش بین یک ماه الى دو ماه وقت لازم دارد وقتى یک برادر عزیزى از طرف
مردم منطقه خودش تمایل مردم را نشان مى دهد حالا من نمى خواهم بگویم بودجه
اش چگونه است، آن بحث دیگرى است، ما فرض مى کنیم که بودجه باشد، ما فرض مى
کنیم کلیه دستگاه هایى که ما لازم داریم فورى در اختیار ما قرار بگیرد، ما
فرض مى کنیم که کمپانى هاى غربى ما را اذیت نکنند، این زمان لازم دارد؛
یعنى بین دو الى چهار سال زمان لازم است تا یک دستگاه فرستنده نصب بشود.
پرقدرت بشود چهارسال وقت لازم دارد، کم قدرت باشد دو سال وقت لازم دارد و
متوسط قدرت باشد زمانى حدود سه سال وقت لازم دارد.»
این عبارات هم سختی کار فنی صدا و سیما را در آن زمان نشان می دهد و هم
صبر مردم برای دیدن و شنیدن برنامه های کوتاه تلویزیون و رادیو را در آن
زمان
ج) متلاشی کردن منافقین و پیکاری ها در صدا و سیما
در سال های 60 و 61 هنوز در بسیاری از ادارات و نهادهای انقلابی نیروهایی
از منافقین و گروهک های ضد انقلاب حضور داشتند و در این دو سال ترورهای کور
و هدفمند زیادی علیه نیروهای انقلابی از سوی گروهک ها اتفاق افتاد. یکی از
ارگان های مهمی که گروهک ها سعی در نفوذ در آن داشتند صدا و سیما بوده
است. روحانی در این باره می گوید: «مسئله بعدی مسئله تصفیه بوده است. ما
بحمدالله در سال گذشته موفق بودیم دو گروه مفسد منافقین و پیکاری ها را در
صدا و سیما متلاشی کنیم. همه آنها را شناسایی کردیم تمام عوامل مهم آنها
دستگیر شدند. نقشههایی که برای انفجار صدا و سیما داشتند بحمدالله مسئولین
این تلاش را انجام دادند و به موقع وارد عمل شدند.»
د) نظر روحانی درباره مناظره در صدا و سیما
یکی از طرح هایی که در مجلس اول مطرح شد طرح «خط مشی صدا و سیمای جمهوری
اسلامی ایران» بوده است. ماده 25 این طرح در تاریخ 10/4/1361 در مجلس مطرح
شد. این ماده درباره مناظره در صدا و سیما بوده است: «ماده ۲۵- تشکیل جلسات
مناظره و احتجاج و برخورد سازنده با صاحبان مکاتب و اندیشه های غیر اسلامی
و انحرافی بر اساس آیه شریفه "ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و
جادلهم بالتی هی احسن"» در این مورد موافقان و مخالفان زیادی صحبت کردند و
روحانی یکی از مهم ترین طرفداران مناظره در صدا و سیما بوده است. او
درباره مناظره های اول انقلاب و اثراث آن مناظره ها اینگونه می گوید: «من
توجه نمایندگان را به این نکته جلب می کنم که در سال ۵۹ وقتی ما از گروه ها
برای بحث ایدئولوژی دعوت کردیم تمام گروه ها را دعوت کردیم، از منافقین
گرفته تا نهضت آزادی، جبهه ملی، جاما، امتی ها. از همه این ها ما دعوت
کردیم، نماینده تمام این گروه ها در صدا و سیما آمدند. نه یک جلسه شاید ۵-۶
روز آمدند، همه از بحث ایدئولوژی فرار می کردند، می گفتند بحث ایدئولوژی
نباشد، بحث سیاسی ما حاضریم. بعد ما هم می گفتیم هر دو بحث باشد. هم سیاسی،
هم ایدئولوژی. وقتی که موافقت کردند در روز بحث ایدئولوژی جز دو گروه بقیه
گروه ها اصلاً شرکت نکردند به هیچ قیمتی. با اینکه قول داده بودند فردشان
را معرفی کرده بودند، نیامدند. تازه در بحث ایدئولوژی هم وقتی بحث دیالکتیک
تمام شد مسئله خداشناسی بنا بود مطرح بشود به هیچ قیمتی حزب توده و اکثریت
حاضر به بحث نشدند، صریحاً به ما [گفتند] در بحث خداشناسی حاضر نیستیم،
شرکت نمی کنیم و لو اینکه شما بروید افشاگری کنید و اعلام بکنید که این ها
نیامدند. کما اینکه ما افشاگری کردیم، اعلام کردیم و این ها هم شرکت نکردند
و نیامدند در بحث سیاسی هم این گروه ها حاضر نبودند. اگر بنا بود این بحث
ها به ضرر باشد آن گروه ها استقبال می کردند. علت اینکه آن ها فرار می کنند
شما خودتان می دانید یک نظرسنجی بکنید، چون بعد از آن مناظره یک نظرسنجی
دقیقی کردیم. آن مناظره دیالکتیک به قدری مؤثر بود که اصلاً این دیالکتیک
شده بود یک چیزی برای جوانان ما. به عنوان یک بت شده بود. یک غول شده بود
آنچنان این بت شکسته شد و ویران شد و از بین رفت آن کسی که چپی ها در ایران
ادعا می کردند مغز متفکر ایدئولوژی آن ها است آنچنان در آن بحث مفتضح شد
که خودشان هم قبول کرده بودند که در این بحث محکوم شده اند. این احتجاج و
مناظره ای که این همه برای ما مفید بوده اگر این بحث دیالکتیک در تلویزیون
نبود و می خواستند با منابر و سخنرانی و با روزنامه این مسئله را برای جوان
های ما حل بکنند شاید 5 سال دیگر هم ما موفق نمی شدیم.»
حضور فعال روحانی در استیضاح وزیر مسکن دولت موسوی: مهندس گنابادی
اولین استیضاحی که در تاریخ جمهوری اسلامی به وقوع پیوسته است استیضاح
مهندس گنابادی وزیر مسکن دولت موسوی بوده است. این استیضاح طی روزهای
یازدهم و سیزدهم آبان 1361 در مجلس مطرح شد و نمایندگان زیادی در موافقت و
مخالفت با استیضاح صحبت کردند. یکی از اصلی ترین موافقین استیضاح روحانی
بوده است که موارد زیادی را برای استیضاح مطرح کرده است. در این قسمت ابتدا
ادعاهای روحانی درباره عدم مدیریت وزیر مسکن، سپس جواب های وزیر و در
نهایت جواب های روحانی به وزیر مسکن را می آوریم.
الف) مهم ترین دلایل استیضاح از نظر روحانی
1. مسئولیت تکمیل ساختمان های نظامی که در دولت موقت به وزارت مسکن داده
شده بود خوب انجام نشده است، در صورتی که بسیاری از این ساختان ها بالای 60
یا 70 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و ادامه کار توسط وزارت مسکن به خوبی
انجام نشده است.
در جواب این ادعای روحانی، وزیر مسکن اینگونه پاسخ داده است که پیشرفت هر
پروژه به دو قسمت ریالی و فیزیکی تقسیم می شود و این دو مساوی نیستند؛ یعنی
اینگونه نیست که هر پروژه ای که 50 درصد پیشرفت ریالی داشته و نصف بودجه
به آن اختصاص داده شده، لزوما 50 درصد هم رشد فیزیکی داشته باشد و جناب
روحانی در برخی از موارد این دو نوع پیشرفت را با یکدیگر اشتباه گرفته اند.
همچنین وزیر مسکن پس از ارائه گزارشی از وضعیت ساختمان های نیمه تمامی که
به وزارت مسکن تحویل داده شده می گوید: «مراتب فوق مؤید این مطلب است که در
زمان انتقال پروژه هاى نیروى هوایى به وزارت مسکن و شهرسازى حدود پنجاه
درصد کارهاى منتقل شده پیشرفت کارى زیر شصت درصد داشته اند مسلماً برادر ما
روحانى گزارشات خود را از دیگران گرفته اند آن دیگرانى که من اکنون باید
در صداقت آنها شک کنم.»
2. درست نکردن باند فرودگاه های نظامی که باعث ضربه خوردن هواپیماهای جنگی
شده است. یعنی یا باند قدیمی و فرسوده شده و باید روکش دار بشود (این امر
باعث از بین رفتن چندین هواپیمای مدرن شده است). یا پایگاهی بوده که سه
باند داشته که دو تای آن ها خراب بوده و یکی نیز به خاطر وزش باد در جهت
های مختلف نمی توان در تمام مدت شبانه روز از آن استفاده کرد. یا پایگاهی
بوده که باند آن کوتاه بوده و بایستی تطویل باند انجام می شده است که این
کار انجام نشده و چون باند کوتاه بوده هواپیما نتوانسته بنشیند و با خلبان
درون آب رفته و خلبان هم از بین رفته است.
در جواب این ادعای روحانی، وزیر مسکن بیان می کند که همه اولویت بندی
پروژه ها و اقدامات در نیروی هوایی با نظر خود فرماندهان و مسئولین نیروی
هوایی انجام می شده است. او می گوید: «من در کمیسیون دفاع خدمت برادران
کمیسیون عرض کردم. مطلب این است که براى اولویت دادن پروژه ما یک عددى
داریم که این ریال است که ما مى توانیم براى نیروى هوایى خرج کنیم بعد مى
رویم با آن ها مى نشینیم و مى گوئیم که برادران شما بگوئید که این را کجا
خرج کنیم و این چیزى نیست که مثال بزنم و اشکال ندارد چون این دیگر محرمانه
نیست. مى گویند اصفهان، شیراز، مشهد این اولویت را تشخیص دادند. خیلى خوب،
مى گوییم اصفهان، شیراز، مشهد، کجاى اصفهان، شیراز، مشهد مى گویند آقا
پایگاه فلان و فلان در شیراز، پایگاه فلان و فلان در مشهد بعد مى گوئیم
خیلى خوب حالا پایگاه درست است. ولى کدام پروژه؟ بعد مى گویند پروژه فلان و
پروژه فلان. بعد مى گوئیم کدام قرارداد؟ مى گویند قرارداد فلان و قرارداد
فلان، از این بهتر مى شود؟ اولویت را خودشان داده اند و امضاهایشان هست و
دقیقاً مشخص است.» همچنین وزیر مسکن در رابطه با بودجه تصویب شده در مجلس
برای نیروی هوایی اینگونه می گوید: «در سال 59 حدود دو میلیارد و دویست
میلیون تومان درخواست شد و تنها 850 میلیون تومان پول براى نیروى هوایى
واگذار شد و این پول را ما خرج کردیم چهل میلیون تومان هم کسرى آوردیم و از
جاى دیگر و از اعتبارات دیگر رویش گذاشتیم. در سال 60 دو میلیارد و سیصد
میلیون تومان درخواست شد و تنها یک میلیارد بیست میلیون تومان واگذار شد و
یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان خرج کردیم و چهل میلیون تومان کسرى را از
سایر اعتبارات وزارت مسکن تأمین و در نیروى هوایى خرج کردیم. در سال 61 دو
میلیارد و یک صد میلیون تومان در خواست شده که تنها با 850 میلیون تومان
موافقت گردید.»
همچنین وزیر مسکن درباره ادعای روحانی درباره باند پایگاه های هوایی
اینگونه پاسخ می دهد: «خلاصه مطلب را بدون ذکر مشخصات به دلیل محرمانه بودن
اینجانب شرح مى دهم و مکاتباتى را که آقاى روحانى ارائه نفرمودند در
اختیار ریاست محترم مجلس مى گذارم. خلاصه مطلب این است که این کارها جزو
کارهاى وزارت مسکن نبوده است. زیرا هشت سال پیش باند تحویل قطعى شده است و
تعمیر و نگهدارى از وظایف خود نیروها است.» وزیر مسکن در ادامه راجع به
بودجه نیروی هوایی که بایستی برای کارهای فوری هزینه می شده است اینگونه
توضیح می دهد: «از این مبلغ فقط صرف هزینه 47 میلیون تومان را به ما دادند
(صورت هزینه 47 میلیون تومان به ما دادند و بقیه اش را ندادند) اى کاش این
47 میلیون تومان صرف کارهاى ضرورى مى گردید. اینجانب صورت هزینه این 47
ملیون تومان را در اختیار ریاست محترم مجلس مى گذارم. باعث تأسف خواهد بود
که بگویم این پول صرف خرید نان پز ماشینى و پرداخت اضافه کار و خرید 154
واحد کمپ پیش ساخته [که] قرارداد داشتند [شده است] و امروز ما مى-خواهیم آن
کمپ ها را تحویل دهیم مى گویند استاندارد نیست، اما خودشان رفته اند (یعنى
نیروى هوایى) و از همین شرکت که کارهایش را مى گویند استاندارد نیست کمپ
پیش ساخته خریده اند. این مطلب تعجب ندارد از 175 میلیون تومانى که براى
کارهاى ضرورى در اختیارشان بود فقط حدود 47 میلیون تومان را صورت حساب داده
اند و آن هم آن صورت حسابى که خدمتتان گفتم و آنگاه مى گویند براى کارهاى
ضرورى اعتبار نداریم روکش فرودگاه که ضرورى است. کارهاى دیگر را نمى توانند
درست کنند ولى پول ها هنوز پیش آن ها است. شما قضاوت کنید و من خوشحالم که
براى ارزشیابى کارها و گزارش مسئولین چنین فرصتى به دست آمده است.»
همچنین وزیر مسکن در رابطه با کوتاه بودن یکی از باندهای فرودگاهی که
روحانی مدعی شده بود باعث سقوط هواپیما در آب شده و خلبان نیز کشته شده
است، می گوید: «این باند قبل از انقلاب ساخته شده و قبل از انقلاب هم تحویل
شده است و قبل از انقلاب قرار بوده است که این باند براى کارهاى آموزشى
طویل شود. پس از انقلاب طویل شدن باند طبق نامه اى از درخواست هاى نیروى
هوایى حذف مى شود. خود نیروى هوایى مى گوید آقا نمى خواهد طویل بشود حذف مى
کنیم و مجدداً تقاضاى تحویل شدن آن را مى نماید و دو مرتبه مى گویند نه
آقا طویل کنید. یک فرمانده عضو مى شود مى گوید که اینجا باید آموزشى باشد و
مى گویند طویل کنید و یکى مى گوید لازم نیست این منطقه آموزشى باشد همان
بس است و این باند که الان روى فرودگاه است براى نشستن هواپیما کافى است،
ولى هواپیمایى که آموزشى است در حال آموزش است کافى نیست. طبق گزارش واصله،
سقوط هواپیمای مورد اشاره برادرمان روحانى به دلیل عدم تطویل باند نیست و
طبق اظهار یکى از فرماندهانى که (شاید مصلحت نباشد اسمش را بگویم) در جریان
این امر بوده است سقوط هواپیما به دلیل نقص فنى دستگاه سمیلاتور و عدم
تمرین خلبان هواپیما به موقع خود بوده است. این دستگاه آزمایشى است و
خلبانان مى روند پشت آن مى نشینند. حینى که هواپیما شروع مى کند به کار
براى پروار و پرواز مى کند و مى نشیند، آموزش مى بینید. آن برادرمان گفته
است که چون این دستگاه آماده نبوده خلبان آموزش کافى را نداشته و هواپیما
را زده زمین و به باند مربوط نیست و همچنین خلبان این هواپیما براى مدت هفت
ماه پرواز آزمایشى نداشته است و لذا گزارش برادرمان روحانى دقیق نیست.»
در جواب وزیر مسکن روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «ایشان چیزهایى گفت که در
حدى که من اطلاع دارم، من خنده ام گرفته بود، سیمیلاتور اصلًا چه ربطى به
سقوط هواپیما دارد؟ و هواپیمائى بوده که سقوط کرده (که حالا ایشان مى گفت
آموزشى بوده) آنکه سقوط کرده استاد خلبان بوده و بهترین خلبان در نیروى
هوائى بوده، همه هم او را در نیروى هوائى مى شناسند من تعجب مى کنم، استناد
من، سخن من نیست، استناد من گزارش رسمى بازرسى است. این گزارش مى گوید
بخاطر عدم اجراى کار وزارت مسکن و شهرسازى زیان مالى و زیان جانى داشتیم.
آن وقت در این گزارش پیوست بطور مفصل گفته چند مورد لاستیک ترکیدگى پیدا
کرده، چند مورد (اف او دى) بوده، تمام موارد در این گزارش پیوست آمده است.
تنها کسى که در این زمینه تخصص دارد همین ها هستند، نه وزارت مسکن مى تواند
بگوید؛ یعنى در دادگاه هم ما مطرح بکنیم این ها متخصص این کار هستند. این
کسى نیست که بگوییم کار ساختمانى بعهده اش هست این کسى که رئیس بازرسى هست
اینجا امضاء کرده و او مقام مسئول است نه من تخصص دارم، نه ایشان و حالا
ایشان نسبت هایى که به نیروى هوایى مى دهد، در اینکه نیروى هوایى براى مردم
چه کرده و وزارت مسکن، خود ملت ایران باید قضاوت کند. دیروز پنج فروند
هواپیما، همین نیروى هوایى مى اندازد، نیروى هوایى که در طول این مدت
فداکارى کرده، اینها صداقت ندارند (همهمه نمایندگان) زنگ رئیس.»
یا درباره روکش کردن باند فرودگاه روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «بعد حالا
به فرمانده آن پایگاه هم ما کارى نداریم که ایشان مى گوید او گفته است لازم
نیست. خود برادرهاى مسکن و شهرسازى در ضمن نامه اى که نوشته اند (این
مربوط به خود مسکن و شهرسازى است) مى گوید: نسبت به روکش باند فلان پایگاه
اقدام مقتضى معمول دارند در صورتى که کمبود اعتبار است به ما اعلام کنند تا
اقدام نسبت به کسب مجوز انجام گیرد. اگر این مربوط به شما نبود و شما نمى
بایست انجام بدهید چطور اصل ضرورت را هم مجرى طرح شما مى گوید و هم در
کمیسیون شرکت مى کنید و هم تعهد مى کنید انجام بدهید و هم شما مى دانید
روکش وظیفه شما هست. در تمام نامه هایى هم که مکاتبه شده اینجا یک مورد
وزارت مسکن نگفته است وظیفه من هست یا نیست براى اینکه روشن است لکه گیرى
مربوط به نیروى هوایى است، اما این کار روکش کار وزارت مسکن است.»
درباره کم بودن بودجه وزارت مسکن روحانی اینگونه پاسخ می دهد: «آقاى وزیر
مى گوید من آمدم گفتم به من پول ندادند در این مجلس. اعلام کرد. من مى گویم
اگر اهمیت این طرح ها را مى گفت این مجلس به او پول مى داد، هرچه مى
خواست.»
3. وجود تناقض در آمارهای وزارت مسکن: مثلا یک انبار مهمات را در جایی
گزارش داده اند که در سال 59 تحویل داده شده است و در جای دیگری گزارش داده
اند که در سال 60 تحویل داده شده است.
درباره این ادعا وزیر مسکن اینگونه پاسخ می دهد: «مطلب این است که در سال
59 وقتى که این پایگاه به این انبارها نیاز مبرم داشته است (یعنى همان
موقعى که تقریباً جنگ شروع شده بود) براى اینکه آقاى روحانى امروز نگویید
چرا در بروکراسى گیر کرده اید، این انبار مهمات را برخلاف مقررات تحویل
کارگاهى دادیم. (در کارگاه تحویل دادیم) که صورت جلسه تحویل و تحول آن و
حتى تشکر فرمانده نیروى هوایى و وزیر دفاع وقت موجود است که عیناً تقدیم
ریاست مجلس مى شود. (خیلى جالب است فرمانده نیروى هوایى و وزیر دفاع مملکت
از اینکه ما این ها را به موقع تحویل دادیم تشکر کرده اند بعد مى گویند
هنوز تحویل نشده است.)
بعداً در 27/5/61 به خاطر آنکه کارهاى قانونى هم انجام شده باشد نوشته ایم
که بیایند این کارها را که قبلًا باید انجام مى شد و اگر انجام مى شد شاید
چند ماه مسئله تحویل و تحول انبارها به عقب مى افتاد، حالا انبارها را
تحویل بگیرید. گفتیم زمان جنگ است وضعیت غیر عادى است در نتیجه انبارها را
تحویل دادیم. حالا مى گوییم آقا بیایید تحویل بگیرید. صورت جلسه تحویل هم
داریم.»
4. وجود فساد و عیاشی در دستگاه های زیرمجموعه وزارت مسکن: روحانی در این
رابطه می گوید: «سپاه آنجا یک گزارشى داد، نوشته است، اینجا عشرتکده است.
حالا من یک تکه اش را مى خوانم. نوشته است که ما در کارگاه مسائلى از گروهک
ها داشتیم (همان کارگاهى که زیر نظر وزارت مسکن دارد فعالیت مى کند) بعضى
ایادى خوانین و اشرار در شرکت "مهک" نفوذ داشتند. عکس العمل از جانب این
مسئولین دیده نشده است. افرادى که از خانه هاى مجلل و لوکس به صورت ویلا
استفاده مى نمودند. کوچکترین کار خود را با ماشین هاى کولردار انجام مى
دادند. افرادى که در محل زندگى آن ها مشروبات الکلى و وسایل عیاشى و انواع
نوارهاى ترانه هاى کذایى [وجود دارد.] این گزارش سپاه پاسداران چابهار
است.»
وزیر مسکن در پاسخ این ادعا می گوید: «ایشان ادعا کردند که آنجا یک
عشرتکده است که زیر نظر وزارت مسکن و شهرسازى اداره مى شود و افراد سوار
ماشین کولردار مى شوند (کسى اگر به آن منطقه رفته باشد مى داند واقع مطلب
این است که بدون ماشین کولردار سخت است کسى 12 ماه آنجا باشد.) از این
برادر مى پرسم که این عشرتکده به ادعاى شما که در آن مشروبات الکلى مى
خورند در داخل پایگاه است یا خارج آن؟ اگر در داخل پایگاه است که باید گفت
یا این مشروبات الکلى و نوارهاى لهو و لعب از آسمان به این پایگاه آمده یا
از در ورودى. اگر از در ورودى وارد شده در این صورت آیا نباید انتظار داشت
که اسناد فوق محرمانه از این پایگاه خارج شود؟ من توضیح بدهم دلم نمى آید
رد بشوم. مى گویند که پایگاه عشرتکده است و این اشکالات را دارد. پایگاه یک
در ورودى دارد، اگر این در ورودى را شما نمى توانید چک کنید و کنترل کنید
که آنجا فرمانده دارد، گروه ضربت نیروى هوایى است سیاسى ایدئولوژیک هست و
نمى تواند کنترل کند و نکرده. اسناد فوق محرمانه را چطورى در این پایگاه
بگذاریم؟
و من قبول ندارم این حرف را که آنجا عشرتکده است، بیشترین زحمت را آنجا
کشیده اند و آیا اگر روزى با ادعاى آقاى روحانى یکى از کارگران این شرکت که
اصولًا تحت مدیریت وزارت مسکن نیست و زیر نظر مدیر دولتى است که هیچ گناهى
ندارد از داخل گروهک ها سر درآورد مسئول آن وزارت مسکن است یا شرکت
پیمانکار یا یک سازمان دیگر؟ پس هر گروهکى را در این مملکت مى گیرید و در
هر شرکتى هست بیایید به وزرات مسکن بگویید، بگویید تو چقدر بى عرضه اى که
یک عضو یک گروهک در این شرکت بود. آخر من مسئولش نیستم.»
یکی از حواشی این استیضاح بحثی است که میان حائری زاده که طرفدار مهندس
گنابادی بوده و روحانی شکل می گیرد. مباحث مطرح شده را به صورت مستقیم از
مذاکرات روز 13/8/61 نقل می کنیم:
حائری زاده: به اعتقاد من آقاى روحانى کارگردان اصلى این کار بودند و بقیه برادران تحت تأثیر ایشان قرار گرفتند.
دکتر روحانى: اهانت نکنید (حائرى زاده- کارگردان اصلى مسئله اى نیست)
آقاى هاشمى شما چرا جلوگیرى نمى کند؟ این چه حقى دارد با بنده این طور حرف
بزند؟
حائرى زاده: من عرض مى کنم براى اطلاع آقایان نمایندگانى که در میان دوره اى تشریف نداشتند ....
رئیس: شما که بدتر کردید.
یکى از نمایندگان: نماینده بیرجند را راهش ندهید.
دکتر روحانى: وزیر ده بار اهانت کردند شما هیچى نگفتید آقاى هاشمى.
رئیس: شما بیشتر اهانت کردید من که حرف هاى شما را بیشتر مى فهمم.
حائرى زاده: آقاى روحانى در همین جا در همین مجلس ...
خلخالى: آقا شما به ایشان نسبت دادید عشرتکده درست کرده است. خودتان مى خواستید ملاحظه کنید.
حائرى زاده: در همین مجلس براى اطلاع نمایندگان میان دوره اى که بعداً
تشریف آوردند عرض مى کنم آقاى روحانى در همین مجلس با آقاى وزیر مسکن در
اینجا سى و چهل نفر نمایندگان شاهد بودند و اینجا برخورد اهانت آمیزى کردند
و به معاونین ایشان اهانت کردند و حالا بعد هم برخوردها ادامه دارد.
(همهمه نمایندگان).»
البته در آخر جلسه علنی مجلس حائری زاده از روحانی معذرت خواهی می کند.
رئیس مجلس درباره اعتذار حائری زاده اینگونه می گوید: «آقای حائریزاده
نامهای نوشتند و عذرخواهی کردند و گفتهاند که کلمه کارگردان را که بکار
بردم تحت ناراحتی بود و فشار عصبی آن موقع داشتم و از آقایان امضاکنندگان
عذرخواهی میکنند.»
درباره این استیضاح چند نکته مهم وجود دارد:
1. بحث ارائه آمارهای متفاوت از سوی مسئولین نظام که امروزه به یکی از مهم
ترین بحث های سیاسی تبدیل شده است ظاهرا سابقه ای 30 ساله دارد و یکی از
ادعاهایی که هر دو طرف دعوای استیضاح مطرح می کرده اند آمارهای متفاوتی
بوده است که هر کسی به نفع خود ارائه می کرده است و دیگری را متهم به عدم
صداقت می کرده است. در این موضوع به نظر می رسد، که در بسیاری از موارد هر
گروه سعی می کند موضوع را به آنگونه که به نفع حزب و گروه خودش باشد ببنید و
اشکالاتی را که در کارش وجود دارد نادیده بگیرد. ما به آمارهایی که در این
استیضاح آمده است دسترسی کامل نداریم و نمی توانیم قضاوت کنیم که کدامیک
از طرفین استیضاح درست می گفته اند، اما این رویکرد که مسئولین قوای مختلف
همدیگر را متهم به عدم صداقت در ارائه آمارها بکنند، قطعا رویکردی اشتباه
است که تنها به نفع دشمنان نظام اسلامی است. آقای روحانی نیز که هم اکنون
ریاست قوه مجریه را بر عهده گرفته اند بایستی با نگاهی منصفانه به تلاش های
مسئولین قبلی قوه مجریه نگاه کنند و از زیر سؤال بردن دستاوردهای دولت های
قبلی خودداری کنند.
2. این استیضاح جنجالی ترین حضور حسن روحانی طی 20 سال نمایندگی او در
مجلس است. او در این استیضاح جدی ترین مخالف وزیر مسکن بود و تلاش زیادی
کرد تا او نتواند رأی اعتماد مجدد از مجلس بگیرد که البته در این کار موفق
نبود و در نهایت مجلس با 101 رأی موافق، 75 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به
حضور مجدد مهندس گنابادی در دولت رأی اعتماد مجدد داد. اسامی موافقین و
مخالفین این استیضاح در مشروح مذاکرات مجلس آمده است که در بین موافقین
ابقای مجدد وزیر مسکن، نام هاشمی رفسنجانی به چشم می خورد که نشان می دهد
علی رغم نزدیکی هاشمی با روحانی، هاشمی با این استیضاح مخالف بوده است.
مخالفت روحانی با تشکیل وزارت اطلاعات
طرح تشکیل وزارت اطلاعات در 19/2/62 در مجلس مطرح شد و موافقان و مخالفان
نظرات خود را مطرح کردند. روحانی نیز در این رابطه نظراتش را مطرح کرده
است. روحانی با تشکیل وزارت اطلاعات مخالف بوده است و معتقد بوده که باید
دستگاه اطلاعاتی کشور زیر نظر قوه قضاییه باشد.
او در این رابطه می گوید: « همه ما می دانیم ارگان اطلاعاتى کشور خوب
بالاترین قدرت در کشور خواهد شد. چه بخواهیم و چه نخواهیم اگر ما این قدرت
را در اختیار 5 نفر فقیه قرار بدهیم یعنی شوراى عالى قضایى که 5 نفر مجتهد و
فقیه در هر زمانى هستند آن ها بالاى سر این قوه باشند اطمینان قلبى براى
ما بسیار بیشتر است از اینکه قدرت مطلقه این اطلاعات در اختیار یک فرد به
عنوان وزیر باشد.»
نتیجه گیری در مورد مجلس اول
مجلس اول به چند دلیل یکی از مهم ترین و جنجالی ترین مجالس جمهوری اسلامی
بوده است. اول اینکه در این مجلس به دلیل وجود مسائل مهم و بحرانی مثل جنگ،
ترور مسئولین رده بالای نظام، غائله های تجزیه طلبانه، عزل بنی صدر و ...
شرایط خاصی در مجلس حاکم بوده است. دوم اینکه در این مجلس به دلیل تأکید
حضرت امام (ره) بسیاری از نیروهای اصیل انقلاب حضور داشته اند و مجلس به
لحاظ مباحث مختلف نظری و قانونی در سطح بالایی بوده است، البته حضور
نمایندگان نهضت آزادی و دیگر گروه های سیاسی نیز در این مباحث مجلس بی
تأثیر نبوده است و سوم اینکه به دلیل اول بودن این مجلس، در برخی موارد بی
تجربگی هایی در بین نمایندگان مجلس دیده می شود که البته فضای انقلابی-گری
نیز در آن بی تأثیر نیست. فعالیت روحانی در مجلس اول نیز بر همین اساس می
توان بررسی کرد. او در بسیاری از مسائل اظهار نظر کرده است و حضوری فعال در
مجلس داشته است. همچنین به دلیل نمایندگی که از طرف مجلس در شورای سرپرستی
صدا و سیما داشته است بسیاری از مباحث و طرح-های صدا و سیما را در مجلس
پیگیری می کرده است و همه این موارد در سوابق ایشان در مذاکرات مجلس موجود
است.
مجلس دوم(63 تا 67)
تمجیدهای روحانی از آیت الله ری شهری
تشکیل وزرات اطلاعات در دوره اول مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. درباره
این طرح باید گفت که ابتدا طرح تشکیل وزارت اطلاعات به تصویب رسید و سپس
طی یک ماده واحد که در تاریخ 29/2/62 در مجلس مطرح شد شرایط وزیر اطلاعات
به شرح ذیل به تصویب مجلس رسید:
«وزیر اطلاعات دارای شرایط زیر خواهد بود:
1. از نظر تحصیلات در حد اجتهاد.
2. اشتهار به عدالت و تقوی.
3. داشتن سابقه روشن از نظر سیاسی و مدیریت.
4. عدم عضویت در احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی.
تصویب این طرح باعث شد که در مجلس دوم و هنگام معرفی وزیر اطلاعات جدید بر
اساس این طرح عمل شود و دولت موسوی آیت الله ری شهری را برای بر عهده
گرفتن این سمت به مجلس معرفی کرد. روحانی در جلسه 24/5/63 در موافقت با
برخی از وزرا صحبت می کند. یکی از این وزرا وزیر اطلاعات است. روحانی
درباره سوابق مذهبی و اطلاعاتی آیت الله ری شهری اینگونه می گوید: «نسبت به
فردى که معرفى شده به عنوان وزیر اطلاعات یعنى برادرمان حضرت حجت الاسلام و
المسلمین جناب آقاى رى شهرى بنده به خاطر آشنائى که با ایشان از سال 41
دارم و در طول این مدت ارادتمند ایشان بودم از لحاظ تدین نکاتى را آنچه که
من خودم در رفاقت و دوستى با ایشان لمس کرده ام خدمتتان عرض مى کنم. از سال
41 که در حوزه علمیه قم بنده با ایشان آشنا شدم همواره ایشان را با این
ویژگى ها مى دیدم؛ تدین و تعبد ایشان و حتى تهجد ایشان بسیارى از نیمه شب
ها ما مى دیدیم که حجره ایشان چراغش روشن است و مشغول نماز و دعا و تهجد
هستند و این براى ما بسیار مهم است. ... به اضافه ایشان در کارهاى اطلاعاتى
بوده. در کشف و خنثى سازى چندین گروه توطئه گر ایشان از همان لحظات اول از
همان اولین خبرها، قبل از پخته شدن، در جریان بوده، نظارت کرده برجریان و
به ثمر رسانده. در مسائل اطلاعاتى تجربه اش بسیار گران بها است. این نیست
که ما بگوئیم که فردى که حدود 3 سال است مداوما به کار اطلاعاتى برخورد
دارد و افرادى که در کار اطلاعاتى دارند کار مى کنند بر آن ها نظارت دارد و
تجربه گرانبهایى را به دست آورده، این تجربه به سادگى امکان پذیر نیست،
این تجربه با درس خواندن کلاس دیدن و مطالعه کردن هم امکان پذیر نیست؛ یک
مقدار استعداد لازم براى این کار لازم است و یک مقدار هم تجربه در عمل که
این تجربه را پیدا کرده و ما افرادى مثل ایشان که داراى این تجربه باشند
خیلى زیاد معلوم نیست در کشور داشته باشیم.»
نتیجه گیری مجلس دوم
مجلس دوم از سال 63 شروع و تا سال 67 ادامه پیدا کرد. در این دوران مهم
ترین مسئله کشور، مسئله جنگ و دفاع مقدس بوده است و روحانی در مسائل مربوط
به دفاع مقدس بسیار فعال بوده و سمت های متعددی در این باره بر عهده داشته
است و بر همین اساس است که در مجلس دوم حضور روحانی بیشتر در زمینه طرح ها و
مسائل نظامی و امنیتی بوده است. او در طرح هایی مثل طرح اصلاح قوانین ارتش
یا قانون خدمت وظیفه عمومی یا طرح قانونی ارتش جمهوری اسلامی ایران حضوری
فعال داشته است، اما در زمینه نطق های پیش از دستور، تذکر به مسئولین و
سؤال از اعضای کابینه و ... فعالیت کمتری داشته است.
مجلس سوم (67 تا 71)
تحلیل روحانی از وضعیت کشور و جهان در سال های آخر دهه شصت
سال 68 یکی از مهم ترین سال ها برای جمهوری اسلامی ایران بوده است. در این
سال و پس از رحلت حضرت امام (ره) آیت الله خامنه ای به رهبری انتخاب شدند و
دولت هاشمی نیز با شعار سازندگی وارد عرصه اجرایی کشور شد. در این باره
تحلیل های متفاوتی ارائه شده است. روحانی در 17/10/68 در نطق پیش از دستور
خود در مجلس تحلیلی جامع از وضع کشور و منطقه ارائه می کند. او در تحلیل
خود از سه حادثه مهم و سه نقطه امید برای جمهوری اسلامی یاد می کند و
اینگونه می گوید: «اگر این سه نکته رادر کنار هم قرار دهیم، یعنى از دست
دادن بزرگترین شخصیت جهان اسلام و رحلت حضرت امام، حوادثى که در منطقة ما
به وقوع پیوسته و حوادث جهانى که ما شاهد آن هستیم، ما را وادار مى کند که
در این مقطع تاریخى با وحدت بیشتر و با انسجام بیشتر در برابر توطئه هاى
جهانى بایستیم و مقابله کنیم. ما در کنار این سه حادثه سه نقطة امید و روشن
رادر داخل کشورمان شاهد بودیم که هر سه نعمت و هدیه الهى بود. ... این سه
نقطه امید یعنى حضور مردم در صحنه، رهبرى توسط لایق ترین فرد و در دست
گرفتن بار مسؤولیت [اجرایی] کشور توسط چهره دوم انقلاب و کشور، چیزى بود که
در برابر همه توطئه ها مردم ما را امیدوار کرد و تمام آن توطئه ها و نقشه
هایى که دشمن در نظر داشت نقش بر آب نمود.»
او در ادامه صحبت هایش درباره جایگاه ولایت فقیه می گوید: «در برابر توطئه
هاى جهانى و منطقه آن کسى که مى تواند مردم را یکپارچه بکند، آن شخصیتى که
مى تواند وحدت ملى براى ما ایجاد بکند، آن کسى که مى تواند پرچم مبارزه
رادر برابر همه توطئه ها بردوش بگیرد، کیست؟ کدام نهاد است؟ کدام قدرت است؟
نه مجلس، نه دولت، نه قوة قضائیه، نه هیچکس دیگر نمى تواند این پرچم را بر
دوش بگیرد. این پرچم [را] تنها رهبرى است که مى تواند بردوش بگیرد. آن کسى
که امروز مى تواند در برابر این توطئه ها بایستد و بشکند ملت بزرگ ایران
هست به رهبرى یک راهبر و آن ولایت فقیه است. (احسنت). اگر ولایت فقیه ما
نداشتیم، انقلاب ما پیروز نبود واگر ولایت فقیه ما نداشتیم در برابر ده ها و
صدها توطئه اى که در طول این 10- 11 سال بود ما را خرد کرده بودند.»
نزدیک شدن به اروپا برای مقابله با توطئه های آمریکا
یکی از نطق های پیش از دستور روحانی در مجلس سوم در زمانی بوده است که
صدام به کویت حمله کرده است و در داخل کشور مواضع متعددی در این زمینه
گرفته شده است. برخی طرفدار کمک به آمریکا در مقابل عراق و برخی نیز طرفدار
کمک به صدام در مقابل آمریکا بودند. روحانی که در آن زمان دبیر شورای عالی
امنیت ملی بود در نطقی که در 5/10/69 در مجلس ایراد کرده است، اینگونه
درباره روابط خارجی ایران در آن زمان اظهار نظر می کند: «شعارى که جمهورى
اسلامى ایران دارد یکى شعار به حق و منطقى و صحیح و درست و در راستاى
مقابله با توطئه آمریکاست و آن امنیت منطقه توسط کشورهاى منطقه بدون حضور
نیروهاى خارجى در منطقه. بنابراین با توجه به اینکه این مسئله فوق العاده
براى ما و کشورهاى منطقه حیاتى است ما باید در سیاست خارجى در منطقه فعال
باشیم و با رقابت شدیدى که بین اروپا و آمریکا نسبت به این منطقه وجود دارد
ما باید روابطمان را با اروپا گسترده تر بکنیم و در برابر توطئه آمریکا
مقابله کنیم.»
به نظر می رسد این مواضع با مواضع فعلی روحانی که در مناظره های انتخاباتی
نیز مطرح شد، تفاوت داشته باشد. در مناظره سوم روحانی در جواب حدادعادل
گفت که مذاکره با آمریکا راحت تر است زیرا اروپایی ها کدخدایی دارند که
باید مرتب از او اجازه بگیرند پس اگر با همان کدخدا مذاکره کنیم آسان تر
است. به نظر می رسد روحانی در آن زمان آمریکا و اروپا را در کنار یکدیگر می
دانسته ولی الان معتقد است که آمریکا کدخدای جهان است و اروپایی ها برای
همه کارهایشان از آمریکا اجازه می گیرند.
نتیجه گیری مجلس سوم
در این دوره از مجلس نیز روحانی در بیرون مجلس سمت های امنیتی و نظامی
متعددی بر عهده داشته است و در سال 68 از سوی رهبری به عضویت شورای عالی
امنیت ملی درمی آید و از سوی رئیس جمهور نیز به دبیری این شورا برگزیده می
شود. او فعالیت زیادی در مجلس سوم نداشت و بیشتر به طرح های مربوط به مسائل
امنیتی و نظامی مثل طرح ادغام وزارتخانه های دفاع و سپاه پاسداران پرداخته
است. او در لایحه بودجه هر سال نیز پیشنهادات و مباحثی را در مجلس ارائه
کرده است.
مجلس چهارم(71 تا 75)
حقوق بشر آمریکایی از نظر روحانی
یکی از حوادث مهم بین المللی در اوایل دهه هفتاد حمله عراق به کویت و پس
از آن حمله آمریکا به عراق بوده است. این دو حمله نظامی باعث به هم خوردن
امنیت در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس شد و بر همین اساس، روحانی که در آن
زمان هم دبیر شورای عالی امنیت ملی و هم نائب رئیس مجلس بود در این مورد
موضع گرفت. او در سخنرانی که در تاریخ 29/10/71 در مجلس داشته است درباره
حمله آمریکا به عراق، مسئله فلسطین، محکومیت شورای امنیت سازمان ملل و دیگر
مسائل بین المللی نکات مهمی را ذکر می کند. او در سخنرانی خود شورای امنیت
سازمان ملل را به خاطر حمله به عراق به شدت محکوم می کند و با نشان دادن
رفتار دوگانه این شورا و مقایسه عملکرد این شورا در مسئله فلسطین و عراق
بیان می کند که آنچه برای غرب اهمیتی ندارد حقوق بشر و حقوق بین الملل
است. در ادامه بخشی از صحبت های او را می آوریم: «مسئله دیگرى که از لحاظ
منطقه اى و بین المللى حائز اهمیت است، حوادث نگران کننده روزهاى اخیر و
حملات چند کشور غربى به رهبرى آمریکا علیه عراق است که از جهاتى این حوادث
حائز دقت و تأمل است.
نکته حائز اهمیت در این حوادث این است که حملات کشورهاى غرب، تحت عنوان
حمایت از قطعنامه-هاى شوراى امنیت سازمان ملل متحده انجام گرفته است: سؤال
ما این است که اولا در کجاى منشور ملل متحد آمده است که ضمانت اجراى مصوبات
شوراى امنیت، موشک هاى زمین به زمین، سطح به سطح، بمب ها و موشک هاى هوا
به زمین کشورهاى غربى آنهم 3 کشورى که در این عملیات شرکت داشته اند ذکر
شده است.
ثانیا اگر نقض یک قطعنامه و نادیده گرفتن مصوبات شوراى امنیت موجب حملات
موشکى و هوایى است چرا در بوسنى و هرزگوین و در فلسطین اشغالى از این ضمانت
هاى اجرایى خبرى نیست؟
ثالثا مگر شوراى امنیت خود قادر به تفسیر مصوبات خود نیست؟ مگر شوراى
امنیت خود قادر نیست که تصمیمات جدید خود را اعلان نماید؟ وکالتى که 3 کشور
غربى عملا از طرف شوراى امنیت به عهده گرفته اند از کجاست؟
نکته دیگرى که در این حادثه حائز دقت است این است که حملات اخیر سه کشور
غرب با تشدید تجاوزات صرب ها در بوسنى و هرزگوین و سبعیت هاى جدید اسرائیل
نسبت به مردم مسلمان فلسطین یعنى صاحبان اصلى آن سرزمین و اخراج بیش از
چهار صد نفر از آزادیخواهان و مبارزان فلسطینى همراه بوده است. على رغم
آنکه شوراى امنیت نسبت به اخراج فلسطینیان اعلام موضع کرده است و از
اسرائیل خواسته است که فلسطینیان به خانه و کاشانه خود برگردند. این حادثه و
همزمانى این حادثه با حوادث مولمه دیگر در جهان پرده از روى این حقیقت
برمی دارد که آنچه که براى غرب اهمیتى ندارد حقوق انسان ها، حقوق بشر،
قوانین بین المللى و مصوبات بین المللى است و تنها چیزى که براى غرب مهم
است منافع مادى خود آنهاست.»
اعتماد ناطق به روحانی
اکثریت مجلس چهارم دست جناح راست بود و هماهنگی زیادی بین این مجلس با
دولت هاشمی وجود داشت. در این مجلس ریاست به ناطق نوری رسید و در هر چهار
سال روحانی نائب رئیس اول مجلس بود و در غیاب ناطق نوری ریاست مجلس را بر
عهده می گرفتد. در مدت نائب رئیسی روحانی در مجلس چهارم رابطه بسیار
صمیمانه ای بین او و ناطق نوری برقرار بوده است. برخی از شواهد این رابطه
در مذاکرات مجلس چهارم و پنجم منعکس شده است. در یکی از جلساتی که در تاریخ
20/12/73 برگزار شده و ناطق نوری حضور نداشته و روحانی رئیس مجلس بوده است
تصمیمی گرفته می شود که مورد اعتراض برخی از نمایندگان قرار می گیرد. ناطق
نوری در جواب این نمایندگان می گوید:
رئیس: خوب حالا این زمان خود آقاى روحانى بوده بعد از ظهر ایشان مى آیند
زمان خود ایشان شما صحبت بفرمایید هر تصمیمى گرفتید قبول. بگذارید خود آقاى
روحانى بیایند چون خودشان در صورت مذاکرات و در جریان مذاکرات و در همه
چیز بوده اند خودشان تصمیم بگیرند. بنده هم همین جا اعلام مى کنم هر تصمیمى
ایشان گرفت براى من قابل قبول است.»
در مجلس پنجم نیز دوباره همین اتفاق تکرار می شود و این بار نیز ناطق نوری
به صورت کامل از مدیریت روحانی دفاع می کند. در مذاکرات سوم بهمن 1375
ناطق نوری درباره مدیریت روحانی اظهار نظر می کند:
رئیس: ببینید! حالا اگر در مدیریت خود بنده بود مى توانستم که قضاوت بکنم و
یا در نظرم تجدید نظر بکنم یا یک تأمل دیگرى. در مدیریت جناب آقاى روحانى
بوده، تشخیص با مدیر جلسه است. من در آن مدیریت نبودم، مدیر جلسه تشخیص
داده است که مغایرت ندارد، بعداً هم با ایشان هم صحبت شد، آقاى باهنر را
خواستیم با ایشان صحبت کردند، ایشان تشریف آورده بودند و حضور داشتند با
ایشان صحبت شد، استنباط ایشان همچنان این بود که قابل طرح بوده است و چون
در مدیریت ایشان هم بوده و استنباط ایشان هم بوده، حق این نیست که حالا من
در این مدیریت خودم، بخواهم که مصوبه اى را که مدیر دیگرى در زمانى که جلسه
را اداره مى کرده، من بخواهم آن مصوبه را تغییرى بدهم، خیلى متشکرم.»
به نظر می رسد این رابطه خوب همچنان ادامه دارد و روحانی احترام زیادی
برای ناطق نوری قائل است و ناطق نیز مشاوره های فراوانی به روحانی در امور
مختلف می دهد.
پروژه اسلام هراسی و ایران هراسی توسط آمریکا پس از فروپاشی شوروی
پس از فروپاشی شوروی و از بین رفتن حاکمیت دو قطبی در جهان نظریه های
مختلفی درباره روابط بین الملل مطرح شد. برخی معتقد بودند آمریکا برای
توجیه بسیاری از اعمال خود مجبور به خلق یک دشمن و تصویرسازی منفی از او در
ذهن جامعه جهانی است. این افراد معتقد بودند که آمریکا پس از فروپاشی
شوروی مهم ترین دشمن خود را اسلام و تفکرات انقلابی اسلامی می داند و تمام
تلاشش را برای از بین بردن این تفکر انجام خواهد داد. روحانی در صحبت های
که در هجدهم فرودین 72 به مناسبت حمله نظامی ارمنستان به منطقه قره باغ
انجام داده به این موضوع به صورت مفصل پرداخته است و به نوعی این نظریه را
مطرح کرده است. او در این باره می گوید: «متأسفانه همسایگان جنوبى ما در
این اواخر در هر نشستى که دارند براى خوش آمد دیگران و به نفع دیگران
بیانیه اى را صادر مى کنند که این بیانیه نه به نفع آنهاست نه به نفع ایران
است نه به نفع همسایگى کشورها و اتحاد اسلامى است.
حتماً آمریکائی ها مایل هستند که یک چنین بیانیه هایى صادر شود بدلیل
اینکه دولت آمریکا بخاطر حل مشکلات فراوان داخلى که این مشکلات داخلى تنها
اقتصادى هم نیست حتى اجتماعى و سیاسى هم مى باشد و براى حل معضلات داخلى
خود و مسائلى که در سطح جهانى با آن روبروست حتى مسائلى که در اروپا با آن
روبروست ناچار است همواره یک دشمن خارجى داشته باشد و آن دشمن خارجى را بیش
از آنچه که هست بزرگ جلوه دهد تا معضلات خود را حل کند و لذا بعد از پایان
جنگ سرد آمریکائی ها بنیادگرایى اسلامى را که در رأس آن جمهورى اسلامى
ایران است بعنوان خطر بزرگ خود، منطقه و غرب اعلام مى کنند تا معضلات خود
را با اروپا بتوانند حل کنند تا مشکلات داخلى خود را حل کنند، تا سیاست
نظامى گرانه خود را در سطح جهانى و فروش تسلیحات خود را توجیه کنند و براى
مداخلات خود در سطح جهان توجیه سیاسى و حقوقى براى آن بیابند.
آمریکا منفعتش آن است که جمهورى اسلامى ایران را کشورى خطرناک براى
جهانیان و مخصوصاً براى منطقه اعلام کند تا اسلحه خود را به منطقه بفروشد
تا حضور بیشتر نظامى و غیر قانونى خود را در منطقه توجیه کند. این به نفع
آمریکاست که جمهورى اسلامى ایران را کشورى متجاوز اعلام کنند، کشورى خطرناک
اعلام کنند. از طرف دیگر این نفع براى برخى از کشورهاى عربى منطقه آفریقا
که وضعیت کشورشان بحرانى است و جایگاه مردمى ندارند و هر روز به دلالى
مشغول هستند گاهى به سمت اروپا و اخیراً به سمت آمریکا براى اینکه معضل
داخلى خود را حل کنند، براى اینکه خشونت خود را در داخل کشور خود توجیه
کنند، دستگیری هاى وسیع را توجیه کنند ناچار هستند به یک دشمن خارجى که آن
دشمن خارجى را بعنوان ایران اعلام مى کنند توجه بدهند تا بتوانند مشکل
داخلى خود را و برخوردهاى خشونت آمیز خود را توجیه کنند. ... اسرائیل براى
اینکه بتواند همسایگان عرب خود را به سر میز مذاکره بکشاند، امتیازى به آن
ها ندهد مشکلات و زخم هاى کهنة منطقه را بصورتى حل کند، تجاوزات خود را
توجیه کند، براى او مناسب است که دشمنى را در منطقه معرفى کند که دشمن
مشترک اعراب و اسرائیل باشد و ایران را بعنوان دشمن بزرگ خود و دشمن بزرگ
کشورهاى عربى منطقه معرفى مى کند تا در دنیاى عرب، اسرائیل دشمن اول و
خطرناک منطقه نباشد.
... اگر امارت مرکزى ابوظبى با دیگر امارت هاى خود مشکلى دارد مناسب تر
است مشکل خود را از طریق دیگرى حل کند. در سر میز اجلاس این امیرها مرتب
نگوید فعلا ما یک دشمن خارجى داریم نباید مسائل داخلى حل شود، من فکر مى
کنم براى ابوظبى هم یک راه حل مناسبى نباشد که ایران را براى اسکات سایر
امیرها بعنوان دشمن خارجى خود معرفى کند.
جمهورى اسلامى ایران، از سال 1971 وضعیتى که منطقه داشته است تا امروز هیچ
تغییرى بوجود نیاورده است. از پیروزى انقلاب تا امروز هیچ تغییرى در منطقه
و در وضعیت سیاسى و حقوقى سه جزیره بوجود نیامده است، البته ما همواره حسن
نیت جمهورى اسلامى ایران و برادرى و حسن همجوارى مان را اعلام کرده ایم،
اما همواره بر این نکته هم تأکید داشته ایم که جمهورى اسلامى ایران به هیچ
کشورى و به هیچ دولتى و به هیچ قدرتى و به هیچ ابرقدرتى اجازه نخواهد داد
در امور داخلى اش مداخله کند یا در تمامیت ارضى کشورش و یا یک وجب از خاک
این جمهورى چشم طمع داشته باشد. امیدورایم همسایگان جنوبى ما به منافع بلند
مدت خود بیندیشند و کارى نکنند که نفعش براى دیگران و یا حتى دشمنان مشترک
ما باشد و ضررش به حال آنها (احسنت احسنت).»
تمجید روحانی از شهید آوینی
شهید آوینی در 20 فرودین 72 در منطقه فکه به شهادت رسید و انقلاب اسلامی
یکی از نیروهای هنرمند و متعهد خود را از دست داد. روحانی در تاریخ 22/1/72
در حالی که ریاست مجلس را بر عهده داشت این ضایعه تأسف بار را تسلیت گفت و
درباره هنر این شهید بزرگوار گفت:
« مردم کشور ما با هنر ایشان و با صداى ایشان در سریال هایى که تحت عنوان "روایت فتح" بود آشنا هستند.
این جهادگر، این ایثارگر و این مخلص در راه انقلاب و تبلیغ اسلام و تبلیغ
راه ایثار و جهاد و تبلیغ راه و فداکارى رزمندگان و ایثارگران عمرى تلاش
کرده بود و اصولا این گروه راه جدیدى را در مسیر هنر باز کردند. بسیار ساده
با یک اطاق کوچک با وسایل محدود، اما توانستند هنرى را بیافرینند که هم از
دیدگاه هنر قابل ملاحظه بود و هم از لحاظ بیدارى مردم و اعتلاى فرهنگ
اسلامى تلاش و کوشش کردند اساساً راه جدید و مسیر نوى را اینها پیش پاى هنر
وهنرمندان باز کرده اند.»
نتیجه گیری مجلس چهارم
روحانی در مجلس مجلس چهارم به نائب رئیسی می رسد و همین امر باعث می شود
که حضوری فعال در این مجلس داشته باشد و در برخی از موارد به جای ناطق نوری
ریاست را بر عهده بگیرد. او در مجلس ریاست کمیسیون سیاست خارجی و در خارج
از مجلس دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت. این مسئولیت های
روحانی در مجلس چهارم باعث شده بود که بسیاری از مواضع وی در در حوزه سیاست
خارجی و امنیت ملی و با ادبیاتی دیپلماتیک باشد. در این دوره از مجلس
حوادث مهم بین المللی اتفاق افتاد که مواضع روحانی در این باره را نقل
کردیم. همچنین مجلس چهارم که اکثریت آن به دست جناح راست بود به لحاظ سیاسی
با دولت هاشمی هم سو و هم خط بود و روحانی یکی از مهم-ترین حامیان دولت
هاشمی در مجلس به شمار می رفت و به خاطر همین نزدیکی، دولت و مجلس در
بسیاری از موارد هم نظر بوده اند و اختلاف خاصی بین دولت هاشمی و مجلس
چهارم دیده نمی شود.
مجلس پنجم(75 تا 79)
گزارش روحانی از سیاست خارجی هاشمی
در سال 76 و هنگام تحویل دادن دولت از سوی هاشمی به خاتمی، جلساتی برای
تقدیر و تشکر از زحمات هاشمی و ارائه گزارش دولت های پنجم و ششم برگزار شد.
یکی از جلسات در تاریخ 31/4/76 و در مجلس پنجم برگزار شد و مجلس شورای
اسلامی از زحمات هشت ساله هاشمی قدردانی کرد. یکی از سخنرانان اصلی این
جلسه که گزارشی از وضعیت سیاسی امنیتی کشور ارائه کرد حسن روحانی بود. او
در گزارش خود به صورت کامل از فعالیت ها و برنامه ها دولت هاشمی دفاع
می-کند و این دولت را دولتی خدمتگزار می داند. قسمت های از این گزارش را در
ادامه می آوریم:
او در توصیف شخصیت هاشمی می گوید: «تلاش مستمر وى براى اقتدار اسلام و
انقلاب اسلامى، عشق مخلصانه وى به مردم ایران و سربلندى کشور، مبارزه خستگى
ناپذیر وى براى استقلال و تمامیت ارضى کشور، هدایت داهیانه براى حرکت کشور
در مسیر رشد و توسعه و سازندگى، سعه صدر، شجاعت، صراحت لهجه و توکل توأم
با امید ایشان به آینده، جذب و بکارگیرى تمامى نیروهاى فنى و فکرى کشور،
بینش عمیق سیاسى، تیزهوشى و توان فوق العاده ایشان در تصمیم گیرى در مسائل
مهم و پیچیده و ده ها ویژگى دیگر، نام هاشمى رفسنجانى را بعنوان یکى از
معماران تمدن بزرگ اسلامى معاصر و قهرمان ملى ایران و سردار بزرگ سازندگى
کشور در تاریخ ایران به ثبت رساند. او همواره محبوب مردم، امین امام و رهبر
معظم انقلاب بوده و زندگى خود را وقف اسلام، انقلاب، مردم و کشور نمود.»
روحانی که در بسیاری از طرح های امنیتی دولت هاشمی به دلیل مسئولیتش در
شورای عالی امنیت ملی به صورت مستقیم حضور داشته است برخی از طرح های ویژه
هاشمی در حوزه امنیت را اینگونه ذکر می کند: «اجراى طرح هاى مهم امنیتى در
سطح کشور از قبیل مرحله اول طرح جمع آورى سلاح که منجر به جمع آورى صدها
هزار قبضه سلاح جنگى و شکارى گردید، احداث 413 کیلومتر جاده مرزى، احداث
312 باب پاسگاه، احداث صدها کیلومتر خاکریز و کانال در مناطق مرزى و همچنین
پاکسازى یک میلیون هکتار از زمین هاى آلوده به مین و سایر مواد ناریه در
مناطق جنگ زده کشور کمک فراوانى به امنیت و آرامش عمومى جامعه نمود. مبارزه
مستمر با سوداگران مرگ و قاچاقچیان مواد مخدر و توفیقات جمهورى اسلامى
ایران در این زمینه که همواره مورد تحسین مراجع بین المللى بوده است و کشف
143 هزار و 880 کیلوگرم انواع مواد مخدر در سال 74 و 156 هزار و 902
کیلوگرم در سال 75 و کشف 864 قبضه سلاح از قاچاقچیان در سال 74 و 542 قبضه
در سال 75 نشانگر تلاش بى وقفه مسئولان امنیتى کشور و موفقیت دولت کریمه
است.»
روحانی درباره سیاست خارجی دولت هاشمی و فعالیت های مهم این دولت در زمینه
جنگ تحمیلی می گوید: «در پایان جنگ هنوز حدود 2 هزار کیلومتر مربع از خاک
ما در اشغال متجاوزین عراقى بود. آقاى هاشمى رفسنجانى در صحنه سیاسى و با
درایت و تدبیر اولًا تمامى اراضى اشغال شده را باز پس گرفتند. ثانیاً عراق
را مجبور به پذیرش قرارداد 1975 الجزایر نمودند. ثالثاً با تلاش پیگیر،
سازمان ملل متحد عراق را بعنوان آغازگر جنگ و متجاوز به جهان معرفى نمود.
نامه هاى مبادله شده بین ایشان و رئیس جمهور عراق که منتشر و در اختیار
مردم قرار گرفته است و قبول همه خواسته هاى ایران در آخرین نامه رئیس جمهور
عراق نشان هوشمندى و توانمندى سیاسى فوق العاده وى مى باشد.»
روحانی با تعریف از شخصیت هاشمی در عرصه صلح و سازش و میانجیگری در فضای
بین المللی برخی از فعالیت های دولت هاشمی در عرصه صلح بین المللی اینگونه
نام می برد: «میانجیگرى براى آتش بس در قفقاز بین آذربایجان و ارمنستان،
میانجیگرى براى ایجاد صلح در تاجیکستان که مورد تقدیر ملت تاجیکستان،
سازمان ها و مجامع بین المللى و کشورهاى منطقه قرار گرفت، کوشش براى
برقرارى صلح در افغانستان از طریق مسالمت آمیز و با مشارکت کلیه نیروهاى
جهادى، تلاش جهت برقرارى آشتى و صلح بین گروه هاى کُردى در شمال عراق و
میانجیگرى بین سودان و اوگاندا، در مجموع تلاشهاى جمهورى اسلامى ایران
بمنظور رفع بحران هاى منطقه اى و بین المللى از جمله اقدامات مهم و
دیپلماتیک جمهورى اسلامى ایران محسوب مى شود که نتیجه آن افزایش ضریب
امنیتى در ابعاد ملى، منطقه اى و بین المللى است.»
روحانی درباره حمایت مسلمانان مظلوم جهان در بوسنی و فلسطین توسط دولت
هاشمی می گوید: «یکى دیگر از افتخارات سیاست خارجى دولت سازندگى دفاع و
حمایت از حقوق مسلمانان مظلوم در سراسر جهان است. دفاع از حقوق به یغما
رفتة ملت مظلوم فلسطین توسط استکبار جهانى و رژیم اشغالگر قدس که برکسى
پوشیده نیست، از اولین روزهایى که زمزمه باصطلاح صلح خاورمیانه در مادرید
به گوش رسید ایشان با آگاهى از ماهیت طراحانِ باصطلاح صلح و نظام صهیونیستى
نسبت به ناعادلانه بودن این طرح توسط حامى اصلى رژیم اشغالگر قدس یعنى
آمریکا هشدار داد و شکست محتوم روندِ باصطلاح صلح را بدلیل نادیده گرفتن
حقوق به تاراج رفتة ملت فلسطین را اعلام نمود و اکنون که بیش از 5 سال از
روند سازش مى گذرد به تمامى کشورهاى واقع بین جهان صحت نظرات جمهورى اسلامى
ایران ثابت گردیده است.
حمایت ایران از مردم مسلمان و مظلوم بوسنى در روزهاى سخت و تنهایى این
مردم. کمک هاى مادى و معنوى جمهورى اسلامى ایران و تحرک سیاسى و فعال آن در
مجامع بین المللى و کنفرانس اسلامى، قدم-هاى سرنوشت سازى براى نجات مردم
مظلوم بوسنى بود. حمایت از مردم جنوب لبنان که سرزمین هایشان على رغم
قطعنامه هاى سازمان ملل هنوز در اشغال رژیم صهیونیستى است و کمک به مظلومان
و مستضعفانى که منابع کشورشان توسط استعمارگران به تاراج برده شده است،
مانند کشورهاى آفریقایى که تجربیات جمهورى اسلامى ایران در امر بازسازى مى
تواند کمک مؤثرى براى رهایى آنان باشد، نمونه هاى دیگرى از اجراى این
سیاست است.»
ماجرای بیرون کردن عکاسان در مجلس پنجم
یکی از اتفاقات جالبی که در مجلس پنجم و در هنگامی که روحانی ریاست را بر
عهده داشته است رخ می دهد اعتراض یکی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس به حضور
تمام وقت عکاسان در صحن علنی مجلس است. این اتفاق در 29/8/78 می افتد و
درست 13 سال بعد دوباره عده ای از نمایندگان به این حضور اعتراض می کنند و
حتی طرحی نیز در این باره به مجلس ارائه می کنند. مجید انصاری در اعتراضی
که به روحانی دارد اینگونه می گوید:
مجید انصارى جناب آقاى روحانى! یک نفر عکاس چند روز است اینجا گذاشته اند
مانند شکارچى از نمایندگان عکس مى گیرد که یکى از آن ها مربوط به شبکه خانه
ملت مرکز پژوهش هاست. خوب، نمایندگان روزى 12 ساعت اینجا هستند بالاخره
خسته مى شوند و مطالعه می کنند یا با یکى صحبت مى-کنند. اینها را یا بیرون
کنید یا خودمان آن ها را بیرون مى اندازیم. اینکه نمى شود یک عکاس صبح تا
شب اینجا بگردد و مانند شکارچى از نمایندگان عکس بگیرد! (عده اى از
نمایندگان احسنت)
نایب رئیس:چشم، ما این را رسیدگى مى کنیم.»
نتیجه گیری مجلس پنجم
مجلس پنجم به لحاظ سیاسی و جناحی یکی از مهم ترین مجالس کشور است که
همکاری با دو دولت مختلف را در کارنامه خود دارد. این مجلس در انتهای دولت
هاشمی بر سر کار آمد و تا سه سال از دولت خاتمی بر سر کار بود. در این مجلس
نیز روحانی نائب رئیسی را در هر چهار سال بر عهده داشت و توانست همکاری
خوبی با دولت هاشمی و خاتمی داشته باشد. او به لحاظ جناحی با خاتمی در یک
جناح نبود، اما به هر دلیل موضع جدی ای نیز علیه حامیان تندرو خاتمی در
مجلس نگرفت و به طور کلی عملکرد روحانی در مجلس پنجم عملکردی محطاطانه و
همراه با سکوت در برابر حوادث مهم سیاسی کشور است، البته به نظر می رسد که
دلیل عمده این احتیاط و سکوت سمت امنیتی و مهم روحانی در آن زمان؛ یعنی
دبیری شورای عالی امنیت ملی بوده است.
جمع بندی
حضور حجت الاسلام دکتر روحانی در 5 دوره از مجلس شورای اسلامی تجربه
بسیار مغتنمی برای وی در عرصه اجرایی کشور است. او از نزدیک با فضای مجلس
آشناست و سال ها در این قوه به خدمت پرداخته است به خوبی می تواند از ظرفیت
تقنینی و کارشناسی این نهاد استفاده کند و با همکاری که بین این دو قوه به
وجود می آید قطعا مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به راحتی حل خواهد شد.
یکی از نکاتی که از سوابق 20 ساله روحانی در مجلس برداشت می شود هماهنگی
بین فعالیت های او در داخل و خارج از مجلس است؛ یعنی فعالیت روحانی در
مجالس مطابق با مسئولیتی بوده است که در خارج از مجلس بر عهده داشته است.
او در سال های جنگ مسئولیت های متعددی چون فرماندهی پدافند هوایی کشور،
عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و ... را بر عهده داشته است و متناظر با
این مسئولیت ها در مجلس نیز عضویت و ریاست کمیسیون دفاعی را بر عهده داشته
است. این مورد درباره ریاست روحانی در کمیسیون سیاست خارجی مجلس و همزمان
دبیری شورای عالی امنیت ملی در مجلس چهارم و پنجم هم به چشم می خورد.
از دیگر نکات مهم درباره نمایندگی روحانی در مجلس روند موضع گیری های اوست.
دیدبان
معتقد است، این روند در مجلس اول به صورت انقلابی و فعال بوده است و
روحانی در بسیاری از موارد مواضع خود را به صورت صریح بیان می کرده است که
در مجلس های بعدی این موضع گیری های صریح و شفاف کمتر از وی مشاهده می شود و
مواضع او بیشتر به سمت مواضعی با احتیاط و دیپلماتیک گونه حرکت می کند. می
توان گفت که دلیل این روند، همانگونه که قبلا گفته شد، بر عهده داشتن سمت
های نظامی و امنیتی در خارج از مجلس طی سال های آخر دهه شصت و دهه هفتاد
بوده است.
برچسبها:
بررسی مواضع روحانی در مجلس شورای اسلامی
جمعه ۱۳۹۲/۰۹/۲۹







برچسبها:
ابرار انقلاب
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۲۱

دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
دکتر حسن روحانی در پادگان دوکوهه
دوشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۸
دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
ديدار شهيدان نواب صفوي و عبدالحسين واحدي با آيت ال
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۹/۱۴
وصيتنامه حضرت آيتالله العظمي بروجردي توسط حاج ملك صادقي، سر دفتر اسناد رسمي شماره 8 قم نوشته شد و مفاد آن را خودِ حضرت آيتالله ديكته كرد. آيتالله العظمي بروجردي ثلث ماترك خود را وقف كردند كه تحت نظر اوصيا به مصرف عزاداري ايام تاسوعا و عاشورا برسد. پيشواي شيعيان وصيت كردند كه قسمتهاي مختلف موجودي بيتالمال هر يك جداگانه به مصرف مخصوص خود برسد و مورد هر يك از اين قسمتها تعيين شده است. در وصيتنامه، بناها، از جمله ساختمان مدرسه خان كه از طرف خود آيتالله بنا گرديده و ساختمان مغازههاي پشت مدرسه وقف گرديد و توليت مسجد خان به عهده حجتالاسلام آقا ميرزا سيد محمدحسن ـ فرزند ارشد حضرت آيتالله ـ واگذار شد. گفته ميشود دستور پرداخت شهريه كليه طلاب علوم ديني، تا دو ماه آينده از طرف حضرت آيتالله در وصيتنامه صادر گرديده و همچنين دستور پرداخت وجوهي كه همهماهه بابت طلاب علوم ديني نجف اشرف حواله ميشده، نيز داده شده است. حضرت آيتالله در وصيتنامه خود تكليف كليه امور شخصي، عمومي، مذهبي و حتي تكليف اثاثالبيت خويش را نيز تعيين كردند. حضرت آيتالله براي چهار فرزند و دو همسر باقي مانده خود نيز وصايايي صادر نمودند.
آيتالله العظمي بروجردي وصيت كرد كه پس از مرگ در محوطهاي بين حرم مطهر و مسجد اعظم دفن شود.
روزشمار 15 خرداد، احد گودرزياني، انتشارات سوره مهر، ج اول، ص 51
برچسبها:
وصيتنامه آيتالله العظمي بروجردي
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۰۲

برچسبها:
عکس محسن رضایی و دکتر روحانی
جمعه ۱۳۹۲/۰۷/۲۶

برچسبها:
عکس سردار شهید نورعلی شوشتری کنار حجت الاسلام مصل
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۲۵
برچسبها:
عکس فرمانده کل قوا
یکشنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۷

برچسبها:
عکس رهبر انقلاب
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۷/۰۲

برچسبها:
عکس رهبر انقلاب و یاسر عرفات
جمعه ۱۳۹۲/۰۶/۲۹

#عکس خفن
#عکس
#عکس های جدید
#روستای فش
#فش
#اخبار
#عکس سک
#محمد فشی
#نیوز فش
#مبارزه
#ستار وتنبور فروشی
#رها فشی
#دهستان فش
برچسبها:
عکس حجت الاسلام ناطق نوری در دوران دفاع مقدس
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۶/۲۰

برچسبها:
عکس تصاویر حجت الاسلام احمد خميني و ابراهيم يزدي
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
تصاویر حجت الاسلام قرائتی دوران دفاع مقدس
دوشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۱۴

دیگر
تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در دوران دفاع
شنبه ۱۳۹۲/۰۵/۰۵

دیگر
تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
عکس تصاویر حجت الاسلام محمد صادق خلخالی
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۵

برچسبها:
عکس فرمانده کل قوا
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۲

برچسبها:
عکس آیتالله خامنهای
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۲

برچسبها:
عکس شعار دادن حاج بخشی در محضر رهبر انقلاب
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۲

برچسبها:
عکس حضور رهبر انقلاب بر مزار شهید دکتر بهشتی
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۱

دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
عکس دبیرکل شهید حزب الله سید عباس موسوی
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۱۱

دیگر تصاویر............ ادامه مطالب
برچسبها:
آیت الله رفسنجانی در روزهای مقاومت خرمشهر وآبادان
یکشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۲۶

برچسبها:
عکس عرفات و حجت الاسلام احمد خميني
سه شنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۷
برچسبها:
عکس آيت الله خامنهاي
دوشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۶
برچسبها:
عکس من انقلابیم
یکشنبه ۱۳۹۲/۰۳/۰۵

برچسبها:
عکس آيت الله طالقاني و مهدي بازرگان
پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۶
خانواده طلابي كه
توسط ماموران شاه به سربازخانهها برده ميشدند، تا پايان خدمت سربازي آنان تحت
حمايت امامخميني قرار ميگرفتند.

برچسبها:
اسناد پرداخت مخارج خانواده طلاب مشمول توسط امام
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
براساس سند زير، ساواك به حمايت كليه علماي اعلم شيعه جهان از امامخميني اعتراف داشته است.

برچسبها:
اسناد حمايت علماي شيعه جهان از مرجعيت امامخميني
چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
در سند زير آيتالله بروجردي تصريح دارد كه در امور سياسي كشور دخالتي نميكند و تلاش ميكند تا روحانيت را نيز به دور از مسائل سياسي نگاه دارد.

برچسبها:
اسناد آيتالله بروجردي در امور سياسي دخالت نميكن
شنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۳
برچسبها:
عکس منتشر نشده ازعلامه مصباح یزدی در میان رزمندگان
شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۶

برچسبها:
عکس حضرت آیت الله مشکنی در لباس رزمندگان ارتش